نشریه اکونومیست : «چرا این همه یهودی اسرائیلی برای ایران جاسوسی میکنند؟» | ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
تحلیل پدیده نگرانکننده جاسوسی یهودیان اسرائیلی برای ایران؛ چگونه انگیزههای مالی و شکافهای اجتماعی، شهروندان اسرائیل را به همکاری با دشمن سوق میدهد؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست/یوسی ملمن | 📅 تاریخ: February 14, 2025 / ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مردخای مامان، یک اسرائیلی حدوداً ۷۰ ساله معروف به موتی، به ناامیدی عادت کرده بود. ازدواجش مدتها پیش شکست خورده بود، همانطور که سرمایهگذاریهای تجاری مختلفش، و او را دائماً در مضیقه مالی قرار داده بود. اما در آغاز سال ۲۰۲۴ دلیلی برای خوشبینی داشت. چهار فرزند بزرگسالش خوب کار میکردند، دو شریک تجاری جدید پیدا کرده بود و عاشق بود.
ناتالی یک بلاروسی پر زرق و برق با موهای تیره براق و لبهای برجسته بود، چندین دهه از او جوانتر. این زوج در ترکیه، خانه پذیرفته شده مامان، با هم زندگی میکردند، اما به تازگی به اشکلون، شهری در جنوب اسرائیل نزدیک مرز غزه، نقل مکان کرده بودند. ناتالی فرآیند طولانی گرویدن به یهودیت را آغاز کرده بود و در مقابل، مامان به او قول دنیا را داده بود. یکی از دوستانش گفت: «او شیفته ناتالی بود و آماده بود تا هر هوس و درخواست مالی او را برآورده کند.»
عاشق بودن میتواند باعث شود افراد کارهایی انجام دهند که منطق را به چالش میکشد. در مورد مامان، اشتیاق او برای راضی کردن دوست دخترش باعث شد به کشورش خیانت کند. سالها، او یک میهنپرست اسرائیلی مغرور بود که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را میپرستید. او در پستهای فیسبوک دیدگاههای راست افراطی و احساسات ضد عربی ابراز کرده بود. اما با ناباوری خانواده و دوستانش، مامان جاسوس سرسختترین دشمن دولت یهود، یعنی ایران، شد.
به گفته شین بت، سرویس امنیت داخلی اسرائیل، مامان یکی از ۳۹ اسرائیلی است که در سال گذشته به ظن جاسوسی برای ایران دستگیر شدهاند. یکی از مقامات آنها به من گفت که ایرانیها از پایان سال ۲۰۲۲ صدها اسرائیلی را به کار گرفتهاند. این افراد، که از طریق پلتفرمهای رسانههای اجتماعی یا در طول سفر به ترکیه یا آذربایجان استخدام شدهاند، از پیشینههای مختلفی هستند: یهودی و عرب، مذهبی و سکولار، پیر و جوان، زن و مرد.
اسرائیل همیشه به جاسوسی خود – و انسجام ملی خود – افتخار کرده است. برخی افزایش ظاهری اسرائیلیهایی را که مایل به خیانت به کشورشان هستند، نشانهای از سرخوردگی و شکاف اجتماعی آن میدانند. مقامات اسرائیلی نگران هستند. یک مقام سابق شین بت گفت: «ما باید دیگران را از همکاری با بدترین دشمنانمان بازداریم، پیش از آنکه به یک بیماری همهگیر ملی تبدیل شود.»
تا پیش از استخدام توسط ایران، مامان زندگی معمولیای داشت. او در سال ۱۹۵۲ متولد شد، در جوانی در ارتش اسرائیل خدمت کرد، با همسرش آشنا شد و به منطقهای روستایی در شمال اسرائیل نقل مکان کرد. در آنجا این زوج چهار فرزند خود را بزرگ کردند و یک مهمانخانه کوچک را اداره میکردند. مامان همیشه به دنبال راههایی برای کسب درآمد بیشتر بود، اما هیچ یک از طرحهایش به نتیجه نرسید. پس از شکست یک دکه شاورما، مامان با مجرمان درگیر شد. او بعدها به جرایم مختلفی از جمله اخاذی و فرار مالیاتی محکوم شد. این «جرایم کوچک»، آنطور که یکی از دوستانش توصیف کرد، پیشدرآمد سقوط نهایی او بود.
