اندیشکده شورای آتلانتیک : «واکنش کارشناسان: اسرائیل به تازگی به سایتهای نظامی و هستهای ایران حمله کرده است. گام بعدی چیست؟» | ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
مجموعهای از تحلیلهای کارشناسان برجسته شورای آتلانتیک درباره حمله اخیر اسرائیل به تأسیسات نظامی و هستهای ایران و پیامدهای احتمالی آن برای منطقه و جهان.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۲۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: شورای آتلانتیک/کارشناسان شورای آتلانتیک | 📅 تاریخ: ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ / ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
واکنش کارشناسان: اسرائیل به تازگی به سایتهای نظامی و هستهای ایران حمله کرده است. گام بعدی چیست؟
توسط کارشناسان شورای آتلانتیک
این تازه آغاز راه است. در ساعات اولیه صبح جمعه در خاورمیانه، جتهای اسرائیلی دهها حمله علیه سایتهای هستهای و نظامی در ایران انجام دادند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، این اقدام را «یک عملیات نظامی هدفمند برای عقب راندن تهدید ایران علیه بقای اسرائیل» توصیف کرد و افزود که این عملیات «تا هر چند روز که برای از بین بردن این تهدید لازم باشد» ادامه خواهد یافت. نزدیکترین متحد اسرائیل به سرعت خود را از این حمله مبرا دانست و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اظهار داشت که ایالات متحده «در این حملات دخالتی نداشته است». همزمان با انتشار گزارشهایی از میزان خسارات، رسانههای دولتی ایران اعلام کردند که حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC)، در میان کشتهشدگان این حملات بوده است.
عملیات اسرائیل در شرایطی انجام شد که به نظر میرسید مذاکرات ایالات متحده و ایران درباره برنامه هستهای پیشرفته ایران به بنبست رسیده بود و دقیقاً پس از آن صورت گرفت که آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) نتیجهگیری کرد که تهران تعهدات خود در زمینه عدم اشاعه هستهای را نقض کرده است. بنابراین، نیروهای ایرانی چگونه ممکن است به این اقدام پاسخ دهند؟ این تحولات چه معنایی برای اسرائیل، برنامه هستهای ایران، روابط ایالات متحده و اسرائیل، و منطقهای که از پیش دستخوش آشفتگیهای فراوان است، خواهد داشت؟ در ادامه، کارشناسان شورای آتلانتیک به تشریح وقایع و پیشبینی آینده میپردازند.
این مقاله با دریافت نظرات بیشتر از سوی کارشناسان بهروزرسانی خواهد شد.
برای مشاهده تحلیل هر یک از کارشناسان، روی نام آنها کلیک کنید:
جاناتان پانیکوف: چهار پرسش کلیدی که میتواند آینده خاورمیانه را ترسیم کند
دانیل بی. شاپیرو: ایران هرگز تا این حد ضعیف به نظر نرسیده بود
شالوم لیپنر: ایران در پی تحمیل هزینهای سنگین به اسرائیل و ایالات متحده خواهد بود
لاندون درنتز: گاهی اوقات، پایین نگه داشتن قیمت نفت دلیلی دارد
مت کروئنیگ: یک امر اجتنابناپذیر که به سرعت فروکش خواهد کرد
ریچارد لبارون: ایالات متحده ناخواسته در حال کشیده شدن به جنگی است که تمایلی به آن ندارد
دیانا رایس: غیرنظامیان، قربانیان اصلی درگیریهای طولانیمدت منطقهای خواهند بود
آر. کلارک کوپر: ظاهراً به ایران دو گزینه پیشنهاد شده بود
دانیل ای. موتون: این اقدام احتمالاً تنشها میان اسرائیل و ایالات متحده را تشدید خواهد کرد
کرستن فونتنروز: آیا کشورهای عربی در دفاع در برابر انتقام ایران یاری خواهند رساند یا چشمپوشی خواهند کرد؟
سارا زعیمی: اورشلیم خود را برای یک دوره طولانی آماده میکند
توماس واریک: هنوز برای اندیشیدن به برنامه پس از جنگ زود نیست
ریچل ویتلارک: اسرائیل احتمالاً به هدف خود یعنی به تأخیر انداختن برنامه هستهای ایران دست یافته است
امیلی میلیکن: حمله اسرائیل میتواند آتشبس ایالات متحده با حوثیها را از هم بپاشد
خوزه پلایو: ترامپ باید با کشورهای خلیج فارس برای یک پاسخ دیپلماتیک همکاری کند
یاسین راشد: اسرائیل با اجرای دکترین بگین، ریسک بزرگی را متحمل میشود
________________
چهار پرسش که میتواند آینده خاورمیانه را شکل دهد
پس از حملات اسرائیل، پرسشها بیش از پاسخهاست. به طور خاص، چهار پرسش کلیدی وجود دارد که پاسخ به آنها به تعیین مسیر آینده خاورمیانه و شاید فراتر از آن کمک خواهد کرد – نه تنها در هفتههای پیش رو، بلکه به طور بالقوه برای سالهای آینده:
۱. مقیاس عملیات نظامی اسرائیل در ایران چقدر است؟ تمرکز کنونی اسرائیل بر تأسیسات هستهای ایران و همچنین تضعیف فرماندهی و کنترل و رهبری نظامی ایران است، با این هدف که از شدت پاسخ ایران بکاهد. اسرائیلیها دستکم در روزهای آینده به حملات خود ادامه خواهند داد. انتظار میرود که آنها زیرساختهای کلیدی هستهای ایران را هدف قرار دهند تا حداقل جدول زمانی ایران برای دستیابی به بمب هستهای را به تأخیر بیندازند، حتی اگر اسرائیل به تنهایی نتواند مسیر ایران به سوی بمب را کاملاً مسدود کند.
اما آیا مقیاس حملات آتی آنقدر گسترده و متنوع است که هدف نهایی اسرائیل نه تنها فلج کردن برنامه هستهای ایران، بلکه دامن زدن به تغییر رژیم باشد؟ اهدافی که اسرائیل انتخاب میکند به روشن شدن پاسخ این پرسش کمک خواهد کرد، اما یک هشدار نیز ضروری است. سالهاست که بسیاری در اسرائیل اصرار دارند که تغییر رژیم در ایران، سرآغاز روزی نو و بهتر خواهد بود – که هیچ چیز نمیتواند بدتر از رژیم کنونی روحانیون باشد. ایران در واقع توسط یک حکومت خودکامه وحشتناک اداره میشود که رشد کشور را تضعیف کرده و آسیب فوقالعادهای به مردم خود وارد کرده است. اما تاریخ به ما میآموزد که همیشه میتواند بدتر باشد. آنچه احتمالاً پس از یک دولت روحانی ایرانی روی کار خواهد آمد، دموکراسی نیست، بلکه «سپاه پاسداران-ستان» خواهد بود. چنین دولتی، دستکم در ابتدا، احتمالاً بسیار تندروتر از دولت کنونی خواهد بود. در چنین حالتی، اسرائیل ممکن است خود را درگیر یک جنگ دائمی، مداوم و بسیار شدیدتر بیابد که دیگر، برخلاف سالهای گذشته، در سایه نخواهد بود.
