نشریه دیپلمات : “پسنی در مقابل گوادر: دوئل بنادر و لجستیک جدید اوراسیا” | ۲۸ مهر ۱۴۰۴

رقابت بین بندر پسنی تحت حمایت آمریکا و بندر گوادر تحت حمایت چین در پاکستان، نه تنها یک دوئل بین دو بندر، بلکه بازتاب‌دهنده بازآرایی عمیق در لجستیک و ژئوپولیتیک اوراسیاست.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه

✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات / تیمور سریکولی

📅 تاریخ: October 20, 2025 / ۲۸ مهر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


رقابت بالقوه بین بندر پسنی پاکستان، که اسلام‌آباد امیدوار است علاقه ایالات متحده را به آن جلب کند، و بندر گوادر تحت حمایت چین، رقابت گسترده‌تر بین ایالات متحده و چین را برای دسترسی به منابع، مواد معدنی حیاتی و نفوذ در سراسر آسیای جنوبی و مرکزی منعکس می‌کند. با این حال، فراتر از این رقابت، یک سوال عمیق‌تر نهفته است: آیا این مرحله جدید از رقابت می‌تواند به ایجاد یک کریدور مشترک صلح و اتصال منجر شود؟

در اکتبر ۲۰۲۵، پاکستان پیشنهاد داد که ایالات متحده سرمایه‌گذاری در ساخت یک بندر آب عمیق در پسنی در استان بلوچستان را در نظر بگیرد. اگرچه تأیید رسمی هنوز در انتظار است، اما بر اساس گزارش فایننشال تایمز، مشاوران رهبری نظامی پاکستان قبلاً مشاوره‌های اولیه را با مقامات آمریکایی برگزار کرده‌اند. این پروژه حدود ۱.۲ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود و توسعه یک بندر آب عمیق غیرنظامی بدون هدف نظامی را پیش‌بینی می‌کند.

بر اساس طرح اسلام‌آباد، هدف اصلی آن تسهیل صادرات مواد معدنی کمیاب و حیاتی – از جمله مس، آنتیموان و عناصر خاکی کمیاب – با مشارکت شرکت‌های آمریکایی است. این امر مستلزم ساخت یک خط راه‌آهن است که ذخایر معدنی بلوچستان را به ساحل متصل کند.

رقابت استراتژیک در بلوچستان

سرمایه‌گذاری آمریکا و چشم‌انداز پسنی

شایان ذکر است که در ۹ سپتامبر، شرکت آمریکایی U.S. Strategic Metals (USSM) و سازمان کارهای مرزی پاکستان (FWO) یک توافقنامه همکاری ۵۰۰ میلیون دلاری را برای توسعه منابع معدنی کلیدی ضروری برای صنایع دفاعی، هوافضا و فناوری امضا کردند. در ماه اکتبر، تحت این چارچوب، پاکستان اولین محموله خود از مواد معدنی کمیاب و حیاتی را به ایالات متحده ارسال کرد – از جمله آنتیموان، کنسانتره مس و عناصر خاکی کمیاب حاوی نئودیمیم و پرازئودیمیم تولید داخل.

از طریق این محموله اولیه و اجرای یک برنامه سرمایه‌گذاری چند مرحله‌ای، پاکستان اکنون خود را به عنوان یک بازیگر در حال رشد در اقتصاد جهانی مواد معدنی حیاتی معرفی می‌کند. بنابراین، پروژه پیشنهادی بندر پسنی، تلاش اسلام‌آباد را برای تنوع بخشیدن به منابع سرمایه‌گذاری و کاهش وابستگی به چین و کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) نشان می‌دهد، در حالی که به واشنگتن فرصتی برای به دست آوردن یک جای پای اقتصادی تنها در ۷۰ مایلی گوادر تحت مدیریت چین ارائه می‌دهد. رسماً، این پروژه به عنوان تجاری معرفی شده است، اما پیامدهای استراتژیک آن واضح است: پسنی می‌تواند به یک نقطه لنگر جدید برای حضور اقتصادی ایالات متحده در دریای عرب و یک وزنه تعادلی در برابر نفوذ در حال گسترش چین تبدیل شود.

