فارن پالسی : “چرا نظریههای توطئه سیا از بین نمیروند” | ۲۰ مهر ۱۴۰۳
بررسی علل ماندگاری تئوریهای توطئه درباره سیا و نقش آنها در سیاست داخلی و خارجی آمریکا
⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالسی/هیوج ویلفورد | 📅 تاریخ: ۱۱ اکتبر ۲۰۲۴ / ۲۰ مهر ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
احتمال ریاست جمهوری دوباره دونالد ترامپ نگرانیهای عمیقی را در جامعه اطلاعاتی آمریکا – و به ویژه سیا – ایجاد کرده است. نه تنها صحبتهای اخیر مشاوران ترامپ درباره دادن نقش “نظارت” به تئوریپرداز توطئه، رابرت اف. کندی جونیور، بر سیا موجب این نگرانی شده، بلکه ترامپ وعده داده است تا “دولت عمیق” – همان دستگاه بوروکراتیک که به زعم او مانع بازگشت او به کاخ سفید و اراده دموکراتیک مردم میشود – را نابود کند.
این مقاله اقتباسی از کتاب “سیا: تاریخچه امپراتوری” نوشته هیوج ویلفورد (انتشارات بیسیک، ۳۸۴ صفحه، ژوئن ۲۰۲۴) است.
با این حال، تئوری دولت عمیق چیز جدیدی نیست. بخشی از این تئوری در دوران واترگیت ریشه دارد، زمانی که برخی از همکاران ریچارد نیکسون ادعا کردند که سیا تلاش کرده تا او را قربانی کند. راجر استون، وفادار به نیکسون و تحریککننده سیاسی، این ایده کودتای خاموش توسط عوامل پنهان دولتی را به قرن بیست و یکم منتقل کرد. در توییتها و ویدیوهای اخیر، استون حتی تلاش برای ترور ترامپ در ژوئیه را به واترگیت پیوند داده است.
البته، دولت عمیق تنها تئوری توطئهای نیست که سیا در آن نقش داشته است. برخی ادعا کردهاند که سیا – به عنوان واحد اطلاعات خارجی که به طور خاص از عملیات داخلی منع شده است – قدرتهای مخفی خود را علیه جنبش ضدجنگ ویتنام در آمریکا و حتی ترور جان لنون به کار برده است؛ یا اینکه سیا در دهه ۱۹۸۰ قاچاق کوکائین در شهرهای داخلی آمریکا را با هدف نابودی جوامع سیاهپوست مدیریت کرده است.
مهمتر از همه، تئوری مادر توطئههای آمریکای مدرن: ترور جان اف. کندی در سال ۱۹۶۳. در طول سالها، علاقهمندان به این موضوع بسیاری از مظنونان را مطرح کردهاند، اما سیا همیشه در صدر فهرست بوده است. برخی روایتها بر امتناع کندی از ارائه حمایت نظامی برای حمله شکستخورده سیا به کوبا در خلیج خوکها به عنوان انگیزه احتمالی تأکید دارند. دیگران به تصمیم احتمالی او برای خروج از ویتنام اشاره میکنند. اینها تنها دو تئوری رایج هستند و بسیاری تئوریهای دیگر وجود دارند.
همه اینها سوالی را مطرح میکند: چرا تئوریهای توطئه سیا تا این اندازه زیاد و ماندگار هستند؟
یکی از دلایل این است که ایالات متحده همیشه مستعد تئوری توطئه بوده است – چیزی که مورخ ریچارد هافستادتر آن را “سبک پارانوئیدی در سیاست آمریکایی” نامید. در گذشته، آمریکاییها معتقد بودند که گروههای خارجی مانند کاتولیکها، مورمونها، یهودیان یا کمونیستها در حال تضعیف جمهوری هستند. اما در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که بسیاری از ساختار امنیت ملی مدرن – از جمله سیا – ایجاد شد (سیا در سال ۱۹۴۷ تأسیس شد)، تئوریهای توطئه بر بخشهای مخفی دولتی متمرکز شدند.
این تمایل داخلی با تأثیرات خارجی تشدید شد. در دهه ۱۹۶۰، KGB، سرویس اطلاعاتی شوروی، احتمالاً داستانهایی در مورد ترور جان اف. کندی در مطبوعات اروپایی منتشر کرد که سپس به ایالات متحده بازگشت. معترضان صلح نیازی به تشویق نداشتند تا این اطلاعات نادرست را باور کنند، زیرا آنها قبلاً به رهبران جهان سوم – مانند فیدل کاسترو – که به درستی ادعا میکردند سیا علیه آنها توطئه میکند، گوش میدادند. به این معنا، توطئههای پس از جنگ جهانی دوم نتیجه مستقیم مداخلات آمریکا در خارج از کشور بود. در دوره ریاست جمهوری ترامپ، عوامل روسی کمپینهایی را برای گسترش تئوری دولت عمیق به صورت آنلاین راهاندازی کردند.
