نشریه اکونومیست : «نابودی سلاحهای هستهای ایران وسواس نتانیاهو است» | ۲۵ خرداد ۱۴۰۴
اکونومیست به بررسی دلایل و انگیزههای بنیامین نتانیاهو برای حمله به برنامه هستهای ایران، از جمله وسواس دیرینه او و تغییر شرایط منطقهای و بینالمللی میپردازد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست/اکونومیست | 📅 تاریخ: ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵ / ۲۵ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
نابودی توان هستهای ایران، دغدغه همیشگی نتانیاهو
او دستکم برای دو هفته حملات هوایی برنامهریزی کرده است
۱۴ ژوئن ۲۰۲۵
بنیامین نتانیاهو نخستین نخستوزیر اسرائیل نیست که به سایت هستهای یک کشور دشمن حمله میکند. این افتخار از آنِ مناخیم بگین است که در سال ۱۹۸۱ نیروی هوایی اسرائیل را برای نابودی یک رآکتور هستهای در عراق اعزام کرد. از آن زمان، دکترین بگین – مبنی بر اینکه اسرائیل نمیتواند به دشمنانش اجازه دهد ابزار تولید سلاحهای هستهای را در اختیار داشته باشند – سنگ بنای درک دولت یهود از امنیت ملی خود بوده است. اما تهدید ناشی از تلاش ایران برای دستیابی به چنین سلاحهایی، به وسواس فکری خاصی برای آقای نتانیاهو تبدیل شده است. یکی از دستیاران ارشد سابق نخستوزیر میگوید: «بیبی ۴۰ سال است که درباره [حمله به ایران] صحبت میکند.» به نظر میرسد لحظه موعود او فرا رسیده است.
او در گذشته نیز تلاش کرده بود دستور چنین حملاتی را صادر کند. در دوران دولت دوم خود، بین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳، دستکم دو بار کوشید تا حملاتی را علیه برنامه هستهای ایران آغاز کند، اما ناکام ماند. او با مجموعهای از موانع روبرو بود. ژنرالها و رؤسای نهادهای امنیتی او با چنین اقدامی مخالف بودند. اکراه آنها از چنین رویاروییای باعث شد بخش عمدهای از کابینه نیز با آن مخالفت کنند. آقای نتانیاهو و وزیر دفاع او، ایهود باراک، که از حملات حمایت میکردند، نتوانستند اکثریت لازم برای آغاز جنگ را کسب کنند. مخالفت آنها ریشه در نگرانیهای بسیار واقعی درباره ویرانیای داشت که حزبالله، گروه شبهنظامی و حزب سیاسی مستقر در مرز شمالی اسرائیل در لبنان، میتوانست با زرادخانه عظیم موشکهای تأمینشده توسط ایران، در پاسخ به حمله به ایران، بر سر شهرهای اسرائیل بیاورد. آنها همچنین از آسیب استراتژیک ناشی از اقدام اسرائیل به جنگ، برخلاف خواستههای صریح باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا و متحد اصلی اسرائیل، هراس داشتند.
امروز اما چنین موانعی وجود ندارد. کابینه راست افراطی آقای نتانیاهو، اگر نگوییم بیشتر از او، به همان اندازه مصمم به جنگ است. رؤسای نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) و موساد، سازمان جاسوسی این کشور، که هر دو توسط او منصوب شدهاند، نیز مشتاق این اقدام هستند. پس از یک جنگ کوتاه و ویرانگر با حزبالله در سپتامبر گذشته، که طی آن اسرائیل رهبران اصلی این گروه را ترور کرد و بیشتر موشکهای آن را نابود ساخت، تهدید ناشی از این گروه شبهنظامی به طور قابل توجهی کاهش یافته است. و بازگشت دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور، پویایی روابط با آمریکا را تغییر داده است. اندکی پس از انتخابات آمریکا، آقای نتانیاهو دستورالعمل محرمانهای صادر کرد که اسرائیل را در وضعیت جنگی با ایران قرار داد. این بار، هیچ مخالفت داخلی وجود نداشت.
دلیل رسمی اسرائیل برای انتخاب این زمان دقیق برای حمله آن است که در ماههای اخیر، ایران تحت پوشش تعامل دیپلماتیک با آمریکا، مخفیانه آزمایشهایی را با هدف دستیابی به توانایی توسعه و تولید اجزای کلیدی سلاح هستهای پیش برده است. مقامات اسرائیلی ادعا میکنند که این امر، ایران را در «نقطه بیبازگشت» قرار میداد. به گفته آنها، ایران قادر میشد ظرف چند روز سلاحهای هستهای را مونتاژ کند و اسرائیل دیگر نمیتوانست مانع آن شود. تأیید چنین ادعاهایی دشوار است، هرچند امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در ۱۳ ژوئن اظهار داشت که برنامه ایران «نزدیک به یک مرحله بحرانی» است. اما با توجه به اینکه آقای نتانیاهو همواره اصرار داشته که این هدف نهایی ایران است، دلیل او برای انجام این حمله نهایی، آن هم با چنین شدتی، تقریباً به طور قطع پیچیدهتر از اینهاست.
