فارن افرز : «آیا توافق خوب با ایران امکانپذیر است؟» | ۵ خرداد ۱۴۰۴
بررسی چالشها و الزامات پیش روی واشنگتن برای دستیابی به یک توافق هستهای پایدار و مفید با تهران در دوره جدید ریاست جمهوری ترامپ.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/ریچارد نفیو | 📅 تاریخ: ۲۶ مه ۲۰۲۵ / ۵ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
آنچه واشنگتن از مذاکرات هستهای با تهران نیاز دارد
نوشته ریچارد نفیو
از میان تمام اقدامات سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که اجماع را به چالش کشیده است، کمتر موردی به اندازه احیای مذاکرات هستهای با ایران غافلگیرکننده بوده است. به هر حال، ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هستهای ۲۰۱۵، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، خارج کرد. و پس از چهار سال که دولت بایدن نتوانست برای جایگزینی برجام به توافقی دست یابد، چشمانداز توافق جدید کمرنگ به نظر میرسید. در عوض، طی آن هفت سال مداخله، ایران به اندازهای اورانیوم غنیشده نزدیک به درجه تسلیحاتی برای چندین کلاهک تولید کرد.
با این حال، علیرغم سابقه دشمنی، تهران و واشنگتن از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، علاقه متقابل و پیوستهای به دستیابی به توافق نشان دادهاند. طی چندین دور مذاکره، دو طرف حتی چارچوبهای بالقوهای را ترسیم کردهاند. هر دو انگیزه روشنی برای به سرانجام رساندن توافق دارند. دولت ترامپ میخواهد ثبات استراتژیک را تا حدی به خاورمیانه بازگرداند و ترامپ شخصاً به تقویت وجهه خود به عنوان یک معاملهگر علاقهمند است. ایران که هنوز از رژیم تحریمهای آمریکا رنج میبرد، خواهان تسهیلات اقتصادی پایدار و توقف خصومتها پس از تضعیف بسیاری از نیروهای نیابتی خود است.
اما اگرچه ترامپ گفته است که میخواهد به سرعت با مسئله هستهای برخورد کند و اصرار دارد که توافق نزدیک است، مسائل اساسی و دیرینه بین دو طرف احتمالاً این روند را با مشکل مواجه خواهد کرد. نگرانیهای ایالات متحده در مورد برنامه غنیسازی ایران و تأمین مالی نیروهای نیابتی آن همچنان یک نقطه اختلاف خواهد بود؛ همچنین اکراه ایران از کاهش برنامه هستهای خود و نگرانیهایش در مورد دوام هرگونه توافق با ایالات متحده، با توجه به اینکه ترامپ توافق قبلی را زیر پا گذاشت. برای ایران دشوار خواهد بود که به اندازهای امتیاز بدهد که یک توافق هستهای برای ایالات متحده ارزشمند باشد، بدون اینکه از خطوط قرمز خود عبور کند.
حتی توافقی با شرایط مطلوب برای ایالات متحده نیز خالی از خطر نخواهد بود و هرگونه توافقی مستلزم امتیازات ناخوشایندی از سوی هر دو طرف خواهد بود. اما توافقی که نظارت گسترده بر سایتهای هستهای اعلام شده و اعلام نشده ایران را فراهم کرده و غنیسازی اورانیوم را محدود کند، میتواند مزایای برجام را بازیابی نماید. چنین توافقی، اگر با دقت مذاکره شود و زمان کافی برای نشان دادن نتایج به آن داده شود، بخشی از خسارات ناشی از خروج واشنگتن از توافق اولیه را جبران کرده، از بروز بحران در کوتاهمدت جلوگیری میکند و پایهای برای ایجاد ثبات منطقهای در آینده ایجاد خواهد کرد.
نشانههای خروج
برجام که توسط دولت اوباما مذاکره و در تابستان ۲۰۱۵ امضا شد، محدودیتهای مهمی را بر برنامه هستهای ایران اعمال کرد. این توافق اجازه غنیسازی اورانیوم و سایر فعالیتهای هستهای را میداد، اما تحت محدودیتهای شدید و نظارت بینالمللی دقیقتر. بر اساس این توافق، ایران قرار بود در آینده قابل پیشبینی حداقل یک سال از دستیابی به سلاح هستهای دور نگه داشته شود. حتی با وجود اینکه برخی از عناصر برجام محدود به زمان بودند و در نقاط مختلف طی دو دهه آینده منقضی میشدند، ایران در سال ۲۰۳۰ با برنامهای هستهای تقریباً مشابه برنامه سال ۲۰۱۵ خود از مهمترین محدودیتهای توافق خارج میشد.
