اندیشکده چتهم هاوس: «نه ایران و نه اسرائیل در این نبرد پیروز نخواهند شد» | ۱۱ مهر ۱۴۰۳
نبرد بیپایان میان ایران و اسرائیل؛ حزبالله در تلاش برای بقا پس از ترور نصرالله
⏳مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: چتم هاوس/بیلال ی. صعب |📅 تاریخ: ۲ اکتبر ۲۰۲۴ / ۱۱ مهر ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
تشدید خشونت بین اسرائیل و حزبالله در اصل یک رقابت ارادهها بین اسرائیل و ایران است. تهران میخواهد واقعیت استراتژیک جدیدی را به اسرائیل تحمیل کند که با ایجاد پیوند و وابستگی نظامی بین جبهههای جنگ غزه، عراق، سوریه، لبنان و یمن، این هدف را دنبال میکند. اسرائیل نیز با استفاده از نیروی سخت تلاش میکند تا این برنامه ایران را خنثی کند. نتیجه این تلاشها، شکست استراتژیک برای هر دو طرف و همچنین کشته شدن دهها هزار نفر انسان بیگناه و جابجایی و ویرانی عظیم انسانی بوده است.
از دست دادن نصرالله ضربه بسیار سنگینی به حزبالله وارد کرده است. او ستون فقرات و قلب تپنده حزبالله بود.
هرچند گروههای مسلح وفادار به تهران از عراق و یمن به اسرائیل حمله کردهاند، اما دو میدان اصلی رویارویی، غزه و لبنان هستند که اسرائیل به ترتیب با حماس و حزبالله درگیر است. اولین کاربرد واقعی دکترین نظامی جدید ایران، کمپین حزبالله علیه اسرائیل بود که در ۸ اکتبر آغاز شد، یک روز پس از آنکه حماس به جنوب اسرائیل حمله کرد و ۱۲۰۰ نفر را کشت.
حزبالله اعلام کرد که این حملات در حمایت از حماس و به دنبال حمله اسرائیل به غزه در واکنش به عملیات حماس در ۷ اکتبر است.
تاکنون برندهای مشخص نیست و احتمالاً نخواهد بود. ظرفیت نظامی حماس به شدت کاهش یافته و حزبالله با خساراتی مواجه شده است که در ۴۲ سال درگیری با اسرائیل بیسابقه بوده است. این سازمان اخیراً تایید کرد که رهبر عالی خود، حسن نصرالله، در یک حمله اسرائیلی در یک منطقه مسکونی در حومه جنوبی بیروت کشته شده است.
با این حال، با وجود موفقیتهای تاکتیکی اسرائیل، این کشور هنوز به دستاوردهای استراتژیک دست نیافته است. منطقه شمالی اسرائیل تقریباً کاملاً خالی از سکنه شده است، اعتبار بینالمللی آن به خاطر کشتار و رنج بسیاری از غیرنظامیان به شدت کاهش یافته است، اقتصاد این کشور با مشکلات جدی مواجه است و سیاست داخلی آن در آشفتگی است.
در غیاب یک استراتژی دیپلماتیک، ادامه حمله به حماس و حزبالله – هرچند از نظر سیاسی برای بنیامین نتانیاهو سودمند است – هیچ یک از مشکلات ذکر شده اسرائیل را حل نخواهد کرد. برعکس، تکیه اسرائیل تنها به ابزار نظامی، به امنیت بیشتر این کشور منجر نخواهد شد. دههها، نه فقط سالها، از مواجهه با این گروههای مسلح مقاوم و سرسخت گواهی بر این موضوع است.
اشتباهات محاسباتی که میتواند منجر به جنگ تمام عیار شود
میتوان استدلال کرد که اسرائیل تلاش میکند قبل از ورود به دیپلماسی، حماس و حزبالله را تا حد امکان تضعیف کند. از لحاظ نظری، این یک رویکرد منطقی است و یک قانون کلاسیک در جنگ و روابط بینالملل: شما با دستی ضعیف مذاکره نمیکنید.
با این حال، در این مورد، به نظر میرسد اسرائیل در حال بازی بیش از حد با دست خود است.
با امتناع از آتشبس در غزه که کلید توقف تشدید درگیری با حزبالله است، اسرائیل در حال کشاندن منطقه به سمت یک جنگ تمام عیار است.
