مجله فارن پالیسی : «کریس مورفی: «اعتبار آمریکا نابود شده است»: ستاره نوظهور حزب دموکرات در مورد سیگنالگیت، فساد و چگونگی تجدید قوای اپوزیسیون صحبت میکند» | ۸ فروردین ۱۴۰۴
سناتور دموکرات کریس مورفی در مصاحبه با فارن پالیسی از نابودی اعتبار آمریکا، فساد فزاینده و راهکارهای حزب دموکرات برای مقابله میگوید.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Policy/Ravi Agrawal | 📅 تاریخ: March 28, 2025 / ۸ فروردین ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مقدمه: مصاحبه با کریس مورفی
سیگنالگیت، داستانی در مورد اینکه چگونه مقامات ارشد امنیتی واشنگتن به اشتباه یک روزنامهنگار را به زنجیره پیام متنی خود در مورد حمله قریبالوقوع به یک گروه شورشی در یمن اضافه کردند، در واقع در مورد اپلیکیشن پیامرسان سیگنال نیست. به گفته سناتور کریس مورفی، دموکرات از کنتیکت، این در مورد «گسلایتینگ» (gaslighting) است – این واقعیت که کاخ سفید «ادعا میکند هیچ کار اشتباهی انجام نداده است.»
من با مورفی در آخرین قسمت FP Live صحبت کردم، که در آن در مورد اخبار بمبگونه هفته و همچنین موضوعی که در ابتدا توافق کرده بودیم در مورد آن صحبت کنیم، بحث کردیم: شماره چاپی جدید FP، «حکومت میلیاردرها». در آن موضوع، مورفی گفت «قصد دولت ترامپ تبدیل ما به یک الیگارشی-کلپتوکراسی ترکیبی است.» مشترکین میتوانند بحث کامل را در کادر ویدیو در بالای این صفحه تماشا کنند یا پادکست FP Live را دانلود کنند. آنچه در ادامه میآید، متن ویرایش شدهای از آن گفتگو است.
بحث در مورد سیگنالگیت
راوی آگراوال: سناتور مورفی، باید با سیگنالگیت شروع کنم، زمانی که سردبیر آتلانتیک به اشتباه به زنجیره پیامی اضافه شد که شامل مقامات ارشد امنیت ملی کشور بود، در حالی که آنها در مورد حمله به حوثیها در یمن بحث میکردند. این چقدر برای ایالات متحده آسیبرسان است؟
کریس مورفی: به خودی خود، چیزی است که احتمالاً میتوانیم از آن عبور کنیم. اما این نشاندهنده بیکفایتی فزاینده دولت است. این وزیر دفاعی است که قبل از تصدی این پست، تجربه واقعی و معناداری نداشته و با اعلام خطوط قرمز مذاکره ما به جهان، تعاملات اولیه ما با اوکراین و روسیه را به شدت خراب کرد. این صرفاً سوء مدیریت دیپلماتیک است.
و اکنون مشخص است که دولت به طور منظم برخی از مهمترین قوانین امنیتی را که برای اطمینان از محرمانه ماندن دادههای طبقهبندی شده ساخته شدهاند، نقض میکند و در آینده قابل پیشبینی نیز به طور منظم نقض خواهد کرد.
آنچه در دو روز گذشته بیش از همه تکاندهنده است، این است که دولت ادعا میکند هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. این نشان میدهد که آنها به استفاده از خدمات پیامرسانی تجاری خصوصی مانند سیگنال برای برقراری ارتباط اطلاعات طبقهبندی شده ادامه خواهند داد.
شاید آسیبرسانترین چیز، گسلایتینگ باشد. وزیر [دفاع پیت] هگست و دیگران ادعا میکنند که هیچ اطلاعات طبقهبندی شدهای به اشتراک گذاشته نشده است. این کاملاً نادرست است. آنها ادعا میکنند که هیچ برنامه جنگی به اشتراک گذاشته نشده است. این کاملاً نادرست است. مردم آمریکا محتویات پیامکها را خواندهاند. این اطلاعات طبقهبندی شده است. آن برنامهها مطلقاً برنامههای جنگی هستند.
