اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) : «آفریقای جنوبی نمیتواند هر دو را با هم داشته باشد» | ۱۳ فروردین ۱۴۰۴
تحلیلی بر تنشهای فزاینده در روابط آمریکا و آفریقای جنوبی و چالش پرتوریا در برقراری توازن بین منافع اقتصادی غربی و همسویی سیاسی ضد امپریالیستی.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: CSIS/Cameron Hudson | 📅 تاریخ: April 2, 2025 / ۱۳ فروردین ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مقدمه
برنامه آفریقا اخیراً یک سوالات حیاتی در مورد اخراج ابراهیم رسول، سفیر آفریقای جنوبی در ایالات متحده در ماه گذشته منتشر کرد. این لحظه مهمی در روابط ایالات متحده و آفریقای جنوبی بود که نشانه پایینترین سطح جدیدی بود که از زمان آپارتاید دیده نشده بود. با تیرگی روابط، آفریقای جنوبی مجموعهای از هیئتهای رسمی و غیررسمی را به واشنگتن اعزام کرده است تا آزمایش کند که آیا روابط به حضیض خود رسیده است یا اینکه ممکن است اقدامات تنبیهی بیشتری انتظار رود.
در ارزیابی وضعیت روابط، روشن است که واشنگتن و پرتوریا روابط دیپلماتیک و تجاری خود را به روشهای اساساً متفاوتی میبینند. این مقاله دیدگاه واشنگتن را بررسی میکند و استدلال میکند که وضعیت روابط آنقدر که آفریقای جنوبی تصور میکرد قوی نبود. بخش دوم دیدگاه پرتوریا را بررسی میکند و پیشنهاداتی برای راههایی ارائه میدهد که آفریقای جنوبی میتواند آسیب بلندمدت به روابط را به حداقل برساند.
وخامت سریع روابط ایالات متحده و آفریقای جنوبی در دولت ترامپ باعث شگفتی و نگرانی در پرتوریا شده است، اما این واکنش نشاندهنده خوانش نادرست اساسی از شکنندگی زیربنایی روابط است که پیش از دولت فعلی وجود داشت. انتخابهای سیاست خارجی آفریقای جنوبی – به ویژه همسویی آن با بازیگران متخاصم با منافع ایالات متحده – مدتهاست که روابط دوجانبه را حتی در دولتهایی که نسبت به تاریخ دردناک آپارتاید نژادی پرتوریا و نقش آن به عنوان یک رهبر تأثیرگذار در جنوب جهانی دلسوزتر بودند، تحت فشار قرار داده است.
اما با پیگیری موضع بسیار سختگیرانهتر دولت ترامپ علیه دوستان و دشمنان، آفریقای جنوبی باید با پیامدهای انباشته تصمیمات خود مقابله کند، پویاییهای ژئوپلیتیکی گستردهتر را که در حال حاضر در جریان است، تشخیص دهد و مسیری عملگرایانه را برای کاهش پیامدهای اقتصادی و دیپلماتیکی که احتمالاً طی چهار سال آینده و شاید فراتر از آن تجربه خواهد کرد، ترسیم کند.
رابطهای که مدتهاست رو به افول است
مقامات آفریقای جنوبی اشتباه میکنند وقتی ادعا میکنند که روابط ایالات متحده و آفریقای جنوبی تا امسال قوی بوده است. در حالی که دولت ترامپ این مسیر نزولی را تسریع کرده است، شکافها مدتها قبل آشکار بودند. فوریه گذشته، قانونگذاری دو حزبی در کنگره ایالات متحده برای ارزیابی مجدد روابط دوجانبه روی میز بود که نشاندهنده ناامیدی فزاینده از سیاست خارجی پرتوریا برای «همسویی با بازیگران بدخواه» علیه منافع ایالات متحده بود.
