اکونومیست : «تندروهای ایران آتش‌بس شکننده‌ای را پذیرفته‌اند، فعلاً» | ۳ تیر ۱۴۰۴

با وجود پذیرش آتش‌بس توسط تندروهای ایران، تغییر قدرت به نفع سپاه و تمایل به احیای ملی، آینده برنامه هسته‌ای و ثبات منطقه را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست/نامشخص | 📅 تاریخ: June 23rd 2025 / ۳ تیر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

⚖️ توجه مهم: مطالب منتشرشده در این مقاله برگرفته از رسانه‌ها و منابع رسمی غربی/عربی/عبری هستند که ممکن است دارای جهت‌گیری‌های سیاسی، امنیتی یا تبلیغاتی خاصی باشند. انتشار این مطالب از سوی «سورس‌ما» به‌منزلهٔ تأیید محتوای آن‌ها نیست، بلکه صرفاً با هدف آگاهی‌بخشی، شناخت دقیق‌تر از طرف مقابل، و تحلیل راهبردی منتشر می‌شوند. خوانندگان به‌ویژه در ایران، لازم است این محتوا را با درک حساسیت‌های رسانه‌ای و اهداف احتمالی منتشرکنندگان اصلی، مطالعه کنند.


آتش‌بس شکننده در میانه تغییر قدرت در ایران

ساعت‌ها پس از اعلام آتش‌بس توسط دونالد ترامپ، ایران و اسرائیل به حملات خود علیه یکدیگر ادامه دادند. اسرائیل به پرتابگرهای موشکی باقی‌مانده ایران حمله کرد و یک دانشمند هسته‌ای دیگر را ترور نمود. یک موشک ایرانی از سد پدافند هوایی اسرائیل عبور کرد و به یک مجتمع مسکونی اصابت نمود که در پی آن حداقل چهار نفر جان باختند. رژیم ایران وجود هرگونه توافق با آمریکا را تکذیب کرد اما اعلام داشت در صورت اقدام مشابه از سوی اسرائیل، از شدت درگیری‌ها خواهد کاست.

هرگونه آتش‌بس در خاورمیانه ذاتاً شکننده است، اما این مورد خاص به دلیل تغییر قدرت در داخل ایران که ریشه در جنگ اخیر دارد، به ویژه پیچیده شده است. نسل جدیدی از ژنرال‌ها فرماندهی را در دست گرفته و برای نخستین بار از زمان انقلاب ۱۹۷۹ ایران، بر روحانیون برتری یافته‌اند. آنها افرادی منطقی هستند و به احیای اقتصاد فرسوده ایران تمایل دارند. با این حال، محتاط نیستند و روحیه جنگ‌طلبی آنها، بلندپروازی‌های استراتژیک ایران را تا مدت‌ها پس از پایان جنگ، تحت تأثیر قرار خواهد داد.

تغییر در رأس هرم قدرت ایران

آقای ترامپ دیگر مانند چند روز پیش از تغییر رژیم سخن نمی‌گوید، اما تغییر مهمی در رأس ساختار قدرت ایران رخ داده است. آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، ۸۶ ساله است و سال‌هاست که گمانه‌زنی‌هایی درباره جانشینی او مطرح می‌شود. اکنون جنگ، روند انتقال قدرت به شاخه نظامی رژیم، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) را تسریع بخشیده است. در روزهای نخست جنگ، آقای خامنه‌ای که به منظور حفظ امنیت خود منزوی شده بود، همچون امام غایب شیعیان از انظار عمومی ناپدید شد. به گفته منابع داخلی و مخالفان، او تصمیم‌گیری را به یک شورای جدید یا «شورا» که تحت سلطه سپاه پاسداران قرار دارد، واگذار کرده است. یک ناظر می‌گوید: «کشور عملاً تحت حکومت نظامی است.» حتی اگر آقای خامنه‌ای از پناهگاه خود بازگردد، ممکن است برای بازپس‌گیری کامل اقتدار خود با چالش مواجه شود.

