نشریه دیپلمات : «زمان آن رسیده که آمریکا یک تغییر سیاست در اوراسیا را مهندسی کند» | ۰۱ مهر ۱۴۰۴
چگونه ترامپ میتواند با یک تغییر سیاست جسورانه و تمرکز بر مواد معدنی حیاتی، نفوذ آمریکا را در آسیای مرکزی و قفقاز در برابر چین و روسیه تقویت کند؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات / مارشا مکگرا الیو و دانیل ان. روزنبلوم | 📅 تاریخ: September 23, 2025 / ۰۱ مهر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
فرصتی برای دیپلماسی تحولآفرین در اوراسیای مرکزی – قفقاز و آسیای مرکزی – در حال نادیده گرفته شدن است. در حالی که بقیه جهان در حال تجزیه است، هشت کشور اوراسیای مرکزی در امتداد یک مسیر تجاری شرق به غرب در حال یکپارچه شدن هستند که موجی از توجه و سرمایهگذاری خارجی را به خود جلب کرده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، میتواند با وارد کردن یک ضربه دیپلماتیک دوگانه در این قلمرو غنی از منابع و به اندازه اتحادیه اروپا، جایی که روسیه و چین هر دو ادعای تسلط دارند، یک تغییر سیاست ژئوپولیتیکی را مهندسی کرده و منافع ملی ایالات متحده را تقویت کند.
«ضربه» اول قبلاً زده شده است: چارچوب صلح با کمک کاخ سفید بین ارمنستان و آذربایجان یک پیشرفت قابل توجه است. با قرار دادن ایالات متحده در مسئولیت یک مسیر زمینی جدید اوراسیایی، به اصطلاح مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی (TRIPP) بین آذربایجان و ترکیه از طریق قلمرو ارمنستان، آذربایجان و ارمنستان به ایالات متحده اهرم فشاری در قفقاز به قیمت ایران و روسیه دادند.
اگر با رهبری پایدار همراه شود، TRIPP میتواند ایالات متحده را قادر سازد تا یک محرک سرمایهگذاری و سیاستهای حمل و نقل در امتداد کل «کریدور میانی»، از مرز چین تا دریای سیاه باشد. بدون خروجی از طریق قفقاز، مواد معدنی حیاتی، نفت و گاز و سایر کالاها از آسیای مرکزی محصور در خشکی تنها میتوانند از طریق روسیه، افغانستان، پاکستان یا ایران به اروپا و ایالات متحده برسند. اتصال از طریق قفقاز برای اقتصاد منطقهای ضروری است.
برای تحکیم این مزایا و به حداکثر رساندن اهرم فشار ایالات متحده، دولت ترامپ اکنون باید یک «ضربه» دیپلماتیک دوم را، این بار در آسیای مرکزی، وارد کند.
تعامل با آسیای مرکزی
از زمانی که جیمز بیکر، وزیر امور خارجه وقت، اولین سفر رسمی ایالات متحده را به آسیای مرکزی در سال ۱۹۹۲ انجام داد و منجر به برقراری روابط دیپلماتیک کامل با قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان شد، تعامل ایالات متحده با آسیای مرکزی پایدار اما متواضعانه بوده است.
در سال ۲۰۱۵، دولت اوباما اولین نشست دیپلماتیک «آسیای مرکزی به علاوه ایالات متحده» («C5+1») را تشکیل داد که منجر به گفتگوی منطقهای بیشتر با ایالات متحده در زمینههای مورد علاقه مشترک، مانند امنیت، مسیرهای تجاری، انرژی و مواد معدنی حیاتی شد.
رقابت ژئوپولیتیکی در آسیای مرکزی اکنون در حال افزایش در مورد همین مسائل است. بر اساس سرمایهگذاریهای استراتژیک خود در زیرساختهای حمل و نقل، مواد معدنی حیاتی، استخراج ارزهای دیجیتال، انرژی و فناوری نظارتی، چین اکنون در موقعیتی قرار دارد که میتواند اعمال فشار اقتصادی کند، به ویژه در قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان. روسیه به دلیل روابط نظامی و اطلاعاتی، نقش خود به عنوان بازاری برای نیروی کار اضافی آسیای مرکزی و تأمین انرژی ضروری، اهرم فشار قابل توجهی را حفظ کرده و میتواند نقش مخربی را ایفا کند.
روسیه و چین مایلند ایالات متحده و اروپا را به طور کامل از اوراسیای مرکزی excluded کنند. اما این منطقه به طور فعال به دنبال سرمایهگذاری و مشارکت غرب است. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، علاقه ایالات متحده به دسترسی به مواد معدنی حیاتی در ازبکستان را در تماسی با همتای ازبک خود در اوایل سال جاری تأیید کرد، اما تا به امروز، همین کار را برای قزاقستان، که قصد دارد به یک مرکز پردازش عناصر خاکی کمیاب تبدیل شود، انجام نداده است. یک سوال حیاتی این است که آیا ایالات متحده میتواند با چین برای معاملات استخراج بالادستی یا پردازش میانی در این منطقه استراتژیک رقابت کند.
