مجله فارن پالسی: “پیامدهای بعدی خاورمیانه” | ۹ دی ۱۴۰۳

تجزیه و تحلیل پیامدهای زلزله سیاسی ۷ اکتبر و تأثیرات آن بر سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی

⏳ مدت زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Policy/Raphael S. Cohen | 📅 تاریخ: ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴ / ۹ دی ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


دولت ترامپ با سختی خواهد توانست از منطقه‌ای که هنوز تحت تأثیر عواقب حمله ۷ اکتبر است، دست بکشد.

در اوایل دسامبر ۲۰۲۳، من با یک مقام ارشد بازنشسته اطلاعاتی اسرائیلی درباره حمله ۷ اکتبر حماس و تحولات سریع در خاورمیانه مصاحبه کردم. او توضیح داد که ۷ اکتبر «یک زلزله بود، و کل منطقه برای مدت زمان زیادی با پس‌لرزه‌های آن دست و پنجه نرم خواهد کرد.»

اگرچه او پیش‌بینی نکرد که پس‌لرزه‌ها کجا رخ خواهند داد، پیش‌بینی کلی او از لرزه‌های عمیق به طور قابل توجهی روشن‌بینانه بود. کمی بیش از یک سال بعد، حماس به عنوان یک نیروی نظامی نابود شده، رهبری ارشد آن ترور شده؛ حزب‌الله به شدت آسیب دیده، رهبر دیرینه‌اش حسن نصرالله و بخش زیادی از فرماندهی ارشد آن کشته شده‌اند؛ و رژیم اسد در سوریه فروپاشیده، دیکتاتور دیرینه‌اش تبعید شده است. در واقع، چشم‌انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه به دلیل این پس‌لرزه‌ها دگرگون شده است.

اما با وجود آتش‌بس در لبنان، چشم‌اندازهایی برای آتش‌بس در غزه، و رهبران جدید سوریه که مشغول تحکیم کشورشان هستند، سؤال امروز این است که آیا پس‌لرزه‌های ۷ اکتبر سرانجام به پایان می‌رسند. پس از همه، رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده دونالد ترامپ قول داده است که «به سرعت جنگ‌ها را پایان دهد»، حتی قبل از ورود به دفتر، و مقامات ارشد دفاعی آینده نشان داده‌اند که می‌خواهند ایالات متحده را به سمت هند و اقیانوس آرام تغییر جهت دهند. اما در عمل، دست کشیدن از خاورمیانه ممکن است دشوارتر از آنچه آنها انتظار دارند، ثابت شود. همانطور که منطقه وارد سال ۲۰۲۵ می‌شود، پس‌لرزه‌ها تقریباً قطعاً ادامه خواهند داشت و برای مدتی منافع ایالات متحده را تهدید خواهند کرد.

اولین لرزه احتمالاً در یمن در حال وقوع است. برای بیش از یک سال، حوثی‌ها به دنبال شکار کشتی‌های بین‌المللی در دریای سرخ بوده‌اند، با وجود تلاش‌های ائتلاف به رهبری ایالات متحده برای مهار حملات. در چند هفته گذشته، با این حال، حوثی‌ها هدف قرار دادن اسرائیل را افزایش داده‌اند، بیش از ۲۰۰ موشک و ۱۷۰ حمله پهپادی را پرتاب کرده‌اند. در حالی که اسرائیل و ایالات متحده بیشتر این حملات را خنثی کرده‌اند، آنها با فرکانس افزایش یافته‌ای در حال وقوع هستند، که فشار بر دولت اسرائیل را برای انجام پاسخ قدرتمندتر افزایش می‌دهد. به طور غیرمنتظره‌ای، جنگنده‌های اسرائیلی بنادر یمن و زیرساخت‌های دیگر را به منظور بازدارندگی از حملات موشکی بیشتر حوثی‌ها بمباران کرده‌اند. اما حوثی‌ها توسط تلافی‌جویی اسرائیلی بی‌تفاوت به نظر می‌رسند، و رهبران اسرائیلی نیز عقب‌نشینی نمی‌کنند. نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو اخیراً قول داده است، «حوثی‌ها نیز خواهند آموخت که چه چیزی حماس، و حزب‌الله، و رژیم اسد، و دیگران آموخته‌اند.»

