دیپلمات: پارادوکس مشارکت جوانان در صلح و امنیت جنوب شرقی آسیا | ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
چرا با وجود به رسمیت شناختن نقش جوانان در صلح و امنیت، آنها همچنان در عمل به حاشیه رانده میشوند و چگونه این پارادوکس آینده حکمرانی در جنوب شرقی آسیا را شکل میدهد؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات / Erika Isabel Bulan Yague and Helen Berents | 📅 تاریخ: August 8, 2025 / ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
«یکی از چیزهایی که در دانشگاه به من آموختند این بود که ما [به عنوان فعالان دانشجویی در دهه ۱۹۹۰] عاملان تغییر هستیم. فکر میکنم هر دانشجویی، هر کسی میگوید که جوانان عاملان تغییر هستند، زیرا شما هنوز جوان هستید، در حال یادگیری هستید و سرانجام، امیدوارانه، در موقعیتهای … مهم قرار خواهید گرفت.»
این نقل قول از یک نماینده نهادی از آСЕАН است که اکنون در دهه ۴۰ زندگی خود به سر میبرد و در مصاحبهای با نویسندگان، در مورد دوران جوانی خود که در جنبش دانشجویی سال ۱۹۹۸ که به حکومت ۳۰ ساله ژنرال سوهارتو در اندونزی پایان داد، شرکت کرده بود، تأمل میکند. او پس از آن الهام گرفت تا در سطح نهادی برای تأثیرگذاری بر توسعه و صلح کار کند.
این تحول، از فعال دانشجویی به نماینده نهادی، یک ویژگی نادیده گرفته شده از حکمرانی منطقهای را نشان میدهد: اینکه بسیاری از کسانی که اکنون «قوانین» را وضع میکنند، پیشتر در زندگی خود کسانی بودند که برای شکستن آنها سازماندهی میکردند. ما در مقاله اخیر خود در «پسیفیک ریویو»، به این موضوع به عنوان پارادوکس مشارکت جوانان در جنوب شرقی آسیا اشاره میکنیم.
ریشههای تاریخی مشارکت جوانان
مشارکت سیاسی جوانان ریشههای عمیقی در سراسر منطقه دارد. مدتها قبل از ظهور برنامههای رسمی جوانان، رهبران جوان در حال شکل دادن به چشمانداز سیاسی منطقه بودند. در اندونزی، جنبشهای جوانان مانند «کائوم مودا» نقشی تعیینکننده در مبارزات ضداستعماری و بعدها در لحظات محوری گذار سیاسی ایفا کردند. در مالزی، فعالیتهای دانشجویی در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برای عدالت اجتماعی فشار آورد و به جوامع محروم صدا بخشید. در فیلیپین، جوانان نقشی محوری در مقاومت ضد دیکتاتوری در دوران حکومت نظامی و جنبش گستردهتر برای دموکراسی ملی ایفا کردند.
بارها و بارها، جوانان بازیگران حیاتی در بازآفرینی آیندههای سیاسی در سراسر جنوب شرقی آسیا بودهاند. این تاریخ، زمینه را برای بحثهای کنونی در مورد مشارکت و رهبری جوانان در صلح و امنیت در منطقه فراهم کرد.
امسال، ۲۰۲۵، یک دهه از تصویب قطعنامه ۲۲۵۰ شورای امنیت سازمان ملل در مورد جوانان، صلح و امنیت میگذرد، که اولین چارچوب بینالمللی برای به رسمیت شناختن نقش مثبت و محوری جوانان در صلح و امنیت بود. طی دهه گذشته، این دستور کار نهادینه و محلیسازی شده است. آСЕАН اخیراً شاهد تحرک قابل توجهی در این زمینه بوده است، با تحولاتی از جمله بیانیه مشترک مجمع منطقهای آСЕАН در سال ۲۰۲۱ در مورد جوانان، صلح و امنیت و گفتگوی مسیر ۱.۵ کارگاه منطقهای آСЕАН-IPR-UN در مورد جوانان، صلح و امنیت در سال ۲۰۲۲.
