اندیشکده موسسه بروکینگز : «اگر صلح میخواهید، برای جنگ آماده شوید – و دیپلماسی» | ۲۴ مهر ۱۴۰۲
بررسی لزوم ترکیب راهبرد بازدارندگی نظامی با دیپلماسی فعال برای کاهش تنشها و جلوگیری از درگیری هستهای در شبه جزیره کره.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: موسسه بروکینگز/رابرت اینهورن | 📅 تاریخ: October 16, 2023 / ۲۴ مهر ۱۴۰۲
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مقدمه
یادداشت ویراستار: متن زیر، ارائه کمی اصلاحشدهای است که رابرت اینهورن در ۶ اکتبر ۲۰۲۳ بهصورت از راه دور در «مجمع صلح کیم دایجونگ ۲۰۲۳» که در ۴ تا ۶ اکتبر در موکپو، کره جنوبی برگزار شد، ارائه کرد.
در این مجمع صلح کیم دایجونگ، یادآوری توصیه بهظاهر متناقض ارائهشده توسط یک ژنرال رومی قرن چهارم مفید است: Si vis pacem, para bellum. «اگر صلح میخواهید، برای جنگ آماده شوید.»
این کلام قصار دوران روم به این معنا درآمده است که اگر با دشمنی متجاوز روبرو هستید، قدرت نظامی خود را تقویت کنید تا دشمن بداند که اگر حملهای را آغاز کند، پاسخی کوبنده دریافت خواهد کرد – و بنابراین از پیگیری چنین حملهای منصرف خواهد شد. ایده دستیابی به صلح با آمادگی برای جنگ، پایه و اساس حیاتی استراتژیهای امنیتی برای قرنهای متمادی بوده است. امروزه ما آن را «بازدارندگی» مینامیم.
البته، همه کشورها برای داشتن صلح، برای جنگ آماده نمیشوند. برخی برای جنگ بهعنوان مقدمهای برای بهراه انداختن جنگ، آماده شدهاند. هیتلر ماشین جنگی نازی را برای فتح اروپا و فراتر از آن ساخت. اما برای کشورهایی که واقعاً بهدنبال صلح هستند و با تهدیدات امنیتی قابلتوجهی از سوی دشمنان مسلح روبرو میباشند، ایجاد قدرت نظامی موازنهکننده معمولاً استراتژی انتخابی بوده است. آنها میترسیدند که عدم ایجاد و حفظ قابلیتهای بازدارندگی کافی، نشانه ضعف باشد و ممکن است تنها تجاوز را موجب شود.
بازدارندگی – یا صلح از طریق قدرت، همانطور که گاهی اوقات نامیده میشود – آزمون زمان را پس داده است، زیرا بهطور گستردهای اعتقاد بر این است که مؤثر بوده است. بازدارندگی اتحاد جماهیر شوروی توسط ایالات متحده و متحدان ناتو در طول جنگ سرد، عامل اجتناب از درگیری بزرگ شرق و غرب دانسته میشود.
اما استراتژی بازدارندگی بدون خطر نیست. تقویت دفاع برای بازدارندگی دشمن، ممکن است توسط آن دشمن بهعنوان نشانهای از قصد تهاجمی و تهدیدی جدی برای امنیت خود تفسیر شود. او ممکن است با تقویت بیشتر قابلیتهای خود پاسخ دهد. نتیجه ممکن است یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه و بیثباتکننده باشد – مسابقهای که خصومتهای متقابل را تقویت میکند، وضعیت رویارویی را تداوم میبخشد و حل مناقشه بنیادین را حتی دشوارتر میسازد.
علاوهبراین، همانطور که هر دو طرف قابلیتهای نظامی خود را تقویت میکنند، ممکن است سیاستهایی را اعلام کنند، سیستمهای تسلیحاتی را آزمایش نمایند، یا در رزمایشها یا استقرارهایی شرکت کنند که طرف دیگر آنها را بهعنوان آمادگی برای استفاده از زور، حتی استفاده پیشگیرانه از سلاحهای هستهای، تلقی کند. در چنین محیطی، خطر وقوع درگیری مسلحانه در نتیجه حوادث، سوءتفاهمها یا محاسبات اشتباه افزایش مییابد.
افزون بر این، حتی اگر تقویت نظامی متقابل منجر به خصومتهای مسلحانه در مقیاس بزرگ نشود، لزوماً مانع تحریکات سطح پایینتر نخواهد شد. در واقع، باور یک متجاوز مبنی بر اینکه میتواند تلافیجویی در مقیاس بزرگ را بازدارد، میتواند اعتمادبهنفس او را برای انجام تحریکات سطح پایینتر با مصونیت، افزایش دهد.
