مجله فارن افرز : «سه‌راهی هسته‌ای اروپا: گزینه‌های دشوار و خطرناک برای بازدارندگی پسا-آمریکایی» | ۱۱ فروردین ۱۴۰۴

با کاهش تعهد آمریکا، اروپا با انتخاب‌های دشوار هسته‌ای روبروست: اشاعه، بی‌ثباتی استراتژیک، یا بازدارندگی ضعیف در برابر روسیه؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Affairs/Mark S. Bell and Fabian R. Hoffmann | 📅 تاریخ: March 31, 2025 / ۱۱ فروردین ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


مقدمه: پایان اتکا به آمریکا

در طول ماه‌های اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، برای رهبران اروپایی به طور فزاینده‌ای روشن شده است که ادامه اتکا به ایالات متحده برای تضمین امنیت قاره، قماری خطرناک خواهد بود. اقدامات دوستانه ترامپ نسبت به ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، حملات علنی جی.دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور، به سیاست‌های داخلی کشورهای اروپایی، اعمال تعرفه‌ها توسط دولت [ترامپ]، و تهدیدها علیه قلمرو دانمارکی گرینلند، رهبران اروپایی را وادار کرده است تا به طور جدی به آینده‌ای فکر کنند که در آن ایالات متحده – و سلاح‌های هسته‌ای‌اش – دیگر ضامن نهایی امنیت اروپا نباشند.

البته، تردید در مورد تمایل ایالات متحده برای جنگ هسته‌ای به نمایندگی از اروپا، مدت‌ها قبل از ترامپ وجود داشت. در طول جنگ سرد، شارل دوگل، رئیس‌جمهور فرانسه، به شکلی مشهور این سوال را مطرح کرد که آیا ایالات متحده حاضر است «نیویورک را با پاریس معاوضه کند؟» اما خصومت دولت ترامپ، فوریت جدیدی به تلاش‌های اروپا برای تأمین دفاع خود بخشیده است.

سه‌راهی هسته‌ای اروپا

با این وجود، پذیرفتن مسئولیت امنیت خود توسط اروپا، صرفاً مسئله ایجاد اراده سیاسی بیشتر، بودجه‌های دفاعی بالاتر، یا فرآیندهای تدارکاتی هماهنگ‌تر نیست. اروپا باید یک سه‌راهی استراتژیک در مورد گزینه‌های هسته‌ای خود را طی کند. رهبران اروپایی سه هدف دارند که مایل به دستیابی به آنها هستند: بازدارندگی معتبر و مؤثر در برابر روسیه؛ ثبات استراتژیک، به معنای انگیزه‌های کمتر برای هر کشوری برای استفاده اول از سلاح هسته‌ای؛ و عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای به کشورهای جدید.

متأسفانه، اروپا نمی‌تواند به همه آنها دست یابد. در واقع، انتخاب هر دو هدف، دستیابی به هدف سوم را غیرممکن می‌سازد. اگر اروپا ثبات استراتژیک و عدم اشاعه را انتخاب کند، ممکن است نتواند روسیه را بازدارد. اما برای تقویت موضع هسته‌ای خود به اندازه‌ای که بازدارندگی معتبری داشته باشد، اروپا باید یا اجازه دهد کشورهای جدیدی این سلاح‌ها را به دست آورند یا درجه‌ای از ثبات استراتژیک را قربانی کند.

هیچ یک از گزینه‌های موجود ایده‌آل نیستند. اما در غیاب حمایت از آن سوی اقیانوس اطلس، اروپا بهتر است عدم اشاعه و بازدارندگی معتبر را انتخاب کند. پذیرش سطحی از بی‌ثباتی استراتژیک در روابط اروپا و روسیه مستلزم پذیرش ریسک‌های هسته‌ای واقعی است. با این حال، گزینه‌های جایگزین حتی خطرناک‌تر خواهند بود.

گزینه اول: عدم اشاعه و ثبات استراتژیک (با هزینه بازدارندگی)

اولین گزینه اروپا در غیاب حمایت آمریکا، انتخاب ترکیبی از عدم اشاعه و ثبات استراتژیک خواهد بود. این گزینه بیشترین شباهت را به وضعیت فعلی اروپا دارد، البته بدون تعهدات ایالات متحده. در این سناریو، فرانسه و بریتانیا تنها قدرت‌های هسته‌ای اروپا باقی می‌مانند و هیچ کشور دیگری سلاح هسته‌ای به دست نمی‌آورد.

