نشریه فارن افرز : “مشکل ترامپ در آسیا: این منطقه فاقد رهبرانی است که با رئیس‌جمهور آمریکا ارتباط برقرار کنند” | ۲۵ مهر ۱۴۰۴

در غیاب رهبری مانند شینزو آبه، متحدان آسیایی آمریکا برای مدیریت روابط با دولت دوم ترامپ و مقابله با نفوذ چین، با چالش جدی روبرو هستند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز / مایکل جی. گرین | 📅 تاریخ: October 17, 2025 / ۲۵ مهر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


در ماه اوت، تنها چند روز پس از اینکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در یک اجلاس سران در آلاسکا استقبال کرده بود، تصویر قابل توجهی از کاخ سفید منتشر شد. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، با عجله به واشنگتن رفته بود تا با ترامپ دیدار کرده و حمایت ایالات متحده را برای دفاع از اوکراین در برابر تهاجم روسیه جلب کند. اما زلنسکی تنها نبود: در دیدار او با ترامپ، رهبران فنلاند، فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا، و همچنین دبیرکل اروپایی ناتو و رئیس کمیسیون اروپا نیز حضور داشتند. عکسی از کل این گروه، به نوعی اصلاحیه‌ای بر تصاویری بود که از استقبال گرم ترامپ و پوتین در انکوریج منتشر شده بود.

تصمیم رهبران اروپایی برای همراهی با زلنسکی، ترکیبی از شجاعت و عمل‌گرایی را منعکس می‌کرد. محکوم کردن ترامپ برای استقبال از پوتین در خاک ایالات متحده، یا برگزاری یک اجلاس متقابل در اروپا و اجتناب از شرمساری سیاسی داخلی احتمالی ادای احترام در دفتر بیضی، آسان‌تر بود. اما آن گزینه‌ها مستلزم آن بود که رهبران اروپایی باور داشته باشند که می‌توانند از پیروزی روسیه در اوکراین (و تضمین امنیت کشورهای خود) بدون قدرت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک ایالات متحده جلوگیری کنند. و آنها می‌دانند که نمی‌توانند چنین کاری انجام دهند.

بنابراین، آنها در عوض از نقاط قوت خود – نزدیکی ایدئولوژیک جورجیا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا، به ترامپ، تماس نسبتاً مکرر کیر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، با او، و رابطه منحصر به فرد الکساندر استاب، رئیس‌جمهور فنلاند، با او (که تا حد زیادی بر اساس مهارت گلف استاب است) – برای جذابیت، ترغیب و سوق دادن رئیس‌جمهور مخل آمریکایی کم و بیش در جهت استراتژیک درست، استفاده کردند. نتیجه، توافقی برای ارسال سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته ایالات متحده به اوکراین از طریق خریدهای ناتو بود و ترامپ حتی درخواست کی‌یف برای موشک‌های تاماهاوک را نیز در نظر گرفت.

برای رهبران اروپایی، این تلاش مشترک برای وادار کردن ترامپ به پایبندی به متحدان ایالات متحده – و به سیستم اتحادی که خود ایالات متحده ساخته بود – نشان‌دهنده یک انحراف شدید از دوره اول او بود. در آن زمان، رهبران اروپایی در بهترین حالت نقش‌های فرعی را ایفا می‌کردند: رأی‌دهندگان آنها از ترامپ بیزار بودند و خلق و خوی شخصی آنها توانایی آنها را برای ارتباط با او محدود می‌کرد. در حالی که آنها با مشکل مواجه بودند، نقش اصلی «مدیر ترامپ» در شبکه اتحاد ایالات متحده توسط رهبران آسیایی – به ماهرانه‌ترین شکل توسط شینزو آبه، نخست‌وزیر وقت ژاپن – ایفا می‌شد. یک عکس مشهور که در اجلاس گروه ۷ در کبک در سال ۲۰۱۸ گرفته شده است، رویکرد آبه را به تصویر می‌کشد. در آن، به نظر می‌رسد آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، با بی‌صبری با یک ترامپ سرکش یا بی‌اعتنا روبرو می‌شود در حالی که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا، به نظر می‌رسد از مرکل حمایت می‌کنند. در همین حال، آبه‌ای رنجور در کنار ترامپ ایستاده است، زبان بدن رئیس‌جمهور آمریکا را تقلید می‌کند و شاید به دنبال فرصتی برای کاهش تنش است.