اعتبار آمریکا زمانی نابود میشود که مقامات عالیرتبه امنیت ملی ما به طور شفاف و وقیحانه به مردم آمریکا و جهان دروغ میگویند. این به همان اندازه، اگر نگوییم بیشتر، به امنیت آمریکا آسیب میزند که بیاحتیاطی آنها در مورد امنیت مقدسترین اطلاعات ما آسیب میزند.
راوی آگراوال: لحظه قابل تأملی در روز چهارشنبه وجود داشت، زمانی که کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، گفت «بگذارید مردم تصمیم بگیرند» حقیقت موضوع چیست. و این زمانی مطرح شد که بارها و بارها از او پرسیده شد که آیا اطلاعات موجود در آن زنجیره طبقهبندی شده است یا خیر. او گفت که نیست – چون هگست گفته بود نیست. اما، البته، کارشناسان جامعه اطلاعاتی همگی میگویند که این اطلاعات طبقهبندی شده خواهد بود.
انتظار دارید در فضایی که ما اینقدر قطبی شدهایم، همه اینها چگونه پیش برود؟
کریس مورفی: دموکراسی نمیتواند در دنیایی بدون حقیقت عمل کند. شما به سادگی نمیتوانید هیچ مشکلی را در محله، جامعه، ایالت یا ملت خود حل کنید اگر در مورد مجموعه مشترکی از حقایق توافق نداشته باشیم. ما میتوانیم در مورد چگونگی حل یک مشکل اختلاف نظر داشته باشیم، اما نمیتوانیم در مورد واقعیت زیربنایی اختلاف نظر داشته باشیم. و آنچه در این لحظه بسیار دلهرهآور است این است که دولت فکر میکند میتواند از آن قسر در برود.
آنها به معنای واقعی کلمه یک تکه کاغذ سفید روشن را برای دیدن تمام جهان بالا بردهاند و به شما میگویند که این یک تکه کاغذ سیاه است. آن برنامهها را برنامههای جنگی یا برنامههای حمله بنامید. اما این کاملاً درست است که این اطلاعات طبقهبندی شده است.
یکی از دلایلی که اطلاعات طبقهبندی میشود این است که اگر برای عموم شناخته شود، میتواند امنیت ما و امنیت نیروهای ما را به خطر بیندازد. آن پیامکها حداقل ۳۰ دقیقه قبل از شروع حملات ارسال شده بودند. خدا را شکر که جف گلدبرگ بود که به طور تصادفی در آن زنجیره قرار گرفت، زیرا اگر شخص دیگری بود، آن اطلاعات میتوانست به طور بالقوه برای دشمنان ما ارسال شود یا قبل از آن مأموریت عمومی شود. این امر ایمنی و امنیت هوانوردانی را که آن هواپیماها را به پرواز در میآوردند، و سربازان و ملوانانی را که حملات را انجام میدادند، به خطر میانداخت.
بنابراین، بله، این حادثه نشاندهنده ناتوانی دولت ترامپ در باور به خود ایده حقیقت است، و این شاید خطرناکترین تهدیدی باشد که هنجارهای دموکراتیک ما را تهدید میکند.

نقش کنگره و مسئولیتپذیری
راوی آگراوال: بنابراین با توجه به تهدید دموکراسی در اینجا، کنگره چه کاری میتواند انجام دهد؟ با تماشای این جلسات استماع در دو روز گذشته، سناتور مورفی، صادقانه احساس میشود که دو طرف در حال صحبت کردن با یکدیگر هستند بدون اینکه بر سر حقایق اساسی توافق داشته باشند.
