نشریه دیپلمات : «درگیری ایران و اسرائیل اهمیت گوادر را برای چین برجسته می‌کند» | ۲۸ خرداد ۱۴۰۴

چگونه درگیری ایران و اسرائیل و تهدید مسیرهای سنتی انرژی، اهمیت استراتژیک بندر گوادر پاکستان را برای امنیت انرژی بلندمدت چین دوچندان می‌کند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات/کاشف حسن خان | 📅 تاریخ: June 17, 2025 / ۲۸ خرداد ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


با به خطر افتادن مسیرهای سنتی کشتیرانی از خلیج [فارس]، بندر گوادر در پاکستان بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است.

حملات هوایی اسرائیل به اهداف هسته‌ای و نظامی ایران، و متعاقباً حملات متقابل موشکی و پهپادی ایران، منطقه خلیج [فارس] را دستخوش تلاطم کرده است. در بحبوحه این درگیری، جریان جهانی انرژی و امنیت دریایی به طور فزاینده‌ای با تردید مواجه شده و اختلال در کشتیرانی در تنگه هرمز، حیاتی‌ترین گلوگاه نفتی جهان، مشهود است.

با به خطر افتادن مسیرهای سنتی کشتیرانی از خلیج [فارس]، بندر گوادر در پاکستان بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. گوادر هرگز صرفاً یک قطب تجاری نبوده، بلکه همواره به عنوان یک سوپاپ اطمینان استراتژیک در محاسبات بلندمدت انرژی چین ایفای نقش کرده است.

آسیب‌پذیری تنگه هرمز

حدود یک پنجم تجارت جهانی نفت از طریق تنگه هرمز صورت می‌گیرد و بسته شدن آن می‌تواند امواج شوک‌آوری را در اقتصاد جهانی ایجاد کند. اخیراً، نمایندگان مجلس ایران در بحبوحه خصومت‌های ایران و اسرائیل، دقیقاً چنین تهدیدی را مطرح کردند. در همین حال، اختلالات در کشتیرانی هم‌اکنون نیز قابل مشاهده است؛ کشتی‌های کانتینری در حال کاهش سرعت در این تنگه هستند که نشانه‌ای از نگرانی در میان اپراتورهای دریایی است.

بازارها نیز به این وضعیت واکنش نشان داده‌اند. قیمت نفت در پی حملات اولیه ۷ تا ۱۴ درصد افزایش یافت، اما با عدم وقوع محاصره واقعی، اندکی تعدیل شد. همانطور که یکی از تحلیلگران اشاره کرده، عرضه جهانی تاکنون پایدار مانده است، زیرا تهران غالباً ترجیح می‌دهد از اهرم ایجاد ترس استفاده کند تا اینکه تهدیدات خود را عملی سازد. با این حال، اغلب اینگونه است که تهدیدات بیش از اقدامات واقعی، قیمت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

توانایی ایران در این زمینه واقعی است. این کشور زرادخانه‌ای از موشک‌ها، مین‌های دریایی، سیستم‌های ضد دسترسی/منع منطقه‌ای (A2/AD) و پهپادها را گردآوری کرده است – ابزارهایی که همگی می‌توانند به طور قابل توجهی تردد از تنگه هرمز را مختل کنند. با این وجود، بستن تنگه هرمز به خود ایران نیز آسیب اقتصادی وارد خواهد کرد، صادرات نفت دریایی آن را به خطر انداخته و ریسک برانگیختن خشم خریداران کلیدی مانند چین را به همراه خواهد داشت.

گوادر به مثابه یک جایگزین استراتژیک

فارغ از تحولات آتی، بحران کنونی فوریت تلاش پکن برای توسعه مسیرهای ترانزیتی جایگزین، نظیر کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) که بر بندر گوادر متمرکز است، را دوچندان می‌کند. گوادر، با موقعیت استراتژیک خود که درست خارج از منطقه پرخطر خلیج [فارس] قرار دارد اما از طریق خطوط لوله و بزرگراه‌ها به چین متصل است، مسیری را برای دور زدن تنگه پرازدحام مالاکا – و بالقوه حتی تنگه هرمز، در صورت تحقق خط لوله زمینی متصل‌کننده پاکستان و ایران – ارائه می‌دهد.

از منظر ژئواستراتژیک، گوادر به عنوان یک ابزار پوشش ریسک مبتنی بر زیرساخت عمل می‌کند: ایجاد مسیر ترانزیت زمینی از طریق پاکستان به چین، به پکن امکان می‌دهد بدون عبور از تنگه مالاکا و سایر گلوگاه‌های دریایی، نفت وارد کند. خطوط لوله تکمیل‌شده و یک پالایشگاه پیشنهادی ۸ میلیارد دلاری توسط گروه «دریای شرق» (با مشارکت احتمالی عربستان سعودی و امارات متحده عربی) می‌تواند گوادر را به یک قطب انرژی منطقه‌ای با قابلیت مدیریت میلیون‌ها بشکه نفت خام تبدیل کند. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا سال ۲۰۳۰، گوادر ممکن است ۳۰ تا ۴۰ درصد از واردات نفت چین را به خود اختصاص دهد – که به طور چشمگیری وابستگی به کشتیرانی دریایی را کاهش خواهد داد.