با این حال، این توافق منتقدان زیادی داشت. بسیاری از تندروها، بهویژه در حزب جمهوریخواه، استدلال میکردند که عدم موفقیت توافق در عقب راندن پیشرفت هستهای ایران به این معناست که تهران صبور همچنان راهی به سوی بمب دارد. آنها میگفتند بهتر است واشنگتن زودتر، زمانی که اقتصاد ایران هنوز از تحریمهای تحت رهبری آمریکا متزلزل است، با یک بحران هستهای روبرو شود تا پس از سالها آسودگی. این منتقدان مخاطب پذیرا در ترامپ یافتند که در ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و ایران را وادار کرد تا در ماه مه ۲۰۱۹ تحقیق و توسعه سانتریفیوژ خود را از سر گرفته و فعالیتهای غنیسازی را گسترش دهد.
پرزیدنت جو بایدن در طول دولت خود تلاش کرد تا بازگشت به برجام را مذاکره کند. اما رهبران ایران که از انتخاب مجدد ترامپ بیم داشتند، به اینکه بایدن بتواند توافقی پایدار ارائه دهد، اعتماد نداشتند. هنگامی که مذاکرات بین ایالات متحده و ایران متوقف شد، دولت بایدن از پیگیری یک توافق کاملاً جدید خودداری کرد و در عوض گزینه اجتناب از تشدید تنش را انتخاب نمود. شکست هر دو دولت ایالات متحده در دستیابی به جایگزینی برای توافق ۲۰۱۵ با این خبر که ایران در صورت تمایل، تنها چند روز با تولید اولین مواد لازم برای سلاح هستهای خود فاصله دارد، حتی بیشتر به چشم آمده است.
در رژیم بازرسی برجام، حوزههایی وجود داشت که به اندازه کافی پیش نرفته بودند.
خوشبختانه، عناصری از برجام هنوز هم میتوانند در توافقی که بتواند حمایت دو حزبی را جلب کند، به کار گرفته شوند. مهمترین آنها ابزارهای شفافیت توافق اولیه هستند. اگرچه بخش عمدهای از بحثهای دیپلماتیک و عمومی در مورد توافق بر آینده برنامه غنیسازی ایران متمرکز بوده است، اما بازرسیهای بینالمللی با استفاده از جدیدترین تکنیکها و تجهیزات، عنصر اساسی است که هرگونه توافقی باید حول آن شکل بگیرد. ایران باید به آژانس بینالمللی انرژی اتمی این امکان را بدهد که ارزیابی کند آیا برنامه هستهای آن صلحآمیز است یا به سمت تولید سلاح حرکت میکند. بدون بازرسیها و شفافیت بیشتر، هیچ توافقی – چه مستلزم برچیدن برنامه هستهای ایران باشد یا نه – دوام نخواهد آورد. در نتیجه، ایالات متحده باید اولویت را به وادار کردن ایران به موافقت با شدیدترین رژیم بازرسی ممکن، هم در سایتهای اعلام شده و هم در سایتهای اعلام نشده، بدهد. اگر ایران استاندارد فعلی موافقتنامه پادمانهای آژانس را به طور کامل رعایت نکند و به پروتکل الحاقی آن، مجموعهای از قوانین آژانس که در سال ۱۹۹۴ در پاسخ به افشاگریها در مورد برنامه هستهای عراق تدوین شد، پایبند نباشد، واشنگتن باید از توافق خارج شود.
ایالات متحده همچنین باید از ایران بخواهد که سازوکارهای شفافیت برجام مربوط به سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم را بپذیرد. این سازوکارها به جامعه بینالمللی بینشی در مورد مکان و تعداد سانتریفیوژهای ایران (هم تکمیل شده و هم به عنوان قطعات تولید شده) و همچنین مقدار اورانیوم آن میداد. بدون این شفافیت، ایران به راحتی میتوانست یک برنامه هستهای مخفی ایجاد کند، حتی در حالی که علناً بر نیات صلحآمیز خود تأکید میکرد. هفت سال پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران سانتریفیوژهای پیشرفتهای ساخته است که زمان گریز هستهای آن را برای همیشه کاهش داده است. همچنین قادر به ساخت یک کارخانه غنیسازی مخفی با علائم کوچکتر است که شناسایی آن دشوارتر خواهد بود و به دلیل تلاشهایش برای دفن و مقاومسازی این تأسیسات، نابودی آن نیز سختتر خواهد بود. بدتر از آن، پس از حملات به زیرساختهای مرتبط با سانتریفیوژ خود در سال ۲۰۲۱، ایران دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به قطعات سانتریفیوژی که دولت تولید میکند و اطلاعات مربوط به محل نگهداری آنها را متوقف کرد. حتی اگر توافقی بین ایران و ایالات متحده تأسیسات غنیسازی اعلام شده ایران را از بین ببرد، بدون اعلامیهها و بازرسیهای سرزده که بر خط تولید سانتریفیوژ کشور تمرکز دارد، تهران همچنان میتواند به طور مخفیانه به سلاح هستهای دست یابد. احیای حقوق بازرسی برجام کمک زیادی به اصلاح این مشکل خواهد کرد.