کریس مورفی: خوب، کنگره توسط [رئیسجمهور] دونالد ترامپ کنترل میشود. جمهوریخواهانی که اساساً به یک فرقه شخصیتی تبدیل شدهاند، مسئول مجلس نمایندگان و سنا هستند. خوشحالم که حداقل یک جمهوریخواه، رئیس جمهوریخواه کمیته نیروهای مسلح در سنا، پیشنهاد کرده است که باید تحقیقات خارجی وجود داشته باشد. اما این یک موضوع کیفری است. آنها چندین قانون را نقض کردند: قوانین جاسوسی، قانون سوابق ریاستجمهوری. ما میتوانیم تحقیقات کنگره انجام دهیم. میتواند ممیزی مستقلی وجود داشته باشد.
اما در نهایت باید مسئولیت کیفری وجود داشته باشد، وگرنه قوانین کیفری ما اهمیتی ندارند. اگر قوانین کیفری فقط برای فقرا اعمال شوند و برای قدرتمندان اعمال نشوند، دیگر ما ملت قانون نیستیم. به همین دلیل است که این لحظه بحرانی است، زیرا هیچ پیشنهادی وجود ندارد که وزارت دادگستری، که دوباره توسط رئیسجمهور کنترل میشود، اتهامات کیفری مطرح کند.
بحث در مورد فساد و الیگارشی
راوی آگراوال: بیایید به آنچه در ابتدا قرار بود قبل از سیگنالگیت بحث کنیم، بپردازیم: فساد. بنابراین همانطور که در شماره چاپی جدید خود توضیح میدهیم، فساد وجود دارد، فساد بزرگ وجود دارد، الیگارشیها وجود دارند، و سپس کلپتوکراسیها وجود دارند. ایالات متحده در کجای آن مقیاس قرار میگیرد؟
کریس مورفی: قصد دولت ترامپ تبدیل ما به یک الیگارشی-کلپتوکراسی ترکیبی است، که گروه کوچکی از نخبگان با منابع مالی عظیم برای مردم تصمیم میگیرند و سپس دولت را برای انجام سرقت در مقیاس بزرگ و صنعتی عملیاتی میکنند.
هنوز زمان برای متوقف کردن آن گذار وجود دارد، اما میتوانید نشانهها را در نحوه اعطای اختیارات فوقالعادهای به ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد کشور، که هیچ آمریکایی غیرمنتخبی قبلاً نداشته است، ببینید. میتوانید ببینید که او چگونه از آن اختیارات استفاده میکند، گاهی اوقات فقط برای اعطای قرارداد به خودش.
در FAA [اداره هوانوردی فدرال]، او قرارداد یک رقیب را لغو کرد و قرارداد را به خودش اعطا کرد. او بدون بررسیای که در فرآیند عادی اعطای قرارداد رخ میدهد، قراردادهای جدیدی به خود میدهد. او بخشهایی از دولت فدرال را که مانع گسترش او میشدند، تعطیل کرد، چه در NTSB [هیئت ملی ایمنی حمل و نقل]، که بر خودروهای خودران نظارت میکند، یا NLRB [هیئت ملی روابط کار]، که در حال تحقیق در مورد شیوههای ناعادلانه کار در کسبوکارهای ماسک بود.
او به گونهای رشتههای دولت را میکشد که به نفعش باشد. این الیگارشی است، اما در نهایت کلپتوکراسی نیز هست زیرا منجر به این میشود که او، به دلیل دسترسی به دولت، ثروتمندتر و قدرتمندتر از دیگرانی شود که به دولت دسترسی ندارند.