در نهایت، خود سیا نیز مقصر است. از یک طرف، گرایش تاریخی سیا به طبقهبندی بیش از حد سوابق خود و تمایل به عدم رعایت قوانین آزادی اطلاعات، شهروندان آمریکایی را به این باور سوق داده که سیا اسرار بیشتری را محافظت میکند. حتی گزارش طنز اداری از سال ۱۹۷۴ درباره توطئهای توسط “گروه شهید ابنزر اسکروج” برای خرابکاری یک “پرواز پیک دولت قطب شمال” که به عنوان محرمانه علامتگذاری شده بود، تا سال ۱۹۹۹ طبقهبندی نشد.
علاوه بر این، سیا واقعاً در فعالیتهای غیراخلاقی و غیرقانونی در داخل ایالات متحده دخیل بوده است. در دهه ۱۹۵۰، در عملیاتی با نام رمز “MKULTRA”، سیا تحقیقاتی در زمینه روشهای بازجویی با استفاده از مواد روانگردان و تکنیکهای رفتاری تروماتیک که شامل سوژههای انسانی ناخواسته بود، حمایت کرد. در یکی از آزمایشها، سیا خانههای امنی در نیویورک و سانفرانسیسکو ایجاد کرد تا ببیند چه اتفاقی میافتد وقتی که فاحشهها نوشیدنیهای مشتریان خود را با الاسدی مخلوط میکنند.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰، سیا بر ضد اعتراضکنندگان صلح و فعالان سیاهپوست آمریکایی جاسوسی کرد. این اقدامات به دستور رؤسای جمهور لیندون جانسون و ریچارد نیکسون صورت گرفت که به یک دخالت خارجی در جنبش ضد جنگ مشکوک بودند. و در دهه ۱۹۸۰، سیا با قاچاقچیان مواد مخدر ضدکمونیستی همکاری کرد که به شورشیان کنترا که در تلاش برای سرنگونی دولت ساندینیستای نیکاراگوئه بودند، مواد مخدر را به شهرهای آمریکا از جمله لس آنجلس قاچاق میکردند.
وقتی روزنامهنگاران یا افشاگران تلاش کردند چنین فعالیتهایی را افشا کنند، رسانههای دوست با سیا آنها را به عنوان عوامل خارجی یا “تئوریپردازان توطئه بیمارگونه” رد کردند. در دهه ۱۹۸۰، واشنگتن تایمز محافظهکار تحقیقات مربوط به ماجرای کنترا را بیارزش جلوه داد. حتی واشنگتن پست با چندین روزنامه برجسته دیگر همکاری کرد تا گری وب، خبرنگار منطقه خلیج که ارتباطات سیا با قاچاقچیان مواد مخدر مرتبط با کنترا را افشا کرد، محکوم کند.
این دو رفتار – پنهانکاری بیش از حد و افراط در عملیات – در دوره جان اف. کندی به طور خاص مشهود بود. در اوایل دهه ۱۹۶۰، سیا (به طرز طعنهآمیزی به دستور دولت کندی) تلاشهای فزایندهای برای حذف کاسترو انجام داد – که نه تنها شامل کوباییها، بلکه به عنوان بخشی از مجموعه مستند Paramount Plus، “Mafia Spies”، با گانگسترهای آمریکایی نیز همراه بود. کمیسیون وارن، که توسط دولت جانسون برای بررسی ترور تشکیل شد، این عملیاتها و اهمیت احتمالی آنها را در ارتباط با مرگ کندی نادیده گرفت و خلاهایی را در گزارش نهایی ایجاد کرد که خوانندگان شکاک را دعوت به ایجاد تئوریهای توطئه خود کرد.
این به این معنا نیست که آن تئوریها درست بودند. با وجود تلاشهای هزاران محقق کندی، هیچ مدرکی تاکنون به طور قطعی سیا را به ترور رئیسجمهور متصل نکرده است. تئوریهای دیگر، مانند آنهایی که سیا را در قتل لنون یا قتلهای مانسون دخیل میدانند، احتمالاً هرگز ثابت نخواهند شد زیرا احتمال صحت آنها بسیار کم است.
