نشریه دیپلمات : “کانال قوش تپه افغانستان و پارادوکس سیاست آب آسیای مرکزی” | ۲۰ شهریور ۱۴۰۴

کانال قوش تپه افغانستان برای کشاورزان محلی نماد امید است، اما برای همسایگانش در آسیای مرکزی، یک بحران زیست‌محیطی و ژئوپولیتیکی در حال ظهور است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات / کامیلا فیضیوا | 📅 تاریخ: September 11, 2025 / ۲۰ شهریور ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


با شتاب گرفتن تغییرات آب و هوایی و کاهش مداوم منابع آبی در آسیای مرکزی، ساخت کانال عظیم قوش تپه در شمال افغانستان، زنگ خطر را در میان کشورهای همسایه به صدا درآورده است. این پروژه که برای آبیاری بیش از ۵۰۰ هزار هکتار زمین خشک با انحراف ۲۰ تا ۳۰ درصد از جریان آمودریا – شاهرگ حیاتی برای میلیون‌ها نفر در منطقه – طراحی شده است، پیامدهای عمیق زیست‌محیطی، اقتصادی و سیاسی به همراه دارد.

این پروژه به ویژه امیدی برای مردم شمال افغانستان است، جایی که به گفته شاهدان عینی، اعتیاد به مواد مخدر در میان زنان جوانی که ساعت‌های طولانی به قالیبافی مشغولند، بسیار بالاست. طبق گزارش‌ها، برخی برای اینکه بتوانند کار کنند، به نوزادان خود تریاک می‌دهند تا آنها را آرام نگه دارند. گزینه‌های دیگری برای درآمدزایی خانواده‌ها اندک است.

برای کشاورزان افغان که مدت‌هاست از خشکسالی، فقر و کار طاقت‌فرسا رنج می‌برند، این کانال نماد امید است. با این حال، برای ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان، این پروژه خطر تشدید کسری آب بحرانی را که هم توسط عوامل طبیعی و هم افزایش دما ایجاد شده، به همراه دارد.

امروزه، کارشناسان هشدار می‌دهند که از دست دادن بخش قابل توجهی از جریان آمودریا می‌تواند کشاورزی، انرژی و اکوسیستم‌ها را در آسیای مرکزی تضعیف کند – در حالی که فقدان حاکمیت بین‌المللی آب، منطقه را در معرض چالش‌های بیشتری قرار می‌دهد.

پیامدهای زیست‌محیطی و اقلیمی

بولات یسکین، کارشناس آب و هوا، این کانال را یک «اشتباه تاریخی» خواند. او استدلال کرد که هزینه‌های زیست‌محیطی آن شدید خواهد بود: بیابان‌زایی شتابان، تخریب زمین و بدتر شدن بی‌ثباتی آب و هوایی. آمودریا در حال حاضر دیگر به دریای آرال نمی‌رسد، یادآوری روشنی از سوء مدیریت گذشته.

یسکین هشدار داد: «فرآیندهای بیولوژیکی که تعادل منطقه را حفظ می‌کنند، در حال حاضر مختل شده‌اند. کاهش بیشتر جریان آمودریا آب و هوا را بدتر می‌کند، جنگل‌ها و مراتع دشت سیلابی را به خطر می‌اندازد و بحران زیست‌محیطی را عمیق‌تر می‌کند.»

یسکین به شباهت‌های جهانی اشاره کرد: ایالات متحده و اروپا در حال برچیدن سدها برای احیای رودخانه‌ها هستند، در حالی که آسیای مرکزی به گسترش زمین‌های آبی ادامه می‌دهد. او در عوض خواستار «احیای فرآیندهای طبیعی» و همکاری منطقه‌ای با افغانستان از طریق یک مکانیسم تبادل «آب-غذا-انرژی» شد.

ریسک‌های هیدرولوژیکی

دنیس سوروکین، هیدرولوژیست، تخمین زد که این کانال می‌تواند بین ۸ تا ۲۰ درصد از جریان سالانه آمودریا را، بسته به شرایط اقلیمی و تلفات بهره‌وری، منحرف کند. در سال‌های خشک، کشورهای پایین‌دست می‌توانند تا نیمی از سهمیه آبیاری خود را از دست بدهند.

سوروکین توضیح داد: «بیشترین زیان‌های اقتصادی برای کشاورزی آبی در سال‌های خشک رخ خواهد داد. ازبکستان و ترکمنستان با کاهش عملکرد محصولات، شور شدن خاک و تجدید بحران زیست‌محیطی در دلتا و دریای آرال روبرو هستند.»

