گاردین : «اسرائیل، آمریکا و ایران همگی ادعای پیروزی در جنگ را دارند، اما چه کسی واقعاً سود برده است؟» | ۴ تیر ۱۴۰۴

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: گاردین/جولیان بورگر | 📅 تاریخ: Tue 24 Jun 2025 / ۴ تیر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
⚖️ توجه مهم: مطالب منتشرشده در این مقاله برگرفته از رسانهها و منابع رسمی غربی/عربی/عبری هستند که ممکن است دارای جهتگیریهای سیاسی، امنیتی یا تبلیغاتی خاصی باشند. انتشار این مطالب از سوی «سورسما» بهمنزلهٔ تأیید محتوای آنها نیست، بلکه صرفاً با هدف آگاهیبخشی، شناخت دقیقتر از طرف مقابل، و تحلیل راهبردی منتشر میشوند. خوانندگان بهویژه در ایران، لازم است این محتوا را با درک حساسیتهای رسانهای و اهداف احتمالی منتشرکنندگان اصلی، مطالعه کنند.
ادعاهای پیروزی و واقعیتهای میدانی
برنامه هستهای ایران با موانعی روبرو شده، اما ممکن است در عین حال مستحکمتر و نیرومندتر نیز شده باشد.
در حالی که تقریباً هیچکس غافلگیر نشد، تمامی طرفها با پذیرش رسمی اعلام آتشبس دونالد ترامپ در صبح روز سهشنبه، خود را پیروز میدان اعلام کردند. با این حال، مدتی زمان خواهد برد تا برندگان – در صورت وجود – و بازندگان بلندمدت این منازعه مشخص شوند.
تا نیمروز در خاورمیانه، گرد و غبار ناشی از درگیریها هنوز فرو ننشسته بود. بیش از دو ساعت پس از زمان مقرر برای آغاز آتشبس، یعنی ساعت ۰۵:۰۰ به وقت گرینویچ، اسرائیل اعلام کرد که دستکم دو موشک شلیکشده از ایران را که به سمت شمال این کشور در حرکت بودند، رهگیری کرده است. ایران هرگونه شلیک موشکی را انکار کرد، اما اسرائیل تهدید به پاسخی ویرانگر نمود.
ترامپ که با شنیدن این اخبار از خواب بیدار شده بود، با عصبانیت هر دو طرف را مقصر دانست، اما خشم ویژهای را متوجه اسرائیل کرد و به این کشور گفت خلبانان خود را به پایگاههایشان بازگرداند و هشدار داد که اگر بمبهای خود را پرتاب کنند، این اقدام یک «نقض بزرگ» آتشبس تلقی خواهد شد.
گزارش شده است که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در تلاش برای آرام کردن رئیسجمهور آمریکا بوده است. قرار گرفتن در موضع مخالف ترامپ، از نظر سیاسی برای او آسیبرسان است و فشار بر وی برای بازگشت به پایبندی کامل به آتشبس، شدید خواهد بود.
ایران نیز به نوبه خود، آتشبس را به عنوان دستاوردی توصیف کرده بود که «به دشمن تحمیل کرده است»؛ ارزیابیای که با توجه به تعداد بسیار اندک موشکهایی که از سپر دفاعی دشمنان عبور کردند و خسارت بسیار محدودی که موفق به وارد آوردن آن شد، از همان ابتدا مشکوک به نظر میرسید.
حتی اگر ترامپ موفق شود آتشبس را به مسیر اصلی خود بازگرداند، ادعای جسورانه شب گذشته او مبنی بر دستیابی به یک صلح پایدار، با سرعتی تحقیرآمیز نقض شده است.
ترامپ دوشنبه شب در مصاحبه با انبیسی نیوز گفته بود: «فکر میکنم این آتشبس نامحدود است و برای همیشه ادامه خواهد یافت.» او پیشبینی کرده بود که اسرائیل و ایران هرگز «دوباره به سوی یکدیگر شلیک نخواهند کرد.»
ارزیابی کلی دیگر رئیسجمهور، مبنی بر اینکه برنامه هستهای ایران «به طور کامل نابود شده» و هرگز بازسازی نخواهد شد، توسط نتانیاهو نیز، البته با تأکیدی اندکی کمتر، تکرار شده است.
خسارات وارده به برنامه هستهای ایران
دفتر نتانیاهو با تأیید آتشبس، بیانیهای صادر و اعلام کرد که «یک تهدید وجودی مضاعف، هم در مورد مسئله هستهای و هم در خصوص موشکهای بالستیک» را برطرف کرده است.
