نشریه فارن پالیسی : «چرا نتانیاهو ممکن است در مسیر برخورد با ترامپ باشد» | ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

چرا خوش‌بینی اولیه نتانیاهو از بازگشت ترامپ جای خود را به نگرانی از سیاست‌های غیرقابل‌پیش‌بینی و واگرایی در قبال ایران، غزه و یمن داده است؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی/شالوم لیپنر | 📅 تاریخ: May 9, 2025 / ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


بنیامین نتانیاهو خوش‌بین بود که سرنوشت اسرائیل متفاوت خواهد بود. در حالی که بخش اعظم جهان برای تأثیر بازگشت دونالد ترامپ به دفتر بیضی – و پیامدهای ناشی از وعده‌های مکرر او برای متوقف کردن «چاپیدن ما» توسط جهان – آماده می‌شد، نخست وزیر اسرائیل از چشم‌انداز تکرار همکاری تیمی با رئیس جمهور ایالات متحده که به خود می‌بالد «بهترین دوست اسرائیل» است، سرشار از شور و نشاط بود. با این حال، تنها کمی بیش از ۱۰۰ روز پس از آغاز دولت دوم ترامپ، به نظر می‌رسد نتانیاهو از شکاف نوظهور بین آنچه ترامپ در مورد اسرائیل می‌گوید و آنچه واقعاً مایل به انجام آن است، ابراز تأسف می‌کند.

دوره دوم ترامپ: گزارش‌ها و تحلیل‌های جاری

اوضاع به اندازه کافی خوب شروع شد. تنها دو هفته پس از مراسم تحلیف ترامپ، نتانیاهو به عنوان اولین رهبر خارجی که در دوره دوم ریاست جمهوری رئیس جمهور از کاخ سفید بازدید کرد، به واشنگتن دعوت شد. جوایز در انتظار نتانیاهو شامل یک فرمان اجرایی برای توقف دخالت ایالات متحده در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و مسدود کردن تمام بودجه ایالات متحده برای UNRWA، آژانس امدادرسانی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی – دو نهادی که تعاملات اسرائیل با آنها به طرز بدنامی تند بوده است – و یک یادداشت ریاست جمهوری برای بازگرداندن «فشار حداکثری» بر دولت ایران بود. ترامپ سپس در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید گفت که ایالات متحده «نوار غزه را تصرف خواهد کرد و ما نیز با آن کار خواهیم کرد.» نخست وزیر با روحیه‌ای پیروزمندانه به اورشلیم بازگشت.

اما بهای واگذاری بخش قابل توجهی از استقلال اسرائیل به دولت ترامپ سنگین است. و زمانی که نتانیاهو در ۷ آوریل به طور ناگهانی برای ملاقات با رئیس جمهور به واشنگتن فراخوانده شد، این موضوع کاملاً به نمایش گذاشته شد.

در آن مناسبت، تحقیر عمومی در انتظار نخست وزیر بود. لغو پیشگیرانه تمام عوارض گمرکی بر واردات ایالات متحده توسط اسرائیل نتوانست لغو متقابل تعرفه ۱۷ درصدی اعمال شده توسط دولت ترامپ بر محصولات اسرائیلی را که مأموریت اصلی نتانیاهو در آن روز بود، به همراه داشته باشد. ترامپ همچنین در مورد طرح‌های اولیه خود برای غزه موضعی غیرمتعهدانه اتخاذ کرد و اظهار داشت که «افراد زیادی مفهوم من را دوست دارند، اما، می‌دانید، مفاهیم دیگری نیز وجود دارد که من هم دوست دارم.» با این حال، ناراحت‌کننده‌ترین چیز برای نتانیاهو، استفاده از او به عنوان پس‌زمینه برای اعلام غافلگیرکننده ترامپ مبنی بر اینکه نمایندگان او تنها چند روز بعد مذاکرات «بسیار سطح بالایی» را با ایران آغاز خواهند کرد، بود. نخست وزیر با دمی بین پاهایش به خانه بازگشت.