با بازگشت به سال ۲۰۲۳، اعضای سنای ایالات متحده از تصمیم دولت بایدن برای میزبانی اجلاس تجاری در آفریقای جنوبی با توجه به «اقدامات مستمر آفریقای جنوبی که منافع امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده را تضعیف میکند» ابراز ناامیدی کردند. وزیر امور خارجه وقت، نالدی پاندور، به این انتقادات با نوشتن مقالهای در فایننشال تایمز پاسخ داد که در آن فضایل روابط اقتصادی و تجاری – رابطهای که به نفع آفریقای جنوبی بسیار بیشتر از آن چیزی است که در طرف ایالات متحده ثبت میشود – را ستود، در حالی که تنها اشارهای ملایم به تفاوتهای سیاستی داشت که همچنان مقامات آمریکایی در هر دو طرف را عصبانی میکند.
حمایت پرتوریا از دولتها و بازیگران سرکش – روسیه، کوبا، لیبی، ایران و گروههای غیردولتی مانند حماس – یک عامل تحریککننده مداوم بوده است. در حالی که آفریقای جنوبی این روابط را هم به عنوان نمایشی از عدم تعهد خود و هم به عنوان موضعی اصولی علیه امپریالیسم، که ریشه در حمایتی دارد که در طول مبارزات ضد آپارتاید خود دریافت کرده است، چارچوببندی میکند، ایالات متحده امروز به این انتخابها از طریق یک لنز ژئوپلیتیکی معاصر نگاه میکند و آنها را به عنوان یک همسویی تهدیدآمیز با دشمنان میبیند. این واگرایی امروز یک تنش ساختاری ایجاد کرده است که هیچ میزان منفعت اقتصادی یا تجارت دوجانبه نمیتواند به طور کامل آن را پر کند. و با بازگشت ترامپ، تمایل تازهای برای صحبت علنی در مورد مسائلی وجود دارد که دولتهای قبلی ممکن است فقط به صورت خصوصی از آنها گله کرده باشند.
دامهای سرزنش دیگران
غریزه آفریقای جنوبی برای سرزنش بازیگران خارجی، مانند غولهای فناوری ایلان ماسک و پیتر تیل – که آنها را صرفاً به عنوان «آفریقای جنوبیهای سابق» رد میکنند – برای رکود در روابط نیز یک انتخاب پرمخاطره است. در حالی که این چهرهها، که هر دو با آفریقای جنوبی ارتباط دارند و نفوذ بیاندازهای در حلقه ترامپ دارند، مطمئناً در شکلدهی دیدگاههای دولت در مورد مسائلی مانند اصلاحات ارضی و برابری نژادی نقش داشتهاند، سنجش کامل تأثیر آنها دشوار است.
مهمتر از آن، مقصر جلوه دادن این خودیهای دولت به آفریقای جنوبی اجازه میدهد تا از دروننگری دشوار مورد نیاز برای رسیدگی به علل ریشهای شکافی که ممکن است مسئول آن باشد، اجتناب کند. تأثیر انباشته انتخابهای سیاست خارجی پرتوریا – همسویی آن با دشمنان ایالات متحده و دفاع ریاکارانه آن از مواضع خود – بیشتر حسن نیت دوره پس از آپارتاید را از بین برده و هاله تأثیری را که نلسون ماندلا به روابط دوجانبه آورده بود، پاک کرده است. سرزنش ماسک و تیل نیاز آفریقای جنوبی به محاسبه با تصمیمات خود و پیامدهای آنها را نادیده میگیرد.
همه چیز مربوط به آفریقای جنوبی نیست
آفریقای جنوبی همچنین باید بین سیاستهایی که به طور خاص آن را هدف قرار میدهند و اقدامات گستردهتر ایالات متحده که، اگرچه هدفشان پرتوریا نیست، با این وجود آسیب قابل توجهی ایجاد خواهند کرد، تمایز قائل شود. به عنوان مثال، تصمیم دولت ترامپ برای تعطیلی آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID)، در حال حاضر بر بودجه بهداشت آفریقای جنوبی، به ویژه تلاشهای آن برای مبارزه با HIV/AIDS، بخشی که تقریباً ۲۰ درصد بودجه خود را از حمایت ایالات متحده دریافت میکند، تأثیر میگذارد.