به گفته شین بت، سرویس امنیت داخلی اسرائیل، مامان یکی از ۳۹ اسرائیلی است که در سال گذشته به ظن جاسوسی برای ایران دستگیر شدهاند.
حدود ۲۰ سال پیش، مامان که از همسرش جدا شده بود، برای جستجوی اقبال بهتر به ترکیه نقل مکان کرد. او در سامانداغ، شهری در ساحل مدیترانه، نزدیک مرز سوریه، ساکن شد و خود را به عنوان یک تاجر عمدهفروش معرفی کرد و به تجارت سبزیجات، میوه و ادویه – هر چیزی که میتوانست سودآور باشد – پرداخت.
او هر از چند گاهی برای دیدن دوستان و خانواده به اسرائیل بازمیگشت. به گفته افرادی که او را میشناسند، مامان وقتی در مورد شغلش از او سوال میشد، طفره میرفت و این تصور را ایجاد میکرد که برای موساد، آژانس جاسوسی اسرائیل، و برای واحدهای نیروهای ویژه اسرائیل در لبنان و ترکیه به طور مخفیانه کار میکند. (شین بت و دادستانهای دولتی این را انکار میکنند.)
با گذشت زمان، کسب و کار مامان شروع به испытывать مشکلات کرد. اوضاع برای مدت کوتاهی بهتر شد وقتی با دو پسر عمو، آندری و جنید اصلان، هر دو شهروند ترکیه، آشنا شد که به عنوان شریک به او پیوستند. (شین بت معتقد است که در مقطعی این پسرعموها هم برای سازمانهای اطلاعاتی ترکیه و هم ایران کار میکردند.)
اما تا آوریل ۲۰۲۴، وضعیت مالی مامان دوباره در حال سقوط آزاد بود، و علاقه ناتالی به زندگی خوب نیز کمکی به او نمیکرد. طبق مکالمات واتساپی که توسط شین بت به دست آمده است، او از اصلانها کمک خواست. آنها ترتیب ملاقات او را با یک تاجر ثروتمند ایرانی به نام ادی دادند. ادی که از طریق پسرعموها ارتباط برقرار میکرد، قول داد با باز کردن درها در بازارهای میوه و پسته، مامان را ثروتمند کند.
ادی در جلسه برنامهریزی شده حاضر نشد، اما غیبت او تنها علاقه مامان را بیشتر کرد. اصلانها گفتند ادی در ایران است و پیشنهاد کردند مامان برای ملاقات با او به آنجا سفر کند. به عنوان یک شهروند اسرائیلی، عبور قانونی از مرز برای او دشوار بود، بنابراین مامان باید خود را قاچاقی از مرز عبور میداد – اقدامی بسیار بیاحتیاطانه.
—تصویری مرتبط با مردخای مامان یا جاسوسی در اینجا قرار میگیرد.—
در ماه مه، مامان با آندری به روستایی در شرق ترکیه، نزدیک مرز ایران، سفر کرد. در آنجا در هتلی منتظر دستورات بعدی از سوی ادی ماند. پنج روز بعد، او گذرنامه، تلفن همراه و وسایل شخصی خود را نزد آندری در هتل گذاشت و سوار عقب یک کامیون شد، جایی که به او گفته شد روی تشکی دراز بکشد. یک افسر اطلاعاتی اسرائیل گفت: «به نظر میرسد آندری تجربه قابل توجهی در برخورد با مرزبانان ترکیه داشته است. رشوه دادن به آنها برای اینکه به سمت دیگری نگاه کنند، چندان دشوار نیست.»
پس از اینکه کامیون مامان را از مرز عبور داد، در کنار ویلایی توقف کرد. چندین مرد مهم به نظر میرسیدند – و خود ادی – به گرمی از او استقبال کردند. مامان ۱۲ ساعت در ویلا ماند. اگر تا آن زمان متوجه نشده بود که ایرانی در چه کاری است، باید به زودی متوجه میشد.
ادی در ازای کمک به او در تجارت عمدهفروشی، از مامان خواست آیا میتواند چند «لطف» کوچک برای او انجام دهد. اینها شامل پنهان کردن پول و اسلحه در اسرائیل، عکسبرداری از مناطق شلوغ، و ارعاب اعراب اسرائیلی بود که در انجام مأموریتهایی که اطلاعات ایران برایشان پول پرداخت کرده بود، کوتاهی کرده بودند. مامان موافقت کرد.