تداوم تعهد چین به گوادر

در همین حال، چین گوادر را رها نکرده است. پکن و اسلام‌آباد همچنان تأیید می‌کنند که ابتکار کمربند و جاده و جزء پاکستانی آن، CPEC، همچنان یک اولویت اصلی است – علیرغم مشکلات فزاینده. گوادر با چهار چالش اصلی روبرو است: ناامنی در بلوچستان، ترافیک پایین بار، بی‌ثباتی اقتصادی داخلی پاکستان و نارضایتی محلی از مزایا و اشتغال محدود. این منطقه همچنان یک مرکز فعالیت‌های شورشی و شبه‌نظامی است و حملات به مهندسان چینی برخی از شرکت‌ها را مجبور به تعلیق عملیات کرده است. با این وجود، چین در حال تعمیق تعامل خود است: یک فرودگاه بین‌المللی جدید در سال ۲۰۲۵ افتتاح شد، بزرگراه‌های N-10 و N-25 در حال ارتقا هستند و منطقه صنعتی در حال گسترش است. برای پکن، گوادر همچنان به عنوان دروازه جنوبی استراتژی اوراسیایی آن عمل می‌کند.

در بحبوحه بی‌ثباتی پاکستان، چین همچنین در حال تقویت مسیرهای جایگزین است. در سال ۲۰۲۵، یک کریدور ریلی جدید که چونگ‌کینگ را به قزاقستان، ازبکستان و افغانستان متصل می‌کند، راه‌اندازی شد و زمان حمل و نقل را به طور قابل توجهی کاهش داد. ساخت راه‌آهن چین-قرقیزستان-ازبکستان با برنامه‌هایی برای اتصال آن به خط ترانس-افغان ادامه دارد – و یک پل زمینی از سین‌کیانگ به بنادر پاکستان ایجاد می‌کند. شرکت‌های چینی در بخش‌های نفت و معدن افغانستان سرمایه‌گذاری می‌کنند، دسترسی بدون عوارض برای کالاهای افغان به بازارهای چین فراهم می‌کنند و با کابل و اسلام‌آباد برای حفاظت از زیرساخت‌های چینی هماهنگ می‌کنند. رویکرد پکن محتاطانه باقی می‌ماند: در حال ساخت مسیرهای绕گذر از طریق آسیای مرکزی است و همزمان به دنبال ادغام افغانستان در شبکه حمل و نقل گسترده‌تر خود است.

لجستیک جدید اوراسیا

نقش هند و آسیای مرکزی

موازی با این تحرکات، تلاش‌های استراتژیک خود هند نیز در حال شکل‌گیری است. پس از اعمال مجدد تحریم‌های ایالات متحده بر بندر چابهار ایران، دهلی نو مجبور به ارزیابی مجدد استراتژی خود و روی آوردن به یک کریدور زمینی از طریق افغانستان شده است. هند در حال گسترش حضور دیپلماتیک خود در کابل است و افغانستان را به عنوان یک پل ارتباطی بین آسیای جنوبی و مرکزی معرفی می‌کند. «کریدور کابل» (ازبکستان-افغانستان-پاکستان) به عنوان بخشی از یک منطق قاره‌ای جدید در حال ظهور است و هند به دنبال ایجاد توازن بین ژئواکونومی و امنیت است. در عین حال، دهلی نو در حال تعمیق روابط با کشورهای عربی خلیج فارس – به ویژه قطر، امارات و عربستان سعودی – است و یک مثلث هند-افغانستان-خلیج فارس را ایجاد می‌کند که به تدریج به عنصری از ثبات منطقه‌ای تبدیل می‌شود.

برای آسیای مرکزی، اهمیت مسیرهای جنوبی همچنان در حال رشد است. پس از تحریم‌ها بر چابهار، ازبکستان به طور مؤثر تمرکز خود را از ایران به افغانستان منتقل کرده و پروژه کریدور کابل را به ارزش حدود ۷ میلیارد دلار پیش می‌برد. این مسیر می‌تواند سالانه تا ۲۲ میلیون تن بار را جابجا کند و ترمذ را به بنادر پاکستان متصل کند و به آسیای مرکزی یک خروجی ملموس به اقیانوس بدهد. برخلاف گزینه ایرانی، این مسیر از تحریم‌های مستقیم آزاد است و توسط سه کشور همسایه – افغانستان، پاکستان و ازبکستان – حمایت می‌شود. رویکرد تاشکند عمل‌گرایانه است: دنبال کردن یک خروجی جنوبی پایدار بدون درگیر شدن در رقابت‌های قدرت‌های بزرگ.