به طور مشابه، اعمال تعرفه جهانی ۲۵ درصدی بر خودروها و سایر محصولات احتمالاً بلافاصله بر بخش تولید آفریقای جنوبی تأثیر خواهد گذاشت، اما این اقدامات منحصر به پرتوریا نیستند – آنها همچنین بر متحدان نزدیک ایالات متحده مانند کانادا و مکزیک تأثیر خواهند گذاشت. درک این زمینه گستردهتر برای آفریقای جنوبی حیاتی است تا از شخصیسازی بیش از حد سیاستهای دولت ترامپ اجتناب کند و بداند کدام چالشها ممکن است تنها در قدرت خودش برای رسیدگی باشد.
حتی همدردی آفریقای جنوبی با حماس، که مدتهاست نقطه اشتعال در روابط ایالات متحده و آفریقای جنوبی بوده است، و پرونده دیوان بینالمللی دادگستری آن که اسرائیل را به نسلکشی در غزه متهم میکند، باید از طریق یک قاب گستردهتر دیده شود. دولت ترامپ موضع سرسختانهای علیه حماس در داخل کشور اتخاذ کرده است، دانشجویان کالج آمریکایی را که به اقدامات این گروه اعتراض میکنند با اخراج آنها و تعلیق صدها میلیون دلار بودجه فدرال از دانشگاههای نخبه، از جمله دانشگاه محل تحصیل خود رئیس جمهور، هدف قرار داده است. اگر دولت ترامپ مایل به اتخاذ چنین اقدامات تهاجمی علیه شهروندان و نهادهای خود است، منطقی است که کشورهایی که آشکارا از حماس حمایت میکنند – مانند آفریقای جنوبی – با مجازاتهای مشابهی روبرو شوند.
موضع متناقض آفریقای جنوبی
در قلب شکاف ایالات متحده و آفریقای جنوبی یک تناقض اساسی در رویکرد پرتوریا نهفته است: رهبری کنگره ملی آفریقا (ANC) میخواهد از مزایای مالی حاصل از داشتن یک پای اقتصادی در جهان ثروتمند و جهانیشده غربی بهرهمند شود، در حالی که آنچه را که ادعا میکند «رویکرد فعالانه عدم تعهد» است، با حفظ یک پای سیاسی در یک ائتلاف ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی حفظ کند. این شامل، اما به هیچ وجه محدود به، چیزی نیست که بسیاری از رهبران غربی آن را نقش آفریقای جنوبی برای گسترش و موقعیتیابی اتحاد بریکس به عنوان وزنه تعادلی در برابر هژمونی سیاسی و اقتصادی غرب میدانند. اما این دوگانگی در محیط ژئوپلیتیکی امروز به طور فزایندهای غیرقابل دفاع است و حتی در دولت ترامپ که متعهد به قرار دادن «اول آمریکا» است، بیشتر نیز چنین است.
این تناقض به ویژه در موضع آفریقای جنوبی در مورد نسلکشی آشکار است. پرتوریا در متهم کردن اسرائیل به نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) صریح بوده است، با این حال در مورد بحران انسانی جاری در سودان، جایی که بیش از ۱۳ میلیون نفر آواره شدهاند و قحطی میلیونها نفر را تهدید میکند، سکوت کرده است.
حتی آشکارتر، آفریقای جنوبی میزبان رهبران سودانی متهم به نسلکشی در دارفور بوده است، اقدامی که مقامات آمریکایی استدلال میکنند اعتبار اخلاقی آن را در این مورد تضعیف میکند و نیات واقعی آفریقای جنوبی برای مجازات اسرائیل را آشکار میسازد. باز هم، آفریقای جنوبی به طور فزایندهای دشوار یافته است که هر دو را با هم داشته باشد – حمایت از عدالت در یک زمینه در حالی که در زمینه دیگری جنایات را نادیده میگیرد یا امکانپذیر میسازد. این عدم ارتباط در واشنگتن مورد توجه قرار گرفته و اکنون پرتوریا را وادار میکند تا بهای مواضع خود را بپردازد.
