نشریه دیپلمات : «رقابت آرام چین و هند در قفقاز جنوبی» | ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
نگاهی به استراتژیهای متفاوت پکن و دهلینو در قفقاز جنوبی و پیامدهای بالقوه آن برای ثبات و پویاییهای ژئوپلیتیکی منطقه.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات/ماگسود محمدوف | 📅 تاریخ: ۲۰۲۵-۰۵-۱۲ / ۱۴۰۴-۰۳-۱۲
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
رقابت آرام چین و هند در قفقاز جنوبی
آیا غولهای رقیب آسیایی میتوانند نفوذ خود را بدون بیثبات کردن منطقه گسترش دهند؟
نوشته ماگسود محمدوف
۱۲ مه ۲۰۲۵
در سایه امپراتوریهای تاریخی و قدرتهای مدرن، قفقاز جنوبی – شامل ارمنستان، آذربایجان و گرجستان – از دیرباز یک چهارراه ژئوپلیتیکی بوده است. در سالهای اخیر، این منطقه توجه فزاینده دو غول آسیایی، چین و هند، را به خود جلب کرده و پویاییهای محلی را از طریق استراتژیهای ظریف، هرچند متمایز، تغییر شکل داده است. در حالی که مشارکت هر دو تازهوارد به طور گسترده در منطقه مورد استقبال قرار گرفته است – توسط کشورهای قفقاز جنوبی و تا حدی توسط قدرتهای سنتی منطقه: ایران، ترکیه و روسیه – بررسی دقیقتر روابط دوجانبه آنها چشمانداز پیچیدهتر و در حال تحولی را آشکار میکند.
برخلاف رقابت آشکار آنها در اقیانوس هند و هند و اقیانوسیه، که با نمایش نظامی و رقابت استراتژیک مشخص میشود، حضور چین و هند در قفقاز جنوبی تاکنون از رویارویی مستقیم اجتناب کرده است. رقابت آنها در این منطقه غیرمستقیم است و از طریق ابتکارات اقتصادی، پروژههای زیربنایی و همسوییهای استراتژیک امنیتی و سیاسی با بازیگران محلی آشکار میشود.
چرا اکنون قفقاز جنوبی؟
دو تحول عمده – یکی جهانی و دیگری منطقهای – اهمیت منطقه قفقاز جنوبی را برای چین و هند افزایش داده و ارمنستان، آذربایجان و گرجستان را به گرههای حیاتی در یک شبکه لجستیکی نوظهور تبدیل کرده است.
نخست، جنگ روسیه و اوکراین کریدورهای تجاری سنتی را مختل کرد و رقابت جهانی برای مسیرهای جایگزین را تشدید کرد. تحریمها علیه روسیه، چین را مجبور کرد تا در وابستگی خود به کریدور شمالی – یک مسیر کلیدی ابتکار کمربند و جاده (BRI) – تجدید نظر کند و به سمت کریدور میانی تغییر مسیر دهد که از آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز جنوبی به اروپا میگذرد. قابل ذکر است که حجم بار در امتداد کریدور میانی در سال ۲۰۲۳ نسبت به سال ۲۰۲۲، ۸۶ درصد افزایش یافت و به بیش از ۲.۸ میلیون تن رسید، همراه با کاهش ۵۶ درصدی صادرات چین به اروپا از طریق کریدور شمالی.
در حالی که چین از روسیه فاصله گرفت، هند تلاش کرد تا کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) را برای اتصال به بازارهای روسیه و اروپا از طریق ایران و قفقاز جنوبی پیش ببرد. INSTC به هند امکان میدهد تا مسیرهای ناامن از طریق پاکستان و افغانستان را دور بزند و از اختلالات اخیر و جاری در کانال سوئز اجتناب کند. در سال ۲۰۲۴، تجارت بین هند و روسیه تقریباً دو برابر شد و به رکورد ۶۶ میلیارد دلار رسید که عمدتاً ناشی از افزایش استفاده از INSTC بود.
جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ رویداد کلیدی دیگری بود که پویایی قدرت منطقهای را تغییر داد. آذربایجان سرزمینهایی را بازپس گرفت و به عنوان یک بازیگر منطقهای قویتر ظاهر شد. باکو از شرکتهای بینالمللی – به ویژه از چین – دعوت کرد تا در تلاشهای بازسازی در قرهباغ، از جمله دهکدههای هوشمند، زیرساختهای دیجیتال و انرژی تجدیدپذیر مشارکت کنند. همزمان، کریدور پیشنهادی زنگزور از طریق ارمنستان به عنوان یک مسیر تجاری بالقوه ظاهر شد که مسیر جدیدی را به اروپا برای چین ارائه میدهد که ظرفیت صادرات را افزایش میدهد و اهمیت استراتژیک آذربایجان را تقویت میکند. در همین حال، ارمنستان شروع به تنوع بخشیدن به مشارکتهای دفاعی خود کرد، وابستگی به روسیه، شریک امنیتی ۳۰ ساله خود را کاهش داد و بیشتر با هند همسو شد که به بزرگترین شریک دفاعی ایروان تبدیل شده است.
