نشریه فارن افرز: «پهپادها در میدان نبرد چه کارهایی می‌توانند و چه کارهایی نمی‌توانند انجام دهند» | ۲۲ تیر ۱۴۰۴

عملیات‌های پهپادی اخیر اوکراین و اسرائیل نشان می‌دهد که ارتش‌های مدرن باید ترکیبی از سیستم‌های ارزان‌قیمت و انبوه را با پلتفرم‌های گران‌قیمت و سنتی ادغام کنند، درسی که پنتاگون باید به سرعت بیاموزد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/مایکل هوروویتز، لورن کان و جاشوا شوارتز | 📅 تاریخ: ۴.Jul.2025 / تیر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


پنتاگون باید از اسرائیل و اوکراین بیاموزد

در فاصله دو هفته در ماه ژوئن، نیروهای مسلح اوکراین و اسرائیل دو مورد از جسورانه‌ترین عملیات‌های تاریخ نظامی اخیر را اجرا کردند. در اول ژوئن، اوکراین با استفاده از صدها پهپاد تهاجمی یک‌طرفه کوتاه‌برد که به عمق خاک روسیه قاچاق شده بودند، توانست در قالب عملیات «تار عنکبوت» دست‌کم ۱۱ بمب‌افکن استراتژیک روسیه را به شدت آسیب‌زده یا نابود کند. سپس، از ۱۳ ژوئن، اسرائیل در عملیات «شیر خیزان»، با استفاده از پهپادهای تهاجمی یک‌طرفه‌ای که قطعاتشان به تدریج به داخل ایران قاچاق شده بود، پدافند هوایی ایران را نابود کرد و به اسرائیل کمک کرد تا کنترل کامل حریم هوایی ایران را به دست آورد. در هر دو مورد، پهپادهایی که هر کدام حداکثر چند هزار دلار قیمت داشتند، توانستند سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته‌ای به ارزش ده‌ها یا حتی صدها میلیون دلار را که به راحتی قابل جایگزینی نیستند، از بین ببرند.

این دو موفقیت تاکتیکی خیره‌کننده، نویدبخش یک تغییر گسترده‌تر در شیوه جنگاوری است. هم اوکراین و هم اسرائیل همچنان به سیستم‌های تسلیحاتی سنتی و گران‌قیمت متکی هستند و موفقیت اسرائیل در ایران به‌طور خاص نیازمند استفاده گسترده از جنگنده‌های سرنشین‌دار بود. اما برای ارتش‌های مدرن، سیستم‌های تسلیحاتی بدون سرنشین – که به طور فزاینده‌ای با هوش مصنوعی توانمند شده‌اند – برای موفقیت در میدان نبرد حیاتی می‌شوند. این نباید جای تعجب داشته باشد: به گفته مقامات اوکراینی، پهپادهای تهاجمی یک‌طرفه اکنون مسئول ۷۰ درصد تلفات خط مقدم در جنگ بین روسیه و اوکراین هستند. در سال ۲۰۲۴، اریک اشمیت، رئیس کمیسیون امنیت ملی ایالات متحده در زمینه هوش مصنوعی و مدیرعامل سابق گوگل، استدلال کرد که ظهور پهپادهای ارزان‌قیمت، فناوری‌های قدیمی‌تری مانند تانک‌ها را «بی‌فایده» کرده و به ایالات متحده توصیه کرد که «آنها را واگذار کرده» و به جای آن پهپاد بخرد. ایلان ماسک نیز در پست‌هایی در شبکه اجتماعی ایکس در سال ۲۰۲۴، اظهار داشت که «احمق‌ها هنوز در حال ساخت جنگنده‌های سرنشین‌دار مانند اف-۳۵ هستند» و گفت که «جنگ‌های آینده همگی درباره پهپادها هستند».