تیم ترامپ در سال ۲۰۱۷ بدون هیچ مفهوم روشنی برای استراتژی آسیایی خود به قدرت رسید، بنابراین آبه به آنها کمک کرد تا چارچوب «هند و اقیانوس آرام آزاد و باز» ژاپن را اتخاذ کنند. وقتی ترامپ تهدید کرد که «آتش و خشم» را بر کره شمالی خواهد بارید، آبه قول حمایت ژاپن را داد – اما بی‌سر و صدا شرایطی را اضافه کرد که مشخص می‌کرد آیا باید واقعاً از زور استفاده شود یا خیر. در حالی که بسیاری از رهبران جهان به دنبال اجتناب از رویارویی با رئیس‌جمهور دمدمی‌مزاج آمریکایی بودند، آبه در دوره اول ترامپ، ۲۰ جلسه، ۳۲ تماس تلفنی و پنج دور گلف با او برگزار کرد. یک دیپلمات ژاپنی به من کنایه زد: «این واقعاً ۲۰ اجلاس نبود، بلکه همان اجلاس ۲۰ بار بود.»

آبه درک می‌کرد که قدرت آمریکا برای منافع ژاپن ضروری است و با موفقیت قابل توجهی برای شکل دادن به آن تلاش کرد. و در دوره اول ترامپ، رهبران آسیایی از نمونه او پیروی کردند. نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، موفق شد ترامپ را در سال ۲۰۱۹ برای حضور در برابر ۵۰ هزار نفر از دیاسپورای هندی در تگزاس به همراه خود بیاورد؛ این تجمع «سلام مودی» نام داشت. اسکات موریسون، نخست‌وزیر استرالیا و سفیر او در واشنگتن، جو هاکی، روابط نزدیکی با مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور و تیم امنیت ملی ترامپ برای همسویی در استراتژی چین و تعامل در اقیانوس آرام جنوبی برقرار کردند. و حتی مون جائه-این، رئیس‌جمهور کره جنوبی، که از جناح چپ سیاسی بود و یک شریک بعید برای ترامپ به نظر می‌رسید، برای تشویق دیپلماسی با کره شمالی به کنار رئیس‌جمهور آمریکا شتافت.

اما در دوره دوم ترامپ، رهبران آسیایی برای مدیریت اتحاد خود با ترامپ با مشکل مواجه شده‌اند. هیچ‌کس برای پر کردن جای خالی آبه، که در سال ۲۰۲۰ به دلیل بیماری استعفا داد و در سال ۲۰۲۲ ترور شد، قدم پیش نگذاشته است. این به دلایل متعددی تعجب‌آور است. از یک سو، از برخی جهات، رویکرد ترامپ به منطقه بسیار بیشتر از دوره اول او شبیه به یک استراتژی «اول آسیا» است. علاوه بر این، نظرسنجی‌های انجام شده در سال ۲۰۲۴ نشان داد که در استرالیا، هند، ژاپن و کره جنوبی، مردم در ابتدا بسیار کمتر از اروپایی‌ها از بازگشت ترامپ نگران بودند. همچنین نمی‌توان سکوت نسبی رهبران آسیایی را به موقعیت سیاسی آنها نسبت داد. رهبران اروپایی در موقعیت‌های سیاسی قوی‌تری نسبت به دوره گذشته یا رهبران آسیایی امروز نیستند: محبوبیت استارمر زیر آب است، همانطور که محبوبیت فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، و مکرون به سختی قدرت را حفظ کرده است. و اگرچه رهبران اروپایی مطمئناً به دلیل جنگ در اوکراین انگیزه بیشتری برای کارآمد کردن رابطه فراآتلانتیکی دارند، اما این به طور کامل رویکرد منفعلانه در میان رهبران آسیایی را با توجه به افزایش تهدید نظامی و اقتصادی از سوی چین، توضیح نمی‌دهد.