دو قدرت هسته‌ای اروپا به حفظ زرادخانه‌هایی ادامه می‌دهند که عمدتاً به ارائه قابلیت حمله دوم قابل اعتماد اختصاص یافته‌اند، به جای ارائه گزینه‌های گسترده استفاده اول.

اما در این سناریو، موضع دفاعی اروپا در برابر روسیه فاقد اعتبار خواهد بود. کشورهای خط مقدم ناتو، به ویژه کشورهای بالتیک، در برابر تهاجمات محدود روسیه آسیب‌پذیر هستند. روسیه می‌تواند هر سرزمینی را که به دست آورده، با تهدید اقدام هسته‌ای علیه اروپا حفظ کند، تاکتیکی که به عنوان «پناهگاه‌سازی تهاجمی» (aggressive sanctuarization) شناخته می‌شود.

هرگونه تهدید روسیه در چنین زمینه‌ای معتبر خواهد بود، با توجه به برتری قاطع روسیه بر فرانسه و بریتانیا در سطح زیر-استراتژیک – سلاح‌های هسته‌ای با بازده کمتر و برد کوتاه‌تر، که برای استفاده در میدان نبرد طراحی شده‌اند نه برای تهدید به نابودی کامل – هم از نظر مقیاس و هم از نظر تنوع زرادخانه‌اش. مسکو می‌تواند چنین تهدیدهایی مبنی بر استفاده محدود هسته‌ای را با این انتظار به کار گیرد که قدرت‌های هسته‌ای اروپا، بدون ظرفیت پاسخگویی متقابل و در نتیجه مهار درگیری، از تلاش برای بازپس‌گیری قلمرو از دست رفته عقب‌نشینی کنند.

به عبارت دیگر، بدون پشتوانه هسته‌ای ایالات متحده، انتخاب عدم اشاعه و ثبات استراتژیک به قیمت اعتبار بازدارندگی اروپا تمام خواهد شد.

محدودیت‌های توان متعارف

علاوه بر این، بعید است که این شکاف اعتباری با افزایش نیروهای متعارف اروپایی، حداقل در آینده نزدیک، پر شود. اجتناب از دوراهی تسلیم شدن در برابر تهدیدات هسته‌ای روسیه و اجازه دادن به از دست دادن قلمرو ناتو یا خطر تشدید تنش هسته‌ای در تلاش برای آزادسازی قلمرو ناتو، مستلزم دفاع متعارفی است که قادر به متوقف کردن تهاجم روسیه در مرز باشد.

اعضای اروپایی ناتو، به ویژه آنهایی که نزدیک روسیه هستند، سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در تقویت دفاع محلی خود انجام داده‌اند، از جمله از طریق افزایش هزینه‌های دفاعی و برنامه‌هایی برای استقرار نیروها در کشورهای خط مقدم. اما این اقدامات احتمالاً هنوز برای دفع فوری یک حمله مصمم روسیه، به ویژه در بالتیک، کافی نیستند.

یک نیروی دفاعی که بتواند کاری بیش از به تأخیر انداختن حمله روسیه انجام دهد، مستلزم افزایش قابل توجه نیروها و اتخاذ موضعی قابل مقایسه از نظر دامنه و جاه‌طلبی با نیروهای آمریکایی مستقر در آلمان غربی در طول جنگ سرد است. اصولاً چنین تلاشی غیرممکن نیست، اما نیازمند زمان و سرمایه‌گذاری پایدار، بسیار فراتر از افزایش‌های کوتاه‌مدت اخیر کشورهای اروپایی در بودجه‌های دفاعی است.

به طور واقع‌بینانه، ایجاد یک موضع دفاعی رو به جلو معتبر احتمالاً هفت تا ده سال – یا بیشتر – طول خواهد کشید. و حتی اگر رهبران بتوانند اراده سیاسی، صبر و بودجه لازم برای افزایش بودجه‌های دفاعی را فراهم کنند، ظرفیت تولید محدود قاره برای تجهیزات نظامی کلیدی، همراه با محدودیت‌های نیروی انسانی در چندین کشور، موانع قابل توجهی برای ایجاد سریع نیروها ایجاد خواهد کرد.

گزینه دوم: عدم اشاعه و بازدارندگی معتبر (با هزینه ثبات استراتژیک)

اروپا در جستجوی راه دیگری برای دفاع از خود، می‌تواند عدم اشاعه و بازدارندگی معتبر را انتخاب کند. مانند سناریوی اول، فرانسه و بریتانیا تنها قدرت‌های هسته‌ای اروپا باقی خواهند ماند. اما برای جبران شکاف در قابلیت‌های متعارف و سلاح‌های هسته‌ای کم‌بازده، اروپا باید به بازدارندگی گسترده ارائه شده توسط دو کشور هسته‌ای خود تکیه کند.