ادی و مردان دیگر مأموران وزارت اطلاعات و امنیت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) بودند. به گفته سرویس امنیت اسرائیل، «لطفهایی» که از مامان خواستند انجام دهد، از کتابهای درسی سنتی اطلاعاتی گرفته شده بود، که برای آزمایش تعهد او و ایجاد اهرم فشار بر او در صورتی که بعداً از همکاری امتناع کند، طراحی شده بود.
آن شب، مامان دوباره با پنهان شدن در کامیون به ترکیه بازگشت. در هتل، آندری ۱۳۰۰ دلار پول نقد به او داد. روز بعد مامان برای پیوستن به ناتالی، که در فرودگاه منتظر او بود، به بلاروس پرواز کرد؛ چند روز بعد این زوج به اسرائیل بازگشتند.
طی سه ماه و نیم بعد، مامان با آندری پیام رد و بدل کرد و از طریق او، ادی را ترغیب کرد تا معاملات میوه و آجیلی را که در مورد آن صحبت کرده بودند، پیگیری کند. در اواسط اوت، ادی پاسخ مثبتی داد و از مامان خواست تا در ایران ملاقات کنند.
ایرانیها گفتند اگر او با ترور بنیامین نتانیاهو یا وزیر دفاع یوآو گالانت موافقت کند، ۱۵۰ هزار دلار به او خواهند داد.
مامان همان تشریفات قبلی را طی کرد: اقامت در هتل نزدیک مرز، و – با دریافت سیگنال – گذاشتن وسایلش نزد آندری و خزیدن روی تخت در کامیون. اندکی پس از ورود به ایران، کامیون با خودرویی حامل ادی و آندری روبرو شد. آنها مامان را به ویلای ادی بردند. در راه، ادی به مامان اطلاع داد که با دو مأمور اطلاعاتی بلندپایه ایرانی که از تهران برای دیدن او سفر کرده بودند، ملاقات خواهند کرد. ادی افزود که مأموران با «چک سفید» میآیند و به مامان پیشنهاد کرد برای وظایفی که به او محول میشود، ۱ میلیون دلار درخواست کند.
این اطلاعات مامان را در حالت شادی قرار داد. پس از یک ناهار مجلل در ویلا، او با دو مأموری که ادی در مورد آنها به او گفته بود، ملاقات کرد. یکی از آنها عبری روان صحبت میکرد. مامان سعی کرد با ادعای داشتن ارتباطات عالی با جنایتکاران اسرائیلی، مردان را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، مأموران فقط به او علاقه داشتند. همانطور که ادی توصیه کرده بود، مامان ۱ میلیون دلار درخواست کرد. آنها با پیش پرداخت ۱۵۰,۰۰۰ دلاری در صورت موافقت او با ترور نتانیاهو یا یوآو گالانت، وزیر دفاع وقت، مقابله کردند. آنها همچنین اعدام رونن بار، رئیس شین بت را نیز میپذیرفتند.
مامان غافلگیر شد. اینها بهترین محافظتشدهترین و غیرقابل دسترسترین مردان اسرائیل بودند. او هیچ ایدهای برای ترور آنها نداشت. اما مأموران اصرار داشتند که او باید یک هدف با ارزش بالا را بکشد. به عنوان طرح دوم، آنها پیشنهاد کردند که مامان میتواند نفتالی بنت، نخست وزیر سابق اسرائیل را در خانهاش در شهر رعنانا ترور کند.
مامان فکر کرد این کار عملیتر به نظر میرسد. او موافقت کرد اما بر قیمت اولیه ۱ میلیون دلاری خود پافشاری کرد. مأموران گفتند پیش پرداخت را به ۴۰۰,۰۰۰ دلار افزایش خواهند داد. آنها به او گفتند که دولت ایران خواهان انتقام سریع برای ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس است.
هنیه در ماه ژوئیه با بمب کوچکی که در اتاقش در یک مهمانخانه متعلق به سپاه پاسداران در تهران پنهان شده بود، کشته شد. اگرچه اسرائیل در آن زمان مسئولیت را بر عهده نگرفت، اما رسانههای اسرائیلی گزارش دادند که مأموران موساد این عملیات را انجام دادهاند. این ترور نشان داد که حتی امنترین مخفیگاههای ایران نیز امن نیستند.