همانطور که این دو رویداد دو غول آسیایی را به منطقه کشاندند، مشارکت آنها در قفقاز جنوبی، با این حال، متفاوت است. در حالی که پکن موضع سنتی بیطرفی خود را حفظ میکند، دهلی نو از طریق همسوییهای مختلف مشارکت میکند، اگرچه هند تلاش میکند در مسائل اقتصادی و حمل و نقل بیطرفانهتر عمل کند.
تجارت و اتصال: جاهطلبیهای موازی چین و هند
وقتی صحبت از تجارت و سرمایهگذاری میشود، چین و هند روابط اقتصادی عملگرایانه و غیر انحصاری را در قفقاز جنوبی حفظ میکنند. از زمان جنگ روسیه و اوکراین، چین از نظر حجم، شریک تجاری پیشرو منطقه باقی مانده است، به ویژه از طریق BRI، در حالی که هند ردپای خود را در بخشهایی مانند داروسازی، فناوری اطلاعات و کشاورزی تحت ابتکار «ساخت هند» گسترش داده است. آذربایجان یک شریک اقتصادی کلیدی برای هر دو است که ناشی از صادرات انرژی و همافزایی تجاری است. گرجستان از تجارت بدون تعرفه با چین برخوردار است – تنها کشور در قفقاز جنوبی که چنین امکانی دارد – و تجارت هند با ارمنستان و گرجستان به سرعت در حال رشد است.
سرمایهگذاریهای زیربنایی چین در کریدور میانی با هدف تقویت اتصال منطقهای، با هدف ایجاد ترانزیت یکپارچه به مناطق اقتصادی انجام میشود. توافقات استراتژیک با آذربایجان و گرجستان در سالهای ۲۰۲۳-۲۰۲۴ منجر به سرمایهگذاریهای بزرگ در بندر آب عمیق آناکلیا گرجستان، پیشنهادات چین برای نوسازی راهآهنها و گسترش منطقه آزاد اقتصادی آلات آذربایجان شد. ارمنستان کمترین ارتباط را با این پروژه و سرمایهگذاریهای BRI چین دارد، عمدتاً به دلیل دو مرز بسته با آذربایجان و ترکیه، که تنها فضا را برای سرمایهگذاری در ساخت جاده و تونل در داخل ارمنستان باقی میگذارد.
هند جاهطلبیهای مشابهی در قالب INSTC دارد، یک شبکه چندوجهی به طول ۷۲۰۰ کیلومتر از مسیرهای دریایی، ریلی و جادهای برای انتقال بار از بندر بمبئی هند به سنت پترزبورگ و اروپا از طریق ایران و قفقاز جنوبی. هند مایل است با هر سه کشور قفقاز جنوبی – ارمنستان، آذربایجان و گرجستان – در این پروژه همکاری کند. این عمدتاً به این دلیل است که هند فاقد اهرم مالی چین است و برای تحقق این پروژه به کشورهای ترانزیتی برای سرمایهگذاری یا یافتن منابع مالی متکی است. علیرغم اعلام مداوم علاقه هند به ساخت کریدور ارمنستان-ایران، تاکنون کار اصلی در بخش اتصال راهآهن آذربایجان-ایران انجام شده است، زیرا باکو در ابتدا پیشنهاد تأمین مالی راهآهن آستارا-رشت-قزوین را داد که آخرین قطعه INSTC برای اتصال روسیه-آذربایجان-ایران به هند است.
وقتی صحبت از تجارت و سرمایهگذاری میشود، منطقه قفقاز جنوبی از همسویی اقتصادی با هیچ یک از غولهای آسیایی اجتناب کرده و در عوض یک گشایش عملگرایانه و مبتنی بر منافع را انتخاب کرده است که تاکنون رقابت مستقیم را دور نگه داشته است. به طور مشابه، هند و چین به طور مساوی با هر سه جمهوری قفقاز جنوبی همکاری کردهاند، اگرچه همکاری آنها به طور طبیعی واقعیت موجود چشمانداز ژئواکونومیک را منعکس میکند. به عنوان مثال، چین عمدتاً با آذربایجان و گرجستان به جای ارمنستان تعامل دارد، زیرا هر دو کشور اتصال ریلی موجود را ارائه میدهند، در حالی که ارمنستان به دلیل مرزهای بسته با محدودیتهایی مواجه است. به طور مشابه، آذربایجان بزرگترین شریک تجاری منطقه برای هند و چین است زیرا بزرگترین اقتصاد را در قفقاز جنوبی با منابع طبیعی فراوان دارد.