شکی نیست که بمبافکنهای اسرائیلی و آمریکایی حجم عظیمی از تخریب را به بار آوردهاند. تصاویر ماهوارهای منتشر شده است که سایتهای هستهای ایران را در میان ویرانهها و حفرههایی در زمین نشان میدهد که گمان میرود تأسیسات زیرزمینی در آنجا قرار داشتهاند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) آسیب قابل توجهی به اتاقکهای روی زمین و تأسیسات زیرزمینی در مجتمع اصلی غنیسازی اورانیوم ایران در نطنز و همچنین در تأسیسات بهتر محافظتشده فردو که در دل کوه ساخته شده بود، تأیید کرده است. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، خاطرنشان کرد که حتی اگر بمبهای سنگرشکن آمریکا تا سالنهای غنیسازی نفوذ نکرده باشند، انتظار میرود با توجه به «ماهیت بسیار حساس سانتریفیوژها به ارتعاش»، «آسیب بسیار قابل توجهی» به آنها وارد شده باشد.
تعدادی از تأسیسات دیگر در مجموعه گسترده هستهای اصفهان نیز ویران شدهاند و سایر تأسیسات در سراسر کشور به شدت آسیب دیدهاند.
اما یک ارزیابی اولیه اطلاعاتی آمریکا از حملات هوایی به این نتیجه رسید که این حملات احتمالاً تنها برنامه هستهای ایران را چند ماه به عقب راندهاند و مشخص شد که بخش عمدهای از ذخایر اورانیوم بسیار غنیشده ایران ممکن است پیشتر به سایتهای هستهای مخفی دیگر منتقل شده باشد.
گروسی همچنین اظهار داشت که آژانس دیگر نمیتواند موقعیت دقیق ذخایر ۴۰۰ کیلوگرمی اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد ایران را تأیید کند. این اورانیوم بسیار غنیشده (HEU) یکی از ارزشمندترین بخشهای برنامه هستهای ایران به شمار میرود. اگر این میزان اورانیوم تا ۹۰ درصد غنیسازی شود، برای ساخت حدود ۱۰ کلاهک هستهای کافی خواهد بود.
پیش از حمله غافلگیرانه اسرائیل، آژانس این مواد را تحت نظارت از راه دور در یک سایت ذخیرهسازی در اعماق مجموعه اصفهان نگهداری میکرد. از زمان حمله، آژانس رد این مواد را از دست داده است.
از آنجا که اورانیوم بسیار غنیشده را میتوان در ظروفی به اندازه کپسولهای غواصی ذخیره و حمل کرد، جابجایی آسان آنها در خودروهای سواری معمولی در سراسر کشور امکانپذیر است.
مقامات ایرانی پیشتر به طور علنی اعلام کرده بودند که انباشت اورانیوم بسیار غنیشده پیش از آغاز حملات به کشور، به مکانهای امن منتقل شده است.

سرنوشت نامعلوم اورانیوم غنیشده
جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، اذعان کرد که واشنگتن از محل نگهداری اورانیوم بسیار غنیشده ایران اطلاعی ندارد و در برنامه «این هفته» شبکه ایبیسی قول داد: «ما در هفتههای آینده تلاش خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم که اقدامی در خصوص این سوخت هستهای انجام میدهیم.»
او افزود: «این یکی از موضوعاتی است که قصد داریم با ایرانیها درباره آن گفتگو کنیم.»
یان استوارت، مدیر اجرایی دفتر واشنگتن مرکز مطالعات عدم اشاعه جیمز مارتین (CNS)، در شبکه اجتماعی بلواسکای نوشت: «مواد کافی برای ساخت ۱۰ سلاح هستهای (اورانیوم بسیار غنیشده ۶۰ درصد) از کنترل خارج شده و آژانس از محل نگهداری آن بیاطلاع است. این باید نگرانی اصلی جامعه جهانی باشد.»
جیمز اکتون، مدیر مشترک برنامه سیاست هستهای در بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل، گفت: «به سختی میتوان اهمیت این موضوع را بیش از حد برآورد کرد… این جنگ میتواند فاجعهای برای تلاشهای عدم اشاعه سلاحهای هستهای باشد.»
او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «بگذارید اینگونه بیان کنم. اگر یک توافق هستهای به ایران اجازه میداد چندین بمب حاوی اورانیوم بسیار غنیشده را خارج از پادمانهای آژانس نگهداری کند، ما (به درستی) میگفتیم که این یک توافق بسیار بد است.» «با این حال، این نتیجه توسل به نیروی نظامی است.»
کارشناسان هستهای اظهار داشتند که ایران میتواند ذخایر اورانیوم بسیار غنیشده ۶۰ درصدی خود را نسبتاً به آسانی به مواد با درجه تسلیحاتی تبدیل کند. از زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای چندجانبه خارج شد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتوانسته است تمامی اجزای سانتریفیوژهای ایران را ردیابی و محاسبه کند.