علیرغم پیشنهاد پیش پرداخت بالاتر، مامان سرسخت ماند و از همکاری با کمتر از ۱ میلیون دلار امتناع کرد. مأموران که برای راضی کردن مافوق خود در تهران desesperado بودند، مأموریت دیگری را پیشنهاد کردند: استفاده از مواد منفجره برای ترور شهرداران نهاریا و عکا، دو شهر ساحلی اسرائیل. مامان (به دروغ) ادعا کرده بود که این دو شهردار را میشناسد.
اما پس از ساعتها چانهزنی، مأموران و مامان هنوز نتوانستند بر سر مبلغ به توافق برسند. توافق شد که مذاکرات روز بعد ادامه یابد. آن شب، مامان، آندری و ادی برای شام به یک هتل مجلل رفتند، جایی که مامان و آندری قرار بود در آن اقامت کنند.
مامان آنقدر تحت تأثیر غذای خوشمزه و خدمات دقیق قرار گرفته بود که پیامهای صوتی هیجانزدهای در واتساپ برای ناتالی فرستاد. او گفت: «این دیوانهکننده است!» و قول داد برای او «عطری نفیس» بخرد. ناتالی پاسخ داد: «من عطرهای گلی دوست ندارم» و خواستار «عطری خوشبو با رایحه تنباکو و قهوه، که باید قوی و گران باشد» شد.
صبح روز بعد، مامان و آندری به ویلای ادی بازگشتند و مذاکرات از سر گرفته شد. مأموران ایده جدیدی داشتند: آیا مامان میتواند یک مأمور موساد را استخدام کند و او را به یک مأمور دوجانبه تبدیل کند؟ مامان با قول استخدام یک مقام سابق موساد مقابله کرد، اما مأموران بر کسی که در خدمت فعال باشد اصرار داشتند.
یک بار دیگر، مامان ۱ میلیون دلار درخواست کرد، و یک بار دیگر، جلسه بدون نتیجه پایان یافت. پیش از اینکه آن شب برود، ادی ۵۰۰۰ دلار پول نقد به عنوان حسن نیت برای شرکت در جلسات به او داد.
پس از ۴۸ ساعت در لانه شیر، مامان به ترکیه بازگشت. یک مقام اطلاعاتی اسرائیل که با روشهای عملیاتی ایران آشنا بود، گفت: «او خوششانس بود که گذاشتند برود و او را نکشتند.» مامان از طریق قبرس به اسرائیل پرواز کرد. اما وقتی در فرودگاه بینالمللی بن گوریون از هواپیما پیاده شد، توسط پلیس و مقامات شین بت دستگیر شد. شوکه شده، بر سر آنها فریاد زد و ناسزا گفت.
اطلاعات نظامی اسرائیل پیامهای بین او، آندری، ادی و مأموران ایرانی را رهگیری کرده بود. در ابتدا مامان انکار کرد که کار اشتباهی انجام داده است، اما بعداً – در طول ۱۴ جلسه بازجویی سخت – اعتراف کرد که با مأموران ایرانی ملاقات کرده است. او انکار کرد که قصد آسیب رساندن به امنیت ملی اسرائیل را داشته است و گفت مطمئن نیست اگر واقعاً ۱ میلیون دلار به او پرداخت میکردند، چه کاری انجام میداد. مقام فعلی شین بت به من گفت: «ادعای دفاعی او بیمعنی است. ما شک نداریم که او قصد آسیب رساندن به امنیت اسرائیل را داشته است.»
از زمان بازگشت نتانیاهو به قدرت در سال ۲۰۲۲، نیروهای گریز از مرکز در جامعه اسرائیل قویتر شدهاند. فرهنگ فساد از بالا به پایین سرایت کرده است.