۲. پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟ ایالات متحده، در بیانیهای که توسط روبیو صادر شد، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا هرگونه مسئولیت در قبال حمله اسرائیل را رد کند. وزیر دفاع ایران همین چند روز پیش منافع ایالات متحده در منطقه را تهدید کرده بود و احتمال وقوع این حملات، به تخلیه گسترده پرسنل آمریکایی در اوایل این هفته کمک کرد.
با این حال، تندروها در ایران همچنان تفاوت چندانی میان واشنگتن و اورشلیم قائل نیستند و بعید است بیانیه روبیو این محاسبه را تغییر دهد. ایرانیها تمایل به حمله به منافع ایالات متحده خواهند داشت. با این وجود، انجام چنین کاری احتمالاً منجر به پیوستن ایالات متحده به اسرائیل در حملات نظامی تهاجمی علیه ایران خواهد شد. ممکن است حمایت دفاعی ایالات متحده از اسرائیل، که تقریباً به طور قطع برای کمک به کاهش ابعاد انتقامجویی ایران ارائه خواهد شد، به اندازهای باشد که از سوی تهران به عنوان دخالت ایالات متحده تفسیر شود.
اما تصور کنید که ایران به منافع ایالات متحده یا متحدانش در خلیج فارس حمله نکند و صرفاً بر اسرائیل متمرکز بماند (با کمک نیروهای نیابتی مانند شبهنظامیان شیعه عراق، حوثیها، و تواناییهای باقیمانده حزبالله) و حملات نامتقارن علیه اهداف اسرائیلی و یهودی در سراسر جهان ترتیب دهد. در چنین سناریویی، دولت ترامپ احتمالاً تحت فشار قرار خواهد گرفت تا به اسرائیل در نابودی برخی از سایتهای مرتبط با برنامه هستهای ایران، مانند تأسیسات به شدت مستحکم غنیسازی سوخت فردو، کمک کند. برخی از سنتگرایان امنیت ملی در ایالات متحده این را فرصتی تکرارنشدنی تلقی خواهند کرد، در حالی که افراد با تمایلات انزواگرایانهتر در دولت ترامپ و در جناح چپ، رویکردی مخالف را مطرح خواهند کرد.
۳. ایران در درازمدت چه رویکردی نسبت به برنامه هستهای خود اتخاذ خواهد کرد؟ این تحولات در نهایت میتواند ایران را به سمت تلاش برای دستیابی سریع به بمب اتمی سوق دهد. یکی از نکات قابل توجهی که روز پنجشنبه کمتر مورد توجه قرار گرفت، رأی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که برای نخستین بار در بیست سال گذشته اعلام کرد ایران تعهدات خود در زمینه عدم اشاعه هستهای را رعایت نکرده است. اسرائیل ممکن است چنین ارزیابی کرده باشد که ایران در حال «رقابت» برای دستیابی به بمب است و تصمیم آژانس را روی دیگر سکه حملات نظامی خود تلقی کرده باشد. با این حال، ایران ممکن است به این نتیجه برسد که حملات اسرائیل به معنای پایان زمان برای تصمیمگیری رژیم در مورد دستیابی به بمب است، البته اگر پیش از این چنین تصمیمی نگرفته باشد. نتیجهگیری میتواند این باشد که دیگر نمیتواند در حالت تعلیق هستهای باقی بماند و باید برای دستیابی به بمب عجله کند یا خطر عدم دستیابی به آن را برای همیشه بپذیرد.
این ممکن است در زمانی که حملات اسرائیل به دلیل برنامه هستهای ایران بر این کشور فرو میریزد، غیرمنطقی به نظر برسد. اما همانطور که اسرائیل، ایرانِ مجهز به سلاح هستهای را یک تهدید وجودی میداند، برای بسیاری از رهبران ایران نیز، ایرانِ بدون سلاح هستهای (یا پتانسیل دستیابی به آن) یک تهدید وجودی برای بقای خودِ رژیم است. بسیاری از رهبران ایران معتقدند که سلاح هستهای در نهایت برای آنها ثبات و محافظت به ارمغان میآورد، همانطور که از نظر آنها برای کره شمالی چنین بوده است.
۴. ایالات متحده دقیقاً از حملات قریبالوقوع چه میزان اطلاع داشت؟ این پرسشی برای آینده است. اما بسته به پاسخ، ممکن است پاسخی باشد که منجر به تغییر بنیادین در روابط ایالات متحده و اسرائیل شود. هفتهها بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به نتانیاهو هشدار میداد که به ایران حمله نکند. تنها در چند روز اخیر بود که رئیسجمهور اذعان کرد مذاکرات با ایران در مسیر مثبتی قرار ندارد و حمله اسرائیل «به احتمال بسیار زیاد اتفاق خواهد افتاد».
اگر رئیسجمهور ایالات متحده از این حملات اطلاع داشت و اعلام کرده بود که از آنها حمایت نخواهد کرد اما در عین حال مانع انجام آنها توسط اسرائیل نیز نخواهد شد، آنگاه تصمیم او برای موافقت با اقدام اورشلیم بعید است که روابط بلندمدت بین دو کشور را تغییر دهد. اما اگر اسرائیلیها به ترامپ هشدار داده بودند که قصد حمله دارند (و از این رو آمریکاییها را تخلیه کردند)، رئیسجمهور ایالات متحده به اسرائیلیها گفته بود که این کار را نکنند، و اسرائیلیها به هر حال طرح خود را عملی کرده بودند، آنگاه ممکن است به پنجشنبه شب به عنوان شبی نگاه کنیم که در آن روابط ایالات متحده و اسرائیل برای همیشه دستخوش تغییر شد. ترامپ مدتهاست که رابطه نامناسبی با نتانیاهو داشته است، که در ماههای اخیر از طریق تصمیمات رئیسجمهور ایالات متحده برای اعمال تعرفه بر اسرائیل، انعقاد قرارداد جداگانه با حوثیها در یمن، اتخاذ رویکردی نسبت به سوریه که اسرائیل با آن مخالف بود، و البته مذاکره با ایران، به نمایش گذاشته شده است. تغییر در روابط سنتی ایالات متحده و اسرائیل ممکن است برای بسیاری در واشنگتن دی.سی. یک دگرگونی اساسی باشد، اما برای ترامپ، شاید تنها یک تصمیم معاملهای دیگر باشد.
—جاناتان پانیکوف، مدیر طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک و معاون سابق افسر اطلاعات ملی در امور خاور نزدیک در شورای اطلاعات ملی ایالات متحده است.
________________
ایران هرگز ضعیفتر از این به نظر نرسیده است
حمله خیرهکننده و چندوجهی اسرائیل به اهداف هستهای، موشکهای بالستیک و رهبری رژیم ایران، بسیاری از امور را به هرج و مرج کشانده است: توانایی ایران برای نمایش قدرت، دیپلماسی هستهای ترامپ، و هماهنگی منطقهای میان ایالات متحده و اسرائیل.
حملات اسرائیل، عمق اشتباه محاسباتی ایران پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل را آشکار میسازد. حزبالله، گروه نیابتی تهران در لبنان، و رژیم اسد در سوریه، متحد کلیدی منطقهای آن، در ویرانی به سر میبرند. حملات مستقیم ایران به اسرائیل در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ خسارت چندانی به بار نیاورد، در حالی که ایران از پاسخ اسرائیل در ماه اکتبر به شدت آسیب دید.
