دیپلمات: ژئوپولیتیک استخراج: نگاه استراتژیک آمریکا به بلوچستان | ۱۸ مرداد ۱۴۰۴
چرا توافق جدید آمریکا و پاکستان بر سر منابع معدنی بلوچستان، به جای توسعه، به تشدید درگیری و سرکوب مبارزات مردم بلوچ منجر خواهد شد؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات / Nabeel Armaan | 📅 تاریخ: August 9, 2025 / ۱۸ مرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
توافق اخیر بر سر مواد معدنی و معدنکاری بین ایالات متحده و پاکستان، نگرانیهای امنیتی موجود در بلوچستان را که منطقهای مملو از خشونت، تجاوز، سرکوب و محرومیت است، بیش از پیش تشدید خواهد کرد. افزایش اخیر حملات گسترده به زیرساختهای اقتصادی دولت، همراه با محاصرهها و самоутверدی فزاینده سازمانهای مسلح بلوچ، بیسابقه است.
در حالی که مردم بلوچ خواستار آزادی، حق تعیین سرنوشت و حاکمیت بر سرزمین تاریخی و اجدادی خود هستند، دخالت ایالات متحده در بهرهبرداری از منابع طبیعی بلوچستان سوالات جدیای را برمیانگیزد.
پروژههای توسعهای که به مردم بومی نرسید
ابرپروژههای توسعهای و توافقات مربوط به منابع طبیعی بلوچستان هرگز به نفع جمعیت بومی نبوده است. در میان بلوچها، این پروژهها به طور گستردهای به عنوان پروژههایی تحمیلی بدون تأیید یا رضایت محلی دیده میشوند و اغلب به عنوان اقدامات غارت و چپاول توصیف میشوند. پروژههای توسعهای پیشین مانند کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، سایندک و ریکو دیک در بهبود زندگی مردم بلوچ نقشی نداشتهاند و انتظار عمومی این است که هرگونه سرمایهگذاری جدید – از جمله سرمایهگذاریهای ایالات متحده – همان مسیر را دنبال کند.
به ویژه در بلوچستان، پروژههای سرمایهگذاری چین نه تنها با محکومیت شدید سیاسی، بلکه با حملات مرگبار مستقیم از سوی گروههای مسلح بلوچ روبرو هستند.
طی سالها، نفوذ چین در منطقه به طور تصاعدی افزایش یافته است. در حالی که این کشور حضور نظامی خود را حفظ کرده، جاهطلبیهای استراتژیک بزرگتر و بلندمدتتری نیز در سر دارد. با این حال، با وجود این تلاشها، حتی زیرساختهای اساسی نیز در بلوچستان ساخته نشده که این خود نشاندهنده شکست CPEC است. واضح است که اهداف اصلی CPEC، توسعه سیاسی و نظامی به جای توسعه واقعی بوده است؛ رویکردی که روابط چین با پاکستان را تیره کرده است.
اکنون، در شرایط ژئوپولیتیکی کنونی، به نظر میرسد ایالات متحده پس از چهار سال روابط پرتنش، بار دیگر به سمت پاکستان متمایل شده است.
پس از واگذاری افغانستان به طالبان، دولت بایدن روابط با پاکستان را کاهش داد. با این حال، با بازگشت پرزیدنت دونالد ترامپ و سیاست خارجی غیرقابل پیشبینی او – که با شکستن اتحادهای قدیمی، ایجاد اتحادهای جدید و هدایت شخصی سیاست جهانی مشخص میشود – به نظر میرسد تعامل مجددی با پاکستان در حال شکلگیری است. دیدار اخیر او با رهبر ارشد نظامی پاکستان، ژنرال عاصم منیر، در کاخ سفید و اعلام توافق جدید برای توسعه مشترک «ذخایر عظیم نفت» پاکستان، نشاندهنده تغییرات بالقوه چشمگیری در منطقه، به ویژه در بلوچستان است.
نگاه آمریکا به منابع بلوچستان
ایالات متحده در بلوچستان به دنبال چیست؟ در حالی که ترامپ به نفت اشاره کرد، تحلیلگران میگویند که اعتقاد بر این نیست که پاکستان ذخایر زیادی برای بهرهبرداری داشته باشد؛ در واقع، این کشور واردکننده عمده نفت است. اما پاکستان – یا به طور خاص، بلوچستان – از نظر سایر منابع طبیعی ثروتمند است.
در دسامبر ۲۰۲۴، دانیل روند، مشاور ارشد در گروه BGR و مشاور ارشد (غیرمقیم) در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، مقالهای در جروزالم استراتژیک تریبون نوشت و در آن از «گسترش روابط ایالات متحده و پاکستان از طریق پروژههای معدنی» دفاع کرد. روند به یک واقعیت حیاتی اما کمتر مورد بحث اشاره کرد: بلوچستان از نظر ثروت معدنی یکی از کمتر کاوششدهترین مناطق جهان باقی مانده است. ذخایر وسیعی از طلا، مس، لیتیوم و سایر مواد معدنی حیاتی در زیر خاک آن نهفته است. با تشدید رقابت جهانی بر سر مواد معدنی استراتژیک، اهمیت بلوچستان نیز با داشتن پنجمین ذخایر بزرگ مس، افزایش مییابد.