از دیدگاه لجستیکی، تغییر مسیر نفت خام از طریق گوادر به منطقه سین‌کیانگ در غرب چین، مسافت کشتیرانی را تقریباً ۷۵ درصد کاهش می‌دهد و در نتیجه زمان، میزان قرار گرفتن در معرض خطر و هزینه‌ها را کم می‌کند. در این چارچوب، گوادر تاب‌آوری زنجیره تأمین چین را در صورت وقوع بحران در کشتیرانی دریایی افزایش می‌دهد.

اهمیت نظامی و ژئوپلیتیکی گوادر

گوادر، علاوه بر اهمیت تجاری، صرفاً یک بندر نیست؛ بلکه در حال تبدیل شدن به یک دارایی دریایی است. چین از پاکستان در تقویت توان دفاعی گوادر حمایت می‌کند. گروه ضربت ۸۸، رزمایش‌های مشترک دریایی و استقرار سیستم‌های راداری مجهز به سامانه بیدو، همگی بخشی از یک استراتژی دومنظوره هستند.

این امر نشان‌دهنده چرخشی در ژئوپلیتیک اقیانوس هند است: چین به جای به چالش کشیدن مستقیم برتری دریایی ایالات متحده، نفوذ خود را از طریق زیرساخت‌های بندری و پیوندهای امنیتی گسترش می‌دهد. بنابراین، گوادر حضور چین را تقویت کرده و همزمان آن را به محیط دریایی پاکستان گره می‌زند. گوادر دسترسی دریایی چین به خلیج [فارس] مجاور را تسهیل کرده و آسیب‌پذیری آن را در برابر اختلالات احتمالی در تنگه هرمز کاهش می‌دهد. در شرایط اضطراری، پکن گزینه‌هایی برای تأمین امنیت از طریق این تنگه خواهد داشت.

درگیری کنونی، این محاسبات را دقیق‌تر و ضروری‌تر می‌سازد. حملات موشکی مکرر، نگرانی از سرایت منطقه‌ای درگیری و هشدارهای دیپلماتیک، هم‌اکنون نیز قیمت نفت را افزایش داده‌اند. در حالی که عرضه تاکنون پایدار مانده، وضعیت همچنان بی‌ثبات است.

در چنین فضایی، ارزش استراتژیک گوادر ملموس‌تر می‌شود. برای واردکنندگان انرژی، به‌ویژه چین، تنوع‌بخشی یک آرزوی دور از دسترس نیست، بلکه ابزاری ضروری برای مدیریت ریسک ژئوپلیتیکی است. مسیرهای جایگزین می‌توانند از شدت شوک‌های قیمتی کاسته و میزان آسیب‌پذیری استراتژیک را کاهش دهند.

چالش‌های پیش روی گوادر

با این حال، گوادر هنوز برای پذیرش این بار اضافی آمادگی کامل ندارد. این بندر کمتر از ظرفیت واقعی خود مورد استفاده قرار می‌گیرد، اسکله‌های آب عمیق آن محدود بوده و خطوط لوله‌ای که مدت‌ها در آرزوی احداثشان بوده‌ایم، هنوز تکمیل نشده‌اند. بی‌ثباتی داخلی در بلوچستان، چالش‌های تأمین مالی، و رقابت‌های منطقه‌ای با هند و ایران، خطرات پایداری را برای هرگونه پروژه CPEC در این منطقه ایجاد می‌کنند.

گوادر یک‌شبه جایگزین تنگه هرمز نخواهد شد، اما درگیری فعلی دلیل عدم تمایل پکن به صرف‌نظر کردن از این بندر را به‌خوبی نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری

تشدید تنش میان ایران و اسرائیل، یک پارادوکس همیشگی را آشکار می‌سازد: جریان جهانی انرژی به همان اندازه که تحت تأثیر آسیب‌پذیری‌های واقعی قرار دارد، از آسیب‌پذیری‌های فرضی نیز تأثیر می‌پذیرد. توسعه گوادر می‌تواند عدم قطعیت استراتژیک را به تاب‌آوری و انعطاف‌پذیری تبدیل کند.

برای چین، این یک برنامه بلندمدت برای تأمین امنیت انرژی است. برای پاکستان، گوادر (و به طور کلی CPEC) نمایانگر فرصت اقتصادی و کسب جایگاه جهانی است. برای منطقه وسیع‌تر نیز، این امر نشان‌دهنده ظهور مسیرهای انرژی جایگزینی است که نه توسط شرکت‌های بزرگ نفتی، بلکه توسط استراتژی‌های دولت-ملت‌ها همسو با دیپلماسی زیرساختی هدایت می‌شوند.

همزمان با ظهور مجدد تهدیدات علیه تنگه هرمز، منطق بنیادین بنادری مانند گوادر و کریدورهایی نظیر CPEC به روشنی تمام آشکار می‌شود.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:دیپلمات

💡 درباره منبع:دیپلمات یک مجله خبری آنلاین است که به پوشش مسائل سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک در منطقه آسیا و اقیانوسیه می‌پردازد. این نشریه در سال ۲۰۰۲ آغاز به کار کرد.

✏️ درباره نویسنده:پروفسور کاشف حسن خان عضو هیئت علمی گروه اقتصاد در دانشگاه بین‌المللی آلا-تو در بیشکک، قرقیزستان است. او چندین کتاب و مقاله پژوهشی در مجلات علمی تألیف کرده است. تحقیقات او بر کریدورهای اقتصادی، ارتباطات هند و آسیای مرکزی و تجارت بین‌الملل متمرکز است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.