مسیری رو به جلو
پیمایش در دولت ترامپ مستلزم آن است که آفریقای جنوبی انتخابهای دشواری انجام دهد. یک رویکرد، که از استراتژیهای متحدان نزدیکتر ایالات متحده مانند کانادا و مکزیک الگوبرداری شده است، شامل امتیازات دردناکی میشود که با اولویتهای ترامپ همسوتر باشد. این میتواند شامل کنار گذاشتن پرونده ICJ علیه اسرائیل، خروج از بریکس، قطع روابط با حماس، و لغو قوانین داخلی باشد که در واشنگتن به عنوان ضد تجاری یا ضد سفیدپوستان تلقی میشود. با این حال، چنین اقداماتی احتمالاً به عنوان خیانت به ارزشهای اصلی ANC تلقی میشود و آنها را از نظر سیاسی برای پرتوریا ناخوشایند میسازد.

یک مسیر عملیتر به جلو در یک استراتژی درون-بیرون نهفته است که از کتاب بازی خود ترامپ با اشباع کردن منطقه الگو میگیرد. آفریقای جنوبی میتواند یک کمپین لابیگری عمومی تمام عیار را در ایالات متحده راهاندازی کند، امواج رادیویی و ایستگاههای متروی واشنگتن را همانطور که کشورهای دیگر به طور معمول انجام میدهند، با پیامهایی در مورد اهمیت روابط ایالات متحده و آفریقای جنوبی اشباع کند.
سفارت آفریقای جنوبی در واشنگتن، که به تازگی بدون سفیر مانده است، میتواند شروع به حمایت مالی از سفرهای مطالعاتی برای کارکنان کنگره و اندیشمندان برای بازدید از آفریقای جنوبی و کسب درک عمیقتری از تاریخ و سیاست نژادی منحصر به فرد آن کند. از قضا، در اینجا آفریقای جنوبی چیزهای زیادی برای یادگیری از اسرائیل دارد که دهههاست از این تاکتیکها برای ایجاد روابط مستحکم در ایالات متحده استفاده کرده است. به طور همزمان، پرتوریا باید از کانالهای خصوصی استفاده کند و دوستان آفریقای جنوبی و ایالات متحده را برای ایفای نقش به عنوان پلسازان و جستجوی راههایی برای کاهش تنشها به خدمت بگیرد. این رویکرد دوگانه – حمایت عمومی همراه با دیپلماسی خصوصی – ممکن است آخرین بهترین رویکرد برای بازنشانی روابط بدون وادار کردن آفریقای جنوبی به کنار گذاشتن کامل اصول خود باشد.
در نهایت، آفریقای جنوبی و ANC نمیتوانند هر دو را با هم داشته باشند – باید تصمیم بگیرد که اولویتهایش واقعاً کجاست و بر اساس آن برای حفاظت از منافع خود در یک چشمانداز دوجانبه و ژئوپلیتیکی که به سرعت در حال تحول است، عمل کند.
کامرون هادسون عضو ارشد برنامه آفریقا در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی در واشنگتن دی.سی. است.
تفسیری توسط مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، یک موسسه خصوصی و معاف از مالیات که بر مسائل سیاست عمومی بینالمللی تمرکز دارد، تولید شده است. تحقیقات آن غیرحزبی و غیرمالکیتی است. CSIS مواضع سیاسی مشخصی اتخاذ نمیکند. بر این اساس، تمام دیدگاهها، مواضع و نتایج بیان شده در این نشریه باید صرفاً متعلق به نویسنده(ها) تلقی شود.
© ۲۰۲۵ توسط مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی. تمامی حقوق محفوظ است.
”