واقعیت‌های واشنگتن امروزی، وضعیت بغرنج نتانیاهو را بسیار تشدید کرده است. نخست وزیر که از نظر تاریخی در پیمایش پایتخت ایالات متحده ماهر است، به سرعت در می‌یابد که توانایی او برای مانور در آن میدان مین سیاسی به طور چشمگیری کاهش یافته است. اکثریت جمهوری‌خواه امروز تحت طلسم الزام‌آور ترامپ عمل می‌کند – کاپیتان آنها که پاپ خواهد شد – که هیچ گونه مخالفتی را تحمل نمی‌کند، حتی برای بحث در مورد محاسن پرونده اسرائیل. این حقیقت زمانی کاملاً روشن شد که برکناری مایک والتز، مشاور امنیت ملی، تا حدی به «هماهنگی شدید» او با نتانیاهو در مورد نیروی نظامی علیه ایران نسبت داده شد. (نتانیاهو گزارش‌های مربوط به هرگونه مداخله مستقیم از این دست را رد کرده است.)

در واقع، به نظر می‌رسد اسرائیل در مبارزه داخلی بر سر هسته ایدئولوژیک دولت فعلی، بازنده شده است. کنار گذاشتن والتز و اخراج گروهی دیگر از پرسنل شورای امنیت ملی – در بحبوحه اتهامات عدم وفاداری آنها به دستور کار «اول آمریکا» ترامپ – یک لحظه تعیین کننده بود و نشان دهنده شکست آشکار محافظه‌کاران سنتی در مدار رئیس جمهور بود که از حمایت قوی‌تر از اسرائیل حمایت می‌کردند. با به دست گرفتن قاطعانه زمام امور توسط انزواگرایان ماگا، به رهبری معاون رئیس جمهور جی.دی. ونس، اسرائیل اکنون نگران است که ترامپ ممکن است متمایل به معاملات خطرناک و نامرغوب شود که ایالات متحده را آزاد کند تا توجه خود را به جای دیگری معطوف کند.

این ترس بیش از همه در مورد ایران و تهدیدی که برای رفاه اسرائیل ایجاد می‌کند، محسوس است. نتانیاهو – که برای او جلوگیری از دستیابی ایران به قابلیت سلاح هسته‌ای یک موضوع شاخص است – و دیگر قهرمانان پرونده او از ایالات متحده می‌خواهند که موضعی سازش‌ناپذیر در قبال تهران اتخاذ کند اما با موفقیت بسیار محدودی. ترامپ محاسبات دوگانه آنها را مبنی بر ترتیبات «به سبک لیبی» که زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را کاملاً از بین ببرد یا نیروی جنبشی را رد می‌کند. اطمینان او از اینکه توافقی «به زودی … بدون نیاز به شروع بمباران همه جا» حاصل خواهد شد، اعصاب را در اورشلیم به هم ریخته است، جایی که تشخیص داده می‌شود ایران از زمان خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۲۰۱۸، در واقع به سمت گریز هسته‌ای پیشرفت کرده است.

پیام‌های متناقض ناشی از دولت، مقامات اسرائیلی را گیج کرده است. ترامپ در ۴ مه در برنامه «ملاقات با مطبوعات» شبکه ان‌بی‌سی اظهار داشت که چیزی کمتر از «برچیدن کامل» برنامه هسته‌ای ایران را نخواهد پذیرفت، پیش از آنکه تغییر موضع دهد و اضافه کند که «آماده شنیدن» در مورد یک طرح غیرنظامی است، و بدین ترتیب اظهارات قبلی مارکو روبیو، وزیر امور خارجه را که «اگر [ایرانی‌ها] بخواهند، مسیری برای یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز و غیرنظامی وجود دارد» تکرار کرد. استیو ویتکاف، دوست املاک و مستغلات ترامپ که به فرستاده ویژه تبدیل شده است، در ۱۴ آوریل به فاکس نیوز گفت که ایران «نیازی به غنی‌سازی [اورانیوم] بیش از ۳.۶۷ درصد ندارد»، تنها برای اینکه روز بعد در X عقب‌نشینی کند و از ایران بخواهد «برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را حذف کند.»