این گونه لفاظی‌های جنگ‌طلبانه به سرعت با واقعیت نظامی برخورد خواهد کرد. پس از همه، در جنگ داخلی یمن، حوثی‌ها یک کمپین هوایی چندین ساله به رهبری عربستان سعودی را تحمل کردند. یمن بیش از ۱،۳۰۰ مایل از اسرائیل فاصله دارد، که انجام یک کمپین هوایی پایدار را برای اسرائیل نسبت به غزه یا لبنان از نظر لجستیکی پیچیده‌تر می‌کند. به طور مهم‌تر، اسرائیل از دست‌کم ۲۰۰۶ حزب‌الله را به عنوان دشمن اصلی خود در نظر گرفته و بیش از یک دهه را صرف آماده‌سازی برای مبارزه با آن کرده است. این آماده‌سازی با حملات چشمگیر اسرائیل بر اساس نفوذ دقیق به زنجیره تأمین واکی‌تاکی و بیپر حزب‌الله، به اثبات رسیده است. در مقابل، اسرائیل تا به تازگی حوثی‌ها را به عنوان یک تهدید فوری در نظر نگرفته است و احتمالاً ترفندهای کمتری در اختیار دارد. کمپین علیه حوثی‌ها ممکن است به اندازه نابودی حزب‌الله سریع یا باشکوه نباشد.

اما این به این معنا نیست که اسرائیل تلاش برای نابودی حوثی‌ها را انجام نخواهد داد. در کوتاه‌مدت، حملات تجدید شده بیشتر زیرساخت‌های آسیب‌دیده یمن را نابود خواهد کرد. حملات هوایی اسرائیل تاکنون بر بنادر تحت کنترل حوثی‌ها متمرکز بوده است، از جمله هدیده، الصلیف، و راس قنطب، همچنین فرودگاه بین‌المللی صنعاء، همه در تلاش برای قطع تحویل سلاح‌های ایرانی به گروه. اسرائیل همچنین قول داده است که رهبری حوثی را هدف قرار دهد، گامی که هم اسرائیل و هم ایالات متحده تاکنون از آن اجتناب کرده‌اند. اگر این تلاش‌ها موفق باشند، توانایی‌های نظامی حوثی‌ها در نهایت کاهش خواهد یافت، هرچند که کاملاً از بین نخواهد رفت. در کوتاه‌مدت، با این حال، حتی برخی از تحلیلگران اسرائیلی به رسمیت می‌شناسند که اسرائیل به کمک ایالات متحده برای مقابله با موشک‌ها و پهپادهای حوثی نیاز خواهد داشت و کشتی‌رانی بین‌المللی باید برای عبور امن از دریای سرخ به ائتلاف دریایی به رهبری ایالات متحده تکیه کند.

در عین حال، اقدامات نظامی تجدید شده می‌تواند اثرات موجی را در سراسر شبه‌جزیره عربی ایجاد کند. در سال ۲۰۲۰، سازمان ملل تخمین زد که ۷۰ درصد از کل واردات یمن و ۸۰ درصد از کل کمک‌های بشردوستانه—از جمله بخش زیادی از غذای آن—از طریق همان بنادری که سلاح‌های ایرانی از آن عبور می‌کنند، جریان داشت. با توجه به اینکه تقریباً ۲۱ میلیون یمنی—دو سوم کل جمعیت آن—به این کمک‌ها وابسته هستند، قطع جریان سلاح‌های ایرانی ممکن است به معنای Destabilizing یک وضعیت بشردوستانه از پیش ناپایدار باشد. حتی اگر دولت ترامپ از وضعیت بشردوستانه تحت تأثیر قرار نگیرد، همچنان باید احتمال آن را که درگیری‌ها در یمن به عربستان سعودی سرایت کند و در نتیجه منابع انرژی جهانی را تهدید کند، در نظر بگیرد.

اگر حوثی‌ها یکی از پس‌لرزه‌ها باشند، پس ایران دیگری است—و یکی بالقوه بسیار مهم‌تر. اسرائیل و ایران مدت‌هاست که یک جنگ سایه‌ای را انجام می‌دهند، اما پس از ۷ اکتبر، این جنگ به طور علنی شعله‌ور شد. علاوه بر تسلیح یک میزبان از گروه‌های نیابتی، از جمله حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها، ایران دو بار حملات موشکی و پهپادی عمده‌ای را مستقیماً به اسرائیل انجام داده است و اسرائیل در مقابل تأسیسات نظامی در ایران را هدف قرار داده است. در واقع، موسسه امنیتی اسرائیل—در مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها از نوامبر ۲۰۲۴—۷ اکتبر و جنگ‌هایی که دنبال کردند را به عنوان یک جنگ بزرگ علیه ایران توصیف می‌کند، با این حال که حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها تنها مهره‌ها در برخورد بزرگتر با رژیم تهران هستند.

