اندیشکده کارنگی: “حزبالله در تنگنا است” | ۳ مهر ۱۴۰۳
حزبالله در شرایط دشواری قرار دارد که با چالشهای داخلی و خارجی ناشی از درگیری با اسرائیل مواجه است.
⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: کارنگی/مها یحیی | 📅 تاریخ: ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۴ / ۳ مهر ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
با تشدید درگیری حزبالله با اسرائیل، این گروه در تنگنا قرار گرفته است. توانایی حزبالله برای حفظ ظرفیت بازدارندگی در برابر اسرائیل به شدت محدود شده است زیرا نمیخواهد جنگی تمامعیار را تحریک کند که لبنان را بیشتر نابود کند، سلطه حزبالله را تضعیف کند و تنشهای داخلی مربوط به نقش حزبالله در کشور را تشدید کند. هنوز مشخص نیست که این حزب در چه شکلی از خرابههای لبنان ظهور خواهد کرد و این موضوع چه تاثیری بر پویاییهای داخلی لبنان خواهد داشت.
واکنشهای جوامع مذهبی لبنان به حملات اسرائیل چندلایه بوده و تحت تأثیر تاریخ پیچیده و پرافت و خیز حزبالله در کشور است. حملات مستقیم به اعضای حزبالله، مانند انفجارهای ترور پیجر اسرائیلی در هفته گذشته که منجر به کشته شدن دوازده نفر و زخمی شدن نزدیک به ۲۰۰۰ نفر شد، یک جنبش سراسری برای اهدای خون ایجاد کرد. در عین حال، بسیاری از لبنانیها، در مکالمات خصوصی و از طریق میمهای عمومی، احساس کردند که حزبالله آنچه را که کاشته بود، درو میکرد. در روزهای اخیر، جمعیتهایی که از جنوب لبنان به دلیل بمبارانهای بیامان اسرائیل که از ۲۳ سپتامبر آغاز شده بود، آواره شده بودند، با آغوش باز در سراسر کشور پذیرفته شدهاند. با این حال، در حالی که لبنانیها در برابر اقدامات اسرائیل همبستگی نشان میدهند، خشم فروخفتهای وجود دارد که لبنان بار دیگر به جنگی کشیده شده که اکثر مردم کشور نمیخواهند در آن شرکت کنند. حتی متحدان دیرینه حزبالله، مانند رئیسجمهور سابق لبنان میشل عون، نیز از دخالت حزبالله در درگیری غزه انتقاد کردهاند.
این تنشها همچنین به دلیل نفوذ بزرگ حزبالله در کشور، نقش در حال گسترش آن در درگیریهای منطقهای و میل آن به استفاده از نیروی نظامی و سرمایه سیاسی در داخل برای جلوگیری از اصلاحات و حفظ منافع و وضعیت موجود تشدید شده است. چنین فشارهایی پس از خروج یکجانبه اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و اصرار حزبالله بر حفظ سلاحهای خود برای مقاومت در برابر اسرائیل آغاز شد.
پس از جنگ با اسرائیل در سال ۲۰۰۶، حزبالله حمایت گستردهای در سراسر جهان عرب به دست آورد. حزبالله توانست با ایجاد اتحادهای سیاسی قبل از درگیری، تا حدی نارضایتی داخلی از درگیری که ناشی از محاسبه استراتژیک نادرست خود بود، را کاهش دهد. مهمترین این اتحادها، همکاری با جنبش میهنی آزاد میشل عون بود. حزبالله همچنین رابطهای، هرچند گاهی ناآرام، با جنبش آینده سعد حریری و همکاری متغیری با رهبر دروزی ولید جنبلاط ایجاد کرد. با این حال، هر گونه حمایت داخلی باقیمانده در دهه گذشته به دلیل اقدامات حزبالله به شدت کاهش یافته است.