نگرانی‌های اسرائیل در مورد خطوط کلی هرگونه تفاهم آینده ایالات متحده و ایران متعدد است. اعلام ترامپ مبنی بر اینکه «تنها چیزی که [ایرانی‌ها] نمی‌توانند داشته باشند سلاح هسته‌ای است» تهدید می‌کند که دامنه بحث را کوچک کرده و نقاط اختلاف اضافی مانند توسعه موشک‌های بالستیک دوربرد ایران و حمایت آن از تروریسم را مستثنی کند. خطر دیگر می‌تواند ناشی از بندهای غروب آفتاب سهل‌گیرانه باشد که پس از انقضای آنها ایران بتواند پیگیری جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود را با تمام قوا از سر بگیرد.

این تنش‌ها به شدت شخصی شده‌اند، که در هیاهوی پیرامون کیفیت میانجیگری ایالات متحده نشان داده شده است. ویتکاف، با تشویق صریح ترامپ، مسئولیت چندین مذاکره رفت و برگشتی، از ایران گرفته تا غزه، اوکراین و اخیراً یمن را بر عهده گرفته است. منتقدان نقش او از تاکتیک‌های او، عدم تجربه او در دیپلماسی بین‌المللی، ترجیح او برای اقدام انفرادی و ظرفیت او برای انجام چند وظیفه در این مقیاس انتقاد کرده‌اند. (یکی از کهنه‌سربازان دولت اول ترامپ به نیویورک پست گفت که ویتکاف «آدم خوبی است، اما یک احمق دست و پا چلفتی است [که] … نباید این کار را به تنهایی انجام دهد.»)

واکنش شدید از سوی حامیان ترامپ تند بوده است. دونالد ترامپ جونیور، پسر رئیس جمهور، در X با عصبانیت نوشت: «نئوکان‌های دولت پنهان در حال لکه‌دار کردن استیو ویتکاف هستند زیرا سعی دارند دستور کار سیاست خارجی پدرم را تضعیف کنند.» بنابراین، نتانیاهو دست بسته است و عملاً قادر به انجام اقدامات مستقل علیه ایران نیست در حالی که ترامپ کم‌حوصله مایل به گفتگو با رژیم آن است – در این مدت ایرانی‌ها می‌توانند در تلاش‌های خود برای مقابله با اسرائیل پیشرفت بیشتری داشته باشند.

نخست‌وزیر در مهار ناامیدی خود با مشکل مواجه است. او ممکن است در سوریه نیز با ترامپ در مسیر برخورد قرار گیرد، زیرا عملیات نظامی تشدید شده اسرائیل، ظاهراً برای دفاع از خود و همچنین جمعیت دروزی آن کشور، با تمایل رئیس جمهور به «پایان دادن به جنگ‌ها» در تضاد است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه – که ترامپ در آوریل به او به دلیل «تصرف سوریه» تبریک گفت – و همتای جدید سوری او، احمد الشرع، که انتظار می‌رود ترامپ هفته آینده با او ملاقات کند، بدون شک به این آتش دامن خواهند زد. درخواست‌های اسرائیل برای به تعویق انداختن خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، که به ترکیه آزادی عمل بیشتری برای تحکیم نفوذ خود در منطقه می‌دهد، به گوش ناشنوا می‌رسد.

حوثی‌های یمن – که از اندکی پس از شروع جنگ اخیر غزه به سمت اسرائیل موشک پرتاب می‌کنند – نیز در حال ایجاد اصطکاک هستند. نتانیاهو با تسلیم شدن به دولت وقت ورودی، حملات هوایی تلافی‌جویانه اسرائیل علیه شورشیان یمنی را متوقف کرد و عملاً این کار را به ایالات متحده واگذار کرد، که نیروهایش از ماه مارس بیش از ۱۰۰۰ هدف حوثی را بمباران کرده‌اند. اما در ۴ مه، مهمات ایالات متحده و سامانه پدافند هوایی پیشرفته تاد آن نتوانستند در برابر موشک حوثی که در فرودگاه بین‌المللی اصلی اسرائیل، بن گوریون، فرود آمد – و آن را تعطیل کرد – مقاومت کنند و باعث لغو گسترده پروازها شدند.