اکنون، با از میان رفتن آن تابو، اسرائیل نفوذ کامل خود در ایران و تواناییاش برای ایجاد ویرانی در سراسر سیستم ایران را به نمایش گذاشته است. ایران هرگز ضعیفتر از این به نظر نرسیده و توانایی آن برای پاسخی معنادار، مورد آزمایش قرار خواهد گرفت.
اما داستان در اینجا به پایان نمیرسد. اسرائیل حملات بیشتری را وعده میدهد، اما ایران اکنون با انگیزهای فوقالعاده برای حرکت شتابان به سوی دستیابی به توانمندی هستهای در تأسیسات مستحکم و زیرزمینی خواهد بود. ایالات متحده بدون شک به اسرائیل در دفاع در برابر هرگونه اقدام تلافیجویانه ایران کمک خواهد کرد. اما رؤیای ترامپ برای یک راهحل دیپلماتیک که به غنیسازی ایران پایان دهد، مرده به نظر میرسد. به احتمال زیاد، رئیسجمهور ایالات متحده با این تصمیم مواجه خواهد شد که آیا از توانمندیهای منحصربهفرد ایالات متحده برای نابودی تأسیسات هستهای زیرزمینی تهران و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای استفاده کند یا خیر. این تصمیم، مشاوران و پایگاه سیاسی او را، در بحبوحه اتهامات و شاید سوءظنهای خود او مبنی بر اینکه نتانیاهو در تلاش است او را به جنگ بکشاند، دچار اختلاف خواهد کرد.
پیامدهای این امر بر اعتماد و هماهنگی در روابط ایالات متحده و اسرائیل میتواند طولانیمدت باشد و بر دورهای آینده درگیری با ایران، مذاکرات درباره توافقنامه کمک نظامی بعدی میان ایالات متحده و اسرائیل، و پایان جنگ در غزه تأثیرگذار خواهد بود. یک رئیسجمهور با شعار «اول آمریکا» و یک نخستوزیر با شعار «اول اسرائیل» که هر یک تصمیمات سرنوشتسازی با حداقل مشورت یا در نظر گرفتن منافع یکدیگر اتخاذ کردهاند، تا زمانی که هر دو در قدرت هستند، به سختی با یکدیگر کنار خواهند آمد.
—دانیل بی. شاپیرو، عضو برجسته طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک است. او از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ به عنوان سفیر ایالات متحده در اسرائیل و اخیراً به عنوان معاون دستیار وزیر دفاع در امور سیاست خاورمیانه خدمت کرده است. او همچنین پیشتر مدیر طرح N7 شورای آتلانتیک بوده است.

________________
ایران در پی تحمیل هزینهای سنگین به اسرائیل و ایالات متحده خواهد بود
اورشلیم—سالها گمانهزنی درباره احتمال حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، سرانجام حدود ساعت ۳:۳۰ بامداد (به وقت اسرائیل) روز جمعه با انتشار نخستین گزارشها از وقوع انفجار در تهران، به پایان رسید.
زمانبندی عملیات اسرائیل – که پس از نتیجهگیری رهبری این کشور مبنی بر قرار داشتن جمهوری اسلامی در آستانه یک پیشرفت خطرناک در تلاش برای دستیابی به توانمندی سلاح هستهای، مجوز آن صادر شد – از یک پنجره فرصت که به سرعت در حال بسته شدن بود، بهره برد؛ پیش از آنکه زیرساختهای مرتبط ایران بیش از حد پیشرفته یا به خوبی محافظت شوند. اظهارات روز پنجشنبه ترامپ مبنی بر اینکه «نمیخواهم بگویم [حمله] قریبالوقوع است»، همراه با انتظارات مبنی بر اینکه اسرائیل دستکم تا پس از مذاکرات برنامهریزیشده ایالات متحده و ایران در عمان در این آخر هفته، دست از اقدام برخواهد داشت، فرصت برای هرگونه عنصر غافلگیری را محدود ساخت.
اهداف اولیه اسرائیل طیف وسیعی را در بر میگیرد، از جمله، طبق گزارشها، چندین تأسیسات هستهای و دیگر تأسیسات، و همچنین فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و دانشمندان هستهای. قصد اسرائیل نه تنها از بین بردن برنامه هستهای ایران، بلکه تضعیف پتانسیل آن برای وارد آوردن آسیب تلافیجویانه به اسرائیل و دفاع در برابر امواج بعدی حمله اسرائیل است.
میزان هماهنگی اسرائیل با دولت ترامپ، نقشی محوری در چگونگی پیشرفت این بحران خواهد داشت. بیانیه مبهم روبیو مبنی بر اینکه «اسرائیل به ما اطلاع داد که معتقد است این اقدام برای دفاع از خود ضروری بوده است»، میزان (عدم) موافقت ایالات متحده با این ارزیابی، یا اینکه اسرائیل دقیقاً چه هشداری را پیشتر به کاخ سفید داده است، روشن نمیکند. با این وجود، و علیرغم توضیح روبیو که «ما در حملات علیه ایران دخالتی نداریم»، تهدیدات ایران برای تحمیل هزینهای سنگین هم به اسرائیل و هم به ایالات متحده، دومی را در کانون این طوفان قرار خواهد داد. تصمیمات آتی کاخ سفید در مورد چارچوب تعامل ایالات متحده، تأثیر مستقیمی بر توانایی اسرائیل برای ادامه این کارزار خواهد داشت.
—شالوم لیپنر، عضو ارشد غیرمقیم در طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت شورای آتلانتیک است که پیشتر در دوران فعالیت خود در دفتر نخستوزیری در اورشلیم، جایی که در دولت هفت نخستوزیر متوالی اسرائیل خدمت میکرد، در زمینه سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی فعالیت داشته است.
________________
گاهی اوقات، پایین نگه داشتن قیمت نفت دلیلی دارد
حمله اسرائیل به زیرساختهای هستهای ایران ممکن است بازارهای جهانی انرژی را به لرزه درآورد، اما این لرزهها بسیار کنترلشدهتر از آن چیزی است که وخامت اوضاع نشان میدهد. قیمت نفت خام برنت بیش از ۱۰ درصد افزایش یافت، با این حال، قیمت هر بشکه همچنان زیر هشتاد دلار باقی مانده است که بسیار پایینتر از سطوح بحرانی است. این لحظه نشان میدهد که چگونه آیندهنگری استراتژیک در سیاست انرژی میتواند خطوط کلی ریسک ژئوپلیتیکی را در بیثباتترین کریدورهای جهان شکل دهد.
در حالی که سرفصل خبرها بر موشکها و سانتریفیوژها متمرکز است، داستان آرامتری در شرایط بازاری نهفته است که چنین حملهای را از نظر سیاسی امکانپذیر ساخته است. اقدامات اسرائیل از آزادی عمل سیاسی ناشی از تلاشهای ترامپ برای «کاهش هزینه نفت» بهرهمند شد. این بدان معنا نیست که در غیر این صورت حمله اتفاق نمیافتاد، اما – همانطور که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نشان داده شد – هنگامی که بازارهای انرژی میتوانند مصرفکنندگان را از بدترین اثرات اختلال در عرضه محافظت کنند، سیاستگذاران از آزادی عمل بسیار بیشتری برای تشدید تنش برخوردارند.