آسیا که نجواگر برجسته خود در گوش ترامپ را در آبه از دست داده است، به نظر می‌رسد تا حدودی در رابطه خود با ایالات متحده سرگردان است. ممکن است این نقش توسط رهبر تازه منتخب ژاپن، سانائه تاکایچی، یکی از شاگردان آبه که تعدادی از دیدگاه‌های او را به اشتراک می‌گذارد، پر شود (اگرچه آینده سیاسی او پس از خروج شریک اصلی ائتلاف حزبش در ۱۰ اکتبر نامشخص است). اما تاکنون در دوره دوم ترامپ، هیچ متحد آسیایی موفق به ایجاد نفوذی در رئیس‌جمهور آمریکا comparable به نفوذ آبه نشده است. در نتیجه، استراتژی ایالات متحده در آسیا مغشوش باقی مانده است و رهبران آسیایی از مزایای کامل مشارکت آمریکا، از جمله امنیت بیشتر در برابر چین، بی‌بهره مانده‌اند.

هیچ آبه‌ای اینجا نیست

در محافل خصوصی، یک عاملی که مقامات آسیایی به طور مکرر در توضیح انفعال اخیر خود به آن اشاره می‌کنند، فرآیند سیاست‌گذاری دولت دوم ترامپ است که آشفته‌تر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر از دوره اول است. در آن زمان، آنها می‌توانستند روی شرکای قابل اعتماد و بانفوذی در داخل دولت، مانند اچ. آر. مک‌مستر، مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، و مت پاتینجر، که به عنوان مدیر ارشد آسیا در شورای امنیت ملی خدمت می‌کرد، حساب کنند. این بار، در مقابل، پاکسازی‌های دوره‌ای دولت از به اصطلاح جهانی‌گرایان و کاهش نقش شورای امنیت ملی، برای متحدان دشوارتر کرده است که بدانند در مورد مسائل کلیدی به کجا مراجعه کنند یا انتظار داشته باشند که همتایان در واشنگتن بدون اطلاع از موضع ترامپ، ابتکار عمل را به دست گیرند.

سیاست‌های تعرفه‌ای ترامپ نیز رهبران آسیایی را به گونه‌ای متزلزل کرد که حتی زمزمه‌های دوره اول او در مورد جنگ و صلح با کره شمالی نیز چنین نکرده بود. استرالیا به راحتی می‌تواند از تعرفه‌های ده درصدی که توسط دولت وضع شده است، جان سالم به در ببرد، اما ترامپ تعرفه‌های اضافی ۲۰۰ درصدی را بر داروها – یک خط قرمز در سیاست استرالیا – تهدید کرد اگر استرالیا شروع به پرداخت بیشتر برای داروهای ساخت آمریکا نکند. در همین حال، توکیو به تعرفه‌های ۱۵ درصدی وضع شده بر صادرات ژاپن به ایالات متحده رضایت داده است، اما تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی بر نیمه‌هادی‌ها که ترامپ مطرح کرده است، برای شرکت‌های ژاپنی ویرانگر خواهد بود. و هند عصبانی و متحیر است که باید تعرفه‌های ۵۰ درصدی را برای خرید نفت روسیه تحمل کند، حتی در حالی که ترامپ در آلاسکا پوتین را در آغوش گرفت و تهدید تحریم‌های اقتصادی بیشتر ایالات متحده بر مسکو را کنار گذاشت.