در نوامبر ۲۰۰۶، حزبالله وزرای خود را از دولت خارج کرد و سعی در سرنگونی آن داشت و همزمان یک اعتصاب در اطراف گراند سرایل، دفتر نخستوزیر وقت فؤاد السنیوره، ترتیب داد. در می ۲۰۰۸، لبنانیها از تمایل حزبالله برای استفاده از سلاحهای خود که به منظور مقاومت در برابر اسرائیل نگهداری میشد، علیه هموطنان لبنانی خود وحشتزده شدند. مردان مسلح برای یک هفته کنترل غرب بیروت را به دست گرفتند و یک جنگ داخلی کوچک را به راه انداختند. این در واکنش به تصمیم دولت لبنان برای غیرفعال کردن شبکه ارتباطات خصوصی حزبالله بود که حزبالله آن را تضعیف مقاومت میدانست.
در سال ۲۰۲۰، دادگاه ویژه لبنان که پس از ترور نخستوزیر سابق رفیق حریری در فوریه ۲۰۰۵ تشکیل شد، اعضای حزبالله را مسئول این جنایت دانست. بسیاری از لبنانیها معتقدند که این حزب پشت سر رشتهای از ترورها بوده که پس از قتل حریری رخ داد و شامل نمایندگان مجلس، روزنامهنگاران و شخصیتهای عمومی منتقد حزبالله بود که برخی از آنها از شخصیتهای برجسته جامعه سنی و مسیحی بودند.
از سال ۲۰۱۹، نارضایتی از حزبالله در میان بخشهای قابل توجهی از جمعیت لبنان به دلیل نقش این حزب در جلوگیری از اصلاحات و حفظ وضعیت موجود افزایش یافته است. این رفتار بیشتر در واکنشهای آن به تظاهرات ضد استبدادی که در اکتبر همان سال کشور را فرا گرفت و حملات به معترضان مشهود بود. شک و تردیدها در مورد نقش حزبالله در ذخیرهسازی بیش از ۲۰۰۰ تن نیترات آمونیوم در بندر بیروت، که در ۴ آگوست ۲۰۲۰ نیمی از شهر را نابود کرد، و جلوگیری از تحقیق در مورد انفجار بندر، خشم علیه حزبالله را تشدید کرد و تنشهای فرقهای را عمیقتر کرد. این خشم در چندین حادثه مشهود بود، از جمله یک درگیری نظامی بین حزبالله و یک قبیله سنی در آگوست ۲۰۲۱ در خلده، و در حدود همان زمان، درگیری با اعضای جامعه دروزی در شوایا که مانع از شلیک راکتهای حزبالله از روستای خود شدند. از نظر سیاسی، این تنشها منجر به درخواستهایی برای اتخاذ یک سیستم فدرال در لبنان شده است که این دیدگاه در میان مسیحیان کشور به طور فزایندهای محبوب شده است.
حمایت منطقهای از حزبالله پس از استفاده از سلاحهای خود علیه هموطنان لبنانی نیز کاهش یافت. این مسئله با دخالت حزبالله در جنگ سوریه در سال ۲۰۱۲ در حمایت از رژیم بشار اسد، که هزاران سوری عمدتاً سنی را قتلعام و میلیونها نفر دیگر را مجبور به ترک کشور کرد، تشدید شد. حمایت حزبالله از انصارالله در یمن نیز روابط بد با عربستان سعودی را که تاریخی یک بازیگر کلیدی در لبنان بوده، بیشتر تیره کرد. این مسئله در چارچوب رقابتهای منطقهای عمیقتر بین عربستان سعودی و ایران رخ داد. برای بسیاری از لبنانیها و دیگران، اتحاد حزبالله با ایران مزایای زیادی برای آن به همراه داشته است، در حالی که لبنان را به شدت تضعیف کرده است.
سوال امروز این است که در حالی که لبنانیها بار دیگر همبستگی و حمایت قابل توجهی در برابر حملات اسرائیل نشان میدهند، تلفات سنگین جانی و ویرانی گسترده، شکست معادله بازدارندگی حزبالله با اسرائیل را برجسته میکند. این شکست تا حدودی به دلیل تغییر ماهیت جنگهای معاصر است. رویکرد حزبالله به درگیری، یک دیدگاه قرن بیستمی است که تغییرات اساسی در ماهیت جنگ، که با سلاحها و پیشرفتهای تکنولوژیکی جدید امکانپذیر شده و در آن اسرائیل به وضوح برتری دارد، را در نظر نگرفته است. حزبالله همچنین حمایت نظامی و سیاسی بیپایان غرب از اسرائیل در این درگیری را دستکم گرفته بود.