در حالی که منطقه همسویی کمی در پروژههای اقتصادی نشان میدهد، جبهه امنیتی و سیاسی به طور چشمگیری در حال تغییر است و قدرتهای آسیایی طرفهایی را انتخاب میکنند – روندی که خطر دامن زدن به رقابتها و شعلهور کردن تنشهای جدید را به همراه دارد.
بین بیطرفی و همسویی: دکترینهای رقیب در قفقاز جنوبی
هر پنج کشور مورد بحث درگیر اختلافات ارضی هستند – از جمله ادعای چین بر تایوان، اختلاف کشمیر که هند و پاکستان را تقسیم میکند، قرهباغ کوهستانی بین ارمنستان و آذربایجان، و اختلافات گرجستان بر سر اوستیای جنوبی و آبخازیا. همکاری دیپلماتیک و امنیتی آنها تا حد زیادی با مواضع مربوطه آنها در این درگیریها شکل گرفته است.
چین از زمان برقراری روابط دیپلماتیک خود با سه کشور قفقاز در سال ۱۹۹۲ بر بیطرفی تأکید کرده و آن را حفظ کرده است. هر سه کشور سیاست «چین واحد» را به رسمیت میشناسند و در مقابل، چین با توازن دیپلماتیک پاسخ میدهد – از رأیهای بحثبرانگیز در سازمان ملل در مورد قرهباغ کوهستانی، اوستیای جنوبی و آبخازیا خودداری میکند. پکن اغلب بیانیههایی صادر میکند و از همه طرفها میخواهد تا در گفتگو شرکت کنند و خواستار راهحلهای مسالمتآمیز برای درگیری و احترام به تمامیت ارضی بدون نشان دادن هیچ گونه ترجیحی است. این استراتژی همچنین همکاری دفاعی پکن را منعکس میکند: محدود کردن همکاری نظامی و تمرکز تنها بر حفاظت از مسیرهای لجستیکی بدون کشیده شدن به رقابتهای ژئوپلیتیکی. اما اینکه چین تا چه زمانی میتواند بیطرفی خود را حفظ کند، به ویژه با اتخاذ سیاست دفاعی قاطعانه هند در منطقه، باید دید.
پس از اینکه ارمنستان در طول جنگ دوم قرهباغ از روسیه حمایتی را که به دنبال آن بود دریافت نکرد، از هند دعوت کرد تا نقش بزرگتری در تقویت دفاعی ارمنستان ایفا کند. هند از این همکاری جدید استقبال کرد که با استراتژی «همسایگی گسترده» آن همخوانی دارد – که مناطق مجاور مانند غرب آسیا، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی را پوشش میدهد – جایی که هند قصد دارد نفوذ سایر قدرتها را متعادل کند، از محاصره جلوگیری کند و هم قدرت سخت و هم قدرت نرم را به نمایش بگذارد. از آن زمان، تجارت دفاعی ارمنستان و هند از ۶۰۰ میلیون دلار فراتر رفته است که شامل خرید پرتابگرهای راکت پیناکا، موشکهای ضد تانک، مهمات، شش سامانه توپخانه پیشرفته بکسلی (ATAGS) و واحدهای رادار اضافی سواتی میشود.
هند این مشارکت را به عنوان یک پوشش استراتژیک در برابر محور منطقهای رو به رشد ترکیه، پاکستان و آذربایجان میبیند – کشورهایی که روابط نزدیکی نیز با چین دارند. در سالهای اخیر، همکاری نظامی بین این «سه برادر» به یک شبه اتحاد سه جانبه تبدیل شده است. آذربایجان، پاکستان و ترکیه با هم برای تقویت تواناییهای دفاعی، نفوذ استراتژیک و امنیت منطقهای از طریق رزمایشهای مشترک، همکاری در صنایع دفاعی و تلاشهای دیپلماتیک هماهنگ همکاری میکنند. هند با افزایش تواناییهای دفاعی ارمنستان، نه تنها قصد دارد جای پای قویتری در منطقه ایجاد کند، بلکه با نفوذ پاکستان نیز مقابله کند.
