تایمز آو ایندیا : «چه کسی در جنگ پیروز شد – ایران، اسرائیل یا آمریکا؟ هیچکس تسلیم نشد، اما هیچکس هم بدون آسیب خارج نشد» | ۵ تیر ۱۴۰۴
در پی درگیریهای اخیر، ایران، اسرائیل و آمریکا هر یک مدعی پیروزی هستند، اما واقعیت آن است که هیچ طرفی بدون تحمل هزینه از این بحران خارج نشده و همگان به دنبال راهی برای اجتناب از دور بعدی جنگ هستند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: تایمز آو ایندیا/نامشخص | 📅 تاریخ: Jun 25, 2025 / ۵ تیر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
⚖️ توجه مهم: مطالب منتشرشده در این مقاله برگرفته از رسانهها و منابع رسمی غربی/عربی/عبری هستند که ممکن است دارای جهتگیریهای سیاسی، امنیتی یا تبلیغاتی خاصی باشند. انتشار این مطالب از سوی «سورسما» بهمنزلهٔ تأیید محتوای آنها نیست، بلکه صرفاً با هدف آگاهیبخشی، شناخت دقیقتر از طرف مقابل، و تحلیل راهبردی منتشر میشوند. خوانندگان بهویژه در ایران، لازم است این محتوا را با درک حساسیتهای رسانهای و اهداف احتمالی منتشرکنندگان اصلی، مطالعه کنند.
بازی شطرنج بیرحمانه در خاورمیانه
در بازی شطرنج بیرحمانهای که طی هفته گذشته در سراسر خاورمیانه به وقوع پیوست، موشکها به پرواز درآمدند، پایگاهها در آتش سوختند و خطوط قرمز زیر پا گذاشته شدند. اما با فرونشستن غبار جنگ بر فراز تهران و تلآویو، حقیقتی آشکار شده است: همگان مدعی پیروزیاند و هیچکس خواهان آغاز دور بعدی درگیریها نیست.
در کانون این شبکه درهمتنیده، ایران قرار دارد که به شدت ضربه خورده اما همچنان پابرجاست. اسرائیل نیز با دقت ضربات خود را وارد کرده اما تحت فشار دیپلماتیک قرار دارد. و ایالات متحده که همزمان نقش بمبافکن و میانجی را ایفا میکند.
اقدام تلافیجویانه حسابشده ایران
حتی پیش از آنکه پایگاههای آمریکا در قطر هدف قرار گیرند، ایران به دنبال راهی برای خروج از بحران بود. در داخل یک پناهگاه مستحکم، آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، برای اقدام تلافیجویانه چراغ سبز نشان داد، اما با احتیاط کامل. به گزارش نیویورک تایمز، چهار مقام ایرانی اظهار داشتهاند که دستورات واضح بود: پاسخ دهید، اما از تشدید درگیری و وقوع یک جنگ تمامعیار جلوگیری کنید.
هدف، پایگاه هوایی العدید در قطر بود؛ بزرگترین تأسیسات نظامی آمریکا در منطقه و از دیدگاه ایران، مرکز فرماندهی بمبافکنهای بی-۲ که به تازگی تأسیسات هستهای این کشور را هدف قرار داده بودند. اما ایران بیش از آنکه به دنبال کشتار باشد، در پی یک اقدام نمادین بود. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، چندین مقام تأیید کردهاند که تهران از طریق کانالهای پشت پرده هشدارهایی ارسال کرده بود. در پی این هشدارها، قطر حریم هوایی خود را بست و ایالات متحده برای مقابله با حمله احتمالی آماده شد.
از چهارده موشک شلیکشده، سیزده موشک رهگیری شدند. هیچ شهروند آمریکایی کشته نشد و خسارات وارده نیز حداقل بود. مأموریت – اگر نگوییم به طور کامل انجام شد، حداقل از منظر دیپلماتیک به دقت طراحی و اجرا شده بود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، پس از چندین روز لفاظیهای تند، این بار به طور غیرمعمولی با لحنی سنجیده، علناً از ایران برای ارسال هشدار تشکر کرد.
او در پلتفرم «تروث سوشیال» نوشت: «آنها تمام آنچه در ‘سیستم’ خود داشتند را تخلیه کردهاند و امیدواریم دیگر شاهد هیچگونه نفرتی نباشیم.»
اما در پس این ظاهر آرام، یک بازی خطرناک در جریان بود – بازیای که یک گام اشتباه میتوانست به یک جنگ منطقهای تمامعیار منجر شود.