با وجود این اجماع رو به رشد، وزارت دفاع ایالات متحده هنوز بیشتر بودجه خود را به سیستم‌های تسلیحاتی گران‌قیمت و قدیمی اختصاص می‌دهد. عملیات «چکش نیمه‌شب» – حمله ۲۲ ژوئن آمریکا به سایت‌های هسته‌ای ایران با بیش از ۱۲۵ هواپیمای آمریکایی، از جمله هفت بمب‌افکن بی-۲ – نشان داد که سیستم‌های تسلیحاتی گران‌قیمت و سرنشین‌دار هنوز نقش مهمی در میدان نبرد دارند. اما با تحول جنگاوری مدرن، قدرتمندترین ارتش جهان نیز باید متحول شود. پنتاگون سالانه ده‌ها میلیارد دلار برای نگهداری و ارتقاء ناوهای هواپیمابر، اف-۳۵‌ها و تانک‌ها هزینه می‌کند، اما در دور اول طرح شاخص خود یعنی «تکثیرگر» (Replicator Initiative) در سال ۲۰۲۳، تنها ۵۰۰ میلیون دلار برای پهپادهای ارزان‌قیمت سرمایه‌گذاری کرد. اگرچه طرح تکثیرگر شروع خوبی است، اما سرمایه‌گذاری ایالات متحده در پهپادهای ارزان‌قیمت لازم برای جنگ‌های شدید و مدرن، هنوز حداقل یک مرتبه کوچکتر از حد نیاز است.

ایجاد ترکیبی از نیروهای «بالا و پایین» – تعداد بیشتری از دارایی‌های ارزان‌قیمت همراه با تعداد کمتری از پلتفرم‌ها و سلاح‌های گران‌قیمت – آسان نخواهد بود. پس از دهه‌ها تمرکز تقریباً انحصاری بر ساخت ارتشی متشکل از تعداد کمی سیستم‌های پیشرفته، ایالات متحده باید زمان از دست رفته را جبران کرده و در زمینه توسعه و استقرار تعداد زیادی از سیستم‌های بدون سرنشین ارزان اما دقیق، یا آنچه می‌توان «جرم دقیق» (precise mass) نامید، سرمایه‌گذاری و ظرفیت‌سازی کند. همچنین باید این نسل جدید از قابلیت‌ها را با سیستم‌های قدیمی موجود خود ادغام کند تا بتواند به شیوه‌های خلاقانه‌تری عمل کند. اگر پنتاگون خود را با واقعیت‌های جدید جنگاوری تطبیق ندهد، توانایی بازدارندگی در برابر تهاجم دشمنان را پیش از وقوع آن از دست خواهد داد – و شاید توانایی پیروزی در جنگ‌ها را نیز.

سازگار شو یا بمیر

عملیات‌های اوکراین و اسرائیل نشان می‌دهد که حملات «جرم دقیق» می‌توانند حتی در برابر دشمنان پیچیده، به طرز ویرانگری مؤثر باشند. در عملیات «تار عنکبوت»، اوکراین از چندین فناوری نوظهور استفاده کرد. یکی از آنها یک سیستم خلبان خودکار منبع‌باز بود که به پهپادهایش اجازه می‌دهد در زمانی که سیگنال بین خلبان انسانی و پهپاد مختل یا ضعیف است، به صورت مستقل عمل کنند. دیگری یک سیستم هدف‌گیری مجهز به هوش مصنوعی بود که برای شناسایی بمب‌افکن‌های روسی بر اساس اسکن‌های سه‌بعدی از هواپیماهای روسی و شوروی موجود در مجموعه‌های موزه هوانوردی اوکراین آموزش دیده بود. موفقیت «تار عنکبوت» – و توانایی اوکراین در قاچاق بیش از صد پهپاد به فاصله بیش از ۲۰۰۰ مایل به داخل خاک روسیه برای آماده‌سازی عملیات – الگویی را که از ابتدای درگیری مشهود بود، تقویت می‌کند: پلتفرم‌های نظامی گران‌قیمت بیش از هر زمان دیگری در برابر حملات سلاح‌های «جرم دقیق» آسیب‌پذیر هستند، به ویژه زمانی که در فضای باز در فرودگاه‌ها یا بنادر دریایی پارک شده باشند.

عملیات «شیر خیزان» اسرائیل، آسیب‌پذیری سیستم‌های گران‌قیمت دیگر، مانند پدافند هوایی، را در برابر قابلیت‌های «جرم دقیق» ارزان، صرف نظر از عمق نفوذ آنها در خاک یک کشور، نشان می‌دهد. مدت‌ها پیش از شروع حمله اواسط ژوئن، مأموران اسرائیلی قطعات پهپاد را به ایران قاچاق کرده و سپس آنها را دوباره مونتاژ کرده بودند تا بتوانند به سرعت و بدون شناسایی به سیستم‌های پدافند هوایی ایران حمله کنند.