ایران سال فاجعه‌باری داشته است زیرا یکی پس از دیگری نیابت‌های آن شکست خورده و حملات هوایی اسرائیل آن را از برخی از پیشرفته‌ترین سیستم‌های دفاع هوایی‌اش محروم کرده است. اما ایران ضعیف‌شده، به نوعی، کمتر خطرناک نیست. ایران به دلیل آنچه که آن را وضعیت امنیتی رو به وخامت خود می‌بیند، با دو برابر کردن برنامه هسته‌ای خود پاسخ داده است. این امر ایران را در مسیر تقابلی با نه تنها اسرائیل، بلکه همچنین با ایالات متحده و دیگر قدرت‌های غربی قرار می‌دهد. در حالی که دولت ترامپ نشان داده است که به کمپین فشار حداکثری خود از طریق تحریم‌ها علیه ایران بازمی‌گردد، رژیم ممکن است تنها چند هفته با بمب فاصله داشته باشد و سؤال این است که آیا تحریم‌ها می‌توانند به اندازه کافی سریع عمل کنند تا از یک شکاف هسته‌ای جلوگیری کنند.

گویا حوثی‌ها و ایران کافی نبودند، خطوط گسل منطقه‌ای دیگری نیز وجود دارد که به آرامی اما قابل شنیدن لرزان است. سیاست‌های سوریه هنوز دور از حل شده است، با احتمال تنش‌های فرقه‌ای تجدید شده. در ساحل مدیترانه و در دمشق، اعضای اقلیت علوی علیه حکومت اکثریت عرب سنی اعتراض کردند و رهبران جدید سوریه با عناصر سابق رژیم درگیر شدند. در شمال سوریه، درگیری‌ها بین نیروهای تحت حمایت ترکیه و کردها شدت گرفته است و درگیری تجدید شده ترکیه-کرد خطر خونریزی به عراق را دارد.

و اگر ناتو، متحد ترکیه، با متحدان دیرینه کرد ایالات متحده درگیر نبود، کافی نبود، نیروهای دموکراتیک سوریه تحت سلطه کردها هزاران زندانی دولت اسلامی را نگه داشته‌اند. اگر آنها آزاد شوند، رده‌های دولت اسلامی افزایش خواهد یافت. این مسئله فوراً برای عراق، اردن و بقیه منطقه مشکل خواهد شد، اما با توجه به طبیعت آن به عنوان یک سازمان تروریستی جهانی، بازگشت آن نهای

…تاً یک مشکل برای ایالات متحده نیز خواهد بود.

این مسئله به چالش اساسی برای دولت جدید ایالات متحده می‌پردازد. مانند اولین دولت ترامپ—و دولت‌های اوباما و بایدن، در این زمینه—تیم جدید می‌خواهد از خاورمیانه خارج شود. اما خروج از منطقه هزینه‌هایی به همراه دارد. نادیده گرفتن حوثی‌ها خطر ادامه حملات در یکی از شلوغ‌ترین خطوط دریایی جهان، بارش موشک‌ها بر تل‌آویو و سرایت خشونت به عربستان سعودی را به دنبال دارد. نادیده گرفتن مشکل ایران خطر دستیابی یک دولت که رئیس‌جمهور خود را با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» آغاز می‌کند به تسلیحات هسته‌ای را به همراه دارد، و چه بسا گسترش بیشتر سلاح‌های هسته‌ای در خاورمیانه بی‌ثبات را به همراه داشته باشد. خروج کامل از سوریه خطر بازگشت دولت اسلامی و تروریسم جهادی را در پی دارد.

این مشکل زلزله‌ها و پس‌لرزه‌ها است: در بهترین حالت، می‌توانید از خرابی‌ها بهره‌برداری کنید تا امیدوار باشید چیزی بهتر در پی آنها بسازید، یا فقط می‌توانید تلاش کنید تا آسیب‌های آنها را کاهش دهید. حتی می‌توانید اثرات آنها را کاملاً نادیده بگیرید و عواقب آن را بپذیرید. اما در پایان روز، نمی‌توانید از وقوع لرزه‌ها جلوگیری کنید.

این موضوع برای سیاست خاورمیانه‌ای دولت جدید ترامپ نیز صدق می‌کند. مانند پیشینیان خود، دولت جدید می‌تواند انتخاب کند که چگونه به آشفتگی‌های جاری خاورمیانه پاسخ دهد—با اثربخشی بیشتر یا کمتر—اما نمی‌تواند با یک فرمان ریاست‌جمهوری به این آشفتگی پایان دهد، همان‌طور که هیچ افسونگری نمی‌تواند یک زلزله را متوقف کند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است.

سورس ما: Foreign Policy

💡 درباره منبع: Foreign Policy یک نشریه معتبر است که بر تحلیل‌های عمیق و گزارش‌های دقیق در زمینه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل تمرکز دارد. این نشریه به دلیل پوشش جامع و تحلیلی خود از مسائل جهانی شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده: رافائل اس. کوهن مدیر برنامه استراتژی و دکترین در پروژه نیروی هوایی شرکت رند است. او تحلیل‌گر مسائل نظامی و امنیتی بوده و آثار متعددی در این حوزه منتشر کرده است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.