از نظر دیپلماتیک، هند و ارمنستان نیز در مسائل اصلی در مجامع مختلف بینالمللی از یکدیگر حمایت میکنند که معمولاً شامل عقب راندن همکاری آذربایجان و پاکستان است. ارمنستان از هند در مورد کشمیر حمایت میکند، در حالی که هند از موضع ارمنستان در مورد قرهباغ کوهستانی حمایت میکند. این همسویی زمانی آشکار شد که هند با مشارکت آذربایجان در اجلاسهای بریکس مخالفت کرد، علیرغم تأیید مداوم چین. دهلی نو همچنین اکثر ابتکارات آذربایجان در جنبش عدم تعهد را تحریم کرد.
علیرغم همسویی عمیقتر هند با ارمنستان، روابط آن با آذربایجان از نظر اقتصادی قابل توجه است و پتانسیل استفاده نشدهای برای تعامل مثبت دارد. آذربایجان بزرگترین شریک تجاری هند در قفقاز جنوبی است، به ویژه در بخشهای انرژی و داروسازی. صادرات آذربایجان به هند (عمدتاً نفت خام) در سال ۲۰۲۳ به ارزش ۹۵۵ میلیون دلار بود، در حالی که هند ۲۱۹ میلیون دلار کالا به آذربایجان صادر کرد. طبق گزارش سفارت هند در باکو، تجارت دوجانبه در سال ۲۰۲۲ به ۱.۸۸ میلیارد دلار رسید – که ۱۵۶ درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است.
فراتر از تجارت و تأمین کننده انرژی برای هند، آذربایجان نقش لجستیکی حیاتی در تحقق INSTC ایفا میکند. در واقع، آذربایجان تنها کشوری است که با روسیه اتصال ریلی دارد و بانک بینالمللی آذربایجان در ابتدا وام ۵۰۰ میلیون دلاری را برای تأمین مالی جزء حیاتی گمشده شبکه کلی INSTC هند تعهد کرده است.
به جای محدود شدن به ملاحظات امنیتی، روابط آذربایجان و هند پتانسیل تبدیل شدن به یک ستون تثبیت کننده در چارچوب اتصال منطقه را دارد. آذربایجان میتواند به عنوان یک شریک سازنده برای هند در تلاشهایش برای دسترسی به مسیرهای جایگزین به اروپا و روسیه ظاهر شود. اگر از طریق اهداف اقتصادی مشترک چارچوببندی شود، همکاری آنها میتواند از ثبات گستردهتر منطقهای حمایت کند – قابلیت دوام INSTC را افزایش دهد و در عین حال نمونهای از تعامل عملکردی را در یک چشمانداز ژئوپلیتیکی fragmented ارائه دهد.
رقابت استراتژیک در حرکت آهسته؟
از اواخر دهه ۲۰۱۰ – و حتی بیشتر پس از جنگ روسیه و اوکراین و تغییرات در سیاست خارجی ایالات متحده در طول و پس از اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ – کشورهای قفقاز جنوبی به طور فزایندهای دیدگاه چندقطبی را در روابط بینالملل پذیرفتهاند. گشایش فزاینده آنها به مشارکت با چین و هند نشاندهنده جستجو برای جایگزینهای عملگرایانه برای نفوذ سنتی غربی و روسی است. هر دو قدرت آسیایی نه تنها به دلیل تمرکزشان بر همکاری اقتصادی، بلکه به دلیل رویکرد عدم مداخلهشان در امور داخلی جذاب هستند – ترکیبی که برای دولتهای منطقهای که مشتاق گسترش روابط خارجی و افزایش رونق اقتصادی خود هستند، جذاب است.
با این حال، همانطور که چین و هند استراتژیهای متمایزی را در قفقاز جنوبی دنبال میکنند – با پکن که منطقه را عمدتاً به عنوان یک کریدور ترانزیتی به اروپا میبیند و دهلی نو آن را هم به عنوان یک مسیر تجاری و هم یک جای پای استراتژیک میبیند – تنشهای جدیدی میتواند بین کشورهای قفقاز جنوبی و شرکای آسیایی آنها ایجاد شود و تعادل ظریفی را که منطقه در تلاش برای حفظ آن است، به چالش بکشد.
منطقه بر روی یک طناب ژئوپلیتیکی راه میرود. تعاملات بین ابتکارات اقتصادی چین و تعاملات امنیتی هند گهگاه به گونهای تلاقی میکنند که به طور غیرمستقیم منافع استراتژیک یکدیگر را تهدید میکنند. قصد هند برای تثبیت ارمنستان باید در برابر خطرات نظامیسازی سنجیده شود. به عبارت دیگر، تعامل نظامی مداوم هند با ارمنستان میتواند با توجه به صلح شکننده، منجر به تشدید بیشتر در منطقه شود و این امر میتواند باعث اختلال یا حتی تخریب سرمایهگذاری چین و اتکای آن به کریدور میانی برای صادراتش شود.