خشونت طردشدگی
در بحبوحه این تمرکز نهادی منطقهای رو به رشد بر جوانان در صلح و امنیت، پارادوکس مشارکت جوانان به شدت برجسته میشود. جوانان به طور فزایندهای به رسمیت شناخته میشوند اما در عمل همچنان به حاشیه رانده میشوند. درک پویاییهای کنونی صلح و امنیت منطقهای را میتوان با قرار دادن رهبری جوانان امروز در بستر تاریخی منحصر به فرد خود در منطقه، تقویت کرد.
علیرغم به رسمیت شناختن رسمی از طریق دستور کار جوانان، صلح و امنیت، بسیاری از جوانان در جنوب شرقی آسیا همچنان با آنچه «صلح گمشده» (اولین گزارش پیشرفت در مورد جوانان، صلح و امنیت) در سال ۲۰۱۸ آن را «خشونت طردشدگی» نامید، روبرو هستند. این به موانع ساختاری و روانی اشاره دارد که از مشارکت معنادار جوانان در صلح و امنیت جلوگیری میکند. این نوع طردشدگی که ریشه در بیاعتمادی دارد و از طریق نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقویت میشود، دسترسی به تصمیمگیری و منابع را محدود میکند.
مهمتر از آن، این طردشدگی تنها منفعل نیست. این امر به طور فعال از طریق قوانین و رویههای نهادهایی که دسترسی را محدود میکنند، بازتولید میشود، مانند الزامات اعتباربخشی برای جامعه مدنی، بودجه محدود برای طرحهای تحت رهبری جوانان و کانالهای تعامل به شدت مدیریتشده.
حتی زمانی که جوانان برای مشارکت دعوت میشوند، اغلب با معیارهای انتخاب سختگیرانهای مانند تسلط به زبان انگلیسی یا وابستگی نهادی روبرو میشوند که به طور معمول کسانی را که بیشترین تأثیر را از درگیری و به حاشیه رانده شدن پذیرفتهاند، مستثنی میکند. این امر یک گسست نگرانکننده ایجاد میکند. علاوه بر این، در بسیاری از زمینههای اجتماعی-فرهنگی آسیایی، امتیازات «سنتی» در سن، جنسیت و ارشدیت تعبیه شده و در نظامهای نهادی منعکس میشود.
اگرچه آСЕАН یک روایت نهادی از «اکوسیستم پایدار صلح» را ترویج کرده است، اما این ممکن است نابرابریها و طردشدگیهای عمیقتر را پنهان کند. بسیاری از جوانانی که در تلاشهای صلحسازی در منطقه در دوران گذار پس از درگیری، بلایای طبیعی یا دورههای اصلاحات دموکراتیک مشارکت داشتهاند، خارج از فرآیندهای حکمرانی رسمی منطقهای باقی ماندهاند.
با جدی گرفتن «خشونت طردشدگی» که توسط جوانان تجربه میشود، جنوب شرقی آسیا فرصتی برای بررسی چگونگی تلاقی پویاییهای سیاسی تاریخی و معاصر با پایداری چارچوبها و گفتمانهای استعماری فراهم میکند. اینها در میراث استعماری منطقه از سلسله مراتب نژاد، طبقه، جنسیت و اقتدار نسلی منعکس شدهاند که زمینه را برای ساختارهای نهادی کنونی که ارشدیت و مشارکت نخبگان را ترجیح میدهند، فراهم کردند.
پارادوکس مشارکت
نمایندگان نهادی منطقهای اغلب این تضاد را که جوانان معاصر تجربه میکنند، تشخیص میدهند. آنها ارزش شمول جوانان را درک میکنند زیرا خودشان آن را زندگی کردهاند. بسیاری در مصاحبه با نویسندگان به اشتراک گذاشتند که چگونه فعالیتهای پیشین آنها نقشهای فعلیشان را شکل داده است. با این حال، علیرغم باورشان به رهبری جوانان، آنها اغلب خود را در تضاد و محدودیت توسط نظامهای نهادی، سلسله مراتب و محیطهای سیاستگذاری سفت و سخت مییابند.