تفاوت لحظه کنونی
راوی آگراوال: اما فساد جدید نیست. پول در سیاست نیز پدیده جدیدی نیست. دادههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد ایالات متحده در دو دهه گذشته به عنوان یک خط روند، فاسدتر و نابرابرتر شده است. آن دوره شامل دولتهای جمهوریخواه و دموکرات هر دو میشود. میلیاردرها یا حداقل چند میلیونرها در پستهای ارشد دولتهای دموکرات خدمت کردهاند. پس چرا این لحظه برای شما اینقدر متفاوت است؟
کریس مورفی: به هیچ فرد غیرمنتخبی در این کشور هرگز پورتفولیویی با گستردگی [پورتفولیوی] ماسک داده نشده است. ماسک اختیار کامل برای اخراج هر کسی در دولت فدرال، برای بستن هر دفتری در دولت فدرال را دارد. مأموریت او نامحدود است. آنچه ترامپ چند هفته پیش در جلسه کابینهاش اعلام کرد، یک مانور قانونی بود. ماسک قدرت بیشتری نسبت به خود رئیسجمهور دارد. این هیچ مشابهی در هیچ دولت قبلی، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، ندارد.
حق با شماست که دولت ما برای مدت بسیار طولانی فاسد بوده است به دلیل اینکه چگونه به افرادی که پول دارند اجازه دادهایم سیاست انتخاباتی ما را فاسد کنند، چگونه پول مخفی بر رقابتها تأثیر میگذارد، و چگونه اهداکنندگان مخفی پس از پایان انتخابات به مقامات منتخب مراجعه میکنند و درخواست لطف میکنند. اما این سطح جدیدی از فساد است.
میم کوین ترامپ به تنهایی احتمالاً بزرگترین رسوایی فساد در تاریخ ایالات متحده آمریکا است. این ایده که رئیسجمهور ایالات متحده راهی مخفی اما ظاهراً قانونی برای هر مدیرعامل شرکت بزرگ، هر شاهزاده سعودی، هر الیگارش روسی دارد تا اساساً میلیونها یا میلیاردها دلار را، خارج از دید مردم آمریکا، به ترامپ حواله کند، ظالمانه است.
اینکه فساد در دید کامل اتفاق میافتد، آن را کمتر فاسد نمیکند. و من استدلال میکنم که روشی که در آن ماسک قدرتمند شده است و روشی که در آن فساد در این دولت عادیسازی شده است، واقعاً هیچ مقایسهای در طول تاریخ سیاسی آمریکا ندارد.
نقش دموکراتها و راه حلها
راوی آگراوال: نکته شما را میپذیرم، اما مسیر طولانیای به این لحظه منجر شده است. و هر دو حزب در آن نقش داشتهاند، به عنوان مثال به دلیل درِ گردان بین افراد در پستهای بالا و لابیگری یا شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر یا سهام خصوصی. این حس وجود دارد که سیستم خراب است. نکته شما این است که اکنون استثنایی به نظر میرسد. اما دموکراتها چگونه این استدلال را مطرح میکنند که میتوانند این مشکل را حل کنند، و با چه جایگاه اخلاقی؟
کریس مورفی: خوب، اجازه دهید با فرض شما مخالفت کنم. شما میتوانید باور داشته باشید که سیاست آمریکا همیشه عنصری از فساد داشته است و همچنین باور داشته باشید که هیچ خط مستقیمی از شکل قبلی فساد به آنچه ترامپ اکنون انجام میدهد، وجود ندارد. این فوقالعاده بزرگ شده است، مانند رفتن از یک نوشابه ۱۲ اونسی به یک سطل نوشابه ۵۰ اونسی. نکته میم [کوین] به تنهایی، که هیچ مقایسهای در تاریخ این کشور ندارد. متحدان ما در خاورمیانه در حال انجام تجارت بخش خصوصی با خانواده ترامپ هستند در حالی که همزمان در حال مذاکره بر سر معاملات دیپلماتیک هستند. این جدید است.
و بنابراین، در حالی که من سطح فسادی را که همیشه در ایالات متحده وجود داشته است، توجیه نمیکنم، باور ندارم که این فقط تکامل طبیعی تاریخ فسادی است که هر دو حزب را درگیر کرده است.