با این حال، برای بازدارندگی از حمله روسیه به کشورهای خط مقدم در اروپای شرقی، فرانسه و بریتانیا باید گزینه‌های هسته‌ای تاکتیکی و کم‌بازده خود را گسترش دهند و تمایل خود را برای استفاده از آنها، از جمله با به کارگیری آنها به عنوان اولین طرف، نشان دهند. مانند رویکردی که ایالات متحده و ناتو در طول جنگ سرد پس از دستیابی اتحاد جماهیر شوروی به توانایی ضربه زدن به ایالات متحده با سلاح‌های هسته‌ای اتخاذ کردند، لندن و پاریس باید گزینه‌های هسته‌ای محدود خود را ایجاد کرده و دکترین‌هایی را توسعه دهند که هم استفاده واقع‌بینانه آنها در مأموریت‌های میدان نبرد را تشریح کند و هم جزئیات نحوه مدیریت تشدید تنش را بیان نماید.

بنابراین، اولویت دادن به عدم اشاعه و بازدارندگی مستلزم کنار گذاشتن ثبات استراتژیک است. فرانسه و بریتانیا باید امکان استفاده اول هسته‌ای را معتبر سازند، که لزوماً توسط هر هدف بالقوه چنین استفاده هسته‌ای، تهدیدآمیز تلقی خواهد شد. احتمال اینکه یک بحران بتواند از آستانه هسته‌ای فراتر رود، افزایش می‌یابد. در واقع، تمام هدف یک موضع به‌روز شده بریتانیا و فرانسه این خواهد بود که بحران‌ها را بیشتر مستعد تشدید تنش هسته‌ای کنند تا روسیه را از آغاز آنها بازدارند.

گزینه سوم: بازدارندگی معتبر و ثبات استراتژیک (با هزینه عدم اشاعه)

گزینه نهایی برای اروپا در غیاب تضمین‌های امنیتی ایالات متحده، انتخاب بازدارندگی معتبر و ثبات استراتژیک، و قربانی کردن تعهد قاره به عدم اشاعه خواهد بود. در این سناریو، قدرت‌های هسته‌ای اروپا زرادخانه‌های هسته‌ای بهینه‌سازی شده برای تلافی به جای استفاده اول را حفظ می‌کنند و بدین ترتیب ثبات استراتژیک را حفظ می‌نمایند.

اما اگر قرار است یک موضع هسته‌ای معطوف به تلافی، بازدارندگی معتبری در برابر تهدیدات متعارف یا هسته‌ای محدود روسیه ارائه دهد، سلاح‌ها باید تحت کنترل کشورهایی باشند که اقدام نظامی روسیه برای آنها تهدیدی وجودی محسوب می‌شود، نه فقط فرانسه و بریتانیا که به دلیل فاصله از روسیه، با همان ریسک کشورهای خط مقدم روبرو نیستند.

از آنجا که وجود هیچ یک از این دو کشور [فرانسه و بریتانیا] در خطر نخواهد بود، توانایی آنها برای تهدید معتبر به پاسخ هسته‌ای محدود خواهد بود. با این حال، برای کشور اروپای شرقی مورد هدف، یک حمله متعارف یا هسته‌ای روسیه، تهدیدی فوری و وجودی خواهد بود و مسکو باید از این بترسد که آن کشور در صورت داشتن سلاح هسته‌ای، از آنها استفاده کند. به عبارت دیگر، حفظ بازدارندگی معتبر و ثبات استراتژیک مستلزم اشاعه است: کشورهای اروپای شرقی برای بازدارندگی روسیه از حمله، به زرادخانه‌های هسته‌ای خود نیاز خواهند داشت.

یافتن زمین ناپایدار: هزینه‌های اشاعه

با این حال، اجازه دادن به اشاعه در اروپا با انتخاب ثبات استراتژیک و بازدارندگی معتبر، بسیار پرهزینه خواهد بود و آن را به کم‌جاذبه‌ترین گزینه از میان سه گزینه تبدیل می‌کند. دستیابی کشورهای اروپایی به سلاح‌های هسته‌ای به خوبی می‌تواند ضربه مهلکی به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، یک توافق بین‌المللی که در سال ۱۹۷۰ اجرایی شد، و تلاش جهانی برای متوقف کردن گسترش این سلاح‌ها وارد کند.