مطمئناً، بخشهایی از رژیم بازرسی برجام به اندازه کافی پیش نرفته بود و یک توافق جدید باید آنها را تقویت کند. به عنوان مثال، یک توافق جدید باید چالش تسلیحاتی شدن را مستقیمتر از برجام مورد بررسی قرار دهد. در بخش T توافق اولیه، ایران موافقت کرد که درگیر کار بر روی تسلیحاتی شدن هستهای یا با فناوریهای خاصی که میتوانند آن را فعال کنند، نشود، اما تهران ملزم به اعلام تجهیزات موجودی که میتوانستند در فرآیند تسلیحاتی شدن استفاده شوند یا ارائه دسترسی معمول به آژانس بینالمللی انرژی اتمی به آنها نبود. در نتیجه، راستیآزمایی بسیار دشوار بود. اگرچه ایالات متحده مجبور شد در سال ۲۰۱۵ این ماده ضعیفتر را بپذیرد، اما زمانه تغییر کرده است. پس از اینکه اسرائیل در سال ۲۰۱۸ اسنادی از آرشیو هستهای ایران را به دست آورد و علنی کرد، بازرسان آژانس سایتهای جدیدی را کشف کردند که ایران در گذشته در آنها روی سلاح کار میکرده است. از آن زمان، گزارشهای دولت ایالات متحده نشان میدهد که ایران به انجام کارهای دو منظوره مرتبط با سلاح ادامه میدهد. رهبران ایران اکنون اغلب ایده تولید سلاحهای هستهای را در صورت لزوم مطرح میکنند. بنابراین، یک توافق باید ایجاب کند که ایران هرگونه تجهیزات یا موادی را که طبق تعریف گروه تأمینکنندگان هستهای به تسلیحاتی شدن هستهای مربوط میشود، اعلام کند. این توافق همچنین باید ایجاب کند که تهران به آژانس اجازه دهد نحوه استفاده از تجهیزات و مواد هستهای ایران را راستیآزمایی کند، با این درک روشن که اگر بازرسان آژانس با مانع مواجه شوند، واشنگتن حق لغو توافق را خواهد داشت. این باید به طور صریح شامل دسترسی به سایتهای نظامی باشد.
غنیشده را خیس کنید
شفافیت بینالمللی شرط لازم برای هرگونه توافق هستهای جدید است. اما به تنهایی کافی نیست. ایالات متحده همچنین باید خواستار اصلاحاتی در خود برنامه هستهای ایران شود.
پذیرش برخی تغییرات باید برای ایران آسان باشد. در برجام، ایران اساساً موافقت کرد که با اصلاح راکتور خود که قادر به تولید پلوتونیوم قابل استفاده در سلاح است، هرگونه گزینه کوتاهمدت برای بمب مبتنی بر پلوتونیوم را پایان دهد و از هرگونه کار بازفرآوری سوخت مصرفشده خودداری کند.
اما پذیرش سایر تغییرات، بهویژه در مورد برنامه غنیسازی اورانیوم ایران، برای تهران دشوارتر خواهد بود. تا حدی، پیشرفت هستهای ایران از ماه مه ۲۰۱۸، برخی از محدودیتهای بهدستآمده در برجام را بیاثر کرده است. در طول آن مذاکرات، ایالات متحده با نسل اول سانتریفیوژ ایران سروکار داشت. این ماشینی شبیه اولین خودروی یک نوجوان بود: قادر به رساندن کاربر به مقصد، اما نه به طور کارآمد. محدود کردن تحقیق و توسعه سانتریفیوژ یک پیروزی مهم برای ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ بود. با این حال، امروزه ایران میتواند با تعداد کمتری سانتریفیوژ کارهای بسیار بیشتری انجام دهد.