سیا چنین اتهاماتی را بیپاسخ نگذاشته است. در دهه ۱۹۶۰، این سازمان در پشت صحنه تلاش کرد تا شکگرایی در مورد نتیجهگیری کمیسیون وارن که لی هاروی اسوالد تنها قاتل در ترور کندی بود را مبارزه کند. در پی افشای آسیبزای “جواهرات خانوادگی” در سال ۱۹۷۴ و تحقیقات کنگره در سال ۱۹۷۵، سیا کمپینی روابط عمومی برای ترمیم تصویر خود به رهبری افسر اطلاعاتی بازنشسته و خوشچهره، دیوید اتلی فیلیپس راه اندازی کرد. و از دهه ۱۹۹۰، این سازمان به طور معمول با هالیوود همکاری کرده است تا در تولیداتی که آن را به شکلی مثبت نشان میدهند، مانند فیلم “Zero Dark Thirty” که به شکار اسامه بن لادن میپردازد، کمک کند. در سال ۲۰۲۲، سیا حتی پادکستی به نام “پروندههای لنگلی” راه اندازی کرد که مقر آن را به عنوان مکانی از حرفهایگری آرام، تنوع و دقت نشان میدهد. یکی از قسمتهای این پادکست حتی مصاحبهای با مدیر ارشد رفاه این سازمان داشت.
با این حال، هنوز مشخص نیست که این کمپینهای روابط عمومی چقدر به سیا کمک کردهاند. “پروندههای لنگلی” اتهامات محافظهکارانهای در مورد “بیداری” را به همراه داشته است؛ افشاگریهایی در مورد دخالت سیا در ساخت “Zero Dark Thirty” نیز به تبلیغات منفی پیرامون استفاده این سازمان از “تکنیکهای بازجویی پیشرفته” مانند غرق مصنوعی برای مظنونان تروریستی اضافه شده است؛ و شهرت بالای فیلیپس در دهه ۱۹۷۰ منجر به این شد که او یکی از مظنونان اصلی در تئوریهای توطئه ترور کندی باشد، تجربهای که او آن را به محنت شخصیتی در یکی از رمانهای فرانتس کافکا تشبیه کرد.
تا زمانی که سیا عملیاتهای مخفی را که بر حوزه داخلی ایالات متحده تاثیر میگذارند انجام دهد و فعالیتهای خود را در لایههای غیرقابل نفوذ از محرمانهبودن پنهان کند، شهروندان آمریکایی به بدترینها مشکوک خواهند بود.
در آینده، سیا باید تلاشهای بیشتری برای رعایت قوانین آزادی اطلاعات و انتشار اسناد طبقهبندیشده انجام دهد. علاوه بر کمک به رفع جهل عمومی که تئوریهای توطئه در آن شکوفا میشوند، چنین اقدامی میتواند بهبود همکاری اطلاعاتی با سایر نهادهای دولتی را تسهیل کند و نشت اطلاعات توسط کارکنان ناراضی را کاهش دهد.
در عین حال، سیا باید از انجام عملیاتهای مخفی مشکوکی که موجب پیدایش تئوریهای توطئه شدهاند، اجتناب کند و به جای آن بر ماموریت اصلی خود – تجزیه و تحلیل اطلاعات – متمرکز شود. همانند جنگ سرد، جنگ به اصطلاح علیه ترور منجر به انحراف مأموریت در زمینه عملیات مخفی شد، چرا که رؤسای جمهور متوالی از قدرتهای مخفی سیا برای بازداشت، بازجویی و کشتن تروریستها استفاده کردند. با کاهش این درگیری، نشانههای امیدوارکنندهای وجود دارد که سازمان واقعاً در حال تغییر تمرکز است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۱، سیا دو مرکز ماموریتی جدید ایجاد کرد که یکی به چین و دیگری به فناوریهای نوظهور، آب و هوا و بهداشت جهانی اختصاص داشت. علاوه بر این، پیشبینی صحیح سازمان از حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ که توسط دولت بایدن به صورت استراتژیک از طبقهبندی خارج شد، اعتماد عمومی به تواناییهای اطلاعاتی آن را افزایش داده است.
اینکه آیا چنین اقداماتی کافی خواهند بود تا از گسترش بیشتر تئوریهای توطئه “دولت عمیق” جلوگیری کنند یا خیر، به هیچ وجه مشخص نیست. کاهش شک و تردید به سیا (و سایر ۱۷ نهاد اطلاعاتی) در جامعهای که به طور تاریخی به قدرتهای مخفی مشکوک است، ممکن است وظیفهای غیرممکن باشد. اما این تلاش باید انجام شود. در دوره ترامپ، بقای سازمان ممکن است به آن بستگی داشته باشد.
پاورقیها:
⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده و منبع اصلی را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
💡 درباره منبع: فارین پالسی (Foreign Policy) یک مجله و وبسایت معتبر در حوزه روابط بینالملل و تحلیلهای جهانی است که به ارائه مقالات و تحلیلهای عمیق درباره مسائل جهانی و سیاست خارجی میپردازد.
✏️ درباره نویسنده: هیوج ویلفورد استاد تاریخ در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، لانگ بیچ و نویسنده پنج کتاب است، از جمله “بازی بزرگ آمریکا” و “مایتی وورلیتزر”.