اندیشکده شورای آتلانتیک: «سه هدف پیمان ابراهیم که ترامپ باید با نتانیاهو مطرح کند» | ۲۳ تیر ۱۴۰۴

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: شورای آتلانتیک/آلیسون ماینر | 📅 تاریخ: July 2025 / تیر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز دوشنبه برای گفتگو در مورد وضعیت برنامه هستهای ایران و آتشبس احتمالی در غزه به واشنگتن سفر میکند. اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و استیو ویتکاف، فرستاده او در خاورمیانه، همچنین اشاره کردهاند که میخواهند از این فرصت برای گسترش پیمانهای ابراهیم، یکی از دستاوردهای بزرگ سیاست خارجی ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش، استفاده کنند.
دلایل قانعکنندهای برای افزودن پیمانهای ابراهیم به دستور کار سفر نتانیاهو وجود دارد. آتشبس اسرائیل با ایران همچنان شکننده است و هرگونه آتشبس جدید در غزه نیز قطعاً شکننده خواهد بود.
از سوی دیگر، یک رویکرد استراتژیک به پیمانهای ابراهیم، معماری لازم برای تبدیل این آتشبسها به ثبات پایدارتر در خاورمیانه را فراهم میکند. پیمانهای ابراهیم خاورمیانهای جدید را متصور است که با یکپارچگی منطقهای تعریف میشود که پتانسیل اقتصادی منطقه را آزاد کرده و از طریق اشکال همکاری متقابلاً سودمند، از درگیریهای پرهزینه بیشتر جلوگیری میکند، بسیار شبیه به آنچه اروپا پس از جنگ جهانی دوم انجام داد. همانطور که یکی از مقامات ارشد امارات متحده عربی اخیراً استدلال کرد، این لحظه پویا زمان مناسبی برای دنبال کردن یک دستور کار بلندپروازانهتر برای خاورمیانه است که میتواند به شکستن چرخه خشونت دهها ساله آن کمک کند.
برای تحقق پتانسیل پیمانهای ابراهیم، ترامپ و نتانیاهو باید هم بر گسترش پیمانها و هم بر تقویت روابط موجود در چارچوب پیمانها تمرکز کنند. اگر ترامپ و ویتکاف در استفاده از این فرصت جدی هستند، در اینجا سه موردی که باید در طول سفر نتانیاهو مطرح کنند، آورده شده است.
۱. یک رویکرد هماهنگ و مرحلهای برای همکاری اسرائیل و سوریه
در حالی که هیچ مسیر آسان یا سریعی برای عادیسازی روابط بین سوریه و اسرائیل وجود ندارد، لحظه کنونی فرصتی تاریخی برای تغییر مسیر روابط سوریه و اسرائیل و کمک به جلوگیری از آنچه در غیر این صورت میتواند به یک درگیری بزرگ دیگر در خاورمیانه تبدیل شود، فراهم میکند. عوامل متعددی در کار هستند که فرصتهایی را برای نزدیکی اسرائیل و سوریه که در هفت دهه گذشته بیسابقه بوده، ایجاد کردهاند: لحظه گذار فعلی سوریه، رویکرد رهبری بسیار عملگرایانه رئیسجمهور احمد الشرع، و حمایت شرکای حیاتی خلیج فارس و ایالات متحده برای کاهش تنش.
الشرع آشتی را هم در داخل سوریه و هم با همسایگانش در اولویت قرار داده است. او اقداماتی را برای نشان دادن این تعهد انجام داده است، از جمله فشار بر رهبران مرتبط با حماس و دیگر سازمانهای مشخصشده برای ترک کشور و اعطای دسترسی کامل به آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سایتهای هستهای مشکوک. قطر و عربستان سعودی متعهد شدهاند که برای ارائه حمایت مالی به دولت سوریه با یکدیگر همکاری کنند. و ایالات متحده بسیاری از تحریمهای خود علیه سوریه را برداشته و یک فرستاده ویژه متمرکز بر سوریه را برای نظارت بر تلاشهای دیپلماتیک آمریکا منصوب کرده است.
پس از تحولات عظیم در سوریه طی چند ماه گذشته، توجه رسانهها بر پتانسیل یک توافق عادیسازی روابط اسرائیل و سوریه متمرکز شده است. اظهارات خود ترامپ – از جمله به الشرع هنگامی که در ماه مه در ریاض با هم ملاقات کردند – به این گمانهزنیها دامن زده است. اما این توجه میتواند چالشهای یک توافق عادیسازی بین دو کشوری را که از نظر فنی بیش از هفتاد و پنج سال در حال جنگ بودهاند و مجموعه گستردهای از چالشهایی که این تاریخ به همراه دارد را پنهان کند.
چالشهایی که باید به آنها پرداخته شود شامل کنترل بر بلندیهای جولان، این واقعیت که اسرائیل عملیات نظامی خود را در داخل خاک سوریه با استناد به تهدیدات تروریستی که بسیار فراتر از کنترل دولت الشرع است، ادامه داده، نقش رو به گسترش ترکیه در سوریه، و نگرانیهای اسرائیل در مورد جوامع اقلیت دروزی و کرد در سوریه، از جمله موارد دیگر است.
هر یک از این مسائل چالشهای عظیمی را به همراه دارند و به فرآیند هنوز نوپای بازسازی یک دولت سوری گره خوردهاند.
استفاده از فرصت این لحظه تحولآفرین در سوریه نیازمند یک رویکرد صبورانه، هماهنگ و مرحلهای خواهد بود. این امر مستلزم آن است که ایالات متحده از اهرم دیپلماتیک خود هم با دمشق و هم با اورشلیم استفاده کند و شرکای واشنگتن در خلیج فارس حمایت و انگیزههای اقتصادی را برای این فرآیند ارائه دهند. این احتمالاً باید با اقدامات اعتمادساز آغاز شود که میتواند توافقات امنیتی موقت را به جای عادیسازی فوری، باز کند.