در سال ۲۰۱۸، تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هستهای ایران و اعمال «فشار حداکثری» ریشه در این باور داشت که بازارهای نفت میتوانند این شوک را جذب کنند. تحلیل داخلی کاخ سفید تنها افزایش قیمت متوسطی را پیشبینی میکرد و افزایش تولید ایالات متحده و ظرفیت مازاد جهانی به عنوان یک حائل عمل میکردند. نکته بسیار مهم این است که در حالی که تنگه هرمز از دیرباز نماد ریسک انرژی بوده است، بعید بود – و هنوز هم بعید است – که بسته شود. ایران به درآمد آن نیاز دارد. این امر به دولت ترامپ اطمینان داد که بدون ترس از اختلال عمده در بخش انرژی، با ایران مقابله کند.
حمله امروز اسرائیل این دیدگاه را تقویت میکند و در یک محیط انرژی که با همان منطق استراتژیک شکل گرفته است، عمل میکند. نفت نیازی به ارزان ماندن برای همیشه ندارد – فقط به اندازهای که معادله ژئوپلیتیکی را تغییر دهد. تلاش ترامپ برای پایین نگه داشتن قیمتها ممکن است بیش از بازآرایی جریانهای جهانی انرژی انجام داده باشد – شاید به زمینهسازی برای وارد کردن ضربهای قاطع به جاهطلبیهای هستهای ایران کمک کرده باشد.
—لاندون درنتز، مدیر ارشد و رئیس کرسی مورنینگاستار در امنیت جهانی انرژی در مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک است. او پیشتر به عنوان مدیر انرژی در شورای امنیت ملی کاخ سفید و مدیر امور خاورمیانه و آفریقا در وزارت انرژی ایالات متحده خدمت کرده است.
________________
یک امر اجتنابناپذیر که به سرعت فروکش خواهد کرد
همانطور که بیش از یک دهه پیش نوشتم، این امر اجتنابناپذیر بود.
در نبرد چندین دههای بر سر جاهطلبیهای هستهای تهران، تنها سه نتیجه ممکن وجود داشت: اجازه دادن به ایران برای هستهای شدن، مذاکره برای یک توافق دائمی، یا اقدام نظامی. ایران مجهز به سلاح هستهای غیرقابل قبول است. یک توافق دائمی بسیار بعید به نظر میرسد – همانطور که توافق هستهای سال ۲۰۱۵ باراک اوباما، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، ثابت کرد. بنابراین، اقدام نظامی تنها گزینه عملی باقیمانده است.
سه تأسیسات کلیدی برای نابودی توسط مخالفان هستهای ایران وجود دارد: اصفهان، نطنز و فردو. حمله ایالات متحده مؤثرتر میبود، زیرا میتوانست به طور قابل توجهی تمامی تأسیسات کلیدی هستهای ایران را تضعیف کند، در حالی که اسرائیل قادر به نابودی تأسیسات روی سطح زمین است. تأسیسات زیرزمینی چالشبرانگیز هستند، اما اسرائیل را دستکم نگیرید. هیچکس پیشبینی نمیکرد که سال گذشته بتواند حزبالله را با استفاده از واکیتاکی از بین ببرد. آیا اسرائیل حملات کماندویی یا دیگر حملات خلاقانه به تأسیسات زیرزمینی انجام داده است؟ اگر چنین باشد، این امر به طور قابل توجهی برنامه هستهای ایران را به عقب خواهد راند.
در مورد مسئله تلافی احتمالی – ایران گزینههای خوب اندکی دارد. نیروهای نیابتی حماس و حزبالله آن تضعیف شدهاند و گنبد آهنین اسرائیل به طور قابل اثباتی میتواند در برابر حملات موشکی و پهپادی دفاع کند. ایران همچنین از یک جنگ گستردهتر هراس دارد، هرچند این هراسها بیمورد هستند. این وضعیت به سرعت فروکش خواهد کرد، مانند حمله ترامپ به قاسم سلیمانی در دوره نخست ریاست جمهوریاش. پرسشهای کلیدی این است: در هفتهها و ماههای آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ایران بازسازی خواهد کرد؟ آیا اسرائیل به حملات خود ادامه خواهد داد؟ یا ایران به این نتیجه خواهد رسید که صرف دههها زمان و میلیاردها دلار و در نهایت داشتن تلی از ویرانه، ارزشش را ندارد؟
—متیو کروئنیگ، معاون رئیسجمهور و مدیر ارشد مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت شورای آتلانتیک و مدیر مطالعات این شورا است.
________________
ایالات متحده ناخواسته در حال کشیده شدن به جنگی است که تمایلی به آن ندارد
حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، نافرمانی آشکار از درخواست ترامپ برای احتیاط و مذاکره بود. ایالات متحده در پی راهحلی از طریق مذاکره بوده است – راهحلی که از سوی دولت نتانیاهو حمایت نمیشد.
اکنون پرسش این نیست که آیا، بلکه چگونه، ایالات متحده به جنگی کشیده خواهد شد که تمایلی به آن ندارد و کشورهای حوزه خلیج [فارس] از آن هراس دارند. تلافی مستقیم ایران علیه اسرائیل به معنای عدم دخالت واشنگتن نخواهد بود، زیرا اسرائیل در این صورت وارد یک مارپیچ تلافی و ضدتلافی خواهد شد – که نیازمند تأمینات نظامی، حمایت اطلاعاتی و پوشش دیپلماتیک از سوی ایالات متحده است.
تاکنون، هیچ مدرکی دال بر اینکه کشورهای حوزه خلیج [فارس] در حین استفاده اسرائیل از حریم هوایی آنها برای حملات، چشمپوشی کرده باشند، وجود ندارد و تأیید یا رد این موضوع چندان دشوار نخواهد بود.
سپس این پرسش مطرح میشود که چگونه از نیروهای ایالات متحده در منطقه محافظت کنیم و چگونه به یاری دوستانمان در خلیج [فارس] بشتابیم. با توجه به روابط نزدیک دولت ترامپ با کشورهای حوزه خلیج [فارس] و همچنین تحسین شخصی ترامپ از برخی رهبران این کشورها، منطقه انتظار دارد که دولت ایالات متحده هرگونه کمکی را که آنها درخواست کنند، ارائه دهد.
—ریچارد لبارون، عضو ارشد غیرمقیم در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است. او سفیر سابق ایالات متحده در کویت و معاون سابق رئیس نمایندگی در سفارت ایالات متحده در اسرائیل بوده است.
________________
غیرنظامیان، قربانیان اصلی درگیریهای طولانیمدت منطقهای خواهند بود
درست زمانی که برخی مناطق خاورمیانه، مانند بخشهایی از سوریه و لبنان، در حال تجربه نوعی ثبات بودند، این تشدید تنش اخیر پتانسیل آن را دارد که دستاوردهای شکننده اخیر منطقه را معکوس کند. فراتر از پیامدهای سیاسی و نظامی فوری، عمیقترین تأثیرات متوجه غیرنظامیان، بهویژه آنهایی خواهد بود که از پیش در بحرانهای بشردوستانه به سر میبرند.