همزمان با افزایش کنترل سپاه پاسداران، نخبگان این نهاد نیز در پی ترورهای اسرائیل دستخوش تحول شده‌اند. فرماندهان کهنه‌کاری که سال‌ها سیاست «صبر استراتژیک» را دنبال می‌کردند، در زمان ترور رهبر نمادین خود، قاسم سلیمانی، در سال ۲۰۲۰ (حمله‌ای که با مجوز آقای ترامپ انجام شد) از شدت عمل خود کاستند و هنگامی که اسرائیل به نیروهای نیابتی آنها، حماس و حزب‌الله، در سال ۲۰۲۴ ضربه زد، خویشتن‌داری نشان دادند؛ این فرماندهان اکنون از صحنه کنار رفته‌اند. مرگ آنها راه را برای نسل جدیدی هموار کرده است که روحیه‌ای جنگ‌طلب‌تر دارند و در درازمدت، مصمم به اعاده حیثیت ملی هستند. یک دانشگاهی نزدیک به اصلاح‌طلبان ایران می‌گوید: «مواضع حداکثری تقویت شده است.» او ادعا می‌کند که تصمیم‌گیرندگان پیش از جنگ در حال بررسی امکان کنار گذاشتن مواضع ضد اسرائیلی خود بودند. اما «اکنون همگان به تندرو تبدیل شده‌اند.»

علاوه بر تغییر نسل، انسجام تازه‌ای در داخل مجتمع نظامی-صنعتی ایران، که به بدبینی و دسیسه‌چینی شهرت دارد، ایجاد شده است. یک سال پیش، رژیم درگیر اختلافات داخلی بود. بازرگانان، متخصصان نظامی و ایدئولوگ‌ها برای کسب برتری بر سپاه پاسداران با یکدیگر در جدال بودند. تندروها، عمل‌گرایان را از نهادهای دولتی کنار زدند. جناح‌های رقیب یکدیگر را مسئول مرگ رئیس‌جمهور کشور در یک سانحه مشکوک سقوط هلیکوپتر در سال ۲۰۲۴ می‌دانستند. اما در طول ۱۲ روز جنگ در این ماه، آنها در برابر یک دشمن مشترک خارجی متحد شدند.

حمایت عمومی و پیامدهای داخلی

ساختار قدرت نوظهور، حمایت عمومی تازه‌ای را جلب کرده است. بمباران‌های اسرائیل با هدف بهره‌برداری از نارضایتی‌های داخلی و بی‌ثبات کردن کشور طراحی شده بود. با این حال، به موازات آن، جنگ باعث ایجاد یک موج ناسیونالیستی شده و شکاف میان حاکمیت و مردم را کاهش داده است. هیچ‌کس به درخواست‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، یا رضا پهلوی، مدعی سلطنت، برای قیام مردمی پاسخ نداد. تحسین اولیه از توانمندی نظامی اسرائیل با گسترش دامنه اهداف و افزایش تلفات، به خشم عمومی بدل شد. نگاه تحقیرآمیز به بی‌کفایتی سپاه پاسداران با مشاهده سرعت بازسازی این نهاد، به احساس غرور تغییر یافت. ایرانیانی که از پایتخت گریخته بودند، حتی با ادامه حملات به شهر بازگشتند. زندانیان سیاسی زن، مادران معترضان اعدام‌شده و ستاره‌های پاپ در تبعید، همگی خواستار دفاع از ایران شده‌اند. یک مقام سابق که اکنون به جرگه مخالفان پیوسته است، با استفاده از نام مستعار آقای نتانیاهو می‌گوید: «این اقدام به ضرر بی‌بی تمام شد.»

اینکه آیا این وحدت تازه‌یافته پس از برقراری آتش‌بس پایدار خواهد ماند یا خیر، هنوز مشخص نیست. بسیاری از ایرانیان از برقراری یک قرارداد اجتماعی جدید که از میزان مذهبی بودن رژیم بکاهد، استقبال خواهند کرد. آیت‌الله روح‌الله خمینی، بنیانگذار انقلاب ایران، نسبت به ورود سپاه پاسداران به عرصه سیاست هشدار داده بود، زیرا بیم آن داشت که آنها حکومت دینی او را کنار بگذارند. با محدود شدن روحانیون به حوزه‌های علمیه، ممکن است از شدت سخت‌گیری‌های رژیم کاسته شود. در روزهای اخیر، تلویزیون دولتی تصاویری از زنانی با موهای بیرون‌زده از روسری پخش کرده است. ایرانیان همچنین از رویکرد تنش‌زدایی تندروها استقبال خواهند کرد. سپاه پاسداران منافع اقتصادی گسترده‌ای در ایران دارد و این امر انگیزه‌ای برای ایجاد ثبات اقتصادی و دسترسی بهتر به بازارهای جهانی فراهم می‌کند.