مامان به عنوان آخرین تلاش برای جلوگیری از مجازات، پیشنهاد کرد به عنوان یک مأمور دوجانبه عمل کند و ایرانیان را فریب دهد. پیشنهاد او بلافاصله رد شد. مامان به اتهام تماس با یک مأمور خارجی و ورود غیرمجاز به یک کشور دشمن متهم شد. وکیل او، ایال بسرگلیک، در ابتدا ادعای مامان مبنی بر اینکه قبلاً به سرویسهای امنیتی اسرائیل کمک کرده بود را تکرار کرد و گفت که شاهدانی را برای تأیید این موضوع در دادگاه ارائه خواهد داد. اما سرانجام مامان با اعتراف به اتهامات موافقت کرد. ناتالی توسط مقامات مورد بازجویی قرار گرفت اما بعداً آزاد شد.
از بدو تولد، اسرائیل با همسایگان خود در جنگ بوده است. در طول دههها، کشورهای عربی تلاش کردهاند شهروندان اسرائیلی را برای جاسوسی برای خود استخدام کنند، اما بدون هیچ موفقیت قابل توجهی. شکست آنها را میتوان، حداقل تا حدی، به وفاداریای نسبت داد که اسرائیلیها از نظر تاریخی نسبت به دولت احساس کردهاند. ایده یک میهن برای مردم یهود، که پس از وحشت هولوکاست تأسیس شد و با روحیه تلاش جمعی و کمک متقابل پرورش یافت، ایده قدرتمندی بود. خدمت سربازی اجباری برای مردان و زنان این ایده را تقویت کرد که هویت ملی ریشه در امنیت ملی دارد. علیرغم اصطکاک بین بخشهای ملیگرا و فوق ارتدوکس جامعه اسرائیل و اختلافات بین چپ و راست بر سر اشغال سرزمینهای فلسطینی پس از ۱۹۶۷، میهنپرستی همچنان یک نیروی عاطفی قوی در اسرائیل باقی ماند.
اما در سالهای اخیر، و بهویژه از زمان بازگشت نتانیاهو به قدرت در سال ۲۰۲۲، نیروهای گریز از مرکز در جامعه اسرائیل قویتر شدهاند. فرهنگ فساد از بالا به پایین سرایت کرده است. تلاشهای نتانیاهو برای تضعیف قوه قضاییه، آشفتگی سیاسی ایجاد کرده و اسرائیلیها را دو قطبی کرده است. دوره کوتاهی از وحدت ملی وجود داشت زیرا اسرائیل از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در شوک بود، اما بحثها بر سر ناکامیهای اطلاعاتی که اجازه آن را داد، و همچنین بر سر چگونگی تضمین آزادی گروگانها، تنها خطوط گسل کشور را عمیقتر کرد.
یورام پری، استاد بازنشسته مطالعات اسرائیل در دانشگاه مریلند، به من گفت که «جامعه اسرائیل در حال لغزیدن به سمت وضعیت خطرناک فروپاشی درونی است.» پری معتقد است که تلاشهای نتانیاهو برای تضعیف قوه قضاییه و کنترل رسانهها به «زوال نهادهای سنتی قدیمی» و کاهش کلی احترام به قانون کمک کرده است. او گفت: «جای تعجب نیست که در چنین واقعیت آشفتهای، تعداد بیشتری از اسرائیلیها مهار کمتری دارند و آماده شکستن این تابو هستند که به کشور خود خیانت نکنید.»
این ممکن است به توضیح اینکه چرا ایران، علیرغم تکنیکهای جاسوسی ابتدایی خود، اکنون در جایی موفق میشود که سایر دشمنان اسرائیل شکست خوردهاند، کمک کند. برای نزدیک به دو دهه، جنگ جاسوسی بین اسرائیل و ایران (و حزبالله، نیروی نیابتی ایران) در جریان بوده است. موساد، آژانس جاسوسی خارجی اسرائیل، دانشمندان ایرانی را ترور کرد، بدافزار را در کامپیوترهای هستهای ایران وارد کرد و سایتهای هستهای و موشکی ایران را خرابکاری کرد. در فوریه ۲۰۰۸، موساد در یک عملیات مشترک با سیا، عماد فائز مغنیه، مقام حزبالله را در دمشق کشت. ایران و حزبالله از آن زمان تاکنون با تلاش برای ربودن و کشتن دیپلماتها، مقامات و حتی گردشگران اسرائیلی، سعی در تلافی داشتهاند.
