نشریه دیپلمات : “مشکل پایدار پاکستان با افغانستان” | ۲۹ مهر ۱۴۰۴
از خط دیورند تا حمایت از طالبان؛ تاریخچهای پرتنش از روابط پاکستان و افغانستان که نشان میدهد چرا درگیریهای مرزی امروز اجتنابناپذیر بود.
⏳ مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه
✏️ ناشر/نوइसنده: دیپلمات / اسامه احمد
📅 تاریخ: October 21, 2025 / ۲۹ مهر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
وقوع تنشها در سراسر مرز افغانستان و پاکستان در اواسط اکتبر – که با یک هفته گلولهباران و تیراندازی فرامرزی که منجر به کشته شدن دهها نفر شد، مشخص شد – یک انحراف نبود.
روابط پاکستان با افغانستان از لحاظ تاریخی پرتنش بوده است، علیرغم اینکه این دو کشور ریشههای فرهنگی عمیق و تاریخ مشترکی دارند. مسئله اصلی در اختلاف مداوم آنها خط دیورند است که افغانستان به طور مداوم آن را به عنوان یک مرز مصنوعی یا خیالی رد کرده است. در مقابل، پاکستان قاطعانه معتقد است که خط دیورند یک مرز مشروع و به رسمیت شناخته شده بینالمللی است که توسط شواهد تاریخی و حقوقی پشتیبانی میشود.
ریشههای تاریخی اختلاف
مسئله پشتونستان و درگیریهای اولیه
بذرهای تلخی بین دو کشور پس از تقسیم هند و ایجاد پاکستان در سال ۱۹۴۷ کاشته شد، زمانی که افغانستان خواستار تأسیس یک پشتونستان مستقل شد. این پیشنهاد حاکی از آن بود که پاکستان باید به پشتونها در مناطق تحت سلطه پشتون خود، گزینه جدایی و تشکیل یک کشور مستقل را بدهد. در نتیجه، افغانستان تنها کشوری بود که علیه پذیرش پاکستان در سازمان ملل رأی داد. علیرغم مخالفتهای افغانستان، پاکستان به سازمان ملل پذیرفته شد و پس از آن کابل یک سری حملات را علیه پاکستان آغاز کرد.
روابط بین افغانستان و پاکستان بار دیگر در سال ۱۹۵۵ زمانی که اسلامآباد برنامههایی را برای قرار دادن سرزمینهای قبیلهای خود تحت کنترل مستقیم اداری اعلام کرد، رو به وخامت گذاشت. این اقدام با واکنش شدید سردار محمد داوود خان، نخستوزیر وقت افغانستان، مواجه شد و تظاهرات ضد پاکستانی در شهرهای بزرگ افغانستان به راه افتاد. این بحران باعث شد هر دو کشور سفرای خود را فراخوانند. روابط افغانستان و پاکستان بار دیگر در سالهای ۱۹۶۰-۶۱ زمانی که افغانستان کارزار باجور خود را آغاز کرد، بدتر شد. پس از درگیریهای اضافی در پاییز ۱۹۶۱، افغانستان و پاکستان رسماً روابط دیپلماتیک خود را قطع کردند. شاه ایران، محمدرضا پهلوی، در سال ۱۹۶۳ بین دو ملت میانجیگری کرد. صلح حاصل از آن تنها برای یک دهه دوام آورد.
سیاست پاکستان و ظهور طالبان
دوران داوود خان و حمایت از اسلامگرایان
سردار داوود خان در ۱۷ ژوئیه ۱۹۷۳، پسرعموی خود، شاه محمد ظاهر شاه را خلع کرد. با خلع ظاهر شاه، روابط افغانستان و پاکستان وارد مرحله جدیدی از آشفتگی شد، زیرا داوود یک حامی سرسخت آرمان پشتونستان بود. او اختلاف مرزی را به forefront آورد و از یک کشور مستقل که نه تنها مناطق عمدتاً پشتون پاکستان، بلکه مناطق عمدتاً بلوچ آن را نیز شامل میشد، حمایت کرد. رژیم او از گروههای ملیگرای پشتون و بلوچ حمایت میکرد.