چرا این جنگ با تمام جنگهای دیگر متفاوت است؟
اسرائیل پیش از این دو بار به برنامههای تسلیحات هستهای حمله کرده است: در عراق در سال ۱۹۸۱، تحت رهبری بگین، و در سوریه در سال ۲۰۰۷، تحت رهبری ایهود اولمرت. این جنگ اما متفاوت است. برنامه هستهای ایران بزرگتر، پیشرفتهتر و پراکندهتر از برنامههای عراق و سوریه است. برخی از تأسیسات اصلی در غارهای به شدت محافظتشده و در اعماق زمین قرار دارند. نابودی آنها ممکن است فراتر از تواناییهای اسرائیل باشد.
در عراق و سوریه، اسرائیل تنها تلاش کرد تا رآکتورهای آنها را نابود کند و قصد داشت از هرگونه درگیری گستردهتر اجتناب ورزد. اما در نخستین امواج حملات هوایی به ایران در ۱۳ ژوئن، سایتهای هستهای اهداف اصلی نبودند. اسرائیل، ترور فرماندهان ارشد ایرانی و نابودی مراکز فرماندهی و پرتابگرهای موشکی را در اولویت قرار داد و بدین ترتیب، خود رژیم را تهدید کرد. یک مقام اسرائیلی تخمین زد که در ۱۲ ساعت نخست حملات هوایی، اسرائیل «بهسختی ۲۰ درصد از برنامه هستهای را نابود کرده است». اما آقای نتانیاهو دستکم برای دو هفته کامل حملات برنامهریزی کرده و انواع مختلفی از داراییهای نظامی ایران را هدف قرار خواهد داد. سایتهای هستهای بدون شک بخشی از این حملات خواهند بود.
شاید مهمتر از همه، در سالهای ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷، نخستوزیران اسرائیل از پیش به آمریکاییها اطلاع نداده بودند و خشم رؤسای جمهور وقت آمریکا را برانگیختند (دولت ریگان آنقدر خشمگین شد که تحریم موقتی برای فروش جنگندههای جدید به اسرائیل وضع کرد). این بار اما، نه تنها آقای ترامپ از پیش و به خوبی از برنامههای اسرائیل مطلع بود، بلکه به نظر میرسد این حملات را ابزار دیگری برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت موافقت با توافقی با او بر سر محدود کردن جاهطلبیهای هستهایاش میداند. او در مصاحبهای پس از نخستین حملات گفت: «شاید اکنون آنها به طور جدی مذاک bebêره کنند» و به اسرائیل برای استفاده از «تجهیزات عالی آمریکایی» تبریک گفت.
و بدین ترتیب، پس از تمام آن دههها رجزخوانی، آقای نتانیاهو سرانجام به آنچه میخواست رسید: جنگ با ایران، که توسط یک ارتش اسرائیل فرمانبردار و با حمایت آمریکا به پیش برده میشود. از نظر نظامی، حملات تاکنون موفقیتآمیز بوده است. اما به نظر میرسد آقای نتانیاهو اهداف گستردهتری در سر دارد. او به طور فزایندهای آشکار ساخته است که معتقد است این حملات باید راه را برای تغییر رژیم هموار کند. وی در ۱۳ ژوئن در پیامی خطاب به مردم ایران گفت که اسرائیل «مسیر را برای شما جهت دستیابی به آزادیتان هموار میکند.»
و این جنگ هنوز هم میتواند پرمخاطرهتر شود. در شب دوم، ایران با چندین موج از حملات موشکی و پهپادی پاسخ داد که بیشتر آنها توسط سامانههای پدافند موشکی اسرائیل و آمریکا و جنگندهها رهگیری شدند. با این حال، تعداد اندکی از آنها از سد دفاعی عبور کرده، ساختمانهایی را در تلآویو ویران ساختند و دستکم سه کشته برجای گذاشتند. اسرائیل احتمالاً مایل است چنین هزینهای را، در حال حاضر، بپردازد، اما اگر جنگ به درازا بکشد، این محاسبات ممکن است تغییر کند. و اگرچه آقای ترامپ تاکنون از جنگ اسرائیل حمایت میکند، اما به وضوح اعلام کرده است که ترجیح میدهد این جنگ با توافقی با ایران پایان یابد. اینجاست که ممکن است او با آقای نتانیاهو دچار اختلاف شود.
برای نخستوزیر، این لحظهای برای نجات میراث سیاسی خود است؛ میراثی که دیگر دغدغه همیشگی او بوده و با ناکامیهایش در قبال حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، به شدت به خطر افتاده است. امروز او بر این باور است که با حمله به ایران، که مدتها آرزوی آن را در سر داشت، خود را از این مخمصه رهانیده است. اما ایرانیها هنوز از میدان به در نرفتهاند. و آقای ترامپ نیز به میراث خود میاندیشد. ■