اوکراین و اسرائیل با استفاده از سیستم‌های تسلیحاتی بدون سرنشین ارزان‌قیمت برای انجام حملات خود، هزینه‌های نامتقارنی را نیز به دشمنان خود تحمیل کردند. اگرچه دامنه کامل خسارات روسیه از عملیات «تار عنکبوت» هنوز مشخص نیست، اما اوکراین ادعا می‌کند که بیش از ۴۰ هواپیما را نابود کرده است. ۱۱ بمب‌افکن روسی که تصاویر ماهواره‌ای تجاری تأیید کرده‌اند نابود یا به شدت آسیب دیده‌اند، به تنهایی صدها برابر ارزشمندتر از پهپادهای مورد استفاده در این حمله بودند. اگر روسیه حتی یک فروند از هر نوع هواپیمای پیشرفته‌ای که اوکراین ادعا می‌کند نابود کرده را از دست داده باشد، هزینه‌های سنگینی متحمل شده است: قیمت تخمینی یک هواپیمای سیستم هشدار و کنترل زودهنگام هوابرد روسی ۳۳۰ میلیون دلار است و بمب‌افکن‌های دوربرد روسیه تا ۲۷۰ میلیون دلار هزینه دارند. در مقابل، کوادکوپترهای اوکراین بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار قیمت دارند، به این معنی که کل قابلیت‌های مورد استفاده در «تار عنکبوت» احتمالاً برای اوکراین بیش از ۱۱۷ هزار دلار هزینه نداشته است، که کسری از هزینه یک موشک خا-۱۰۱ حمل‌شده توسط یکی از بمب‌افکن‌های نابود شده و کمتر از هزینه ۲۰۰ هزار دلاری هر موشک ضدتانک جاولین است که ایالات متحده به اوکراین ارائه کرده است.

سرمایه‌گذاری ایالات متحده در پهپادهای ارزان‌قیمت هنوز حداقل یک مرتبه کوچکتر از حد نیاز است. اگرچه عملیات «تار عنکبوت» و «شیر خیزان» در زمینه‌های بسیار متفاوتی رخ دادند، اما بر یک پویایی نوظهور در جنگاوری مدرن تأکید می‌کنند: ارتش‌هایی که بیش از حد به سیستم‌های گران‌قیمت و قدیمی متکی هستند، ممکن است در جنگ‌های فرسایشی طولانی‌تر با مشکل مواجه شوند، و اگر کشورهای ثروتمند خود را تطبیق ندهند، تنها قادر به تحمل از دست دادن تعداد محدودی از این سیستم‌ها خواهند بود پیش از آنکه هزینه‌ها از نظر مالی یا سیاسی غیرقابل تحمل شوند.

سلاح‌های «جرم دقیق» نه تنها ارزان‌تر از همتایان قدیمی خود هستند و حتی به ارتش‌های کم‌منابع امکان رقابت با دشمنان قوی‌تر را می‌دهند، بلکه می‌توانند بسیار سریع‌تر نیز تولید شوند. اوکراین اکنون سالانه میلیون‌ها پهپاد تولید می‌کند، در حالی که بازسازی ناوگان بمب‌افکن‌های تضعیف‌شده روسیه سال‌ها طول خواهد کشید. چنین شکافی در زمان جایگزینی می‌تواند به تراز کردن میدان نبرد یا حتی تعیین نتیجه یک درگیری طولانی‌مدت بین دولتی که بیش از حد در سلاح‌های گران‌قیمت و دشوار برای جایگزینی سرمایه‌گذاری می‌کند و دولتی که می‌تواند به سرعت تولید سیستم‌های «جرم دقیق» را افزایش دهد، کمک کند.

اوکراین و اسرائیل تنها کشورهایی نیستند که از این مزایا بهره‌برداری می‌کنند. دشمنان آنها نیز چنین می‌کنند. مسکو با برخی از بزرگترین حملات پهپادی جنگ به عملیات «تار عنکبوت» پاسخ داد و تقریباً پدافند هوایی از پیش تحت فشار کی‌یف را از کار انداخت. ایران نیز با پرتاب موج‌های خود از پهپادها و موشک‌های نسبتاً ارزان به اهداف اسرائیلی به حملات اولیه اسرائیل پاسخ داد. اگرچه پدافند هوایی اسرائیل بیشتر این حملات را رهگیری کرد، اما پاسخ ایران به اندازه‌ای مؤثر بود که نگرانی‌هایی را در میان مقامات اسرائیلی و آمریکایی برانگیخت که نیروهای دفاعی اسرائیل ممکن است با کمبود رهگیر مواجه شوند. این ضدحمله همچنین اسرائیل را مجبور کرد تا از جنگنده‌های خود برای هدف قرار دادن بیشتر سایت‌های پرتاب ایران در طول یک جنگ ۱۲ روزه که روزانه صدها میلیون دلار برای اسرائیل هزینه داشت، استفاده کند.