اما به سوال شما، که سوال خوبی است: دموکراتها در حال حاضر چه میکنند؟ تنها راهی که ما مخالفان معتبر این مقیاس فساد موجود هستیم، این است که کمپینی در مورد چگونگی رفع آن راه بیندازیم. وقتی من ۲۰ سال پیش وارد سیاست شدم، اصلاحات مالی کمپین، خارج کردن پول خصوصی از سیاست، و اصلاحات اخلاقی سه موضوع برتر برای دموکراتها بودند. هر دموکراتی در مورد آنها صحبت میکرد. و ما به طور معتبر به عنوان حزب اصلاحات دولتی دیده میشدیم.
به هر دلیلی، در ۲۰ سال گذشته، موضوع پاکسازی دولت در لیست اولویتهای دموکراتها کاهش یافته است. هنوز در لیست ما قرار دارد، اما دیگر حتی در ۱۰ مورد برتر هم نیست. برای اینکه ما مردم آمریکا را جلب کنیم، آنها باید باور کنند که اگر ما زمام قدرت را به دست بگیریم، واقعاً قوانین را تغییر خواهیم داد. اینکه، به عنوان مثال، ما برای اصلاحیه قانون اساسی برای خارج کردن پول تاریک و ناشناس از سیاست فشار خواهیم آورد، آن درِ گردان را خواهیم بست، و هرگز به یک عضو کنگره اجازه نخواهیم داد از اطلاعاتی که به دست میآورد برای معامله سهام استفاده کند.
مجموعهای از اصلاحات وجود دارد که میتوانیم به عنوان موضوعات درجه یک به عنوان یک حزب مطرح کنیم، قولهایی که میگوییم اگر ما را انتخاب کنید، به آنها عمل خواهیم کرد. اگر این کار را انجام دهیم، آنگاه در موقعیت بسیار بهتری برای پیامرسانان معتبر ضد فساد خواهیم بود.

چالشهای پیش روی دموکراتها
راوی آگراوال: بسیاری از مشترکین با ناامیدی در مورد حزب دموکرات نامه نوشتهاند. یک مشترک تا آنجا پیش رفت که حزب را بیدندان خواند. دموکراتها برای متوقف کردن این [وضعیت] چه میکنند؟
کریس مورفی: کمی خیالپردازی وجود دارد زیرا جمهوریخواهان مسئول هر اهرم دولت فدرال هستند: مجلس نمایندگان، سنا و ریاستجمهوری. ما قدرت تصویب قوانین را نداریم؛ ما قدرت شروع تحقیقات را نداریم؛ ما قدرت احضار را نداریم. و برای اقلیتهای دموکرات در مجلس نمایندگان و سنا دشوار است که به تنهایی در برابر فساد یا انتقال گسترده برنامهریزی شده ثروت از طریق لایحه تطبیق بودجه، با ۸۸۰ میلیارد دلار کاهش در مدیکید برای تأمین مالی ۱ تریلیون دلار کاهش مالیات برای ۱ درصد ثروتمندترین، بایستند.
آنچه در نهایت فساد را متوقف خواهد کرد، ترکیبی از اقدامات قانونی و دادگاههایی است که برای اجرای قانون وارد عمل میشوند و بسیج عمومی گسترده. ما کار زیادی با آنچه در دادگاهها اتفاق میافتد نداریم، اما کاری با بسیج داریم. الیگارشیها، کلپتوکراسیها و حکومتهای خودکامه در طول تاریخ از طریق بسیج عمومی گسترده سرنگون شدهاند. نه دهها هزار نفر که در خیابانها حاضر میشوند، بلکه صدها هزار نفر که در خیابانها حاضر میشوند.
و در اینجا، من با برخی انتقادات از حزب موافقم. حزب باید تحمل ریسک بیشتری نشان دهد. حزب باید در تاکتیکهای بیشتری مشارکت کند که پتانسیل واقعی نزولی دارند اما نشاندهنده تمایل به پاسخگویی به فوریت لحظه هستند.