علاوه بر این، اشاعه فرآیندی سخت و خطرناک است. برای کشورهایی مانند لهستان، دستیابی سریع به قابلیت‌های هسته‌ای از نظر لجستیکی دشوار خواهد بود زیرا فاقد زیرساخت‌های هسته‌ای غیرنظامی مناسب برای انحراف به سمت برنامه تسلیحات هسته‌ای هستند. بنابراین، فرآیند اشاعه شامل یک دوره طولانی بی‌ثباتی خواهد بود، زیرا روسیه انگیزه خواهد داشت تا اقدام نظامی پیشگیرانه برای متوقف کردن دستیابی کشورهای اروپایی خط مقدم به سلاح‌هایی که برای بازدارندگی از آن لازم است، انجام دهد.

خطرات چشم‌پوشی از بازدارندگی معتبر

چشم‌پوشی از بازدارندگی معتبر در برابر روسیه با انتخاب ثبات استراتژیک و عدم اشاعه ممکن است از نظر سیاسی برای رهبران اروپایی مصلحت‌آمیزترین انتخاب باشد، زیرا نیازی به تغییرات عمده در دکترین یا سرمایه‌گذاری در دفاع ندارد. اگر رهبران اروپایی تصمیم خود را در مورد آینده سیاست هسته‌ای قاره به تعویق بیندازند (یا با خروج ناگهانی اما اکنون محتمل ایالات متحده از اروپا غافلگیر شوند)، ممکن است چاره‌ای جز پذیرش این معامله نداشته باشند.

اما اتخاذ ساده‌ترین تصمیم همچنان یک قمار خطرناک خواهد بود. اروپا باید امیدوار باشد که روسیه با تصرف قلمرو اروپا با نیروهای متعارف و تهدیدات هسته‌ای، چه به خاطر جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه پوتین و چه برای تلاش برای درهم شکستن اتحاد ناتو یک بار برای همیشه، بلوف آن را نخواند. رهبران اروپای غربی همچنین باید شرط ببندند که همتایان آسیب‌پذیر اروپای شرقی آنها برای محافظت از خود به دنبال سلاح‌های هسته‌ای خود نخواهند رفت، که این امر تمام معایب و هزینه‌های مرتبط با اشاعه را به دنبال خواهد داشت.

خطر قربانی کردن بازدارندگی معتبر این است که اروپا به خویشتن‌داری روسیه متکی خواهد ماند، انتخابی بالقوه فاجعه‌بار با توجه به سابقه مسکو در تهاجم به همسایگانش. در نتیجه، نسخه‌ای از بازدارندگی هسته‌ای گسترده بریتانیا یا فرانسه ممکن است در نهایت جذاب‌ترین گزینه باشد.

این گزینه مسیری قابل قبول برای بازدارندگی بدون هزینه‌های سیاسی و ریسک‌های امنیتی اشاعه فراهم می‌کند و در صورت تمایل پاریس و لندن به اقدام قاطعانه، می‌تواند نسبتاً سریع به اجرا درآید. هزینه‌های مرتبط قابل مدیریت خواهد بود، به ویژه در مقایسه با صدها میلیارد دلاری که در حال حاضر به تسلیح مجدد متعارف اروپا اختصاص یافته است.

اگرچه خطر اولین حمله هسته‌ای در اروپا افزایش می‌یابد، اما قابل کنترل باقی خواهد ماند، به خصوص اگر فرانسه و بریتانیا دکترین‌های جدیدی را توسعه دهند که عزم آنها را در سطحی پایین‌تر از آستانه استفاده هسته‌ای نشان دهد. درست مانند جنگ سرد، زمانی که واشنگتن تصمیم گرفت متحدان خود را به جای اجازه دادن به هسته‌ای شدن همه آنها یا رها کردنشان برای دفاع از خود، تحت چتر هسته‌ای ایالات متحده قرار دهد، بازدارندگی گسترده شرط‌بندی بهتری نسبت به گزینه‌های جایگزین به نظر می‌رسد.

چالش‌های اجرای بازدارندگی اروپایی

با این حال، اتکا به دو قدرت هسته‌ای اروپا برای پر کردن خلأ ناشی از [خروج] ایالات متحده، کار آسانی نیست. زرادخانه هسته‌ای هیچ یک از این دو کشور در حال حاضر برای بر عهده گرفتن تمام وظایفی که نیروهای هسته‌ای ایالات متحده ارائه می‌دهند، موقعیت‌دهی نشده است.