چالش‌های پیش رو و بلندپروازی‌های هسته‌ای

با این حال، هنگامی که گرد و غبار این جنگ فرو بنشیند، بسیاری از ایرانیان از میلیاردها دلاری که رهبرانشان در دو دهه درگیری‌های نیابتی بی‌حاصل و ماجراجویی‌های هسته‌ای به هدر داده‌اند، افسوس خواهند خورد. و نظامیان ممکن است تمایل یا توانایی پیگیری یک توافق عمیق‌تر با آمریکا و پایان دادن به انزوایی را که ایرانیان آرزوی آن را دارند، نداشته باشند. تندروها همواره به مذاکرات با دیده تردید نگریسته‌اند. آنها سرنوشت معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، را به یاد می‌آورند که سلاح‌های کشتار جمعی را در ازای لغو تحریم‌ها تسلیم کرد، و همچنین صدام حسین را که به بازرسان سازمان ملل اجازه دسترسی نامحدود به عراق را داد. هر دوی این رهبران پس از خلع سلاح‌های غیرمتعارف خود، با مداخلات نظامی غربی سرنگون شدند. اکنون حتی میانه‌روها نیز احساس می‌کنند فریب خورده‌اند: آخرین دور مذاکرات با آمریکا که برای ۱۵ ژوئن برنامه‌ریزی شده بود، آنها را فریب داد تا هوشیاری خود را کاهش دهند. روایت خیانت، که عنصری کلیدی در سیاست و دیپلماسی ایران است، همچنان قدرتمند است.

جنگ اخیر ممکن است ژنرال‌های جدید را جسورتر کرده باشد. آنها می‌توانند سرکوب داخلی را تشدید کنند. آنها اصرار دارند که رویارویی و رگبارهای موشکی آنها اسرائیل را مجبور به پذیرش آتش‌بس کرده است. آنها به دنبال دستیابی مجدد به تسلیحات و بازسازی توان بازدارندگی خود خواهند بود. تاکنون نشانه‌های اندکی از کنار گذاشتن بلندپروازی‌های هسته‌ای از سوی رژیم مشاهده شده است. محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، پیشتر اعلام کرده است که تولید مواد هسته‌ای ادامه خواهد یافت. برخی از رهبران کارایی حملات آمریکا را کم‌اهمیت جلوه داده و به عدم وجود تشعشعات رادیواکتیو اشاره کرده‌اند. مجلس ایران در حال بررسی لایحه‌ای است که ایران را ملزم به خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و پایان همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دیده‌بان هسته‌ای سازمان ملل، می‌کند. گروهی از نمایندگان مجلس از دستیابی سریع به بمب اتمی حمایت می‌کنند. این احتمال وجود دارد که برخی از ذخایر اورانیوم غنی‌شده به مکان‌های مخفی منتقل شده باشد. یک میانجی‌گر از کشورهای حوزه خلیج فارس با تأسف می‌گوید: «مطمئناً آنها به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای خواهند بود. این وضعیتی کاملاً فاجعه‌بار است.»

تمایل مداوم ایران به ادامه برنامه هسته‌ای، تهدید بالقوه‌ای برای حملات بیشتر از سوی آمریکا و اسرائیل ایجاد می‌کند و به نوبه خود، رژیم را وادار می‌سازد تا بر سیاست نهایی یعنی توانایی دستیابی سریع به بمب اتمی، به عنوان یک تضمین امنیتی، تأکید ورزد. جهان خارج اغلب تصور می‌کرده است که رژیم ایران به دلیل حاکمیت روحانیون، رویکردی جنگ‌طلب و سرکوبگر دارد. نظامیان جدید خواهان احیای ملی هستند. اما باید دید آیا آنها قادر به شکستن چرخه بدبینی و ناامنی که ایران و مردمش را در وضعیتی ویرانگر قرار داده است، خواهند بود یا خیر. آن دوران جدید صلح و رفاهی که آقای ترامپ اغلب از آن سخن می‌گوید، ممکن است هنوز دست‌نیافتنی باشد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:The Economist

💡 درباره منبع: اکونومیست (The Economist) یک هفته‌نامه خبری و بین‌المللی چاپ لندن است که به دلیل پوشش عمیق مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان شهرت دارد.

✏️ درباره نویسنده: این مقاله توسط هیئت تحریریه اکونومیست تهیه شده است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.