عملیات ایران، که زمانی به مأموران حرفهای محدود بود، اخیراً به شهروندان عادی نیز گسترش یافته است. مقام شین بت که با او صحبت کردم، آن را رویکرد «اسپری کن و دعا کن» توصیف کرد، که به دنبال توسعه تعداد انگشتشماری از نیروهای با کیفیت بالا با سرمایهگذاریهای کمخطر در بسیاری دیگر است. این یادآور روشهایی است که زمانی توسط کا.گ.ب استفاده میشد: اتحاد جماهیر شوروی موفق شد با شکار اسرائیلیهایی با گرایشهای کمونیستی، در سرویسهای مخفی نوپای اسرائیل و سایر نهادها نفوذ کند. (این امر با این واقعیت سادهتر شد که اتحاد جماهیر شوروی رقیب اسرائیل تلقی میشد، نه دشمنی مانند ایران و کشورهای عربی.)
اکنون نیروهای جدید بیشتر با طمع هدایت میشوند تا ایدئولوژی. یک ترفند رایج ایرانی، ارسال آگهی در رسانههای اجتماعی است که از مردم میپرسد آیا میخواهند مقداری پول آسان به دست آورند. در ژوئیه ۲۰۱۹، شین بت اعلام کرد که تلاش ایران برای استخدام شبکه گستردهای از مأموران در اسرائیل، کرانه باختری و غزه را از طریق پلتفرمهای شبکههای اجتماعی خنثی کرده است. سخنگوی شین بت در آن زمان گفت: «اکثریت قریب به اتفاق شهروندان اسرائیلی از همکاری با [ایرانیها] امتناع کردند، زیرا مشکوک بودند که این یک عنصر متخاصم است و تماس خود را با آنها قطع کردند.»
عزیز نیسانوف، یک نوازنده پارهوقت ۴۳ ساله از شهر بندری حیفا در شمال اسرائیل، یکی از کسانی بود که با چشمانداز یک مشت دلار از ایرانیان وسوسه شد. اما داستان او همچنین نشاندهنده تضعیف وفاداری بسیاری در اسرائیل به کشورشان است.
اسرائیل کشوری از مهاجران است که اولویت به یهودیان داده میشود. بلافاصله پس از تأسیس آن در سال ۱۹۴۸، اسرائیل «قانون بازگشت» را تصویب کرد که به افرادی که حداقل یک پدربزرگ یا مادربزرگ یهودی دارند، تابعیت خودکار اعطا میکند.
«جای تعجب نیست که در چنین واقعیت آشفتهای، تعداد بیشتری از اسرائیلیها مهار کمتری دارند و آماده شکستن این تابو هستند که به کشور خود خیانت نکنید»
نیسانوف در هفت سالگی با خانوادهاش از آذربایجان به اسرائیل آمد. یهودیان آذری به «یهودیان کوهستان» معروف هستند و بسیاری از آنها نوادگان یهودیان ایرانی از ایران هستند که با آذربایجان هم مرز است. آنها فرهنگ متمایزی دارند، از جمله گویش خاص خود، جودئو-تات. خانواده نیسانوف، مانند بسیاری دیگر از جامعه خود، تا حدی به دلیل سختیها در اتحاد جماهیر شوروی سابق، اما همچنین از روی احساس قوی هویت یهودی مهاجرت کردند: آنها احساس میکردند زندگی در میهن یهودی مطمئناً بهتر خواهد بود.
اینطور نبود. آن زمان و اکنون، بسیاری از یهودیان آذری در اسرائیل در مضیقه هستند. آنها برای یافتن شغل، کنار آمدن با هزینه بالای زندگی یا یافتن مسکن مقرون به صرفه تلاش میکنند. بسیاری از یهودیان آذری احساس به حاشیه رانده شدن میکنند.
در اواسط سال ۲۰۲۲، نیسانوف از سرزمین مادری خود بازدید کرد، جایی که به یکی از دوستان قدیمی خود اعتراف کرد که به عنوان یک موسیقیدان به سختی امرار معاش میکند. دوستش او را به یک ایرانی ۵۶ ساله آذریتبار معرفی کرد که با نام الشان آقایف شناخته میشد (نزدیک به یک سوم ایرانیان آذریتبار هستند). آقایف ادعا میکرد برای شخصی به نام اورهان کار میکند. هر دوی این مردان، در واقع، افسران اطلاعاتی ایران بودند. به گفته شین بت، نیسانوف با میل و رغبت با این دو مرد همکاری کرد. وکیل او، ماهر تلحمی، گفت که موکلش با سختی مالی و احساس بیگانگی از جامعه اسرائیل برانگیخته شده بود.