به همین دلیل است که بسیاری از ما علیه قطعنامه ادامه [بودجه] رأی دادیم: تا به کشور نشان دهیم که مایل به پذیرش ریسک به نمایندگی از نجات دموکراسی خود هستیم. اگر این کار را انجام دهیم، فکر میکنم احتمال اینکه مردم آمریکا قدم پیش بگذارند و ریسکهایی را که نیاز دارند بپذیرند، بسیار بیشتر میشود، اینکه نهادهای حرفه حقوقی یا آموزش عالی ریسکهایی را بپذیرند که در غیر این صورت ممکن است مایل به پذیرش آن نباشند تا حاکمیت قانون را حفظ کنند.
بحران قانون اساسی
راوی آگراوال: شما اکنون چند بار به دادگاهها اشاره کردهاید. میتوانید در مورد بحران قانون اساسی که این کشور با آن مواجه است صحبت کنید؟ دادگاهها ابزاری برای حفظ حاکمیت قانون هستند، اما اگر خود دادگاهها به چالش کشیده شوند یا نادیده گرفته شوند، مجموعه دیگری از مشکلات را دارید.
کریس مورفی: ما عموماً فکر میکنیم که بحران قانون اساسی پنج-هشدار زمانی رخ میدهد که دیوان عالی حکمی روشن صادر کند و رئیسجمهور از آن حکم سرپیچی کند. اما رئیسجمهور، به صورت روزانه، در حال سرپیچی از احکام دادگاههای پایینتر است. چندین بار به او گفته شده است که کارمندان فدرال را دوباره استخدام کند. نه تنها او آنها را دوباره استخدام نکرده، بلکه به اخراج سایر کارمندان ادامه میدهد. بنابراین ممکن است در آن بحران نهایی قانون اساسی که در آن رئیسجمهور حکم دیوان عالی را نادیده میگیرد، نباشیم، اما او، بدون شک، در حال نادیده گرفتن دادگاههای پایینتر و استیناف است.
فقط یک نکته سریع را در اینجا بیان میکنم. بسیاری از مردم میگویند همه چیز ناراحتکننده است، اما هنوز قابل مدیریت است، تا زمانی که رئیسجمهور حکم دیوان عالی را نادیده بگیرد. این درست نیست. شما میتوانید یک دموکراسی را از دست بدهید بدون اینکه هرگز شاهد آن درگیری نهایی بین قوه مجریه و قوه قضائیه باشید. شما در حال تماشای وقوع آن تخریب هستید.
چرا قوه مجریه به دنبال حرفه حقوقی، روزنامهنگاران و آموزش عالی است؟ زیرا اینها سه رکن اساسی هر دموکراسی هستند. وکلایی که از حاکمیت قانون محافظت میکنند، دانشگاهیان و پردیسهای دانشگاهی که اعتراض معمولاً از آنجا آغاز میشود، و روزنامهنگاران برای گفتن حقیقت در مورد آنچه اتفاق افتاده است. رئیسجمهور در تلاش است تا قدرت هر سه آن ستونها را به طور چشمگیری تضعیف کند، نه برای نابود کردن آنها، بلکه برای اینکه آنها را وادار کند قبل از درگیر شدن در فعالیتهای مخالف قوی، دوباره فکر کنند.
این همان چیزی است که در مجارستان اتفاق افتاد. این همان چیزی است که در ترکیه در حال وقوع است. این همان چیزی است که در صربستان اتفاق افتاد. اینطور نیست که آنها دیگر انتخابات برگزار نکنند. فقط این است که قوانین به گونهای دستکاری شدند که این نهادها آنقدر ضعیف شدند که مخالفان هرگز نمیتوانستند پیروز شوند.