همه اینها چالشهای قابل توجهی برای حزبالله در آینده ایجاد میکند. در حالی که این حزب همچنان بخشی قابل قبول از صحنه داخلی لبنان خواهد بود، باید خود را با شرایط جدیدی وفق دهد که در آن حاشیه مانور آن بسیار محدودتر خواهد شد. حتی با وجود اینکه نتیجه درگیری هنوز مشخص نشده است، حزبالله باید با مرگ و ویرانیهایی که به اعضای خود به طور خاص و لبنان به طور کلی تحمیل شده، مقابله کند و هرگونه چالشی برای سلطه گذشته خود را کاهش دهد. تعداد قابل توجهی از تلفات حزبالله که با حملات هدفمند فراوان، نفوذ عمیق اسرائیل به دستگاه امنیتی آن و اکنون ویرانی گسترده در لبنان مشهود است، به قلب روایت مقاومت و بازدارندگی حزبالله، که از ارکان هویت آن است، ضربه زده است. بدون شک، حزبالله تلاش
خواهد کرد تا دستاوردهای سیاسی خود را حفظ کرده و موقعیت خود به عنوان نماینده جامعه شیعه در سیستم لبنانی را حفظ کند.
اینکه چگونه این کار را انجام خواهد داد، هنوز مشخص نیست. آیا دوباره به هویت فرقهای خود متوسل خواهد شد، همانطور که در گذشته در مواجهه با چالشهای مشابه انجام داده است و جامعه شیعه را به سمت خود میکشد، علیرغم رنجهایی که این جامعه تحمل کرده است؟ یا اینکه تلاش خواهد کرد خود را بازتعریف کند و شاید از یک بازآرایی سیستم حکومتی در لبنان حمایت کند که تاکنون دیده نشده است؟
علاوه بر این، ناراحتی حزبالله ممکن است با پیامهای متناقضی که از مقامات ایرانی در افتتاحیه مجمع عمومی سازمان ملل این هفته در نیویورک در مورد حمایت خود از حزبالله در جریان این درگیری منتشر شد، تشدید شده باشد. زمان نشان خواهد داد که آیا ایران حاضر است حزبالله را، اکنون که ظرفیت بازدارندگی آن تضعیف شده است، فدای منافع مستقیم تهران کند یا خیر. در داخل لبنان، بسیاری از افراد تعجب میکنند که چه کسی میلیاردها دلار لازم برای مراقبت از لبنانیهای زخمی شده در بمبارانهای اسرائیل و بازسازی آنچه اسرائیل تخریب کرده است، به ویژه در مناطقی که عمدتاً شیعهنشین هستند و بخش عمدهای از خسارتها در آنها رخ داده، پرداخت خواهد کرد. اتکای به جامعه بینالمللی برای بازسازی احتمالاً با یک قیمت سیاسی همراه خواهد بود که ممکن است از حزبالله خواسته شود آن را بپردازد. این موضوع ممکن است به طور بالقوه بر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری به ضرر حزبالله تأثیر بگذارد، در حالی که دیگران ممکن است تلاش کنند تا استراتژی دفاعی لبنان و نقش حزبالله در آن را که حزبالله با آن مخالفت کرده است، روی میز بگذارند.
در حالی که شکل توافق دیپلماتیکی که به این دور از درگیری پایان خواهد داد، هنوز مشخص نیست، چیزی که قطعی است این است که مسیر پیش روی حزبالله پر از موانع است. اینکه چگونه بر این موانع غلبه خواهد کرد، همچنان قابل مشاهده است.
پاورقیها:
⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده و منبع اصلی را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
✅ سورس ما: اندیشکده کارنگی برای صلح
💡 درباره منبع: اندیشکده کارنگی برای صلح بینالمللی (Carnegie endowment for peace) یک مرکز تحقیقات و تحلیل بینالمللی است که به تحلیل و بررسی مسائل جهانی، سیاست خارجی و روابط بینالملل میپردازد.
✏️ درباره نویسنده: مها یحیی مدیر مرکز خاورمیانه مالکوم اچ. کر در بنیاد کارنگی است. او در زمینه سیاست خاورمیانه و روابط بینالملل فعالیت گستردهای دارد.