استفاده از سلاح‌های سنگین

حتی با افزایش اهمیت پهپادهای ارزان‌قیمت در میدان نبرد، قابلیت‌های قدیمی مانند زیردریایی‌های رادارگریز و هواپیماهای جنگنده و بمب‌افکن، به ویژه در ترکیب با سیستم‌های ارزان، همچنان مفید هستند. به عنوان مثال، حملات ۱۳ ژوئن اسرائیل به پدافند هوایی ایران با پهپادهای تهاجمی یک‌طرفه، به هواپیماها و خلبانان پیشرفته اسرائیلی (و متعاقباً آمریکایی) اجازه داد تا تقریباً بدون مانع وارد حریم هوایی ایران شده و حساس‌ترین سایت‌های هسته‌ای و دیگر اهداف استراتژیک کشور را بمباران کنند. قابل ذکر است که ایران حتی یک موشک سطح به هوا به سمت هیچ هواپیمای آمریکایی شلیک نکرد و دولت اسرائیل ادعا می‌کند که هیچ یک از هواپیماهای سرنشین‌دارش سرنگون نشده‌اند.

استفاده اولیه اسرائیل از سیستم‌های تسلیحاتی بدون سرنشین برای تضعیف پدافند هوایی ایران، خطرات مالی و انسانی را در صورت شکست حمله اولیه و سرنگونی پهپادها کاهش داد. سپس، پس از پاکسازی آسمان، اسرائیل از هواپیماهای سرنشین‌دار خود برای حمله به اهدافی مانند تأسیسات هسته‌ای نطنز با دقت و حموله‌ای فراتر از توانایی پهپادها استفاده کرد. روسیه نیز به طور مشابه سیستم‌های ارزانی مانند پهپادهای شاهد-۱۳۶ را با موشک‌های پیشرفته ترکیب کرده تا پدافندهای هوایی را خسته یا نابود کرده و سپس به اهداف باارزش حمله کند.

سیستم‌های تسلیحاتی قدیمی رادارگریز گران هستند و تولید آنها زمان زیادی می‌برد، اما می‌توانند بسیار مؤثر باشند. برای تضعیف موفقیت‌آمیز تأسیسات غنی‌سازی عمیقاً مدفون شده فردو و نطنز، ایالات متحده نه تنها مجبور به استفاده از ۱۴ بمب نفوذگر مهمات عظیم ۳۰ هزار پوندی شد که فقط خودش در اختیار دارد، بلکه مجبور به اعزام هفت بمب‌افکن رادارگریز بی-۲ به ارزش ۲ میلیارد دلار نیز شد که تنها هواپیماهای مجهز به حمل و پرتاب چنین بمب‌هایی در جهان هستند. با تمام مزایایشان، پهپادهای تهاجمی یک‌طرفه به سادگی نمی‌توانند بیش از ۴۰۰ هزار پوند قدرت آتش حمل کنند.

سرمایه‌گذاری انحصاری در سیستم‌های «جرم دقیق» اهدافی را که یک ارتش قادر به نابودی آنهاست، محدود می‌کند. در واقع، ارتش ایران نمونه‌ای از مشکلات چنین اتکای بیش از حدی به سلاح‌های ارزان‌قیمت است. تهران یکی از گسترده‌ترین برنامه‌های پهپادی جهان را دارد، اما به دلیل نداشتن نیروی هوایی مدرن، نتوانست با موفقیت به اهداف نظامی و غیرنظامی به خوبی محافظت‌شده اسرائیل حمله کند و اسرائیل را مجبور به بازنگری در برنامه‌های جنگی خود کند.

بالا و پایین

پیروزی متفقین در روز دی-دی در سال ۱۹۴۴ نیازمند ادغام آتش هوایی، دریایی و توپخانه‌ای برای تضعیف پدافند نازی‌ها و باز کردن راه برای نیروهای زمینی جهت تصرف و نگهداری قلمرو در نرماندی بود. آن پیروزی نیازمند تسلط بر لبه پیشروی جنگ ترکیبی در آن زمان بود. امروزه، عملیات با ترکیبی از سیستم‌های ارزان و گران‌قیمت، جنگ ترکیبی جدید است.

