نشریه فارن افرز : «با جنگ علیه ایران به «اول آمریکا» خیانت نکنید» | ۲۹ خرداد ۱۴۰۴

چرا پیوستن ترامپ به جنگ اسرائیل علیه ایران، منافع آمریکا را به خطر انداخته و با سیاست «اول آمریکا» در تضاد است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/رید اسمیت | 📅 تاریخ: June 18, 2025 / ۲۹ خرداد ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


ترامپ باید از جنگ اسرائیل حمایت کند – اما به آن نپیوندد

گاهی اوقات، حیاتی‌ترین آزمون یک کشور قدرتمند نه به قدرت آن، بلکه به قضاوتش بستگی دارد. ایالات متحده اکنون با چنین آزمونی روبه‌روست؛ در حالی که اسرائیل کارزاری مصمم علیه ایران به راه انداخته و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در حال سنجش پیوستن به آن است.

در روزهای اخیر، رئیس‌جمهور سیگنال‌های متناقضی ارسال کرده است. او دیروز در تروث سوشال، با استفاده معنادار از ضمیر اول شخص جمع نوشت: «ما اکنون کنترل کامل و مطلق آسمان ایران را در دست داریم.» در دیگر پست‌های همان روز، او به کشتن رهبر جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و از جمهوری اسلامی «تسلیم بی‌قید و شرط!» خواست. پس از ماه‌ها صحبت درباره چشم‌انداز دیپلماسی با ایران (و سال‌ها ابراز تأسف از ناکامی‌های نظامی گذشته آمریکا در خاورمیانه)، به نظر می‌رسید ترامپ، که به دمدمی‌مزاجی شهرت دارد، دیدگاه جنگ‌طلبانه‌تری اتخاذ کرده است.

با این حال، اوایل امروز، موضع او مبهم‌تر بود. او به خبرنگاران گفت: «ممکن است این کار را انجام دهم. ممکن هم هست انجام ندهم. منظورم این است که هیچ‌کس نمی‌داند من چه خواهم کرد.»

اگر ایالات متحده در نهایت وارد جنگ با ایران شود، چندان غافلگیرکننده نخواهد بود. خصومت با جمهوری اسلامی در واشنگتن ریشه‌های عمیقی دارد – و این موضوع قابل درک هم هست. رژیم ایران آمریکایی‌ها را به گروگان گرفته و از تروریست‌ها و شورشیانی حمایت کرده است که اعضای سرویس نظامی ایالات متحده را در لبنان و عراق کشته‌اند. همچنین، احساس همبستگی آمریکا با اسرائیل به طور طبیعی از پیوندهای فرهنگی، منافع امنیتی متقابل و دهه‌ها مشارکت استراتژیک نشأت می‌گیرد. علاوه بر این، این جنگی است که برای اسرائیل منطقی به نظر می‌رسد – کشوری که به دنبال نوعی شفافیت استراتژیک است که واشنگتن در جنگ‌های اخیر خود نتوانسته به آن دست یابد. اسرائیل پس از پشت سر گذاشتن آسیب روانی حملات ۷ اکتبر، به دنبال از بین بردن تهدیدات عمیق به جای صرفاً مدیریت آنها بوده است. اسرائیل ساختار فرماندهی و جایگاه سیاسی حزب‌الله در لبنان را در هم شکست، به فروپاشی رژیم بی‌رحم بشار اسد در دمشق کمک کرد و حماس را در غزه ویران ساخت. با از هم پاشیدن نیروهای نیابتی ایران و باز شدن ناگهانی حریم هوایی سوریه به روی جت‌های اسرائیلی، جمهوری اسلامی به دشمنی بسیار آسیب‌پذیرتر تبدیل شده است. اکنون با ارتشی اسرائیلی روبه‌روست که از قابلیت‌های اطلاعاتی قدرتمند، سلاح‌های برتر و اراده سیاسی برای به پایان رساندن جنگ برخوردار است.