اختلال طولانیمدت در تجارت منطقهای و سفرهای هوایی، در کنار افزایش قیمت سوخت و مواد غذایی، بیشترین آسیب را به جمعیتهای آواره، جوامع میزبان، و افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند، وارد خواهد کرد. در سوریه، جایی که حدود ۹۰ درصد جمعیت در فقر به سر میبرند، هرگونه شوک به قیمت کالاها یا تحویل کمکها ویرانگر خواهد بود. در لبنان و اردن، که پیش از این نیز در میزبانی از بیشترین جمعیت پناهندگان جهان تحت فشار قرار داشتهاند، پیامدهای اقتصادی ممکن است خدمات عمومی را بیش از پیش تحت فشار قرار داده و تنشهای اجتماعی را عمیقتر کند.
در همین حال، خطر آسیبهای زیستمحیطی یا بحرانهای بهداشت عمومی ناشی از اقدام نظامی، از جمله نشت نفت، آلودگی آب، یا آسیب به زیرساختها، میتواند خطرات جدی برای غیرنظامیان هم در کشورهای حاشیه خلیج [فارس] و هم در ایران ایجاد کند. اینها نگرانیهای نظری نیستند – بلکه تهدیداتی واقعی برای امنیت غذایی، دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، و کرامت اولیه انسانی برای میلیونها نفر به شمار میروند.
ایالات متحده مسئولیت دارد به گونهای عمل کند که آسیبها را کاهش دهد، از یک جنگ منطقهای تمامعیار جلوگیری کند و از جان غیرنظامیان محافظت نماید. این به معنای استفاده از نفوذ خود نه برای تشدید، بلکه برای مهار درگیری، و فشار بر همه طرفها، از جمله متحدان، برای اولویت دادن به دیپلماسی بر ویرانی است. ناکامی در انجام این امر نه تنها جنگ دیگری را در منطقه شعلهور خواهد ساخت، بلکه شرایط موجود را برای جوامع آسیبپذیر در سراسر منطقه وخیمتر خواهد کرد.
—دیانا رایس، عضو غیرمقیم پروژه سوریه در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است.
________________
ظاهراً به ایران دو گزینه پیشنهاد شده بود
حمله پیشگیرانه اسرائیل احتمالاً ظرفیت فوری ایران برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای را مختل خواهد کرد. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا چنین اقدامی به طور مؤثر جاهطلبیهای هستهای رژیم ایران را مهار خواهد کرد یا خیر.
به نظر میرسد به رژیم ایران دو گزینه پیشنهاد شده بود: یا جاهطلبیهای هستهای خود را کنار بگذارد یا در صورت تصمیم اسرائیل برای حمله به تأسیسات هستهای ایران، با عدم مداخله دولت ترامپ مواجه شود.
اسرائیل ممکن است برای یک بازه زمانی حمله زودهنگامتر رایزنی کرده باشد، در حالی که ایالات متحده احتمالاً تلاش کرده است تا از ابزارهای دیپلماتیک استفاده کند. هنگامی که دیپلماسی شکست خورد، ایالات متحده به طور قابل درکی دستور خروج کارکنان سفارت خود در بغداد را صادر کرد، در حالی که سایر نمایندگیهای دیپلماتیک ایالات متحده در منطقه در حالت آمادهباش برای خروج قرار گرفتند.
صرفنظر از اینکه دولت ترامپ چه زمانی از قریبالوقوع بودن حمله اسرائیل مطلع شد، این پرسشها همچنان باقی است: آیا این اقدام یکجانبه اسرائیل به اندازه کافی جاهطلبیهای هستهای ایران را مهار خواهد کرد؟ رژیم تهران چگونه ممکن است پاسخ دهد؟ و ایالات متحده و کشورهای حاشیه خلیج [فارس] چگونه در پی مهار درگیریهای بیشتر در منطقه خواهند بود؟
آنچه بلافاصله روشن است، بیثباتتر شدن شرایط اقتصادی و امنیتی در خاورمیانه است.
—آر. کلارک کوپر، عضو برجسته طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک و بنیانگذار و رئیس شرکت گارد هیل هاوس است. او پیشتر به عنوان دستیار وزیر در امور سیاسی-نظامی در وزارت امور خارجه ایالات متحده خدمت کرده است.
________________
این اقدام احتمالاً تنشها میان اسرائیل و ایالات متحده را تشدید خواهد کرد
آغاز آنچه احتمالاً مجموعهای از حملات چند روزه اسرائیل در سراسر ایران خواهد بود، تبادل آتشی بیسابقه در تاریخ طولانی حملات میان این رقبای منطقهای است. مهمتر از همه، اسرائیل به تنهایی علیه ایران اقدام میکند. در موارد پیشین، ایالات متحده و اسرائیل ارتباطات منظم و موضع دفاعی هماهنگی را حفظ میکردند. این هماهنگی در دفاع از اسرائیل به طرز چشمگیری موفقیتآمیز بود – از جمله در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ که علیرغم شلیک صدها موشک و هواپیمای بدون سرنشین علیه اسرائیل، تلفات و خسارات فوقالعاده اندکی به بار آورد.
این بار اما اوضاع متفاوت است. پیگیری مذاکرات هستهای ایران از سوی ترامپ، تردیدهایی را در اسرائیل ایجاد کرده است. ماهیت یکجانبه مذاکرات ایالات متحده و حذف حامیان طرفدار اسرائیل از دولت ترامپ، مانند مایک والتز، مشاور سابق امنیت ملی، و مورگان اورتاگوس، معاون سابق فرستاده ویژه ریاستجمهوری، تنها میتوانست این تنش با اسرائیل را تشدید کند. این اقدامات همزمان با عدم توقف ترامپ در اسرائیل در جریان سفر اخیرش به خاورمیانه، و همچنین دیدار نتانیاهو از دفتر بیضی در آوریل صورت گرفت که در هر دو مورد، هم در زمینه کاهش تعرفهها و هم در مورد ایران، دست خالی بازگشت.
آغاز حملات یکجانبه اسرائیل نشانهای از آن است که این کشور احساس میکند برای تضمین امنیت خود ناگزیر به اقدام است. صرفنظر از اینکه چه عواملی اسرائیل را به این مرحله رسانده، این اقدام احتمالاً هرگونه تنش از پیش موجود میان اسرائیل و ایالات متحده را تشدید خواهد کرد.
در نهایت، ایران اکنون خود را موظف به پاسخگویی خواهد دید. بسته به میزان خسارتی که اسرائیل وارد کرده است، ایران ممکن است به گونهای پاسخ دهد که دامنه درگیری را گسترش داده و خسارات جانبی در سایر نقاط منطقه ایجاد کند. اینکه این ماجرا چگونه پایان خواهد یافت، نامعلوم است، اما همانطور که در گذشته نیز چنین بوده، پایانی سریعتر احتمالاً به ایالات متحده بستگی خواهد داشت.
—دانیل ای. موتون، عضو ارشد غیرمقیم در طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت از برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است. او از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ به عنوان مدیر سیاست دفاعی و سیاسی-نظامی برای خاورمیانه و شمال آفریقا برای هماهنگکننده برت مکگرک در شورای امنیت ملی خدمت کرده است.