در عمل، هر دو بندر – گوادر و پسنی – دسترسی مستقیم از آسیای مرکزی به اقیانوس هند را از طریق دو خط ترانزیتی کلیدی باز می‌کنند: مسیر غربی (از طریق بلوچستان)، گوادر-کویته-چمن-قندهار-هرات-تورغوندی-ترکمنستان؛ و مسیر شرقی (از طریق پیشاور)، پسنی-گوادر-پیشاور-تورخم-کابل-مزارشریف-حیرتان-ترمذ. برای قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان، این مسیرها فرصتی برای تنوع بخشیدن به صادرات نفت، گاز، اورانیوم و کالاهای کشاورزی، کاهش وابستگی به کریدورهای شمالی و پیوستن به آنچه به طور فزاینده‌ای به عنوان «قوس رشد اوراسیایی» دیده می‌شود، را نشان می‌دهد.

امنیت به عنوان متغیر تعیین‌کننده

با این حال، امنیت متغیر تعیین‌کننده باقی می‌ماند. اکتبر ۲۰۲۵ یکی از بی‌ثبات‌ترین دوره‌ها در امتداد مرز افغانستان و پاکستان در سال‌های اخیر بود. به گزارش الجزیره، درگیری‌ها در انگور اده، باجور، کرم و بهرام‌چاه تلفات سنگینی را بر هر دو طرف وارد کرد. کابل ادعا کرد که به حملات هوایی پاکستان به پایگاه‌های مشکوک TTP پاسخ می‌دهد، در حالی که اسلام‌آباد این حملات را «بی‌دلیل» خواند.

با این حال، با میانجیگری قطر و ترکیه، هر دو طرف بر سر آتش‌بس و ایجاد یک مکانیسم نظارتی توافق کردند. اگر این آتش‌بس حفظ شود، می‌تواند اولین گام به سوی ایجاد مکانیسم‌های امنیت جمعی برای مسیرهای ترانزیتی منطقه‌ای – احتمالاً از طریق سازمان همکاری شانگهای (SCO) یا یک فرمت آینده «C5 (آسیای مرکزی) + افغانستان + پاکستان» – باشد.

در این پس‌زمینه، پاکستان خود را در یک موقعیت پیچیده اما محوری می‌یابد. از یک سو، همچنان شریک اصلی چین تحت CPEC و یک گره کلیدی برای سرمایه‌گذاری چین باقی می‌ماند. از سوی دیگر، به دنبال بازگرداندن اعتماد غرب با باز کردن پنجره‌ای برای تعامل اقتصادی مجدد با ایالات متحده است. پسنی به نمادی از این دوگانگی تبدیل شده است – ترکیبی از ضرورت اقتصادی و ریسک استراتژیک. برای واشنگتن، انگیزه واضح است: دسترسی به مواد معدنی حیاتی و یک جای پا برای ایجاد توازن در برابر نفوذ چین در دریای عرب. برای اسلام‌آباد، این یک آزمون است که آیا پاکستان می‌تواند نه به عنوان یک ابژه، بلکه به عنوان یک بازیگر مستقل در رقابت جهانی عمل کند.

در نهایت، دوئل پسنی-گوادر نه تنها رقابت بین دو بندر، بلکه یک بازسازی عمیق در لجستیک اوراسیا را نشان می‌دهد. سواحل جنوبی پاکستان ممکن است به زودی به عرصه – یا شاید نقطه همگرایی – سه چشم‌انداز استراتژیک بزرگ تبدیل شود: آمریکایی، چینی و هندی. در حالی که چین CPEC را تحکیم می‌کند، هند به دنبال یک جایگزین زمینی از طریق افغانستان است و ایالات متحده یک بازگشت تجاری به منطقه را از طریق پسنی بررسی می‌کند.

اگر پاکستان بتواند بین پکن و واشنگتن توازن برقرار کند و اگر افغانستان بتواند حتی حداقل ثبات را حفظ کند، مسیر جنوبی می‌تواند نه به یک خط گسل، بلکه به یک محور جدید از یکپارچگی اوراسیایی تبدیل شود. در آن صورت، پسنی، گوادر و چابهار می‌توانند از رقیب به دروازه‌های به هم پیوسته تبدیل شوند – و یک «سیستم کریدور اوراسیایی» را تشکیل دهند که در آن ژئوپولیتیک به تدریج جای خود را به ژئواکونومی و وابستگی متقابل می‌دهد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:دیپلمات

💡 درباره منبع:دیپلمات یک مجله خبری آنلاین است که به طور گسترده به سیاست، جامعه و فرهنگ در منطقه آسیا-اقیانوسیه می‌پردازد. این رسانه به دلیل پوشش عمیق و تحلیل‌های خود در مورد امور ژئوپولیتیک شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده:تیمور سریکولی، عضو هیئت تحریریه در مرکز تحلیل و پیش‌بینی جهان باز (آستانه) و کارشناس مطالعات درگیری‌های بین‌المللی و ژئوپولیتیک است.

خروج از نسخه موبایل