نشریه دیفنس نیوز : «چگونه اروپا میتواند دفاع خود را ضمن حفظ حمایت آمریکا تقویت کند» | ۹ اسفند ۱۴۰۲
راهکارهایی برای تقویت توان دفاعی اروپا در برابر تهدید روسیه و مدیریت بحرانهای منطقهای، ضمن حفظ مشارکت و حمایت حیاتی ایالات متحده.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیفنس نیوز/هانس بینندیک، دانیل اس. همیلتون و الکساندر ورشبو | 📅 تاریخ: February 28, 2024 / ۹ اسفند ۱۴۰۲
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
دو سال پس از تهاجم مجدد به اوکراین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، دو دستاورد برای ناتو به ارمغان آورده است. نخست، او به گسترش و احیای این اتحاد کمک کرده است؛ سوئد آماده پیوستن به ناتو است. دوم، و نگرانکنندهتر، او وابستگی اروپا به ایالات متحده را عمیقتر کرده است. این مشکل نیازمند توجه فوری است.
متحدان اروپاییِ مضطرب، که با روسیهای متجاوز، جنگی فرسایشی در اوکراین و عدم اطمینان در مورد قابلیت اتکای ایالات متحده روبرو هستند، در حال تسریع هزینههای دفاعی خود میباشند. امسال قرار است آنها بهطور جمعی به هدف ناتو مبنی بر صرف ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی برای دفاع دست یابند. و آنها نه سال متوالی رشد در بودجههای دفاعی خود را ثبت کردهاند.
بااینحال، هزینه کردنِ بیشتر، لزوماً بهمعنای هزینه کردنِ خوب نیست. هدف ۲ درصدی ناتو بهعنوان یک معیار ورودیِ پایه، مهم است، اما بعید است برای اطمینان از اینکه اروپا پیش از بازسازی نیروهای تحلیلرفته روسیه، دفاع خود را تقویت میکند، کافی باشد. برای حصول اطمینان از اینکه منابع دفاعی بهخوبی هزینه میشوند، به برخی معیارهای خروجیِ روشن برای تعریف اینکه قابلیتهای نظامی اروپا باید چه باشد، نیاز است.
همانطور که این اتحاد به فوریترین وظیفه خود – کمک به پیروزی اوکراین – ادامه میدهد، باید به این چالش مهم بلندمدتتر یعنی توازن مجدد دفاع فراآتلانتیک نیز رسیدگی کند. انجام این کار بهمعنای متوازن کردن یک مثلث خواهد بود: تضمین ظرفیت اروپا برای دفاع بهتر از خود در برابر روسیه و مدیریت بحرانها در امتداد حاشیه جنوبی آن؛ رسیدگی به آرمانهای اروپایی برای استقلال استراتژیک بیشتر؛ و حفظ اطمینان از اینکه ایالات متحده میتواند بهاندازه کافی تعهدات خود را هم در اقیانوس اطلس شمالی و هم در منطقه هند-اقیانوس آرام حفظ کند.
ما متوازن کردن این مثلث را «دستیابی به مسئولیت استراتژیک اروپایی» نامیدهایم.
در گذشته، اروپا بهدنبال «خودمختاری» بدون تأمین منابع دفاعی کافی بوده است، درحالیکه ایالات متحده خواهان مشارکت دفاعی بیشتر اروپا بدون کاهش نفوذ ایالات متحده بوده است. این تنشها با همکاری ناکافی میان صنایع دفاعی ایالات متحده و اروپا تشدید شده است.
اجلاس هفتادوپنجمین سالگرد ناتو در واشنگتن در تابستان امسال، فرصتی برای تطبیق این دو دیدگاه و یافتن توازن استراتژیک جدید فراهم میکند. برای انجام این کار، متحدان اروپایی باید بر دستیابی هرچه سریعتر به دو هدف قابلیت نظامی یا خروجی تمرکز کنند.
