اندیشکده شورای آتلانتیک : «کسی برای نجات اقتصاد جهانی نمیآید»
چرا با شروع جنگ تجاری ترامپ، سازوکارهای پیشین مانند G20 و فدرال رزرو برای مهار بحرانهای اقتصادی جهانی کارایی نخواهند داشت؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: شورای آتلانتیک/جاش لیپسکی | 📅 تاریخ: [Date Not Specified in Source] / [تاریخ فارسی نامشخص]
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مقدمه
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، یک جنگ اقتصادی جهانی را بدون هیچ متحدی آغاز کرده است. به همین دلیل است که – برخلاف بحرانهای اقتصادی پیشین در این قرن – اگر اوضاع شروع به وخامت کند، هیچکس برای نجات اقتصاد جهانی نخواهد آمد.
طی دو دهه گذشته، مدلی برای مقابله با بحرانهای اقتصادی و مالی وجود داشته است که مستلزم فعالسازی گروه بیست (G20) و اتکا به فدرال رزرو ایالات متحده برای تأمین نقدینگی سیستم مالی تحت فشار است. هیچیک از این گزینهها در چالش کنونی در دسترس نخواهند بود.
نخست، گروه G20. این گروه در اواخر دهه ۱۹۹۰ توسط ایالات متحده و کانادا ایجاد شد تا قدرتهای اقتصادی نوظهوری مانند چین را به فرآیند تصمیمگیری وارد کند و از موج دیگری از بحرانهای بدهی، مانند بحران پزوی مکزیک در سال ۱۹۹۴ و بحران مالی آسیا در سال ۱۹۹۷، جلوگیری نماید. در سال ۲۰۰۸، با فروپاشی لِمن برادرز و آغاز وحشت در بازارهای مالی سراسر جهان، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت، خواستار برگزاری نشست اضطراری رهبران G20 شد – این نخستین باری بود که سران کشورها و دولتهای بزرگترین اقتصادهای جهان گرد هم میآمدند.
آنچه در پی آمد، یکی از موفقیتهای بزرگ هماهنگی اقتصادی بینالمللی در قرن بیستویکم بود – به اصطلاح «لحظه لندن»، زمانی که G20 موافقت کرد پنج تریلیون دلار برای تثبیت اقتصاد جهانی تزریق کند. با این هماهنگی مشترک، رهبران سیگنال قدرتمندی به بقیه جهان فرستادند که اجازه نخواهند داد یک رکود به یک رکود جهانی (depression) تبدیل شود.
نزدیک به دوازده سال بعد، در زمان شیوع همهگیری کووید-۱۹، همین گروه از رهبران برای کار بر روی کاهش بدهی، محرکهای مالی و – بهطور حیاتی – دسترسی به واکسنها گرد هم آمدند.
اکنون ما با سومین شوک اقتصادی بزرگ قرن بیستویکم روبرو هستیم. اما این یکی کاملاً توسط یک تصمیم سیاستی خاص، ساخته دست بشر است. البته، میتوان با لغو آن تصمیم، آن را خنثی کرد؛ تصمیمی که اگر از نیمهشب امشب اجرایی شود، نرخ تعرفههای ایالات متحده را از ۲.۵ درصد در سال گذشته به بیش از ۲۰ درصد در سال جاری افزایش میدهد – بالاترین نرخ در صد سال اخیر. اما همانطور که از نوامبر گفتهام، دونالد ترامپ در مورد تعرفهها جدی است، آنها فقط یک ابزار مذاکره نیستند، و این بدان معناست که بسیاری از آنها احتمالاً باقی خواهند ماند.
این بار «لحظه لندن» وجود نخواهد داشت. ایالات متحده نمیتواند خواستار پاسخ هماهنگ به جنگ تجاریای شود که خود آغاز کرده است – جنگی که بر این ایده استوار است که بقیه جهان در حال سوءاستفاده از ایالات متحده هستند. برخی کشورها در واقع انگیزهای برای بدتر شدن اوضاع در بازارهای مالی دارند، به این امید که دولت ترامپ را برای کوتاه آمدن تحت فشار قرار دهد. دیگران ممکن است بخواهند معاملات دوجانبه انجام دهند، اما تلاش هماهنگ میان چین، اروپا، روسیه و برزیل منتفی است. این امر باعث میشود نشست وزرای دارایی G20 در ده روز آینده، زمانی که اسکات بِسِنت، وزیر خزانهداری، برای نخستین بار با همکاران خود در نشستهای بهاره صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در واشنگتن دیسی ملاقات میکند، بسیار پرتنش باشد. بسنت میتواند انتظار داشته باشد که با پرسشهای تندی از سوی همتایان خود در مورد اینکه چرا ایالات متحده به همان حمایتگراییای بازمیگردد که هشتاد سال پیش منجر به ایجاد سیستم برتون وودز شد، مواجه شود.