البته، اسرائیل هیچ ادعایی برای ارائه قدرت آتش قابل مقایسه با ایالات متحده ندارد. با این وجود، تشدید ذاتی آخرین حمله حوثی‌ها – که فشار داخلی بر نخست وزیر را برای دستور پاسخ قدرتمند داخلی ایجاد کرد – و آتش‌بس متعاقب آن بین ایالات متحده و «مقامات مربوطه» در صنعا، اسرائیل را دوباره از حاشیه خارج کرده است. این وضعیت در حال تحول، تقسیم کار غالب بین ترامپ و نتانیاهو را به چالش خواهد کشید و به طور بالقوه با اولویت‌های رئیس جمهور در منطقه تداخل خواهد داشت.

در نهایت، و همیشه، غزه وجود دارد. آن قطعه زمین عذاب‌دیده – و عذاب‌دهنده – که ترامپ در ابتدا در نظر داشت «ریویرای خاورمیانه» را در آن بسازد، در عوض آماده میزبانی از یک تهاجم تمام‌عیار اسرائیل است که طبق تصمیم متفق‌القول کابینه امنیتی اسرائیل، مستلزم «فتح غزه و نگهداری سرزمین‌ها» خواهد بود. چنین چرخشی از وقایع، حداقل برای آینده قابل پیش‌بینی، پرده را بر امیدهای رئیس جمهور برای هرگونه آتش‌بس قریب‌الوقوع یا توافق برای آزادی گروگان‌ها پایین خواهد کشید و چشم‌انداز او برای گسترش پیمان ابراهیم به منظور شامل شدن عربستان سعودی را به عقب خواهد راند. ترامپ، که اخیراً نسبت به صحنه فلسطین بی‌علاقگی نشان داده است، هنگامی که درک کند رویاهایش در حال دود شدن و به هوا رفتن هستند، آماده تغییر ناگهانی نظر خواهد بود.

یک چیز قطعی است: اعلامیه ۲۲ آوریل ترامپ مبنی بر اینکه او و نخست‌وزیر «در هر موضوعی هم‌نظر هستند» حتی شروع به درک ترکیب ناپایدار روابط کنونی آنها نمی‌کند. دشوار است باور کنیم که رئیس‌جمهور در غیر این صورت در اولین سفر آینده خود به خاورمیانه از اسرائیل صرف‌نظر کند – درست مانند دشمنش باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ – و به گفته آکسیوس، به این دلیل که او آشکارا فکر می‌کند در حال حاضر چیزی از بازدید از اسرائیل به دست نمی‌آورد. (مقامات اسرائیلی در تلاشند تا اسرائیل را در برنامه سفر او بگنجانند.)

نتانیاهو زمان زیادی برای طراحی مسیری برای بازگشت به لطف رئیس جمهور ندارد. پس از غافلگیر شدن هم با دست کشیدن ترامپ از کارزار علیه حوثی‌ها و هم با گفتگوی دولت او با حماس، نخست وزیر از احتمال بیداری ناگهانی مشابهی در جبهه ایران، خواب از سرش خواهد پرید. با توجه به اینکه امنیت و رفاه بلندمدت اسرائیل به لایه‌های پیچیده بسیاری از حمایت ایالات متحده وابسته است، نتانیاهو باید شروع به بازی بهتر کارت‌های خود – و به سرعت – کند، پیش از آنکه ناهماهنگی او با کاخ سفید، ترامپ را به باراندن آتش جهنم بر سر دوست سابق بهترین خود تحریک کند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Policy

💡 درباره منبع: فارن پالیسی یک نشریه خبری آمریکایی است که بر سیاست جهانی، امور جاری، و سیاست داخلی و بین‌المللی تمرکز دارد.

✏️ درباره نویسنده: شالوم لیپنر عضو ارشد غیرمقیم ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک است.

خروج از نسخه موبایل