________________
آیا کشورهای عربی در دفاع در برابر انتقام ایران یاری خواهند رساند یا چشمپوشی خواهند کرد؟
از میان درسهای فراوانی که میتوان از این عملیات گرفت، یکی به اهمیت بیان حقیقت در برابر قدرتمندان بازمیگردد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گزارشهای خود به مقامات ارشد، آسیبپذیریهایش را کماهمیت جلوه میدهد. اسناد فاششده سپاه در چند سال گذشته، حاکی از اغراق در توانمندیها و پنهانکاری در مورد ناکامیها بوده است، شاید با این هدف که از پرسشها درباره کارایی بودجه خود طفره بروند. اخیراً سپاه پاسداران به رهبری سیاسی اطمینان میداد که پدافند هواییاش میتواند در برابر حمله اسرائیل مقاومت کند. این امر ممکن است در تصمیم تهران برای عدم توافق با ایالات متحده پیش از پایان مهلت دوماهه ترامپ، مؤثر بوده باشد. نتیجه این شد که اسرائیل به این ارزیابی رسید که دیپلماسی شکست خورده و حملات ضروری است. ژنرالهایی که پشت این دروغهای مصلحتی بودند، نخستین اهداف بودند.
اما اکنون نوبت به انتقام مورد انتظار میرسد. و پرسش بزرگ این است: آیا کشورهای خاورمیانه مانند گذشته در دفاع از اسرائیل مشارکت خواهند کرد؟ در حالی که مذاکرات هستهای به جایی نرسید، هم ایران و هم ایالات متحده میخواستند پاسخ این پرسش را بدانند، و این امر منجر به یک دیپلماسی طنابکشی در جهان عرب شد.
ایالات متحده از کشورهای عربی میخواهد تا سامانههای شناسایی و مقابله با موشک و پهپاد را فعال کرده و مراقب مهمات پرتابشده از ایران به سمت اسرائیل باشند، در حالی که ایران از کشورهای عربی میخواهد در صورتی که حملات تلافیجویانهای انجام دهد که از حریم هوایی کشورهای عربی عبور میکند، چشمپوشی کنند. کشورهای عربی دلیل منطقی برای رد درخواست ایران دارند. مهماتی که بدون هماهنگی با پایتخت یک کشور وارد حریم هوایی آن میشوند، نقض حاکمیت و تهدیدی برای مردم و زیرساختهای آن کشور محسوب میشوند. سرنگونی چنین مهماتی آنقدر بدیهی است که ایالات متحده احتمالاً به این نتیجه خواهد رسید که هرگونه مهماتی که توسط کشورهای عربی گزارش یا رهگیری نشده، عمداً نادیده گرفته شده است. نه ایالات متحده و نه شرکای عرب آن، تمایلی به بروز چنین تنشی ندارند.
—کرستن فونتنروز، عضو ارشد غیرمقیم در طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است. او پیشتر مدیر ارشد امور خلیج [فارس] در شورای امنیت ملی بوده است.

________________
اورشلیم خود را برای یک دوره طولانی آماده میکند
اورشلیم—علیرغم نشانههای اولیه از یک حمله قریبالوقوع، و با وجود تخلیه تعدادی از کارکنان سفارتخانهها و تأسیسات نظامی منطقهای ایالات متحده، هواپیمای ما بدون توجه به اخبار حمله پیشگیرانه احتمالی به تأسیسات هستهای و رهبری ایران، در فرودگاه شلوغ و پر رفت و آمد بن گوریون فرود آمد.
تنها چند ساعت پیش، کارشناسان ارشد و یک مقام آمریکایی در یک مهمانی شام در اورشلیم، خوشبین بودند که هیچ اتفاق غیرعادی رخ نخواهد داد و تحولات این هفته صرفاً یک تشدید تاکتیکی در بحبوحه مذاکرات مهم هستهای است. تحلیلگرانی که با سیاست اسرائیل آشنا بودند، به شوخی خاطرنشان کردند که اگر قرار باشد اتفاق جدی بین ایران و اسرائیل رخ دهد، باید پس از هفته آینده و به دلیل عروسی قریبالوقوع پسر نتانیاهو باشد. بعدها متوجه شدیم که ایالات متحده ممکن است ظرفیت خود را برای بازدارندگی همتایان اسرائیلیاش بیش از حد ارزیابی کرده باشد.
ساعت ۳:۰۰ بامداد، دیوارهای باستانی و آرام اورشلیم ناگهان با صدای آژیرهای گوشخراشی که همه را به پناه گرفتن در نزدیکترین مکان امن فرامیخواند، در هم شکست. تیم امنیتی ما به ما اطلاع داد که اسرائیل حمله یکجانبهای را به ایران آغاز کرده و ایالات متحده از وقایع آن شب مطلع شده است. منابع گزارش دادند که کابینه جنگ اسرائیل برای بحث درباره آتشبس غزه و توافق بر سر گروگانها تشکیل جلسه داده بود و با کمال تعجب دریافتند که این جلسه، یک جلسه توجیهی درباره حملات است. برخی از آنها به صورت کتبی سوگند رازداری یاد کردند.
در حال حاضر، حال و هوای اسرائیل برای یک عملیات طولانیمدت به منظور از کار انداختن توانمندیهای آنچه «سر اختاپوس» مینامند، پس از قطع بسیاری از شاخکهای آن در غزه، بیروت و دمشق در سال گذشته، کاملاً آماده است. اسرائیل هزاران نفر از نیروهای ذخیره خود را به خدمت فراخوانده و اورشلیم خود را برای یک انتقامجویی بالقوه و مهم از سوی تهران آماده میکند، زیرا گزارشهای اولیه از تلفات قابل توجه در میان رهبری نظامی و دانشمندان هستهای ایران حکایت دارد.
پاسخ رژیم ملایان ممکن است فوری نباشد، همانطور که در وقایع سال ۲۰۲۴ شاهد بودیم. تهران پس از تضعیف شدید سامانههای دفاعی خود، ناگزیر به ساماندهی مجدد آنها خواهد بود و اکنون با بحران رهبری در پی اهداف سطح بالای امشب نیز مواجه است.
با این حال، ایالات متحده به وضوح تلاش کرد تا خود را از این حملات دور نگه دارد و بر اولویتبخشی به ایمنی و امنیت تأسیسات و پرسنل ایالات متحده در خاورمیانه متمرکز شد، هرچند که این امر نشانهای از بنبست در مذاکرات هستهای ایالات متحده و ایران بود. پرزیدنت دونالد ترامپ امروز با یک دوراهی حیاتی مواجه است: یا فاصله گرفتن بیشتر از اسرائیل و تأیید انزواگرایی ایالات متحده، یا بهرهبرداری از لحظه ضعف ایران و نیروهای نیابتیاش با حمایت از جاهطلبیهای اسرائیل برای نابودی دشمن در نطفه.
—سارا زعیمی، عضو ارشد مقیم شمال آفریقا در مرکز رفیق حریری و برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است. او همچنین معاون مدیر ارتباطات این مرکز است و بر ارتباطات استراتژیک، دستور کار تحریریه، روابط رسانهای، و تلاشهای بازاریابی اجتماعی و دیجیتال نظارت دارد.
________________
هنوز برای اندیشیدن به برنامه پس از جنگ زود نیست
حملات اسرائیل به مراکز فرماندهی، تأسیسات هستهای و نظامی ایران، یک شلیک اخطار نبود. هدف از این حملات، آغاز تغییری به همان اندازه قاطع علیه رژیم ایران بود که کارزار ۲۰۲۴ اسرائیل علیه حزبالله در لبنان به دنبال داشت.