سوروکین تأکید کرد که افغانستان جایگزین‌هایی دارد: احیای سیستم‌های سنتی کاریز، اتخاذ آبیاری قطره‌ای و مشارکت در همکاری‌های فرامرزی با حمایت بین‌المللی. او هشدار داد که بدون inclusion کابل در چارچوب‌های منطقه‌ای، خطرات بحران اجتناب‌ناپذیر است.

شکنندگی زیست‌محیطی

پاول ولکوف، بوم‌شناس، بر شکنندگی اکوسیستم آمودریا تأکید کرد: «ساخت کانال قوش تپه به طور جدی بر تمام اکوسیستم‌های محلی در امتداد رودخانه تأثیر خواهد گذاشت. گونه‌های گیاهی و جانوری از بین خواهند رفت، تنوع زیستی کاهش می‌یابد و بیابان‌زایی تشدید خواهد شد. بیابان‌های کوچک جدیدی پدیدار می‌شوند، فرسایش خاک شتاب می‌گیرد و طوفان‌های گرد و غبار بیشتر می‌شوند.»

ولکوف تأکید کرد که ارتباطات متقابل طبیعت به معنای اثرات آبشاری است. در منطقه‌ای که در حال حاضر به شدت در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب‌پذیر است، هرگونه اختلال اضافی می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای را به دنبال داشته باشد.

آسیب‌پذیری‌های اقتصادی

عبدالله عبدالقادروف، اقتصاددان، اشاره کرد که مسئله کمبود مطلق آب نیست، بلکه استفاده غیرمنطقی است. او استدلال کرد که بهینه‌سازی شیوه‌های کشاورزی موجود بسیار کارآمدتر از گسترش مناطق آبی به قیمت منابع آبی مشترک است.

او اصرار داشت: «این باید جهت‌گیری هدفمند کل اقتصاد، به ویژه کشاورزی باشد. اگر ما این کار را داوطلبانه انجام ندهیم، طبیعت این کار را برای ما انجام خواهد داد – با یک فاجعه بزرگ برای منطقه.» عبدالقادروف در مورد کسری مواد غذایی، بدتر شدن فقر و پتانسیل بی‌ثباتی توسط بازیگران خارجی که از بحران‌ها بهره‌برداری می‌کنند، هشدار داد.

کشاورزان در خط مقدم

ریسک‌هایی که عبدالقادروف توصیف کرد، در حال حاضر در مزارع ازبکستان قابل مشاهده است. کمبود مزمن آب استان‌های بخارا، قشقه‌دریا، خوارزم و سیردریا را آزار می‌دهد. کشاورزان گزارش می‌دهند که آب آبیاری تنها هر ۵ تا ۱۰ روز یک بار می‌رسد، در حالی که آبیاری قطره‌ای اغلب بسیار پرهزینه یا بی‌اثر است.

یک نظرسنجی ناشناس از ۱۸ کشاورز در ۱۲ استان که توسط نویسنده انجام شد، نشان داد که بیشتر آنها در سال‌های اخیر با اختلالات آب مواجه شده‌اند و بسیاری گفتند که توانایی مالی فناوری‌های آبیاری مدرن را ندارند. اکثریت تأکید کردند که بدون یارانه برای نهاده‌ها و آب، کشاورزی راکد خواهد ماند؛ همه موافق بودند که بدون تأمین آب کافی، محصولات از بین خواهند رفت.

در یکی از ولسوالی‌های بخارا، مقامات ظاهراً آب را به شالیزارهای نزدیک کانال‌ها هدایت می‌کنند و پنبه را خشک می‌گذارند. در قشقه‌دریا، یک کشاورز ناله کرد: «در کانال کرشی آب هست، اما اپراتور پمپ می‌گوید سهمیه وجود ندارد. چهارصد تا پانصد هکتار پنبه بدون آب است.»

یک قانون آب جدید که در اواخر سال ۲۰۲۵ لازم‌الاجرا می‌شود، آب را به عنوان «دارایی ملی» طبقه‌بندی کرده و قراردادها، سهمیه‌ها و جریمه‌های سختگیرانه‌ای را اعمال خواهد کرد. در حالی که مقامات ادعا می‌کنند این قانون شفافیت را تضمین می‌کند، کشاورزان از بارهای مالی و بوروکراتیک جدید می‌ترسند. درگیری‌ها بین کشاورزان بر سر منابع آبی کمیاب در حال افزایش است. در خوارزم، کسانی که در آبیاری قطره‌ای و پنل‌های خورشیدی سرمایه‌گذاری کرده‌اند، برداشت بهتری را گزارش می‌دهند – اما چنین مواردی نادر و معمولاً خود تأمین مالی شده‌اند. بسیاری از جوامع اکنون برای تأمین آبیاری اولیه به شکایات عمومی، حتی کمپین‌های تلگرامی، متکی هستند.