این گسست در قلب پارادوکس قرار دارد: همان نظامهایی که زمانی در برابر جوانان مقاومت میکردند، اکنون توسط فعالان جوان سابق رهبری میشوند، با این حال بوروکراسیهایی که سیاستگذاران اکنون در آنها حرکت میکنند، همچنان با محدودیتهایی در قبال جنبشهای جوانمحور عمل میکنند. طردشدگی سیستمی میشود – که از طریق کمبود بودجه، دسترسی محدود به فضاهای سیاستگذاری و تردیدهای مداوم در مورد اعتبار جوانان، به ویژه در حوزه سیاسی-امنیتی، پایدار میماند. طردشدگی جوانان در جنوب شرقی آسیا یک پدیده ایستا نیست، بلکه پدیدهای است که عمیقاً با اشکال در حال تغییر قدرت در هم تنیده است.
با این حال، علیرغم این مسائل پیچیده پیرامون مشارکت نهادی، جوانان در سراسر منطقه منتظر اجازه برای مشارکت در صلح نیستند. این در جنبشهایی مانند «اتحاد چای شیر» که فعالان جوان را در سراسر مرزها در پیگیری دموکراسی و حقوق بشر متحد میکند، و همچنین در میانجیگران زن جوان که گفتگوهای بینادیانی را انجام میدهند، مشهود است.
در فیلیپین، جوانان به پیشبرد حمایت از فرآیند صلح بانگسامورو کمک کردند. در میانمار، جوانان در خط مقدم مقاومت مداوم علیه حکومت استبدادی قرار دارند. این تلاشها اغلب خارج از چارچوبهای نهادی – از طریق سازماندهی دیجیتال، جامعهسازی و طرحهای صلح محلی – صورت میگیرد. آنها غیرمتمرکز، بینبخشی و اغلب عمیقاً در تجربه زیسته ریشه دارند. با این حال، بدون حمایت ساختاری یا مشروعیت سیاسی، این جنبشها همچنان بیثبات باقی میمانند.
در سراسر جنوب شرقی آسیا، انجمنها و شبکههای تحت رهبری جوانان – مانند مجمع جوانان آСЕАН و سازمان جوانان آСЕАН – در حال تعامل با نهادهای منطقهای در مورد مسائل صلح و امنیت هستند. این اشکال مقاومت معاصر، فعالیتهای نسلهای پیشین را بازتاب میدهد، با این حال آنها همچنین واقعیتهای در حال تغییر نحوه بسیج، حمایت و ساختن صلح توسط جوانان در سراسر جنوب شرقی آسیا امروز را منعکس میکنند.
تمرکز بر جوانان در مطالعات صلح و درگیری حیاتی است – نه به دلیل به اصطلاح «برآمدگی جمعیتی جوانان مشکلساز» یا «سود جمعیتی» بالا، بلکه برای کشف فرصتهایی برای شکستن چرخههای خشونت بیننسلی و دستیابی به صلح عادلانه و پایدار. پارادوکس مشارکت جوانان منحصر به جنوب شرقی آسیا نیست. این میتواند بر پویاییهای گستردهتر قدرت، سلسله مراتب و نهادینهسازی نور بتاباند و الگوها و پیچیدگیهای جهانی را که با انتقال فعالان جوان به نقشهای نهادی پدیدار میشوند، آشکار کند. درک این چالشهای لایهلایه طردشدگی در طول زمان، درک ما را از اینکه چرا جوانان همچنان به حاشیه رانده میشوند، حتی در نظامهایی که خود به ساختن آنها کمک کردهاند، غنیتر میکند.