تردیدی نیست که جهان بدون ایران مجهز به سلاح هسته‌ای، جای بهتری خواهد بود و ایالات متحده همیشه باید از متحدان و شرکای خود حمایت کند. اما جنگ‌های ضروری آن کشورها نباید به جنگ‌های انتخابی واشنگتن تبدیل شوند. ایالات متحده نقشی برای ایفا در این درگیری دارد، اما نباید از آستانه اقدام نظامی مستقیم علیه ایران عبور کند. درخواست‌ها برای حملات نظامی ایالات متحده بر این فرض خطرناک استوار است که چنین اقدامی پاک، سریع و مهارشده خواهد بود. با این حال، اگر ترامپ تصمیم به ورود به این جنگ بگیرد، احتمالاً به گونه‌ای تشدید خواهد شد که پیامدهای منفی شدیدی برای ایالات متحده، متحدانش و اقتصاد جهانی به همراه خواهد داشت. واشنگتن می‌تواند و باید با ارائه رهگیرهای دفاع موشکی و کمک‌های لجستیکی برای محافظت از غیرنظامیان اسرائیلی در برابر حملات پهپادی و موشکی ایران، به اسرائیل کمک کند. اما نباید در حملات هوایی علیه اهداف ایرانی شرکت کند، به هیچ تلاشی برای تغییر رژیم بپیوندد، یا نیروهای زمینی ایالات متحده را مستقر کند. به عبارت ساده، ایالات متحده نباید در این جنگ به یک هم‌رزم تبدیل شود.

انجام غیر از این، نشان‌دهنده یک خطای فاجعه‌بار در قضاوت از سوی ترامپ خواهد بود. همچنین سیاست خارجی «اول آمریکا» را که به او در رسیدن به قدرت کمک کرد و اکثریت بزرگی از آمریکایی‌ها از آن حمایت می‌کنند، به خطر می‌اندازد. هنگامی که او در سال ۲۰۱۵ وارد صحنه سیاسی شد، بخش قابل توجهی از جذابیت ترامپ به صداقت تازه‌اش در مورد اشتباهات واشنگتن در خاورمیانه بستگی داشت. در زمانی که اکثر مقامات جمهوری‌خواه هنوز سعی می‌کردند تا حد امکان کمتر در مورد جنگ فاجعه‌بار عراق صحبت کنند، ترامپ با صدای بلند نتیجه‌ای را که اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی‌ها سال‌ها قبل به آن رسیده بودند، تکرار کرد: «بدیهی است که جنگ در عراق یک اشتباه بزرگ و فاحش بود»، همانطور که او در یکی از اولین مناظره‌های مقدماتی حزب جمهوری‌خواه در آن سال بیان کرد.

با این حال، اکنون ترامپ با خطر ارتکاب اشتباهی مشابه در خاورمیانه روبه‌روست. به نظر می‌رسد غرایز استراتژیک او، وی را به بیراهه می‌کشاند. با کمی شانس، غرایز سیاسی قوی او فعال شده و از لبه پرتگاه عقب‌نشینی خواهد کرد.

یک چیز به چیز دیگری منجر می‌شود

این تصور که ایالات متحده می‌تواند یک اقدام محدود علیه ایران انجام دهد بدون آنکه واکنشی مأیوسانه و شدید را برانگیزد، نشان‌دهنده فقدان تخیل است. آنچه به عنوان یک حمله دقیق به تأسیسات غنی‌سازی مستحکم ایران در اعماق زمین در سایت فردو آغاز می‌شود، با خطر گسترش غیرقابل پیش‌بینی در جهات مختلف روبه‌روست. حملات تلافی‌جویانه به دنبال خواهد داشت و همه طرف‌ها از نردبان تشدید بالا خواهند رفت.

ایران احتمالاً علیه نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه‌های آسیب‌پذیر و در معرض خطر در عراق و سوریه دست به تلافی خواهد زد. همچنین ممکن است به تأسیسات نظامی عمده آمریکا مانند پایگاه هوایی العدید در قطر و مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در بحرین حمله کند. حملات سایبری با هدف قرار دادن زیرساخت‌های انرژی، مالی و ارتباطی آمریکا می‌تواند در پی آن رخ دهد. ایران می‌تواند با مین‌گذاری در تنگه هرمز و تشویق شبه‌نظامیان حوثی مستقر در یمن به تشدید حملات خود به کشتی‌ها در دریای سرخ، کشتیرانی جهانی را فلج کند. در پاسخ، ایالات متحده تقریباً به طور قطع حملات تلافی‌جویانه خود را به طیف گسترده‌ای از اهداف نظامی و نیابتی ایران در سراسر منطقه آغاز خواهد کرد.