اینکه چرا نتانیاهو همچنان آتشبس در غزه را رد میکند، راز نیست. بقای سیاسی او به حفظ این وضعیت جنگی بستگی دارد، حتی اگر این موضوع به فاجعه ختم شود. او میداند و از این موضوع استفاده میکند که جامعه اسرائیل در زمان خطر رهبر خود را برکنار نخواهد کرد.
اهرم ایالات متحده
حتی ایالات متحده، نزدیکترین دوست اسرائیل، علناً از عدم همکاری نتانیاهو ابراز ناامیدی کرده است. البته، اوضاع ممکن است متفاوت باشد اگر واشنگتن بیش از ابراز حیرت و ناراحتی هر بار که اقدام اسرائیل در غزه باعث مرگ و تخریب بیشتری میشود، اقدامی انجام دهد.
این موضوع خیلی پیچیده نیست: ماشین جنگی اسرائیل نمیتواند بدون کمک نظامی ایالات متحده ادامه یابد، بنابراین آمریکا میتواند از نفوذ قابل توجه خود بر این کشور برای وادار کردن آن به جایگزینی اقدام نظامی با تعامل دیپلماتیک استفاده کند. اما بعید است قبل از پایان انتخابات ریاستجمهوری در نوامبر شاهد رهبری آمریکا یا مشارکت جدی دیپلماتیک باشیم.
حزبالله برای بقا خواهد جنگید
ایران نمیتواند احساس کند که برنامه جدید آن برای محاصره اسرائیل با آتشهای منطقهای موفقیتآمیز بوده است. متحد فلسطینی آن، حماس، از یک ضربه بزرگ رنج برده است که سالها طول خواهد کشید تا بهبود یابد. حزبالله، برگ برنده آن، اکثریت رهبران سیاسی و نظامی خود را از دست داده است و باقیماندگان از ترس اینکه هدف حمله اسرائیل قرار نگیرند، از ملاقات یا حتی ارتباط خودداری میکنند.
این یک اشتباه بزرگ خواهد بود اگر فرض شود که حزبالله اکنون ناتوان است یا به دلیل ضربات اسرائیل تسلیم خواهد شد.
درسهایی که باید آموخته شوند؟
اسرائیل در حال حاضر با موفقیتهای تاکتیکی خود سرمست شده و فرض میکند که میتواند با حزبالله همان کاری را انجام دهد که با حماس انجام داده است. اما حزبالله یک گروه کاملاً متفاوت است.
اسرائیل اگر دست به تهاجم زمینی جدیدی به لبنان بزند – همانطور که برخی از رهبران آن هشدار دادهاند – احمقانه خواهد بود، زیرا دقیقاً همانجایی است که حزبالله ممکن است دست برتر را داشته باشد. حزبالله بهترین آشنایی را با زمین لبنان دارد و برای جنگیدن در آنجا به خوبی آموزش دیده است. کوهها و درههای جنوب لبنان با محلههای غزه متفاوت است.
حالا پرسش این است که آیا اسرائیل چیزی از ۱۸ سال اشغال جنوب لبنان یاد گرفته است یا نه.
زمان دیپلماسی فرا رسیده است و همه چیز با آتشبس در غزه آغاز میشود. این آتشبس مرزهای اسرائیل و لبنان را آرام خواهد کرد و حزبالله را به مواضع شمال رودخانه لیتانی خواهد برد، همانطور که قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ خواستار آن بود. اما رسیدن به این نقطه به دو عامل بستگی دارد: همکاری بنیامین نتانیاهو و اینکه آیا واشنگتن کار درست را انجام خواهد داد و متحد کوچک خود را وادار خواهد کرد تا از بدترین اتفاقات جلوگیری کند. در حال حاضر، دلایلی برای خوشبینی در هر دو مورد اندک است.
پاورقیها:
⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده و منبع اصلی را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
💡 درباره منبع: چتم هاوس یک اندیشکده بینالمللی در زمینه امور بینالملل است که به ارائه تحلیلهای بیطرفانه در مورد مسائل جهانی میپردازد.
✏️ درباره نویسنده: بیلال ی. صعب یک پژوهشگر وابسته در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای چتم هاوس است.