یک استراتژی جدید برای سرمایهگذاری
برای تقویت منافع ملی و تبدیل ایالات متحده به یک رقیب جدی منطقهای، ترامپ باید اولین رئیسجمهور ایالات متحده باشد که از این منطقه بازدید کرده و دهمین سالگرد C5+1 را در یک اجلاس سران با پنج رئیسجمهور آسیای مرکزی جشن بگیرد. برای اینکه تأثیر آن واقعاً تکاندهنده باشد، او میتواند از سران کشورهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان برای شرکت در این اجلاس دعوت کند و یک استراتژی سرمایهگذاری بلندمدت کاملاً جدید را با هدف تعمیق تعامل ایالات متحده در زمینه مواد معدنی حیاتی در این منطقه ارائه دهد. چنین استراتژیای یک مکمل طبیعی برای فرمان اجرایی ماه مارس رئیسجمهور در مورد وضعیت اضطراری مواد معدنی حیاتی ایالات متحده خواهد بود.
برخلاف معاملات منعقد شده در طول سفر دولتی او به عربستان سعودی یا چارچوب «امنیت در برابر مواد معدنی» با اوکراین، این استراتژی تأمین مالی خصوصی و عمومی را حول یک هدف استراتژیک واحد همسو میکند: افزایش پردازش مواد معدنی حیاتی در خارج از چین. این هدف مستلزم هماهنگی بینظیری بین تأمینکنندگان و مصرفکنندگان مواد معدنی، معادل یک «پرتاب به ماه»، برای غلبه بر شکافهای تأمین مالی و محدودیتها در طول زنجیره ارزش از اکتشاف تا تولید است.
اوراسیای مرکزی میتواند اولین اثبات مفهوم باشد. در این اجلاس، ترامپ و شرکای منطقهای میتوانند چارچوبی را برای تسریع سرمایهگذاریهای فرامرزی و کشوری در زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی، به ویژه عناصر خاکی کمیاب که در این منطقه فراوان هستند، اتخاذ کنند. اینها به حقوق خرید مبتنی بر بازار و امن که بر اساس بررسیهای زمینشناسی بهروز و شفاف استوار است، گره خورده است. معاملات بعدی مطابق با این چارچوب با هر کشور مذاکره خواهد شد.
این چارچوب با توسعه گزینههای حمل و نقل امن برای حمل کالاهای حساس مانند اورانیوم و تأمین مالی پروژههای زیربنایی «بدون پشیمانی» و اقداماتی با هدف به حداکثر رساندن کارایی و کاهش هزینه مسیرهای تجاری کریدور میانی به غرب، از جمله طراحی و ساخت TRIPP، تقویت خواهد شد. پروژههای بهبود مسیر تجاری باید شامل زیرساختهای سخت و نرم، مانند سیستمهای گمرکی الکترونیکی برای ردیابی و تسهیل حرکت کالاها باشد.
برای باز کردن قفل سرمایهگذاریهای سرمایهای بلندمدت قابل توجه، ایالات متحده میتواند شرکت مالی توسعه بینالمللی (DFC)، که طبق گزارشها در حال بررسی یک صندوق ۵ میلیارد دلاری برای سرمایهگذاریهای مواد معدنی حیاتی است، را به عنوان آژانس اصلی این تلاش تعیین کند. DFC میتواند یک کنسرسیوم از سرمایهگذاران خصوصی را با هماهنگی بانکهای توسعه چندجانبه مانند بانک جهانی، IFC و EBRD رهبری کند. مهمتر از همه، این نهادها استانداردهای بینالمللی را به ارمغان میآورند که از مردم و محیط زیست محافظت کرده و خطر فساد و بارهای بدهی ناپایدار را کاهش میدهند – همه مشکلاتی که با سرمایهگذاریهای گذشته چین مرتبط است.
در همین حال، تأمین مالی توسط بانک صادرات و واردات برای واردات منابع معدنی حیاتی برای صنایع آمریکایی و خطوط اعتباری صادراتی یا تضمینهای وام به شرکتهای آمریکایی برای ساخت و ساز، تجهیزات ریلی یا سیستمهای ICT در پروژههای منطقهای، برای کارگران آمریکایی شغل و حضور بخش خصوصی بیشتر ایالات متحده را به ارمغان میآورد. تضمین در برابر ریسکهای سیاسی مانند سلب مالکیت یا ادعاهای پس از آن میتواند توسط DFC یا آژانس تضمین سرمایهگذاری چندجانبه بانک جهانی (MIGA) ارائه شود.
تنوع بخشیدن به زنجیرههای تأمین مواد معدنی حیاتی از آسیای مرکزی مستلزم ثبات سیاسی و اقتصادی بلندمدت و شرایط تجاری مطلوب در کشورهای میزبان، از جمله مناقصههای رقابتی و شفاف است. دولتهای آسیای مرکزی در حال بهبود قوانین سرمایهگذاری هستند و میتوانند با کمک ایالات متحده راههای فرار را ببندند. علاقه سرمایهگذاران نیز در صورتی افزایش مییابد که دولتها تعهدات قانونی و نظارتی را اجرا کرده و برنامههای خصوصیسازی داراییهای دولتی را دنبال کنند.
اگر چین زنجیرههای تأمین مواد معدنی حیاتی را در ابرقاره اوراسیا کنترل کند، هیچ امنیتی برای ایالات متحده و اروپا وجود نخواهد داشت. بهترین شرط سیاست، تعامل اقتصادی بیشتر غرب از طریق رقابت صلحآمیز است. اولین قدم، بازنگری جایگاه ایالات متحده در جغرافیای استراتژیک اوراسیا با یک اجلاس سران مواد معدنی حیاتی به رهبری رئیسجمهور ایالات متحده و پیگیری آن با سرمایهگذاریهای مشخصی است که میتواند نفوذ ایالات متحده را در این منطقه برای سالهای آینده شکل دهد.