در ابتدا، به نیسانوف وظیفه عکسبرداری از مکانهای غیرنظامی در اسرائیل محول شد. با این حال، دستورات به زودی به مستندسازی سایتهای نظامی و استراتژیک افزایش یافت. نیسانوف با پیروی از دستورالعملها و نشانگرهای دقیق در Google Earth و Google Maps، از مقر موساد در گلیلوت، پایگاه دریایی حیفا، باتریهای گنبد آهنین (سیستم پدافند هوایی اسرائیل) و مقر نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) در تل آویو عکس گرفت.
نیسانوف شش همدست، از جمله دو نوجوان و پسر ۱۹ سالهاش، ییگال نیسانوف، که نام خانوادگی خود را به نیسان عبری کرده بود، استخدام کرد. ییگال، که زمانی یک تکنسین خدمت در نیروی هوایی اسرائیل بود، پست خود را ترک کرده و تحت تعقیب پلیس نظامی بود. آنها با هم، یک حلقه جاسوسی کارآمد تشکیل دادند و نزدیک به ۱۰۰ هدف را در سراسر اسرائیل زیر نظر گرفتند.

در جسورانهترین مأموریت خود، به این گروه گفته شد تا خسارات وارده به پایگاه هوایی نواتیم، محل استقرار اسکادرانهای جنگنده «رادارگریز» F-35 اسرائیل، را پس از حمله موشکی ایران در آوریل ۲۰۲۴، بررسی کنند. همچنین به آنها وظیفه تعقیب فرمانده پایگاه، یک سرتیپ، محول شد.
نیسانوف حتی از خانواده خود نیز استفاده کرد. هنگامی که مادرش به یک مراسم پذیرایی در سفارت تازه تأسیس آذربایجان در تل آویو دعوت شد، او را تشویق به گرفتن عکس کرد. حداقل در یک مورد، نیسانوف به آذربایجان سفر کرد و در آنجا دستورات بیشتری از مأموران ایرانی دریافت کرد.
این گروه، که برای هر مأموریت بین ۵۰۰ تا ۱۲۰۰ دلار دریافت میکرد، در ۱۵ ماه تقریباً ۳۰۰,۰۰۰ دلار جمعآوری کرد. پرداختها با ارزهای دیجیتال، که برخی به منابع روسی مرتبط بودند، انجام میشد. اطلاعات ایران هزینهها، از جمله اتاقهای هتل، خودروهای کرایهای، دوچرخه، دوربینهای جدید و کامپیوترها را پوشش میداد. مقامات اسرائیلی بعدها یک خودرو، دو موتور سیکلت و ۱۱,۰۰۰ دلار پول نقد را مصادره کردند.
فعالیتهای این حلقه پیامدهای ملموسی داشت. سایتهای نظامی که توسط نیسانوف و تیمش عکسبرداری شده بودند، به اهداف موشکها و پهپادهای حزبالله تبدیل شدند. در ماه مه ۲۰۲۴، حزبالله یک بالون دیدهبانی اسرائیلی مجهز به حسگرهای پیشرفته را سرنگون کرد، یکی از چندین سایتی که توسط این گروه زیر نظر گرفته شده بود.
این عملیات در سپتامبر ۲۰۲۴، هنگامی که نیروهای ویژه شین بت به خانههای این مردان یورش بردند و آنها را دستگیر کردند، به طور ناگهانی پایان یافت. مقامات این گروه را «یکی از خطرناکترین و مطمئناً بزرگترین حلقههای جاسوسی که تاکنون در اسرائیل فعالیت کرده است» توصیف کردند. به طرز وحشتناکی، مشخص شد که نیسانوف قرار بود ده روز بعد در رویدادی با حضور اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل، و چندین عضو کابینه، موسیقی خود را اجرا کند.