در صورت تشدید تنشهای منطقهای، چین ممکن است مجبور شود موضع بیطرف خود را کنار بگذارد و برای محافظت از پروژههای زیربنایی خود به طور صریحتری با آذربایجان همسو شود. با گسترش ردپای جهانی چین، پکن به تدریج از اصل دیرینه عدم مداخله خود فراتر رفته و به سمت تعامل امنیتی فعالتر در خارج از کشور حرکت میکند. چین با انگیزه نیاز به محافظت از پروژههای زیربنایی چند میلیارد دلاری و حضور فزاینده شهروندان در خارج از کشور، یک جعبه ابزار مدیریت ریسک ایجاد کرده است که شامل حفاظت کنسولی تقویتشده، مقررات سختگیرانهتر برای شرکتهای خارج از کشور و تخلیه غیرنظامیان در مقیاس بزرگ از مناطق درگیری است. در سال ۲۰۱۸، وزیر دفاع وی فنگه با اعلام آمادگی چین برای «ارائه تضمینهای امنیتی قوی» برای پروژههای BRI، این تغییر را تأکید کرد. راهاندازی ابتکار امنیت جهانی (GSI) در سال ۲۰۲۲ این روند را بیشتر نهادینه کرد و همکاری امنیتی در مناطق BRI را ترویج داد و نشاندهنده تمایل فزاینده چین برای مشارکت نظامی برای حفاظت از سرمایهگذاریهای استراتژیک خود بود.
با توجه به همکاری دفاعی رو به رشد بین هند و ارمنستان در پسزمینه مشارکت آذربایجان و پاکستان، قفقاز جنوبی به طور فزایندهای پویایی رقابت هند و پاکستان را که از آسیای جنوبی وارد شده است، منعکس میکند. در عین حال، روابط استراتژیک چین با پاکستان و آذربایجان، بعد غیرمستقیمی از رقابت چین و هند را وارد منطقه میکند. در نتیجه، قفقاز جنوبی در معرض خطر تبدیل شدن از فضایی برای همزیستی استراتژیک به فضایی برای رقابت ظریف است که الگوهای مشاهده شده در شرق آفریقا و آسیای جنوب شرقی را منعکس میکند، جایی که کریدورهای اقتصادی با رقابتهای ژئوپلیتیکی در هم تنیده شدهاند.
در نهایت، ثبات قفقاز جنوبی به چگونگی مدیریت جاهطلبیهای قدرتهای خارجی، به ویژه چین و هند، در این منطقه حساس ژئوپلیتیکی و از نظر تاریخی مستعد درگیری بستگی دارد. توانایی آنها در ایجاد تعادل بین آرمانهای اقتصادی و واقعیتهای استراتژیک – بدون بیثبات کردن پویاییهای محلی – به طور قطعی آینده این چهارراه حیاتی اوراسیا را شکل خواهد داد. در این پسزمینه، سوالات محوری مطرح میشوند: آیا هند میتواند ضمن همسویی آشکار نظامی با ارمنستان، به صلح منطقهای کمک کند؟ چین تا چه حد میتواند ضمن حفظ موضع بیطرف و خودداری از درگیر شدن با پیامدهای استراتژیک گستردهتر، اولویتبندی اتصال اقتصادی را ادامه دهد؟
در حال حاضر، همکاری و رقابت بین چین و هند در یک هماهنگی ناآرام همزیستی میکنند. اما با گسترش ردپای آنها و تعمیق وفاداریهای محلی، قفقاز جنوبی در معرض خطر تبدیل شدن به یک تئاتر دیگر در داستان در حال آشکار شدن ژئوپلیتیک آسیا است.
نویسندگان
نویسنده مهمان
ماگسود محمدوف
دکتر ماگسود محمدوف در حال حاضر یک پژوهشگر مدعو در مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد است، جایی که تحقیقات او بر رقابت قدرتهای بزرگ غیرسنتی و تعامل استراتژیک در قفقاز جنوبی متمرکز است. او همچنین به عنوان همکار پژوهشی در مرکز آسیای مرکزی و قفقاز معاصر (CCCAC) در دانشگاه لندن و به عنوان همکار آسیا گلوبال در موسسه آسیا گلوبال، دانشگاه هنگ کنگ فعالیت میکند، جایی که او ابتکار کمربند و جاده چین و دیپلماسی سبز را با تمرکز بر آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بررسی کرده است.
”