ترامپ باید آماده باشد تا حتی اگر پیروزیهای سریع دستنیافتنی شوند، به حمایت از این فرآیند ادامه دهد. سوریه باید مایل و قادر به ارائه راهحلهایی برای نگرانیهای امنیتی مشخص اسرائیل باشد. اسرائیل باید مایل به سازش باشد، به ویژه سازشهای سیاسی و نمادین لازم برای امکانپذیر ساختن یک توافق در داخل سوریه. همانطور که دیگران برای شورای آتلانتیک استدلال کردهاند، این به معنای آن است که اسرائیل باید مایل باشد جهتگیری خود را نسبت به سوریه به شدت تغییر دهد و از کسانی که به دنبال یکپارچگی این کشور هستند، حمایت کند، نه کسانی که به دنبال تجزیه آن هستند.
هنگامی که آنها روز دوشنبه ملاقات میکنند، ترامپ باید بر تعهد واشنگتن به حمایت از یک مسیر مترقی به سوی عادیسازی روابط سوریه و اسرائیل تأکید کند و نتانیاهو را در مورد نیاز به این سازشها درگیر کند.
۲. گفتگو بین اسرائیل و شرکای پیمانها در مورد اهداف اسرائیل در ایران و غزه
سفر نتانیاهو در زمانی انجام میشود که همسایگان عرب اسرائیل – از جمله کشورهایی که پیمانها را پذیرفتهاند مانند امارات متحده عربی و بحرین – به طور فزایندهای نگران هستند که اسرائیل به جای اقدامات هدفمند برای رسیدگی به تهدیدات امنیتی خاص از سوی ایران و حماس، در مسیر تشدید تنش بیمهار منطقهای قرار گرفته است. این نگرانیها در یک هیئت کنگره اخیر که ابتکار N7، شراکتی بین شورای آتلانتیک و بنیاد جفری ام. تالپینز، به خاورمیانه حمایت مالی کرد، مشهود بود. کسب تعهدات اسرائیل در مورد گسترش و تقویت پیمانهای ابراهیم گامی مثبت در جهت اطمینان بخشیدن به همسایگان عرب به طور فزاینده نگران اسرائیل است که اسرائیل هنوز به چشمانداز مشترک یکپارچگی منطقهای متعهد است.
در طول دیدار روز دوشنبه در کاخ سفید، ترامپ باید نتانیاهو را تشویق کند تا با کشورهای پیمان ابراهیم و همچنین دیگران در مورد اهداف نهایی اسرائیل در ایران و غزه وارد یک گفتگوی جدی شود. این کشورها برای راهحل در ایران و غزه ضروری هستند – چه یک کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم منطقهای، همانطور که قبلاً توسط دولت ترامپ پیشنهاد شده بود، یا حمایت کشورهای عربی خلیج فارس از بازسازی غزه. اما مهمتر از آن، اسرائیل فرصتی دارد تا با درگیر کردن آنها در گفتگوی استراتژیک در این لحظه حیاتی، نشان دهد که واقعاً کشورهای دیگر پیمان ابراهیم را به عنوان شریک میبیند. با انجام این کار، اسرائیل میتواند نشان دهد که پیمانها چیزی بیش از یک تکه کاغذ یا یک ژست نمادین هستند.
۳. ایجاد یک چارچوب استراتژیک «چندجانبه کوچک» برای پیمانهای ابراهیم
هماهنگی دوجانبه بین اسرائیل و شرکای پیمان ابراهیم آن از زمان حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس ادامه داشته است. اما هماهنگی چندجانبه و نوع ساختار لازم برای تبدیل پیمانها به یک شبکه استراتژیک از کشورها که قادر به باز کردن صلح و رفاه بیشتر در خاورمیانه باشد، در سالهای اخیر متزلزل شده است.
پس از شتاب ناشی از آتشبس ایران، ترامپ و نتانیاهو فرصتی برای بازگرداندن پیمانهای ابراهیم به مسیر اصلی دارند. اگر ترامپ در تأمین یک آتشبس جدید در غزه موفق شود، این شتاب تنها افزایش خواهد یافت. برای انجام این کار، آنها باید در مورد اینکه یک چارچوب «چندجانبه کوچک» جدید برای پیمانها باید چگونه باشد، با هماهنگی با دیگر شرکای پیمانها، توافق کنند، همانطور که من قبلاً استدلال کردهام. این چارچوب میتواند بر اساس ابتکارات دوره اول دولت ترامپ، مانند اتحاد استراتژیک خاورمیانه، و همچنین ساختارهای موجود مانند توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیتی جامع، بنا شود.
در یک زمان بیثبات که چشمانداز امنیتی منطقهای در حال تغییر است، چنین چارچوبی میتواند هم با آن واقعیتهای جدید سازگار شود و هم تضمینهای ارزشمندی را به شرکا در مورد آیندهای باثباتتر ارائه دهد.
بین ایران و غزه، ترامپ و نتانیاهو در طول سفر دومی به واشنگتن دستور کار کاملی خواهند داشت. اما افزودن تقویت و گسترش پیمانهای ابراهیم به دستور کار بهترین راه برای اطمینان از این است که کاخ سفید میتواند به ترجمه تحولات عمدهای که خاورمیانه را در مینوردد به چشماندازی برای یک خاورمیانه جدید که ترامپ در طول سفر خود به منطقه بیان کرد، کمک کند.
”