روند نتیجهگیری کرد: «دولت ترامپ میتواند با تشویق سرمایهگذاری در مواد معدنی حیاتی پاکستان و در عین حال احیای منافع امنیتی سنتی در این منطقه، با کنترل چین بر زنجیره تأمین جهانی مواد معدنی حیاتی مقابله کند.»
ارتش ایالات متحده بزرگترین مصرفکننده مواد معدنی حیاتی در جهان است. این منابع برای تأمین انرژی ناوگانهای پهپادی، رباتهای شناسایی و سلاحهای انرژی هدایتشده – که همگی به باتریهای الکتریکی با کارایی بالا وابستهاند – ضروری هستند. مواد معدنی حیاتی برای فناوریهای جنگی و نظارتی مدرن ضروریاند.
و در حال حاضر، چین بر زنجیرههای تأمین جهانی مواد معدنی حیاتی تسلط دارد. ممنوعیت اخیر این کشور بر صادرات مواد معدنی خاکی کمیاب کافی بود تا ایالات متحده را به میز مذاکره بکشاند و به این دور از جنگ تجاری چین و آمریکا پایان زودهنگامی دهد.
بنابراین، دو اولویت استراتژیک برای ایالات متحده در قبال پاکستان در حال ظهور است: بازسازی سیاست امنیتی منطقهای برای کاهش نفوذ چین، و سرمایهگذاری سنگین در بخش معدنی پاکستان – به ویژه در بلوچستان که سهم عمدهای از این منابع را در اختیار دارد.
تشدید درگیری به جای صلح
بزرگترین چالش برای این جاهطلبیها، زمینشناسی یا لجستیکی نیست؛ بلکه سیاسی است. همانطور که چین به سختی آموخته است، شورش بلوچها به عنوان یک مانع قدرتمند در برابر هرگونه بهرهبرداری خارجی ایستاده است. اگر ایالات متحده به دنبال حضور و نفوذ بلندمدت در این منطقه باشد، مجبور خواهد بود با مبارزه بلوچها برای تعیین سرنوشت خود مقابله یا آن را سرکوب کند.
پاکستان که از نظر اقتصادی شکننده و در چرخههای بدهی خارجی گرفتار است، پنجمین بدهکار بزرگ به صندوق بینالمللی پول است. دولت پاکستان برای حفظ خود و راضی کردن طلبکاران بینالمللی، احتمالاً هر توافقی را که وعده سرمایهگذاری خارجی یا حمایت ژئوپولیتیکی بدهد، خواهد پذیرفت – حتی اگر به قیمت خشونت و سلب مالکیت بیشتر در بلوچستان تمام شود.
در این سناریوی در حال شکلگیری، حضور عمیقتر ایالات متحده در منطقه، همراه با متحدان غربیاش، صلح یا رفاهی برای بلوچستان به ارمغان نخواهد آورد – بلکه درگیری را تشدید خواهد کرد. انتظار میرود لایه جدیدی از مداخله نظامی شکل گیرد که خشونتی را که پیش از این بر مردم بلوچ تحمیل شده، تقویت کند. آنها دهههاست که نسلکشی تدریجی، سرکوب وحشیانه و اشغال نظامی را تحمل کردهاند. آنها در سرزمین اجدادی خود به عنوان رعایای استعماری رفتار میشوند.
اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد استخراج مواد معدنی و رقابت ژئوپولیتیکی با چین را بر حقوق و کرامت مردم بلوچ اولویت دهد، نه تنها خشونت امپراتوریهای پیشین را بازتولید خواهد کرد – بلکه یک تراژدی در حال وقوع را عمیقتر خواهد ساخت.
از آنجا که سازمانهای مسلح بلوچ به طور گستردهای سرمایهگذاریهای خارجی – به ویژه پروژههای چینی – را هدف قرار دادهاند، حملات و بمبگذاریهای انتحاری متعددی رخ داده و بخشهایی از CPEC را ناکارآمد کرده است. آنها موضعی روشن و سازشناپذیر دارند: هیچ سرمایهگذاری خارجی بدون رضایت ملت بلوچ در بلوچستان پذیرفته نیست.
با توجه به واقعیت عینی، انتظار میرود هرگونه توافق جدید با حمایت ایالات متحده بر سر معادن و مواد معدنی بلوچستان، چرخه رنج، سلب مالکیت و خشونت را عمیقتر کند. این سرمایهگذاریها به جای به ارمغان آوردن توسعه، احتمالاً آوارگی و کشتار را تسریع کرده و سختیهای ناشی از سیاستهای استخراجی و نظامیشده دولت پاکستان را بیشتر خواهند کرد.