مرحله نهایی غنیسازی میتواند در سایت دومی در نطنز انجام شود که ایران چندین سال است در حال حفاری آن در زیر یک کوه بوده و تاکنون بمباران نشده است، یا اینکه میتواند در یک ساختمان صنعتی ناشناس صورت گیرد.
جفری لوئیس، استاد مرکز مطالعات عدم اشاعه در موسسه مطالعات بینالمللی میدلبری در مونتری، گفت که اگر ایران تصمیم بگیرد به سرعت به سمت ساخت بمب حرکت کند، حدود پنج ماه طول میکشد تا مواد شکافتپذیر کافی برای یک زرادخانه هستهای کوچک تولید نماید.

خطر تغییر محاسبات ایران
آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی همعقیدهاند که پیش از حمله اسرائیل، هیچ نشانهای مبنی بر دستور آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، برای ساخت کلاهک هستهای وجود نداشت. خطر ناشی از کارزار بمباران اسرائیل و آمریکا این است که اکنون این حملات میتوانند محاسبات او را تغییر داده و در نهایت او را متقاعد سازند که تنها یک سلاح هستهای میتواند دشمنان ایران را بازدارد.
اگر چنین تصمیمی اتخاذ شود، سایر قطعات این پازل پیچیده میتوانند در جای خود قرار گیرند. ساخت یک کلاهک هستهای عملیاتی احتمالاً چندین ماه نیز به طول خواهد انجامید، اما این کار میتواند در فضایی کوچک انجام شود. اسرائیل حدود ۱۵ دانشمند هستهای ایران را ترور کرده است، اما پس از بیش از یک ربع قرن، ذخیره دانش هستهای این کشور احتمالاً بسیار عمیقتر از آن است که با این ترورها از بین برود. سرنوشت حدود نیمی از زرادخانه موشکهای بالستیک ایران، که حدود ۲۵۰۰ کلاهک تخمین زده میشود، نیز نامشخص است.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، گفت که دولت بایدن شبیهسازیهایی از حمله به برنامه هستهای ایران انجام داده بود، اما این بازیهای جنگی بر این خطر تأکید داشتند که رژیم ایران داراییهای خود را پراکنده و پنهان خواهد کرد و سپس تصمیم به «حرکت پرشتاب به سوی ساخت بمب» خواهد گرفت.
او در نیویورک تایمز نوشت: «بنابراین، حمله آقای ترامپ این خطر را در پی داشته است که آنچه را میخواهیم از آن جلوگیری کنیم، تسریع بخشد.»
اسرائیل و ایالات متحده ممکن است بر تواناییهای اطلاعاتی قدرتمند و سلطه نظامی خود برای نابودی هرگونه فعالیت هستهای که ایران سعی در بازسازی آن دارد، از طریق حملات مکرر در سالهای آینده، حساب باز کنند. اما این رویکرد، شکلی بسیار خشونتآمیزتر و پرخطرتر از عدم اشاعه، در مقایسه با توافقی مانند آنچه در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به دست آمد و توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید و نظارت میشد، خواهد بود.
اگر دولت کنونی ایران با گزینهای سازگارتر و همسوتر با غرب جایگزین شود، قطعیت بیشتری در این زمینه حاصل خواهد شد. تغییر رژیم، یک هدف جنگی به طور فزاینده آشکار بود که توسط دولتهای ترامپ و نتانیاهو در طول جنگ بیان میشد. تاکنون، ساختار تئوکراتیک ایران آسیب دیده، اما هیچ نشانهای از شکاف داخلی بروز نداده است.
این رژیم مورد نفرت بخش قابل توجهی از جمعیت ایران است، اما همچنان انحصار خشونت را که تاکنون آن را در قدرت نگه داشته است، در اختیار دارد. دستکم در حال حاضر، خشم عمومی ایرانیان از بمباران شدن، بر انزجار آنها از حاکمانشان سایه افکنده است. در واقع، کسانی که در سالهای اخیر به ندای مقاومت «زن، زندگی، آزادی» پیوستند، ممکن است در میان بازندگان کوتاهمدت این تحولات باشند.
با گذشت زمان، ناتوانی رژیم در برابر حملات خارجی ممکن است به یک شکاف مهلک در کل این بنای قدرت تبدیل شود، اما تاکنون هیچ نشانهای از آن مشاهده نشده است.
لوئیس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ما باید این حمله را بر اساس هدف واقعی آن قضاوت کنیم، نه بر اساس پوشش قانونی دفاع پیشگیرانه از خود.» «اگر این حمله، رژیم کنونی، یا چیزی بسیار شبیه به آن را، با یک گزینه هستهای در قدرت باقی بگذارد، آنگاه این حمله یک شکست استراتژیک خواهد بود.»