همانند مداخلات گذشته آمریکا در خاورمیانه، این درگیری می‌تواند خود تداوم‌بخش شود. راه‌های خروج سیاسی ممکن است تحت فشار اجتناب‌ناپذیر برای تشدید، از بین بروند. آنچه به عنوان یک حمله محدود آغاز شد، می‌تواند به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود.

در همین حال، چین احتمالاً به دنبال بهره‌برداری از چنین وضعیتی برای پیشبرد منافع خود خواهد بود. در روزهای اخیر، پس از آنکه پنتاگون به ناو هواپیمابر یواس‌اس نیمیتز دستور داد از اقیانوس هند و آرام به خاورمیانه منتقل شود، ارتش چین گشت‌های دریایی و هوایی تحریک‌آمیزی انجام داد که در آن متحدان ایالات متحده را در آب‌های مورد مناقشه تعقیب می‌کرد. اگر نیروهای آمریکایی برای مدت طولانی‌تری در خاورمیانه مستقر شوند، چین می‌تواند فشار خود را بر تایوان افزایش داده و آزار و اذیت کشتی‌های فیلیپین و ژاپن را تشدید کند. چنین اقداماتی عزم متحدان ایالات متحده در منطقه را آزمایش کرده و تردیدهایی را در مورد قابلیت اتکای واشنگتن ایجاد خواهد کرد.

آقای دمدمی‌مزاج

علاوه بر ایجاد خطر برای منافع ایالات متحده، مداخله نظامی آمریکا در ایران می‌تواند به همان طرفی که قصد کمک به آن را داشت، یعنی اسرائیل، آسیب برساند. برای دهه‌ها، رهبران اسرائیل این استدلال را مطرح کرده‌اند که باید از خودشان، توسط خودشان دفاع کنند. آنها دقیقاً برای اطمینان از اینکه در طول یک بحرین، به یک قدرت خارجی یا هوس‌های حامیان خود در واشنگتن وابسته نباشند، سرمایه‌گذاری سنگینی در نیروی هوایی، پدافند موشکی و قابلیت‌های سایبری انجام داده‌اند. مداخله آمریکا در حال حاضر، این تلاش‌ها را بی‌معنا کرده و وابستگی اسرائیل و نقش شریک کوچک‌تر آن را در رابطه‌اش با واشنگتن تثبیت خواهد کرد.

ورود آمریکا همچنین می‌تواند خطوط کلی اهداف جنگی اسرائیل را تغییر دهد. حتی اگر ترامپ تصمیم به ورود به جنگ بگیرد، ممکن است دوباره نظرش تغییر کند و اسرائیل را تحت فشار قرار دهد (یا مجبور کند) تا قبل از رسیدن به آنچه رهبران اسرائیل در غیر این صورت یک وضعیت پایانی رضایت‌بخش تلقی می‌کنند، متوقف شود. به هر حال، ترامپ به سختی می‌توان نمونه‌ای از ثبات قدم باشد. تنها یک ماه پیش، او مشاور امنیت ملی خود، مایک والتز، را با نامزد کردن او برای خدمت به عنوان سفیر ایالات متحده در سازمان ملل تنزل مقام داد؛ به گزارش واشنگتن پست، ترامپ از این موضوع عصبانی بود که در حالی که او به دنبال توافق با ایران بود، والتز با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در مورد طرح‌های حمله هماهنگی نزدیکی داشته است. با این حال، اکنون ظاهراً خود ترامپ وارد چنین برنامه‌ریزی‌هایی شده است.