برای اجتناب از جنگ و دستیابی نهایی به صلح، بازدارندگی باید با دیپلماسی همراه باشد.
در طول جنگ سرد، درحالیکه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی زرادخانههای هستهای عظیمی را برای بازدارندگی یکدیگر انباشته میکردند، درگیر دیپلماسی برای تعدیل و تثبیت رقابت خود، محدود کردن و کاهش نیروهای هستهای خود، اتخاذ اقدامات شفافیت و اعتمادسازی برای اجتناب از محاسبات اشتباه خطرناک، و بهطور کلی جلوگیری از خارج شدن رقابتشان از کنترل بودند.
بله، اگر صلح میخواهید، برای جنگ آماده شوید. اما دیپلماسی را نیز دنبال کنید.
بنابراین، این ملاحظات چگونه در مورد مسائل جنگ و صلح در شبهجزیره معاصر کره اعمال میشود؟
قابلیتهای روبهرشد کره شمالی
هفتاد سال پس از توافقنامه آتشبس کره، امید به صلح واقعی در شبهجزیره همچنان کمرنگ میشود. در سالهای اخیر، محیط امنیتی بهطور چشمگیری وخیمتر شده است. علت اصلی افزایش تنش و بیثباتی، تلاشهای بیوقفه کره شمالی برای گسترش و تنوع بخشیدن به قابلیتهای هستهای و موشکی خود بوده است.
تحت رهبری کیم جونگاون، این زرادخانه هستهایِ بهسرعت در حال رشد، با لفاظیهای تحریکآمیز نسبت به سئول و واشنگتن، از جمله تمایل اغلب اعلامشده کره شمالی برای استفاده پیشگیرانه از سلاحهای هستهای، همراه بوده است.
انگیزه کیم برای اتخاذ موضع هستهای تهاجمیاش چیست؟ آیا اساساً دفاعی است – برای تضمین بقای رژیم خود در برابر مداخله یا حمله خارجی؟ یا اساساً تهاجمی است – برای ارعاب و وادار کردن کره جنوبی و اتحاد مجدد شبهجزیره تحت کنترل پیونگیانگ؟ البته، ما نمیدانیم. ما فقط میتوانیم حدس بزنیم.
انگیزه اولیه کره شمالی برای پیگیری سلاحهای هستهای ممکن است بهخوبی دفاعی بوده باشد – برای بازدارندگی آنچه بهعنوان تلاشهای خارجی، عمدتاً ایالات متحده، برای تضعیف یا از بین بردن رژیم خود تلقی میکرد. اما هرچه انگیزه اولیه آن بوده باشد، کیم ممکن است اکنون با افزایش قابلیتهای خود، احساس جسارت کند تا اهداف تهاجمیتری را دنبال نماید.
اکثر ناظران تردید دارند که کیم اتحاد مجدد شبهجزیره با توسل به زور را یک امکان واقعبینانه بداند. اما او ممکن است اکنون احساس کند که میتواند بر روابط میان دو کره مسلط شود، در اتحاد ایالات متحده و کره جنوبی شکاف ایجاد کند و درگیر تحریکات فزاینده تهاجمی شود. و او ممکن است بهطور خطرناکی در توانایی خود برای کنترل خطرات تشدید تنش، بیش از حد اعتمادبهنفس پیدا کند.
کره جنوبی و ایالات متحده بهطور فزایندهای از تهدید فزاینده کره شمالی نگران شدهاند. نگرانیهای کره جنوبی با عدم اطمینان در مورد قابلیت اطمینان تضمینهای امنیتی ایالات متحده تشدید شده است.
پاسخ ایالات متحده و کره جنوبی: اولویتبندی بازدارندگی
پاسخ اصلی متحدان به تهدید کره شمالی، تقویت قابلیتهای بازدارندگی جمعی آنها بوده است.
در بالاترین سطوح سیاسی، دولتهای رئیسجمهور یون سوکیول و رئیسجمهور جو بایدن برای نشان دادن همبستگی و عزم قوی اتحاد، همکاری نزدیکی داشتهاند. سئول قابلیتهای متعارف خود، از جمله استراتژی سهمحوره خود را تقویت کرده است. کره جنوبی و ایالات متحده گامهای مهمی برای تقویت اعتبار بازدارندگی هستهای گسترده ایالات متحده و دادن نقش برجستهتر به کره جنوبی در برنامهریزی و اجرای آن بازدارندگی برداشتهاند – بهویژه در اعلامیه واشنگتن که در جریان سفر دولتی یون به واشنگتن در آوریل تصویب شد. و همراه با ژاپن، متحدان همکاری دفاعی سهجانبه را بهروشهای بیسابقهای، همانطور که در اجلاس اخیر کمپ دیوید توافق شد، تقویت کردهاند.