ایران میتواند با برچیدن کامل برنامه غنیسازی خود، تحت نظارت بینالمللی، به بقیه جهان اطمینان دهد که قصد ساخت مخفیانه سلاح را ندارد، که این امر شناسایی پروژههای مخفی را آسانتر میکند. با توجه به توافق تهران با روسیه برای تأمین سوخت راکتور هستهای بوشهر ایران، و در غیاب راکتورهای آتی که نیاز به تأمین داخلی سوخت اورانیوم غنیشده دارند، برنامه هستهای فعلی ایران ارزش اقتصادی ناچیزی دارد. و اگرچه دولت ترامپ دائماً در مورد چرایی غنیسازی اورانیوم توسط کشورها اشتباه میگوید (چندین کشور این کار را برای انرژی انجام میدهند، نه برای برنامههای تسلیحاتی)، ایران در صورت نیاز میتواند منابع بیشتری از اورانیوم غنیشده را در سطح بینالمللی بیابد.
در نهایت، واشنگتن ممکن است مجبور شود با مقداری ریسک زندگی کند.
ایران مدتهاست که علیرغم تمام فشارها، تهدیدها و درخواستهای دیپلماتیک از سوی ایالات متحده و شرکای آن، اعلام کرده است که برنامه غنیسازی خود را برچیده نخواهد کرد و ادعا میکند که برای کنار گذاشتن آن بیش از حد – از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی – سرمایهگذاری کرده است. اورانیوم غنیشده همچنین بهترین گزینه ایران است اگر تهران بخواهد گزینه آینده سلاحهای هستهای را حفظ کند.
پیشنهادات پیچیده برای دور زدن این مسئله – چه از طریق ایجاد یک سرمایهگذاری مشترک غنیسازی بین ایران و عربستان سعودی؛ یک کنسرسیوم با سایر کشورهای خاورمیانه؛ تطبیق محدودیتهای شدید بر غنیسازی اورانیوم ایران با ساخت راکتور آن؛ یا ترتیب ترتیبات تأمین سوخت پیچیده که ایران اورانیوم خود را به گاز تبدیل کرده، آن را برای غنیسازی به خارج صادر کرده و سپس دوباره وارد کند – در نهایت میتواند هزاران سانتریفیوژ را در اختیار ایران باقی بگذارد. این پیشنهادات همچنین میتواند جمعیتی از ناظران بینالمللی را در سایتهای هستهای ایران ایجاد کند که میتوانند به عنوان سپر انسانی عمل کرده و در صورت اقدام ایران به تولید غیرقانونی سلاح، از حمله بینالمللی جلوگیری کنند.
طرفین مذاکرهکننده میتوانند ترتیبات عملیتری را تدوین کنند. اما در نهایت، واشنگتن ممکن است مجبور شود با مقداری ریسک کنار بیاید. با این حال، توافق بر سر غنیسازی اورانیوم، هدف مهمی را هم برای دولت ترامپ و هم برای تهران محقق خواهد کرد: ایالات متحده میتواند مقداری غنیسازی توسط ایران را بپذیرد و در عین حال محدودیتها را تقویت کند، و ایران نیز میتواند آن محدودیتها را بدون اینکه به نظر برسد کاملاً در برابر دشمن قسمخورده خود تسلیم شده است، بپذیرد.
پول بیشتر، مشکلات بیشتر
تمایل ایران به تسهیل تحریمهای گستردهتر از آنچه برجام ارائه میکرد، فضایی برای مذاکرات ایجاد میکند. بنابراین، ایالات متحده باید چارچوب تسهیل تحریمهای خود را بر اساس یک مقیاس متغیر ایجاد کند که تسهیلات را به محدودیتهای غنیسازی داخلی مرتبط سازد.
به عنوان مثال، اگر ایالات متحده بر توقف طولانیمدت یا دائمی غنیسازی اورانیوم در ایران اصرار ورزد، میتواند به تهران نه تنها تسهیلات از تحریمهای ثانویه (که خارجیهایی را که با ایران تجارت میکنند مجازات میکند) بلکه پایان برخی از عناصر تحریم ایالات متحده را نیز وعده دهد. به عنوان مثال، این توافق ممکن است تحریمهای مربوط به تجارت در پروژههای تولیدی تجاری و انرژی را لغو کند و در عین حال آنها را در مورد فناوری نظامی یا دو منظوره، فعالیتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای نیابتی ایران حفظ نماید. این یک اقدام جسورانه خواهد بود، مشابه تصمیم ترامپ برای تعلیق تمام تحریمهای ایالات متحده علیه سوریه به این امید که دولت جدید سوریه به وعدههای خود مبنی بر مشارکت و اصلاحات عمل کند. دولت ترامپ به لطف تبعیت حزب جمهوریخواه از طرحهای سیاست خارجی ترامپ، انعطافپذیری سیاسی بیشتری برای ارائه چنین پیشنهادی نسبت به دولتهای اوباما یا بایدن دارد.