نخست، اروپا باید قابلیتهای نظامی متعارف خود را به سطحی برساند که حداقل نیمی از تمام نیروها و قابلیتها – از جمله توانمندسازهای استراتژیک مانند حملونقل استراتژیک، سوختگیری هوایی و اطلاعات عملیاتی – مورد نیاز برای بازدارندگی و در صورت نیاز، شکست یک متجاوزِ قدرت بزرگ را فراهم کند.
اگر درگیری همزمان با چین در آسیا و روسیه در اروپا رخ دهد، ایالات متحده ممکن است نتواند نیروهای کمکی کافی را به اروپا اعزام کند. متحدان اروپایی باید بتوانند این خلأ را پر کنند.
دوم، متحدان اروپایی باید قابلیتهایی را برای انجام عملیات مدیریت بحران در همسایگی اروپا، بدون اتکای سنگینِ امروزی به توانمندسازهای ایالات متحده، توسعه دهند. هدف اتحادیه اروپا برای توسعه ظرفیت ایجاد یک «نیروی مداخله» متشکل از ۵۰۰۰ نفر که بتوانند فراتر از مرزهای اتحادیه اروپا مستقر شوند، شروعی کوچک اما مفید است. بسیار بیشتر از این مورد نیاز است.
دستیابی به این دو هدف خروجی به اروپا امکان میدهد تا به نخستین پاسخدهنده به اکثر بحرانها در همسایگی خود تبدیل شود؛ چه از طریق ناتو، چه از طریق اتحادیه اروپا یا از طریق ائتلافهای مایلِ مقطعی. این امر به ایالات متحده اجازه میدهد تا بخشی از نیروها و تمرکز استراتژیک خود را بدون کاهش قابلتوجه قابلیتهای مورد نیاز برای بازدارندگی روسیه، به منطقه هند-اقیانوس آرام منتقل کند.
برای دستیابی به این دو هدف خروجی، متحدان ناتو میتوانند در اجلاس سران توافق کنند که از فرآیند برنامهریزی دفاعی ناتو برای ایجاد حداقل سطح جاهطلبی نظامیِ لازم جهت دستیابی به مسئولیت استراتژیک اروپایی استفاده کنند. متحدان اروپایی و کانادا باید قاطعانه متعهد شوند که منابع کافی را سرمایهگذاری کنند تا اطمینان حاصل شود که ظرف چند سال میتوانند ۵۰ درصد از تمام حداقل الزامات قابلیت ناتو را برآورده سازند. اهداف غیررسمی مشابهی از پیش وجود دارد؛ اکنون باید در اجلاس سران رسمی شده و اجرا شوند.
انجام نیمی از آنچه در داخل اتحاد مورد نیاز است، یک الزام حداقلیِ مطلق برای دستیابی اروپا به مسئولیت استراتژیک است. فرض بر این است که اروپاییها هنوز میتوانند روی آمریکاییها حساب کنند. اما اگر دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین، در انتخابات نوامبر پیروز شود و از تعهدات ناتو آمریکا شانه خالی کند، انجام نیمی از کار، تقریباً کافی نخواهد بود. بنابراین اروپا نباید لحظهای دیگر تأخیر کند. تأخیر میتواند مرگبار باشد، زیرا روسیه در وضعیت جنگی قرار دارد، تجربه رزمی قابلتوجهی به دست آورده است و نیروهای تحلیلرفته خود را در اسرع وقت بازسازی خواهد کرد.
دستیابی به مسئولیت استراتژیک برای اروپا نیازمند رایزنیهای فراآتلانتیکِ بیشتر – نه کمتر – خواهد بود. سازوکارهای جدیدی برای هماهنگی ناتو و اتحادیه اروپا و همکاری صنعتی مورد نیاز خواهد بود. اکنون لحظه آن است که ایالات متحده و اروپا دیدگاههای متضاد خود را کنار بگذارند و مسئولیت استراتژیک اروپایی را به یک وضعیت برد-برد برای هر دو سوی اقیانوس اطلس تبدیل کنند.
”