نکته حائز اهمیت این است که اسرائیل هیچ برنامه مشخصی برای دوران پس از جنگ در ایران، فراتر از پایان دادن به یک تهدید هستهای وجودی، ندارد. اسرائیل باید ماهها پیش به این موضوع اندیشیده بود، اما اکنون واقعاً باید درباره استراتژی پس از جنگ خود تأمل کند. تغییر رژیم پس از یک کارزار هوایی، هر چقدر هم که مؤثر باشد، اتفاق نخواهد افتاد. هر اندازه هم که سپاه پاسداران در اثر حملات اسرائیل تضعیف شده باشد، از جمله مرگ گزارششده فرماندهان ارشد نظامی سپاه، تهران هنوز آنقدر قوی و منسجم است که بتواند از یک انقلاب «رنگی» مردمی جلوگیری کند. تلاشهای تغییر رژیم از سوی ایالات متحده و دیگران در سایر نقاط جهان باید نمونهای هشداردهنده از دشواری این امر باشد.
اسرائیل ناگزیر خواهد بود یک استراتژی دفاع از میهن را حفظ کرده و به حملات خود به تأسیسات هستهای، موشکی و پهپادی در ایران ادامه دهد. همچنین باید یک استراتژی کارآمد برای وادار کردن ایران به پایان دادن به تهدید هستهای خود علیه اسرائیل، توسعه دهد یا با ایالات متحده برای توسعه چنین استراتژیای همکاری کند. این کار آسان نخواهد بود و مستلزم مصالحههای جدی از سوی رهبران اسرائیل خواهد بود، از جمله چگونگی پایان دادن به جنگ در غزه به گونهای که مانع از بازگشت حماس به قدرت شود و در عین حال، مسیری به سوی بازسازی، کرامت و صلح را برای فلسطینیان فراهم آورد.
بهترین اقدامی که ایالات متحده اکنون میتواند انجام دهد، تشدید تلاشهای خود برای دستیابی به یک صلح پایدار میان اسرائیل و فلسطینیان در غزه است. چنین صلحی مستلزم مشارکت بیشتر از سوی ایالات متحده، متحدان عرب و اسرائیل، بیش از آن چیزی است که تاکنون کسی مایل به انجام آن بوده است.
—توماس اس. واریک، عضو ارشد غیرمقیم در طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت و معاون سابق دستیار وزیر در امور سیاست مبارزه با تروریسم در وزارت امنیت داخلی ایالات متحده است.
________________
اسرائیل احتمالاً به هدف خود یعنی به تأخیر انداختن برنامه هستهای ایران دست یافته است
گزارشهای اولیه حاکی از آن است که حمله جاری اسرائیل علیه ایران، موسوم به عملیات شیر خیزان، اهداف چندگانه و مکملی را دنبال میکند. به نظر میرسد اسرائیل در پی فلج کردن توان هستهای ایران و تضعیف قابلیتهای تلافیجویانه این کشور است. برای دستیابی به این اهداف، اسرائیل در حال اجرای یک عملیات ترکیبی هوایی و اطلاعاتی است تا تأسیسات هستهای، سایتهای موشک بالستیک و پدافند هوایی، و همچنین پرسنل کلیدی در هر دو ساختار فرماندهی هستهای و نظامی را هدف قرار دهد.
میتوان این تلاش چندجانبه را به عنوان هدف قرار دادن چندین تهدید علیه امنیت اسرائیل درک کرد. نخست، نخستوزیران متوالی اسرائیل، یک دشمن ایرانی مجهز به سلاح هستهای را تهدیدی وجودی برای اسرائیل توصیف کردهاند. همانطور که نتانیاهو در یک پیام ویدئویی در حین انجام حملات توضیح داد، این عملیات هم تأسیسات غنیسازی نطنز (در میان سایر تأسیسات) و هم دانشمندان برجسته هستهای ایران را هدف قرار داد. هدف قرار دادن همزمان تأسیسات و دانشمندان کلیدی باید توانایی ایران برای توسعه سلاحهای هستهای را تضعیف و به تأخیر بیندازد. دوم، اسرائیل همچنین با حمله به تأسیسات موشک بالستیک و پهپاد، و همچنین افراد کلیدی در ساختار فرماندهی نظامی، از جمله ژنرال حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، و غلامعلی رشید، جانشین فرمانده نیروهای مسلح ایران، در پی محدود کردن قابلیتهای تلافیجویانه ایران بود. ممکن است هدف سوم و بزرگتری فراتر از تضعیف توان هستهای و تلافیجویانه ایران وجود داشته باشد: سرنگونی رژیم. در واقع، فراتر از هدف قرار دادن زیرساختهای هستهای، حملات گسترده علیه نیروهای نظامی و سپاه پاسداران میتواند نشانهای از یک هدف بزرگتر در سطح رژیم باشد.
بهویژه با ادامه یافتن رویدادها، تعیین موفقیت عملیاتی دشوار است. با این وجود، میتوان انتظار داشت که رهبران اسرائیل، موفقیت را به معنای به تأخیر انداختن توانایی ایران در تولید اورانیوم با درجه تسلیحاتی یا پیشرفت به سوی سلاحهای هستهای تعریف کنند؛ هدفی که اسرائیل احتمالاً از طریق آسیب رساندن و تخریب زیرساختهای حیاتی هستهای و کشتن دانشمندان ارشد به آن دست یافته است. علاوه بر این، تا آنجا که یک حمله تلافیجویانه احتمالی ایران به دلیل حمله اسرائیل به سایتها و پرسنل نظامی کلیدی محدود شود یا توسط سامانههای دفاعی خود اسرائیل خنثی گردد، چنین تحولاتی ممکن است نشاندهنده لایه دیگری از موفقیت باشد. البته، دقیقاً مشخص نیست که اگر اسرائیل در این حمله و حملات پیشین به پدافند هوایی ایران در سال ۲۰۲۴، تأسیسات نظامی کلیدی را هدف قرار نمیداد، حمله ایران چگونه به نظر میرسید.
—ریچل ویتلارک، عضو ارشد غیرمقیم در برنامه دفاع پیشرو در مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت است.
________________
حمله اسرائیل میتواند آتشبس ایالات متحده با حوثیها را از هم بپاشد
حملات اسرائیل به ایران، خطر برانگیختن پاسخی از سوی شورشیان حوثی یمن و به طور بالقوه برهم زدن توافقنامه آتشبس دوجانبه ماه گذشته میان ایالات متحده و حوثیها را به همراه دارد. در حالی که دولت ترامپ به صراحت اعلام کرد که این حمله اقدامی یکجانبه از سوی اسرائیل بوده است، حوثیها ممکن است ایالات متحده را همدست تلقی کنند، زیرا این شورشیان اغلب در پیامهای عمومی خود، اقدامات اسرائیل و ایالات متحده را یکی میدانند. علاوه بر این نگرانیها، اوایل این هفته یک منبع حوثی تهدید کرد که در صورت حمله ایالات متحده یا اسرائیل به ایران، پس از گزارشهایی مبنی بر تخلیه پرسنل غیرضروری و اعضای خانواده آمریکاییها در سراسر خاورمیانه، دست به تلافی خواهد زد.