در مجموع، عملیات‌های «تار عنکبوت»، «شیر خیزان» و «چکش نیمه‌شب» نشان می‌دهند که ارتش‌های با منابع خوب باید در هر دو نوع قابلیت سرمایه‌گذاری کنند تا بازدارندگی خود را تقویت نمایند. در حالی که چین به سرعت ارتش خود را در هر حوزه‌ای، از جمله «جرم دقیق»، مدرن می‌کند، ایالات متحده سرمایه‌گذاری بسیار کمی در سیستم‌های «پایین‌رده» که می‌توانند به راحتی در مقیاس بزرگ تهیه و در صورت نیاز به‌روز شوند، انجام داده است. هزینه اولیه ۵۰۰ میلیون دلاری طرح تکثیرگر تنها ۰.۰۵ درصد از بودجه دفاعی ایالات متحده در سال مالی ۲۰۲۴ را تشکیل می‌داد.

ایالات متحده می‌تواند با برنامه‌ریزی مجدد پول‌های سرمایه‌گذاری شده در جای دیگر بودجه عظیم پنتاگون، به راحتی ده برابر بیشتر از آنچه اکنون انجام می‌دهد، برای قابلیت‌های «جرم دقیق» – از جمله پهپادهای تهاجمی یک‌طرفه و پلتفرم‌های نظارتی – هزینه کند. پنتاگون همچنین می‌تواند به راحتی از چشم‌انداز پرواز هواپیماهای بدون سرنشین و سرنشین‌دار در کنار یکدیگر استفاده کرده و تعداد زیادی شناور دریایی سطحی ارزان، بدون سرنشین و مستقل را برای افزودن قدرت آتش و قابلیت‌های نظارتی در دریا تهیه کند. اما حتی در این عصر جدید «جرم دقیق»، پنتاگون باید به سرمایه‌گذاری در بمب‌افکن‌ها و زیردریایی‌های رادارگریز که یافتن و نابود کردنشان دشوار است، ادامه دهد.

از نظر تاریخی، کشورهایی که نمی‌توانند به طور مؤثر با تغییرات در ماهیت جنگ سازگار شوند، کمتر قادر به بازدارندگی دشمنان خود هستند و احتمال بیشتری دارد که جنگ‌های آینده را ببازند. نیروی هوایی ژاپن در آغاز جنگ جهانی دوم، رزم‌ناوهای به ظاهر نفوذناپذیر بریتانیا را در اقیانوس آرام نابود کرد. در جنگ صد ساله، انگلستان با استفاده از کمان بلند، با شکست دادن فرانسه در نبرد کرسی، به دوران شوالیه سواره پایان داد. اگر ایالات متحده به سرمایه‌گذاری ناکافی در «جرم دقیق» برای تکمیل سرمایه‌گذاری‌های قدیمی خود ادامه دهد، ممکن است با چنین سرنوشت دراماتیکی روبرو نشود. اما بازدارندگی آن ممکن است به دست دشمنانی که معتقدند می‌توانند عزم ایالات متحده را تضعیف کنند، از بین برود. در عین حال، واشنگتن نباید از پلتفرم‌ها و سلاح‌های گران‌قیمت و رادارگریز که سنگ بنای قدرت نظامی ایالات متحده هستند، غافل شود و صرفاً به دنبال جدیدترین و درخشان‌ترین فناوری‌ها به امید اینکه آنها یک راه‌حل جادویی هستند، باشد. آمادگی برای آینده جنگاوری هرگز به معنای رها کردن گذشته نبوده است. اما نیازمند چابکی‌ای است که ایالات متحده هنوز از خود نشان نداده است.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Affairs

💡 درباره منبع: فارن افرز (Foreign Affairs) یک مجله آمریکایی پیشرو در زمینه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی است که توسط شورای روابط خارجی (CFR) منتشر می‌شود. این نشریه به دلیل تحلیل‌های عمیق و تأثیرگذار خود بر سیاست‌گذاران و دانشگاهیان شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده: مایکل هوروویتز استاد و مدیر پری ورلد هاوس در دانشگاه پنسیلوانیا است. لورن کان تحلیلگر ارشد پژوهشی در مرکز امنیت و فناوری‌های نوظهور در دانشگاه جورج‌تاون است. جاشوا شوارتز استادیار روابط بین‌الملل و فناوری‌های نوظهور در موسسه استراتژی و فناوری کارنگی ملون است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.