برای مقابله با تهدید فزاینده افغانستان، ذوالفقار علی بوتو، رئیسجمهور وقت پاکستان، یک استراتژی دو جانبه طراحی کرد که شامل حمایت از جناحهای اسلامگرای شبهنظامی در داخل افغانستان بود. حمایت پاکستان از گروههای اسلامگرای خشن در افغانستان یک پاسخ مستقیم به حمایت دولت افغانستان از جنبشهای جداییطلب در داخل پاکستان بود. این حمایت در دهه ۱۹۸۰، در بحبوحه جنگ افغانستان و شوروی، افزایش یافت و تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت، زمانی که پاکستان در طول جنگ داخلی افغانستان از طالبان حمایت کرد.
پاکستان معتقد بود که گروههایی که عمدتاً با مذهب شناسایی میشوند، کمتر احتمال دارد از خواستههای قومی-ملیگرایانه حمایت کنند. رهبران پاکستان همچنین فکر میکردند که گروههای اسلامگرا در افغانستان نسبت به هند خصمانهتر خواهند بود و این فرض در ابتدا درست از آب درآمد. در حالی که حمایت پاکستان از جناحهای مختلف اسلامگرا در افغانستان به عنوان یک ضرورت استراتژیک توجیه میشد، این کشور بعداً یاد میگرفت که چنین سیاستی چقدر میتواند خطرناک باشد.
پیامدهای ۱۱ سپتامبر و روابط پیچیده با طالبان
دوران پس از ۱۱ سپتامبر و سرخوردگی از طالبان
حملات ۱۱ سپتامبر همه چیز را تغییر داد. زمانی که طالبان از تحویل القاعده خودداری کردند، ایالات متحده به افغانستان حمله کرد و رژیم طالبان سرنگون شد. در حالی که پاکستان یکی از تنها سه کشوری بود که دولت طالبان را به رسمیت شناخته بود، همچنین تنها کشور منطقهای بود که پایگاههای هوایی را برای تهاجم به رهبری ایالات متحده فراهم کرد.
پس از برکناری، طالبان به مناطق قبیلهای پاکستان عقبنشینی کردند. در ابتدا، پاکستان معتقد بود که طالبان پس از به دست آوردن مجدد قدرت، متحدانش باقی خواهند ماند؛ با این حال، این محاسبه اشتباه از آب درآمد. طالبان که احساس خیانت میکردند، کینه شدیدی نسبت به پاکستان در دل داشتند.
در دوره جمهوری افغانستان، روابط بین دو کشور پرتنش باقی ماند. با این حال، برخلاف دولت فعلی طالبان، هم دولتهای کرزی و هم غنی موضع ضد تروریسم را حفظ کردند. زمانی که طالبان افغانستان در سال ۲۰۲۱ کابل را تصرف کردند، جشنهایی در سراسر پاکستان به راه افتاد. با این حال، این سرخوشی کوتاهمدت بود. دولت طالبان به زودی شروع به حمایت از گروههای شبهنظامی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) کرد که منجر به افزایش حملات به پاکستان شد.
مانند دولتهای گذشته افغانستان، طالبان خط دیورند را به رسمیت نمیشناسند. ادعاهای آنها حتی رادیکالتر از ادعاهای ملیگرایان پشتون سابق شده است. درگیریهای اخیر در امتداد مرز، توهم دیرینه در میان بسیاری از پاکستانیها را که طالبان یک شریک قابل اعتماد خواهند بود، در هم شکسته است. طالبان با سرپیچی از انتظارات پاکستان، برای تقویت روابط با هند تلاش کردهاند.
سیاستگذاران پاکستانی اکنون احتمالاً حقیقت را در بیانیه هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، درک میکنند: «شما نمیتوانید مارها را در حیاط خلوت خود نگه دارید و انتظار داشته باشید که فقط همسایگان شما را نیش بزنند.» این هشدار به نظر میرسید به طور خاص متوجه پاکستان باشد. این تاریخچه کوتاه، شکست سیاست افغانستان پاکستان و امیدهای نابجای سیاستگذاران متوالی این کشور را برجسته میکند. اگرچه دو همسایه در حال حاضر بر سر آتشبس توافق کردهاند، اما تاریخ نشان میدهد که درگیریها به زودی احتمالاً دوباره شعلهور خواهند شد.