علاوه بر این، حوثیها از زمان حملات ۷ اکتبر، نقش برجستهتری در «محور مقاومت» ایران ایفا کردهاند، بهویژه با توجه به اینکه سایر نیروهای نیابتی مانند حماس و حزبالله با تلفات در سطح رهبری و شکستهایی مواجه شدهاند. برای این گروه، رویارویی مجدد میتواند فرصتی برای تقویت جایگاه خود در شبکه متحدان و نیروهای نیابتی ایران و کسب یک پیروزی تبلیغاتی بزرگ باشد – حتی اگر به معنای پایان آتشبس با ایالات متحده باشد.
در حالی که «عملیات راف رایدر» دولت ترامپ آسیب قابل توجهی به این گروه وارد کرد، حوثیها مقاومت و توانایی خود را برای انطباق در برابر حملات مداوم به اثبات رساندهاند. آنها همچنین ممکن است به این نتیجه برسند که تصمیم دولت ترامپ برای پیگیری آتشبس، نشانهای از تمایل محدود برای درگیری مجدد در یمن است، بهویژه با توجه به اینکه «عملیات راف رایدر» در یک ماه بیش از یک میلیارد دلار هزینه در بر داشت و نتوانست حوثیها را که به حملات خود به خاک اسرائیل ادامه دادهاند، تضعیف کند.
—امیلی میلیکن، مدیر وابسته رسانه و ارتباطات برای طرح N7 در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است.
________________
ترامپ باید با کشورهای خلیج [فارس] برای یک پاسخ دیپلماتیک همکاری کند
کشورهای حاشیه خلیج [فارس] – عمدتاً عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر – هیچ تمایلی به یک جنگ منطقهای که ایران را درگیر کند، ندارند و ترجیح میدهند در موقعیتی قرار نگیرند که مجبور به انتخاب میان اسرائیل و ایران باشند. چشماندازهای اقتصادی آنها به ثبات منطقهای و ایجاد تعادل برای حفاظت از منافع خود، هم اقتصادی و هم سیاسی، گره خورده است. در حالی که نقش نوظهور آنها به عنوان میانجی، نقش ژئوپلیتیکی و اهرم دیپلماتیک آنها را تقویت کرده است، این نقش – که اکنون در معرض خطر قرار دارد – برای ایجاد اعتماد در برخورد با بازیگری مانند ایران، به ثبات وابسته است.
در دولت ترامپ، کشورهای حاشیه خلیج [فارس] در پیشبرد نظم نوین منطقهای پیشتاز بودهاند. با این حال، به نظر میرسد حملات اسرائیل، پس از شدیدترین توبیخ آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیست سال گذشته و اعلام ایران مبنی بر ایجاد سومین سایت اورانیوم، رویکرد دیپلماسی ترجیحی پایتختهای این کشورها را به طور موقت مختل کرده و اکنون آنها را در تیررس انتقام قرار داده است.
دولت ترامپ باید متحدان خود در خلیج [فارس] را برای یک نشست اضطراری گرد هم آورد تا پاسخی با هدف حفظ هرگونه دستاورد دیپلماتیک تاکنون، هماهنگ کند. عمان، به عنوان یک میانجی مورد اعتماد، میتواند در موقعیت مناسبی برای کاهش تنش و لابی با تهران برای عدم حمله به پایتختهای خلیج [فارس] و داراییهای ایالات متحده در منطقه باشد – بهویژه از آنجا که واشنگتن هیچ نقشی در این حمله نداشته است. در حالی که این تشدید تنش خطرات جدی به همراه دارد، به نظر میرسد حملات اسرائیل بر سپاه پاسداران متمرکز بوده است، که مسئول پیگیری مداوم نفوذ بیثباتکننده در سراسر شام و خلیج [فارس] و هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی است – و این امر سپاه پاسداران را به یک هدف مشروع تبدیل میکند. با این حال، ناکامی در کاهش تنش، خطر یک درگیری منطقهای گستردهتر، فروپاشی فرآیند صلح به رهبری خلیج [فارس]، بیثباتی بازارهای جهانی انرژی، و اختلال بیشتر در مسیرهای کلیدی ناوبری در دریای سرخ را به همراه خواهد داشت.
—خوزه پلایو، مدیر وابسته در طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت شورای آتلانتیک است.
________________
اسرائیل با اجرای دکترین بگین، ریسک بزرگی را متحمل میشود
آغاز حملات اسرائیل به ایران، نشاندهنده استناد مداوم این کشور به دکترین بگین است – سیاست دیرینه آن در انجام حملات پیشگیرانه به تأسیسات هستهای و سلاحهای کشتار جمعی. این دکترین، که به نام مناخیم بگین، نخستوزیر سابق اسرائیل، نامگذاری شده است، نخستین بار در سال ۱۹۸۱ و در جریان عملیات اپرا شکل گرفت؛ زمانی که اسرائیل رآکتور هستهای اوسیراک عراق را در نزدیکی بغداد در یک حمله هدفمند نابود کرد.
بگین نیز، مشابه نتانیاهوی امروز، این حمله را بدون تأیید ایالات متحده انجام داد. بسیاری از تشدید تنش در صورت تلافی صدام حسین، رهبر سابق عراق، هراس داشتند؛ با این حال، در آن زمان، صدام از پیش درگیر جنگ با ایران بود و توانایی پاسخگویی نداشت.
اسرائیل این دکترین را بار دیگر در سال ۲۰۰۷ به کار گرفت، زمانی که به طور مخفیانه رآکتور الکبار سوریه را در عملیاتی که تا سال ۲۰۱۸ به طور علنی آن را تأیید نکرد، نابود ساخت. بشار اسد، رئیسجمهور وقت سوریه، در پاسخ به این حمله، وجود این سایت را کاملاً انکار کرد تا از فشار داخلی و منطقهای برای انجام اقدامات تلافیجویانه جلوگیری کند.
اکنون، برای سومین بار، به نظر میرسد اسرائیل این دکترین را، این بار علیه زیرساختهای هستهای و موشکی بالستیک ایران، و بار دیگر بدون هماهنگی با واشنگتن، به کار میگیرد. اما برخلاف موارد پیشین، انتظار میرود ایران دست به تلافی بزند، و احتمالاً با شدتی بسیار بیشتر از حملات قبلی در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ – بهویژه اگر نیروهای نیابتی منطقهای ایران به اقدامات تلافیجویانه آن بپیوندند تا گنبد آهنین اسرائیل را تحت فشار قرار دهند.
تمام نگاهها اکنون به مسقط دوخته شده است، جایی که استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ایالات متحده، هنوز قرار است در آخر این هفته با مذاکرهکنندگان ایرانی در آنچه میتواند آخرین دور مذاکرات هستهای باشد، دیدار کند. چشمانداز هرگونه توافقی پس از این حملات، تیره و تار به نظر میرسد. در صورت شکست مذاکرات، منطقه ممکن است با تشدید تنشی مواجه شود که در دهههای اخیر بیسابقه بوده است.
—یاسین راشد، دستیار مدیر رسانه و ارتباطات در مرکز رفیق حریری و برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک و پژوهشگر امور لیبی است.