درحالیکه بازدارندگی را در اولویت قرار دادهاند، متحدان همچنین بهدنبال تعامل دیپلماتیک بودهاند – بارها برای شروع گفتگو به پیونگیانگ پیشنهاد دادهاند. اما تمام آن ابتکارات توسط کره شمالی رد شد.
در غیاب دیپلماسی، اوضاع خطرناکتر میشود. کره شمالی به پیشبرد قابلیتهای تهدیدآمیز خود ادامه میدهد. متحدان به تقویت بازدارندگی خود ادامه میدهند – با رزمایشهای دفاعی مشترک با مهمات واقعی در مقیاس بزرگ و بازدیدهای پر سر و صدای داراییهای استراتژیک ایالات متحده، از جمله بازدید بندری یک زیردریایی موشک بالستیک ایالات متحده. پیونگیانگ نیز بهنوبه خود، آن تلاشهای متحدان را که ادعا میکند آمادگی برای حمله به کره شمالی است، محکوم میکند. میگوید آن تلاشها، شتاب بیشتر برنامههای خود و حتی دکترین هستهای پیشگیرانه آن را توجیه میکند.
کاهش خطر: فوریترین هدف
بنابراین، برای شکستن این چرخه نزولی چه میتوان کرد؟ فکر میکنم ممکن است زمان فشار مجدد برای دیپلماسی فرا رسیده باشد. اما برای شروع گفتگوها، ممکن است به رویکردی تا حدی متفاوت نیاز باشد.
من معتقدم دلیل اصلی که کیم جونگاون تاکنون تعامل را رد کرده است، تمایل او به اجتناب از گفتگوهایی بوده است که ممکن است در تکمیل برنامه بلندپروازانه پنجساله او برای توسعه و آزمایش قابلیتهای کلیدی هستهای و موشکی اختلال ایجاد کند.
اما دلیل دیگر ممکن است چیزی باشد که واشنگتن و سئول اعلام میکنند باید کانون هرگونه مذاکره باشد – یعنی خلع سلاح کامل کره شمالی. کیم روشن کرده است که قصد ندارد آنچه را که برای بقای رژیم خود ضروری میداند، حذف نماید. او بارها میگوید که داشتن سلاح هستهای توسط کره شمالی، غیرقابلبازگشت و غیرقابلمذاکره است.
اگر پیونگیانگ سرانجام از شر سلاحهای هستهای خود خلاص شود، این نتیجه یا تحول بنیادین در سیاستها و ارزشهای رژیم کنونی یا فروپاشی آن خواهد بود.
هیچیک از این نتایج را نمیتوان کاملاً رد کرد، بهویژه فروپاشی نهایی رژیم. اما نمیتوانیم روی هیچکدام حساب کنیم، حداقل نه در کوتاهمدت. واقعبینانه، ما باید با داشتن سلاح هستهای توسط کره شمالی برای آینده قابلپیشبینی کنار بیاییم.
ایالات متحده و متحدانش نمیتوانند کره شمالی را بهعنوان یک کشور مسلح هستهای مشروع بپذیرند. این کشور سلاحهای هستهای را بهطور غیرقانونی و فریبکارانه به دست آورد. پذیرش قابلیت هستهای آن، سابقه خطرناکی را ایجاد میکند که برای رژیم جهانی منع گسترش سلاحهای هستهای مضر است.
بنابراین، ایالات متحده و متحدانش باید به هدف نهایی خلع سلاح کامل شبهجزیره کره پایبند بمانند. اما در حال حاضر، آنها باید بر فوریترین تهدید تمرکز کنند – یعنی خطر درگیری مسلحانه عمدی یا سهوی که میتواند به سطح هستهای تشدید شود.
بنابراین، ایالات متحده و کره جنوبی باید به کره شمالی نزدیک شوند و پیشنهاد دهند که خلع سلاح را در حال حاضر کنار بگذارند و در عوض بر دستورکار کاهش خطر تمرکز کنند – عمدتاً اقدامات اعتمادسازی، شفافیت و ارتباطات که میتواند پیشبینیپذیری را افزایش داده و خطرات درگیری مسلحانه ناشی از حادثه، سوءتفاهم یا محاسبه اشتباه را کاهش دهد. مذاکرات میتواند بهصورت دوجانبه، سهجانبه یا در قالب منطقهای چندجانبه، شاید با مشارکت کشورهایی که در گفتگوهای ششجانبه شرکت داشتند، انجام شود.