در صورت وقوع جنگ هسته‌ای با روسیه، فرانسه و بریتانیا قادر به به حداقل رساندن خسارت به اروپا نخواهند بود. آنها می‌توانند به نمایندگی از یک کشور اروپایی، اقدام تلافی‌جویانه ارائه دهند، اما نه اقدام پیشگیرانه‌ای که بتواند از حمله به شهرها و جمعیت‌های اروپایی جلوگیری کند.

با زرادخانه‌های محدود، به ویژه در مورد سلاح‌های کم‌بازده که می‌توانند برای عقب راندن روسیه به جای تشدید تنش استفاده شوند، آنها همچنین فاقد انعطاف‌پذیری برای مقابله با تهدیدات روسیه هستند که پایین‌تر از سطح نابودی کامل قرار می‌گیرند.

هر دو کشور در استراتژی‌های هسته‌ای خود به ابهام تکیه کرده‌اند و از تعهدات سفت و سخت در مورد شرایط دقیق استفاده از سلاح‌های هسته‌ای برای نامشخص نگه داشتن وضعیت برای دشمنان، اجتناب کرده‌اند. این رویکرد ممکن است زمانی که زرادخانه‌های آنها صرفاً بر دفاع از سرزمین خود متمرکز بود، مؤثر بوده باشد، اما بعید است متحدانی را که برای دفاع خود به این نیروهای هسته‌ای وابسته خواهند بود، مطمئن سازد.

نیاز به به‌روزرسانی سخت‌افزار و دکترین

اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی بازدارندگی گسترده اروپایی مستلزم به‌روزرسانی‌های قابل توجهی هم در سخت‌افزار هسته‌ای و هم در دکترین‌ها خواهد بود. اصلاح دکترین‌های آنها فرآیندی نسبتاً سریع خواهد بود. رهبران بریتانیا و فرانسه می‌توانند در هر زمان به طور علنی اعلام کنند که آماده جلوگیری از شکست متعارف متحدان اروپای شرقی خود هستند، حتی اگر مستلزم این باشد که اولین طرفی باشند که سلاح‌های هسته‌ای را وارد درگیری می‌کنند.

اما فرانسه و بریتانیا باید مقیاس و تنوع زرادخانه‌های هسته‌ای خود را افزایش دهند، که احتمالاً حتی برای فرانسه، که بسیاری از زیرساخت‌های لازم را حفظ کرده است، یک تعهد چند ساله خواهد بود. رهبران همچنین باید این استراتژی را در داخل کشور به فروش برسانند – که ممکن است دشوار باشد، به ویژه در فرانسه. مارین لوپن، رهبر حزب اپوزیسیون اجتماع ملی، قبلاً مخالفت خود را با چتر هسته‌ای فرانسه اعلام کرده و در صورت به قدرت رسیدن در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۷ کشور، می‌تواند هرگونه تغییری را معکوس کند.

نتیجه‌گیری: انتخاب کم‌خطرترین گزینه

اگر لندن و پاریس بتوانند بر این موانع غلبه کنند، ارائه بازدارندگی گسترده مؤثر به کشورهای آسیب‌پذیر اروپای شرقی ممکن است امکان‌پذیر باشد. نسخه‌ای از بازدارندگی گسترده که آنها می‌توانند ارائه دهند، همچنان پرخطرتر و شکننده‌تر از آن چیزی خواهد بود که ایالات متحده از روزهای اولیه جنگ سرد ارائه کرده است.

اما در نهایت، اروپا هیچ راهی برای خروج از سه‌راهی استراتژیک خود ندارد که شامل مصالحه‌های دردناک نباشد. بنابراین جای تعجب نیست که رهبران اروپایی تاکنون از برنامه‌ریزی برای دفاع پسا-آمریکایی قاره اجتناب کرده‌اند. با این حال، با توجه به اینکه آینده قاره در خطر است، اروپا بهتر است اقدام کند تا اینکه اقدامی نکند، حتی اگر به معنای پذیرش هزینه‌های مرتبط با کم‌خطرترین گزینه باشد.



پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:فارن افرز

💡 درباره منبع: فارن افرز (Foreign Affairs) یک مجله آمریکایی پیشرو در زمینه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ایالات متحده است که از سال ۱۹۲۲ توسط شورای روابط خارجی (Council on Foreign Relations) منتشر می‌شود و به دلیل تحلیل‌های عمیق و تأثیرگذار شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده: مارک اس. بل (Mark S. Bell) دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه مینه‌سوتا است. فابین آر. هافمن (Fabian R. Hoffmann) پژوهشگر دکترا در پروژه هسته‌ای اسلو در دانشگاه اسلو است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.