داستان آشر بنیامین وایس، یک یهودی ۲۴ ساله فوق ارتدوکس از شهر بنی براک، شکاف عمیق دیگری را در جامعه اسرائیل آشکار میکند. تا سال گذشته، بیشتر یهودیان فوق ارتدوکس از خدمت سربازی، که برای سایر اسرائیلیها اجباری است، معاف بودند. با این حال، در ژوئن ۲۰۲۴، دادگاه عالی اسرائیل حکم داد که یهودیان فوق ارتدوکس دیگر نمیتوانند از سربازی امتناع کنند – که باعث اعتراضاتی در شهرهایی با جمعیت زیاد فوق ارتدوکس، مانند اورشلیم و بنی براک شد. این تصمیم، تحقیر وایس نسبت به دولت اسرائیل را تثبیت کرد. او پوسترهایی را در اطراف بنی براک آویزان کرد که نتانیاهو را با آدولف هیتلر مقایسه میکرد. پس از اینکه او روی یک آگهی آنلاین ارسال شده توسط ایرانیان کلیک کرد، وایس هیچ تردیدی در موافقت با خواستههای آنها نداشت.
نیروهای جدید به احتمال زیاد با طمع هدایت میشوند تا ایدئولوژی. یک ترفند رایج ایرانی، ارسال آگهی در رسانههای اجتماعی و پرسیدن از مردم است که آیا میخواهند مقداری پول آسان به دست آورند.
مأموران ایرانی از وایس خواستند یک دانشمند ارشد هستهای اسرائیل و خانوادهاش را ترور کند. (این مأموریت قبلاً به گروهی از اعراب اسرائیلی واگذار شده بود، اما آنها توسط سرویسهای امنیتی رهگیری شده بودند.) وایس از خانه و خودروی دانشمند هستهای عکس گرفت و با موفقیت به موسسه وایزمن در نزدیکی تلآویو، جایی که دانشمند کار میکرد، نفوذ کرد. وایس پیش از اینکه بتواند آسیبی وارد کند دستگیر شد، اما به نوعی موفق شد از شر تلفن خود خلاص شود و هرگونه مدرکی از چتهای خود با ایرانیان را از بین ببرد. وایس برای جاسوسی خود ۲۵,۰۰۰ دلار در کیف پول دیجیتال خود از ایرانیان دریافت کرده بود، اگرچه بازرسان اسرائیلی معتقدند او بیشتر از این به دست آورده است.
وایس در طول بازجویی خود ادعا کرد که «میترسیده نه بگوید. نمیخواستم به من آسیب برسانند.» او در مورد مأمور ایرانی گفت: «او به من گفت: “”افراد بیشتری برایم پیدا کن – برای هر نفری که بیاوری ۲۰ درصد از سودی که او دریافت میکند، به تو میرسد.”” آنها همیشه از ما میخواستند افراد بیشتر و بیشتری برای وظایفشان پیدا کنیم.»
در ماه دسامبر، موتی مامان به اتهام اقدام به نمایندگی از سازمانهای اطلاعاتی ایران و ورود غیرمجاز به کشور دشمن محکوم شد (او هنوز به مجازات محکوم نشده است). وایس، نیسانوف و همدستانش، و هفت عرب اسرائیلی در سلولهای زندان منتظر شروع محاکمه خود هستند. به نظر میرسد جاسوسان ادعایی بیشتری به آنها ملحق شوند. در پایان ژانویه، دو نیروی ذخیره ارتش اسرائیل، یوری الیاسپوف و گئورگی آندریاف، هر دو ۲۱ ساله، به ظن جاسوسی برای ایران دستگیر شدند، در حالی که الیاسپوف فیلمی از عملکرد سیستم گنبد آهنین را به اشتراک گذاشته بود.
یکی از افسرانی که در حال تحقیق در مورد پروندههای الیاسپوف و آندریاف بود، در بیانیهای گفت: «هرکسی که ویدیوی یوری را دریافت کرده و این سیستمها را درک میکند، میتواند علیه دولت اسرائیل اقدام کند، که بسیار خطرناک است.» به نظر میرسد این مردان جوان، که ممکن است با حبس ابد روبرو شوند، با انگیزه پول این کار را انجام دادهاند. الیاسپوف به دادستانها گفت: «من در وضعیت مالی دشواری قرار گرفتم.» در زمان دستگیری، ایرانیان ۲۵۰۰ دلار به او پرداخت کرده بودند. آندریاف تنها ۵۰ دلار به جیب زده بود.
”