اقلیم در آستانه بحران

دارخون یاراشف، دانشمند اقلیم، تأکید کرد که حوضه آمودریا در حال حاضر به دلیل تغییرات آب و هوایی بی‌ثبات شده است. با گرمایش منطقه‌ای ۱.۴ تا ۱.۶ درجه سانتی‌گراد از دهه ۱۹۵۰، بارش برف در ارتفاعات کاهش یافته، ذوب یخچال‌ها شتاب گرفته و مازاد آب اکنون زودتر در سال می‌رسد – و کمبود را در اوج تقاضای کشاورزی به جا می‌گذارد.

یاراشف هشدار داد: «این کانال در یک منطقه گرم و خشک واقع شده است. تبخیر بالا و کارایی پایین آن را از نظر اقلیمی غیرمنطقی می‌کند.» او تأکید کرد که بدون مدل‌سازی آب و هوایی، قوش تپه می‌تواند «فرآیندهای بیابان‌زایی مشابه تراژدی دریای آرال» را به راه اندازد.

علاوه بر این، الکسی کیم، کارشناس آب و هوا و کربن‌زدایی، استدلال کرد که هر چنین پروژه‌ای باید مدل‌سازی سناریوی آب و هوایی را به طور اجباری در ارزیابی‌های تأثیرات زیست‌محیطی خود ادغام کند: «آسیای مرکزی سریع‌تر از میانگین جهانی در حال گرم شدن است. نادیده گرفتن پیش‌بینی‌های آب و هوایی در برنامه‌ریزی قوش تپه، خطر قفل کردن منطقه در بی‌ثباتی غیرقابل برگشت را به همراه دارد.»

ژئوپولیتیک آب

برای الیور عثمانوف، دانشمند علوم سیاسی، این کانال به همان اندازه که مربوط به آبیاری است، مربوط به حاکمیت نیز هست. پس از ممنوعیت تریاک توسط طالبان، قوش تپه هم شغل و هم مشروعیت را ارائه می‌دهد: «این توانایی دولت را برای خلق کردن، و نه فقط جنگیدن، نشان می‌دهد.»

افغانستان می‌تواند سالانه تا ۵۰۰ میلیون دلار از صادرات کشاورزی درآمد کسب کند، اما پیامدهای منطقه‌ای ممکن است شدید باشد. کشورهای پایین‌دست توسط توافقات الزام‌آور تقسیم آب محافظت نمی‌شوند – افغانستان هرگز بخشی از توافق آلماتی ۱۹۹۲ نبود که به دنبال تنظیم منابع آبی مشترک در آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود.

عثمانوف خاطرنشان کرد: «این کانال می‌تواند منبع تنش یا یکپارچگی باشد. ممکن است کشورها را به سمت همکاری سوق دهد، یا در صورت عدم مدیریت، بحران‌های زیست‌محیطی و ژئوپولیتیکی را عمیق‌تر کند.»

ازبکستان عمل‌گرایی را انتخاب کرده است: به دنبال بهبودهای فنی، آماده‌سازی کشاورزی خود برای اصلاحات صرفه‌جویی در آب و فشار برای یک چارچوب قانونی جدید. اما بدون میانجیگری بین‌المللی، این کانال خطر تبدیل شدن به یک نقطه اشتعال دیگر در هیدرو-سیاست شکننده آسیای مرکزی را دارد.

نتیجه‌گیری

کانال قوش تپه پارادوکس سیاست آب آسیای مرکزی را تجسم می‌بخشد. برای افغانستان، این نماد حاکمیت و امید است. برای همسایگانش، این یک بحران زیست‌محیطی و اقتصادی در حال ظهور است.

کارشناسان در مورد خطرات آبشاری – از فروپاشی تنوع زیستی و بیابان‌زایی گرفته تا ناامنی غذایی، فقر و بی‌ثباتی سیاسی – هشدار می‌دهند. انتخاب واضح است: برداشت‌های پراکنده که بحران را عمیق‌تر می‌کند، یا اقدام هماهنگ که هم معیشت و هم اکوسیستم‌ها را تضمین می‌کند. بدون همکاری فوری، این کانال ممکن است نه یک شاهرگ حیاتی، بلکه یک ماشه برای درگیری بزرگ بعدی بر سر آب شود.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:دیپلمات

💡 درباره منبع:دیپلمات یک مجله خبری آنلاین است که به طور گسترده به سیاست، جامعه و فرهنگ در منطقه آسیا-اقیانوسیه می‌پردازد. این رسانه به دلیل پوشش عمیق و تحلیل‌های خود در مورد امور ژئوپولیتیک شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده:کامیلا فیضیوا یک روزنامه‌نگار، پژوهشگر اقلیم و تحلیلگر ازبک است. فیضیوا به بررسی حاکمیت آب و امنیت زیست‌محیطی در آسیای مرکزی می‌پردازد.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.