جنگ هوایی اسرائیل – ویرانگر، اما خدشهدار
برای اسرائیل، این هفته یک کارزار فرسایشی علیه سرسختترین رقیب منطقهایاش به شمار میرفت. حملات هوایی، تأسیسات نظامی عمده ایران را از کار انداخت. گزارشها از تهران، خسارات قابل توجهی به زیرساختها و مراکز فرماندهی ایران را تأیید میکرد.
اما هزینه این جنگ تنها متوجه ایران نبود. تا صبح روز سهشنبه، اسرائیل خود را در حالی یافت که از سوی نزدیکترین متحدش مورد سرزنش قرار گرفته بود.
ترامپ با عصبانیت از اینکه جتهای اسرائیلی ساعتها پس از اعلام توافق آتشبس، حملات را از سر گرفته بودند، گفت: «من از عملکرد اسرائیل راضی نیستم.»
و در حالی که ارتش اسرائیل موفقیت عملیاتی خود را به نمایش میگذاشت، وجهه بینالمللی آن، به ویژه پس از بمباران سایتهای هستهای ایران توسط آمریکا، این کشور را در معرض اتهامات مربوط به زیادهروی و ایجاد بیثباتی قرار داد.
آمریکا: از آتشافروز تا آتشنشان
در این میان، ایالات متحده هم نقش آتشافروز و هم نقش صلحجو را ایفا کرد. تصمیم ترامپ برای بمباران سه تأسیسات هستهای ایران، یک تغییر بزرگ و در واقع بزرگترین قمار نظامی او از زمان آغاز دور دوم ریاست جمهوریاش بود.
اما او به سبک کلاسیک خود، به سرعت چرخید؛ از پرتاب بمب به ارسال پیامهایی با حروف تماماً بزرگ در شبکههای اجتماعی و دستور به جتهای اسرائیلی برای «بازگشت». تا روز سهشنبه، او نتیجه این تحولات را به عنوان یک موفقیت استراتژیک برای آمریکا جلوه میداد: قابلیتهای ایران «به عقب رانده شده»، جان آمریکاییها حفظ شده و دیپلماسی، دستکم در حال حاضر، دوباره روی میز قرار گرفته است.
چه کسی واقعاً پیروز شد؟
در جنگ روایتها، هر طرفی تلاش میکند خود را پیروز میدان نشان دهد:
ایالات متحده ادعا میکند که یک تهدید هستهای را بدون هیچگونه تلفات آمریکایی خنثی کرده است.
اسرائیل برتری عملیاتی خود و تضعیف ارتش ایران را به رخ میکشد.
ایران بقا و حاکمیت خود را اعلام میکند، زیرا هرچند به شکلی محدود، اما به ابرقدرت جهان پاسخ داده است.
علی واعظ از گروه بینالمللی بحران این وضعیت را به صراحت چنین بیان کرد:
«اکنون هر طرفی روایتی برای پیروزی خود در دست دارد، در حالی که همزمان از خطر ورود به یک درگیری بزرگتر اجتناب میکند.»
اما هزینهها واقعی هستند. در تهران، زندگی روزمره فلج شده است. هزاران نفر آواره شدهاند. اقتصادی که پیشتر نیز در آستانه فروپاشی قرار داشت، اکنون تحت فشار مضاعف در حال خونریزی است. در داخل ایران، حتی صداهایی از حلقههای نزدیک به سپاه پاسداران نیز خواستار توقف درگیریها هستند.
صادق نوروزی، یک سیاستمدار تهرانی، در یک جلسه عمومی مجازی گفت: «کشور ما ظرفیت ادامه این جنگ را ندارد.»
چه چیزی در پیش است؟
مسیر پیش رو همچنان غبارآلود و نامشخص است. پرسشهایی درباره سرنوشت ذخایر اورانیوم ایران همچنان باقی است. دیپلماسی ممکن است بار دیگر در کانون توجه قرار گیرد و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، یک تور دیپلماتیک را برای جلب حمایت منطقهای و جهانی آغاز کرده است.
عراقچی با کماهمیت جلوه دادن تأثیر استراتژیک حملات گفت: «آنها به هدف اصلی خود دست نیافتند.»
با این حال، در پس لفاظیهای عمومی، یک فوریت پنهان احساس میشود؛ نه برای ادامه جنگ، بلکه برای یافتن راهی آبرومندانه جهت اجتناب از آن. شلیک موشکها ممکن است متوقف شده باشد، اما رقابت منطقهای، بیاعتمادی و بازیهای استراتژیک همچنان ادامه دارد.
در این جنگ، هیچکس تسلیم نشد. اما هیچکس هم بدون تحمل آسیب از میدان خارج نشد.