کاخ سفید برای ناپدید شدن دموکراسی ما نیازی به نادیده گرفتن حکم دیوان عالی ندارد. این آتشسوزی رایشستاگ نخواهد بود. این سوختن ساختمان کنگره نخواهد بود. فقط روزی خواهد بود که از خواب بیدار میشوید و انتخابات دیگر در این کشور رقابتی نیست. این خطری است که امروز در آن زندگی میکنیم. و نگرانم که بسیاری از همکارانم و زیرساختهای چپ احساس میکنند تا زمانی که آن درگیری سنتی اجرایی-قضایی پیش نیاید، ما خوب هستیم.
دلایل شکست دموکراتها و راه بازگشت
راوی آگراوال: همانطور که در مورد چگونگی مؤثرتر بودن دموکراتها به عنوان اپوزیسیون صحبت میکنیم، مهم است که لحظهای را نیز صرف چرایی شکست حزب در نوامبر کنیم. نظر شما در مورد چرایی عدم پیروزی حزب چیست؟
کریس مورفی: به طور کلی، این زمان سختی برای رؤسای جمهور مستقر است. بنابراین با نگاهی به گذشته، [معاون رئیسجمهور وقت] کامالا هریس احتمالاً با توجه به اینکه چقدر دیر وارد رقابت شد، هیچ راهی برای پیروزی نداشت. زمانی برای او وجود نداشت که خود را به گونهای معرفی کند که شتاب به سمت تغییری را که به طور طبیعی در سالی مانند ۲۰۲۴ رخ میدهد، کند کند.
اما تا آنجا که من مشکلات گستردهتری را شناسایی میکنم، اول این است که ما به حزب جمهوریخواه اجازه دادهایم خود را به عنوان حزب پوپولیست اقتصادی، حزبی که مایل به برهم زدن وضعیت موجود اقتصادی است، معرفی کند. و امروز، در دنیایی که همه کار میکنند، اما اکثر آمریکاییها از نظر اقتصادی احساس ناتوانی میکنند، حزبی که حزب پوپولیست اقتصادی است، حزبی که وضعیت موجود اقتصادی را برهم خواهد زد، حزبی است که در انتخابات پیروز خواهد شد.
و دموکراتها اکنون حزب وضعیت موجود هستند، بنابراین ما باید خود را مجدداً برندسازی کنیم تا به درستی، به عنوان حزبی دیده شویم که قدرت اقتصادی متمرکز را در هم خواهد شکست، قدرت شرکتهای متمرکز را از بین خواهد برد، اتحادیهها را قادر میسازد نقش بزرگتری در اقتصاد ما ایفا کنند، حداقل دستمزد را افزایش دهد. ما افرادی مانند [سناتور] برنی سندرز را به عنوان یک تهدید خارجی برای برند خود دیدهایم. فکر نمیکنم این درست باشد. برند سیاست او، چه شما با تک تک ایدههای او موافق باشید یا نه، در واقع نوعی سیاست است که به فضای ترامپ وارد میشود.
نکته دیگر این است که ما واقعاً قضاوتگر شدهایم. ما قبلاً یک حزب چتر بزرگ بودیم. اگر در مورد اقتصاد با ما موافق بودید، زیر چتر بودید؛ ما سطحی از عدم توافق در مورد مسائل اجتماعی و فرهنگی را مجاز میدانستیم. اعتراف میکنم که من تا حدی مسئول این امر هستم. وقتی مسائل مربوط به اسلحه به یک موضوع آزمون معیار برای حزب ما تبدیل شد، احساس خوبی داشتم.
اکنون، فکر میکنم باید به نقطهای برگردیم که بگوییم، شما باید در مورد از بین بردن قدرت شرکتها، حداقل دستمزد بالاتر، و اتحادیههای قوی با ما همسو شوید. اما اگر در مورد مطلقاً هر موضوع دیگری با ما نیستید، ما شما را به عنوان فردی نالایق برای عضویت در حزب یا نامزدی برای پست قضاوت نخواهیم کرد. چتر بزرگ، پوپولیست جنگجو. فکر میکنم این نزدیکترین راه برای توصیف راه بازگشت برای دموکراتها است.
”