ایران از تسهیل قابل توجه تحریمها سود زیادی خواهد برد. تحریمهای آمریکا اقتصاد ایران را فلج کرده، توانایی آن را برای تجارت یا بانکداری بینالمللی محدود کرده و صنایع و زیرساختهای کلیدی آن را تضعیف نموده است. این تحریمها حفظ جریان برق و گاز طبیعی را دشوار کرده و به شدت به پایگاه صنعتی ایران آسیب رسانده است. بنابراین، کاهش تحریمها ظرفیت تولیدی ایران را افزایش داده و آن را به روی سرمایهگذاریهای مالی و فناوری خارجی مورد نیاز برای خارج کردن کشور از این مارپیچ باز خواهد کرد.
با این حال، حتی تسهیل محدود تحریمها نیز به قیمت سایر تلاشهای ایالات متحده برای مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه تمام خواهد شد. ایران بخشی از درآمدهای جدید را برای کمک به بازسازی «محور مقاومت» خود که طی ۱۸ ماه گذشته توسط اسرائیل آسیب دیده است، استفاده خواهد کرد. همچنین میتواند تواناییهای عملیات پنهانی و پایگاههای نظامی داخلی خود، از جمله برنامههای موشکی و نیروهای دریایی خود را (که میتواند برای آزار و اذیت کشتیرانی در سراسر منطقه استفاده شود) تقویت کند. اگرچه تحریمهای پسابرجام ایالات متحده مانع از تأمین مالی نیروهای نیابتی ایران نشده است، که با امکانات کم کارهای زیادی انجام میدهند، اما ایالات متحده باید این احتمال را بپذیرد که تسهیل تحریمها متناسب با امتیازات قابل توجه ایران میتواند منجر به تسلیح مجدد سازمانهایی شود که برای از بین بردن آنها سخت تلاش کرده است.
برای جلوگیری از این نتیجه، ایالات متحده باید اصرار ورزد که هرگونه توافق با ایران شامل محدودیتهایی برای صادرات یا استقرار موشکها، پهپادها و سایر وسایل تهاجمی دوربرد تهران در خارج از خاک خود باشد. همچنین میتواند از ایران بخواهد که در امور داخلی سایر کشورهای منطقه دخالت نکند. ایران تقریباً به طور قطع به چنین تعهدی احترام نخواهد گذاشت، اما نقضهای آینده میتواند توجیهی برای پاسخهای آینده باشد.
عمل به وعده
از زمان خروج ایالات متحده از برجام، پیشرفتهای هستهای ایران قابل توجه و خطرناک بوده است. تهران اکنون در آستانه تبدیل شدن به یک کشور دارای سلاح هستهای قرار دارد و با نابودی بخش زیادی از نیروهای نیابتی خود، ممکن است احساس کند چارهای جز عبور از این آستانه ندارد. برای دههها، سیاست ایالات متحده در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه به درستی با هدف جلوگیری از این احتمال، در صورت لزوم با توسل به زور، بوده است. اکنون، واشنگتن به لحظه حقیقت نزدیک میشود.
اما صرف اینکه واشنگتن باید برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای آماده استفاده از زور باشد، به این معنا نیست که اقدام نظامی مطلوبترین نتیجه است. حمله به برنامه هستهای ایران احتمالاً درگیری بسیار بزرگتری را آغاز خواهد کرد که در آن اسرائیل و ایالات متحده به دنبال سایتهای هستهای مخفی ایران خواهند بود و تهران در خاورمیانه و فراتر از آن تلافی خواهد کرد. در عوض، ایالات متحده باید از اهرم فشار خود و تسلط آهنین ترامپ بر حزب جمهوریخواه برای دستیابی به توافق – حتی یک توافق ناقص – تا زمانی که این امکان وجود دارد، استفاده کند. ترامپ حتی میتواند به وعده خود از سال ۲۰۱۸ عمل کند: تضمین توافقی بهتر از برجام. توافق او دارای اختیارات بازرسی گستردهتر، محدودیت در کارهای مرتبط با تسلیحاتی شدن هستهای و محدودیت در حمایت ایران از نیروهای نیابتی خواهد بود. به طور غیرمحتمل، دولت فرصتی طلایی برای دستیابی به توافق دارد. باید از آن استفاده کند.
”