ممکن است از شرکتکنندگان خواسته شود تا هدف خلع سلاح کامل شبهجزیره کره را – هدفی که کیم جونگاون در بیانیه مشترک سنگاپور ۲۰۱۸ از آن حمایت کرد – مجدداً تأیید کنند، اگرچه شرکتکنندگان احتمالاً در مورد شرایطی که دستیابی به آن هدف را ممکن میسازد، همچنان اختلافنظر خواهند داشت.

اقدامات کاهش خطری که ممکن است در چنین گفتگوهایی در نظر گرفته شود، میتواند شامل موارد زیر باشد:
- اطلاعرسانی قبلی در مورد آزمایشهای پروازی چندین دسته از موشکها.
- اطلاعرسانی قبلی در مورد رزمایشهای نظامی زمینی، دریایی و هوایی که معیارهای مورد توافق خاصی را برآورده میکنند.
- اجتناب از فعالیتهای نظامی در مناطق جغرافیایی مشخصشده (بهعنوان مثال، مناطق پرواز ممنوع یا مناطق حائل دریایی).
- ایجاد کانالهای ارتباطی عادی و بحرانی.
- احیای چندین گام اعتمادسازی موجود در توافقنامه نظامی جامع شمال و جنوب که از کار افتاده است.
- اتخاذ بهاصطلاح «قواعد راه» برای جلوگیری از فعالیتهای سایبری تحریکآمیز.
- کاهش لحن لفاظیهای تحریکآمیز (از جمله تهدید به استفاده پیشگیرانه از سلاحهای هستهای یا انجام حملات سرکوبگرانه علیه رهبری دشمن).
- ایجاد آنچه ممکن است «گفتگوهای کاهش خطر» نامیده شود؛ جایی که مقامات غیرنظامی و نظامی بهطور منظم برای طرح نگرانیها در مورد فعالیتهای نظامی کشور دیگر و جستجوی اقداماتی برای رسیدگی به آن نگرانیها، ملاقات کنند.
چنین اقدامات کاهش خطری، صلح را به شبهجزیره کره نخواهد آورد. همچنین پیشرفت بهسوی خلع سلاح را تضمین نخواهد کرد یا نیاز به تلاشهای کنونی ایالات متحده و کره جنوبی برای تقویت بازدارندگی و حفظ آمادگی نظامی متحدان را از بین نخواهد برد.
علاوهبراین، تمایل کره شمالی برای مشارکت در اقدامات کاهش خطر، بههیچوجه قطعی نیست. ممکن است معتقد باشد که حفظ خطرات در سطح بالا به منافع آن خدمت میکند، زیرا ایالات متحده و متحدانش را از انجام فعالیتهای نظامی که میتواند احتمال درگیری را افزایش دهد، منصرف میسازد. یا ممکن است تصمیم به مشارکت بگیرد اما حمایت خود از اقدامات کاهش خطر را مشروط به امتیازات غیرقابلقبول از سوی متحدان کند.
بااینحال، با توجه به مخاطرات عظیم، ارزش امتحان کردن را دارد. اقدامات کاهش خطر در این راستا – همراه با تلاش مصمم متحدان برای تقویت بازدارندگی – میتواند به توقف یا حتی معکوس کردن چرخه نزولی کنونی در شبهجزیره کمک کند. آنها میتوانند انگیزههای هر طرف را برای پیگیری رقابت تسلیحاتی بیپایان کاهش دهند. شاید مهمتر از همه، آنها میتوانند به کاهش یکی از حادترین تهدیدات در شبهجزیره امروز کمک کنند – یعنی خطر درگیری مسلحانه سهوی که میتواند به جنگ هستهای تشدید شود.
و اگر صادقانه اجرا شوند، چنین اقداماتی میتوانند تنشها را کاهش دهند، عادتهای تعامل سازنده را ایجاد کنند، راه را برای گامهای عملی جهت کاهش تهدید هستهای کره شمالی هموار سازند – و حداقل امید را، هرچند امروز دور از دسترس، برای شبهجزیره کرهای عاری از سلاح هستهای که در صلح زندگی میکند، زنده نگه دارند.
«اگر صلح میخواهید، برای جنگ آماده شوید.» حقیقت زیادی در آن توصیه قدیمی نهفته است. بازدارندگی ممکن است شرط لازم برای دستیابی به صلح باشد – یا حداقل اجتناب از جنگ.
اما این تنها بخشی از حقیقت است. بازدارندگی ممکن است لازم باشد، اما کافی نیست. باید با دیپلماسی همراه شود. و نیاز فزایندهای به دیپلماسی در شبهجزیره کره وجود دارد – دیپلماسی با اهداف واقعبینانه قابلدستیابی و بسیار مهم.
”