با این حال، ترامپ ممکن است دوباره مسیر خود را تغییر دهد، به خصوص اگر معتقد باشد که مردم آمریکا – و به ویژه، حامیانش – با او هم‌نظر نیستند. نظرسنجی اکونومیست/یوگاو از آمریکایی‌ها که بین ۱۲ تا ۱۶ ژوئن انجام شد، پرسید: «آیا فکر می‌کنید ارتش ایالات متحده باید در درگیری بین اسرائیل و ایران دخالت کند؟» تنها ۱۶ درصد از پاسخ‌دهندگان پاسخ مثبت دادند، در حالی که ۶۰ درصد قابل توجهی پاسخ منفی دادند. حتی در میان رأی‌دهندگان ترامپ، که لزوماً جنگ‌طلب‌تر نیستند اما تمایل دارند با رئیس‌جمهور هم‌سو شوند، تنها ۱۹ درصد از مداخله نظامی ایالات متحده حمایت کردند، در حالی که ۵۳ درصد با آن مخالف بودند. ترامپ احتمالاً چنین اعدادی را به دقت زیر نظر دارد – همانطور که نتانیاهو نیز چنین می‌کند.

مداخله نظامی آمریکا در ایران می‌تواند به همان طرفی که قصد کمک به آن را داشت، یعنی اسرائیل، آسیب برساند.

همچنین مسئله مجوز کنگره برای هرگونه اقدام نظامی آمریکا مطرح است، که یک الزام اساسی قانون اساسی باقی مانده است، اگرچه در چند دهه گذشته به طور معمول نادیده گرفته شده است. هیچ مجوز دائمی برای استفاده از نیروی نظامی (AUMF) که در مورد ایران اعمال شود، وجود ندارد. اگر دولت معتقد است اقدام نظامی مستقیم ضروری است، باید در برابر کنگره حاضر شده و این موضوع را برای مردم آمریکا توجیه کند.

با این حال، ترامپ بسیار بعید است که قبل از اقدام، از کنگره درخواست مجوز کند. با توجه به اینکه حزب جمهوری‌خواه مطیع، کنترل هر دو مجلس را در دست دارد، او ممکن است احساس کند که می‌تواند کنگره را به طور کامل نادیده بگیرد. اما کنگره می‌تواند اوضاع را برای ترامپ پیچیده کند، به خصوص اگر تعداد قابل توجهی از قانون‌گذاران جمهوری‌خواه شروع به مخالفت با اقدام نظامی ایالات متحده کنند. محافظه‌کاران برجسته در حال حاضر تردیدهایی را ایجاد می‌کنند. سناتور جاش هالی، جمهوری‌خواه از میزوری و حامی سرسخت اسرائیل، امروز به خبرنگاری از سی‌ان‌ان گفت: «من نمی‌خواهم ما وارد جنگ شویم. من جنگ دیگری در خاورمیانه نمی‌خواهم.» او افزود: «من کمی نگران افزایش ناگهانی حضور نظامی ما در منطقه هستم.» مداخله آمریکا، به ویژه اگر اعضای سرویس نظامی ایالات متحده کشته شوند، می‌تواند باعث برگزاری جلسات استماع پر سر و صدای کنگره و مخالفت صریح در رسانه‌های محافظه‌کار شود. این امر می‌تواند بدبینی عمومی را تقویت کرده و حمایت از مشارکت ایالات متحده در جنگ را بیشتر تضعیف کند.

با توجه به این ملاحظات استراتژیک، سیاسی و قانون اساسی، ایالات متحده باید به اسرائیل کمک کند تا این جنگ را به تنهایی و با شرایط خودش به پایان برساند. اما این تمام کاری است که واشنگتن باید انجام دهد. این جنگ اسرائیل است و جنگی است که اسرائیل باید در آن پیروز شود. دلیلی وجود ندارد که آن را به جنگی تبدیل کنیم که واشنگتن در آن بازنده باشد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:فارن افرز

💡 درباره منبع:فارن افرز یک نشریه آمریکایی با تمرکز بر سیاست خارجی و روابط بین‌الملل است که از سال ۱۹۲۲ توسط شورای روابط خارجی منتشر می‌شود. این نشریه به عنوان یکی از تأثیرگذارترین منابع برای تحلیل سیاست خارجی در ایالات متحده شناخته می‌شود.

✏️ درباره نویسنده:رید اسمیت معاون سیاست خارجی در «استند توگدر» (Stand Together) است. «استند توگدر» یک جامعه بشردوستانه است که برای کمک به هر فرد برای تحقق پتانسیل خود و کمک به دیگران برای انجام همین کار تلاش می‌کند.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.