ایالات متحده نمیتواند خواستار پاسخ هماهنگ به جنگ تجاریای شود که خود آغاز کرده است.
بازیگر دوم – و قدرتمندتر – در اقتصاد جهانی، فدرال رزرو ایالات متحده بوده است. در بحران مالی جهانی و در طول همهگیری کووید-۱۹، فدرال رزرو نرخ بهره را به صفر کاهش داد، تریلیونها دلار از طریق تسهیل کمی (Quantitative Easing) به اقتصاد ایالات متحده تزریق کرد و خطوط سوآپ ارزی را در سراسر جهان برای کمک به کشورها در دسترسی به دلار در زمانی که بیشترین نیاز را داشتند، ایجاد نمود.
این بار، جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، به کاخ سفید سیگنال داده است که به اصطلاح «پاول پات» (حمایت فدرال رزرو از بازارها) راه درازی در پیش دارد. روز جمعه، ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشت: «این زمان عالی برای رئیس فدرال رزرو، جروم پاول، برای کاهش نرخ بهره خواهد بود.» این منطقی است اگر معتقد باشید که تعرفهها واقعاً باعث افزایش قیمتها میشوند و فشار اقتصادی بر میلیونها شهروند آمریکایی وارد میکنند. اما پاول در همان روز گفت که «نیازی نیست عجله کنیم.» او میخواهد ببیند بحران چگونه پیش میرود. در شرایطی متفاوت، اگر بازارها بهدلیل، مثلاً، یک ویروس یا یک حمله تروریستی به ایالات متحده ۲۰ درصد سقوط میکردند، آنگاه فدرال رزرو احتمالاً واکنش بسیار متفاوتی نشان میداد.
بااینحال، پاول میداند که یک جنگ تجاری مبتنی بر تعرفههای بالای ایالات متحده میتواند به رکود تورمی (stagflation) منجر شود – ترکیب وحشتناک قیمتهای بالاتر با رشد کندتر. محیط رکود تورمی لزوماً زمان مناسبی برای کاهش پیشگیرانه نرخ بهره نیست، زیرا نرخهای پایینتر ممکن است تورم را بیشتر تحریک کند. پاول همچنین میخواهد این سیگنال را بفرستد که این سیاست میتواند توسط کاخ سفید – یا البته، توسط کنگره – لغو شود و به همکارانش در واشنگتن نشان دهد که نمیتوانند برای حل مشکلی که خودشان ایجاد کردهاند، به فدرال رزرو تکیه کنند.
اوضاع در هفتههای آینده برای فدرال رزرو فوقالعاده پیچیده خواهد شد. شرایط اقتصادی در ایالات متحده میتواند بهسرعت رو به وخامت گذارد. سایر بانکهای مرکزی، از جمله بانک مرکزی اروپا، بانک انگلستان و بانک کانادا، ممکن است شروع به کاهش نرخ بهره کنند. دلیلش این است که آنها عمدتاً نگران رشد اقتصادی ضعیفتر هستند، نه تورم ناشی از هزینههای واردات بالاتر.
این امر فدرال رزرو ایالات متحده را با نرخهای بهره بالاتر از بقیه جهان مواجه خواهد کرد – و ترامپ احتمالاً بهطور فزایندهای از رئیس فدرال رزروی که از زمان انتصاب پاول در سال ۲۰۱۷ بارها با او درگیر شده است، ناامید خواهد شد. ترامپ احتمالاً احساس خواهد کرد که فدرال رزرو در جنگ تجاری او را تضعیف میکند، درحالیکه سایر بانکهای مرکزی از رهبری سیاسی خود حمایت میکنند. حقیقت ظریفتر خواهد بود.
انتظار نداشته باشید فشار بر پاول تأثیر بگذارد.
دقیقاً یک سال از دوره ریاست پاول باقی مانده است و بهنظر میرسد او متعهد است که میراثی بهعنوان رئیس فدرال رزروی که بهشدت از مأموریت دوگانه و استقلال این نهاد محافظت کرد، از خود به جای بگذارد. بنابراین، درحالیکه ممکن است یک نقطه درد اقتصادی وجود داشته باشد که فدرال رزرو مجبور به مداخله شود – این نقطه دورتر از آن چیزی است که هم ترامپ و هم بازارها امیدوارند.
در هفته گذشته، تحلیلگران بهطور قابلدرکی تلاش کردهاند تا واکنش بازار را با آنچه در طول بحران مالی جهانی و همهگیری کووید-۱۹ رخ داد، مقایسه کنند. اما واقعیت این است که هر دوی اینها معیارهای ضعیفی برای وضعیت فعلی هستند. در هر دو بحران اقتصادی پیشین این قرن، جعبهابزار هماهنگی بینالمللی و قدرت آتش بانک مرکزی برای تثبیت اوضاع به کار گرفته شد. این بار، همان ابزارها آنچه را که در حال شکسته شدن است، ترمیم نخواهند کرد.
”