دلایل اینکه چرا این نارضایتی منجر به یک تلاش قوی‌تر برای مدیریت ترامپ نشده است، در هر کشور متفاوت است. در ژاپن، مشکل اصلی ضعف سیاسی حزب حاکم لیبرال دموکرات بوده است. علیرغم ناامیدی از تعرفه‌ها و برخی نظرسنجی‌ها که نشان می‌دهد تنها ۱۶ درصد از مردم ژاپن به ترامپ اعتماد دارند، حمایت از اتحاد ایالات متحده و ژاپن ۹۰ درصد یا بیشتر باقی مانده است، عمدتاً به دلیل احساس تهدید مشترک از سوی چین. مردم ژاپن اگر می‌توانستند، رویکردی مانند آبه را در پیش می‌گرفتند، اما هیچ‌کس با قدرت سیاسی داخلی یا کیاست آبه برای ترامپ ظهور نکرده است. دستاوردهای اولیه شیگرو ایشیبا، نخست‌وزیر سابق، در یک دیدار فوریه با ترامپ، با تعرفه‌های ایالات متحده و جایگاه ضعیف ایشیبا در داخل حزب خود (او در اوایل سپتامبر استعفا داد و انتخابات اکتبر را به راه انداخت) از بین رفت. جانشین او، تاکایچی، محافظه‌کارتر است، از رویکرد «اول ژاپن» حمایت می‌کند و دیدگاه‌های تندی در مورد چین دارد که می‌تواند با دولت ترامپ طنین‌انداز شود.

با این حال، ترامپ در حال نرم کردن موضع خود در مورد چین در آستانه یک سفر برنامه‌ریزی شده در سال ۲۰۲۶ به پکن و امید به یک توافق تجاری مثبت با شی جین پینگ، رهبر چین، است. اگر تاکایچی نخست‌وزیر شود، احتمالاً در چند هفته آینده در اجلاس همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه در کره جنوبی برای اولین بار با ترامپ دیدار خواهد کرد و اگرچه حق دارد مانند آبه به ترامپ در مورد چین هشدار دهد، اما چنین هشداری در برابر اولویت‌های در حال تغییر ترامپ پرریسک‌تر است. اگر ترامپ تاکایچی را به نفع روابط ایالات متحده و چین کنار بگذارد، او در داخل کشور از نظر سیاسی آسیب خواهد دید. اما اعلامیه پکن در ۹ اکتبر مبنی بر گسترش محدودیت‌های صادراتی بر فلزات خاکی کمیاب (که برای تولید فناوری حیاتی هستند) واکنش جنگجویانه‌ای را از سوی ترامپ برانگیخت که تعرفه اضافی ۱۰۰ درصدی را بر واردات چین تهدید کرد و پیشنهاد کرد که برنامه خود را برای دیدار با شی در APEC لغو خواهد کرد. ترامپ قرار است در پایان اکتبر از ژاپن بازدید کند و تاکایچی ممکن است بتواند از تنش جدید بین ترامپ و شی به نفع خود استفاده کند – اما تنها در صورتی که بتواند ابتدا خانه خود را مرتب کند.

به نظر می‌رسد آنتونی آلبانیزی، نخست‌وزیر استرالیا، در داخل کشور قوی‌ترین است و در انتخابات ملی در ماه مه، محافظه‌کاران را در هم کوبیده است. اما علیرغم چند تماس تلفنی با ترامپ و یک عکس در مجمع عمومی سازمان ملل، او در مقایسه با همتایان خود در ژاپن یا کره جنوبی، رابطه دوری با رئیس‌جمهور آمریکا حفظ کرده است. وقتی آلبانیزی در ۲۰ اکتبر برای اولین دیدار رسمی خود با ترامپ از کاخ سفید بازدید کند، از مزیت یک اتحاد دیرینه بین استرالیا و ایالات متحده برخوردار خواهد بود. استرالیا از جنگ جهانی اول در تمام درگیری‌های بزرگ ایالات متحده در کنار آن جنگیده است و دو کشور شیوه‌های قوی دفاعی و به اشتراک‌گذاری اطلاعات را حفظ می‌کنند (که با توجه به رقابت با چین، برای هر دو طرف اهمیت فزاینده‌ای دارد). به عنوان بخشی از توافق AUKUS، که در سال ۲۰۲۱ امضا شد، استرالیا موافقت کرد که چندین زیردریایی هسته‌ای کلاس ویرجینیا ایالات متحده را خریداری کند. دوره امسال تالیسمن سابر، یک رزمایش نظامی دوجانبه بین ایالات متحده و استرالیا، بزرگترین از زمان شروع برنامه در سال ۲۰۰۵ بود. کانبرا همچنین آماده همکاری با واشنگتن در تأمین امنیت زنجیره‌های تأمین مواد معدنی حیاتی است، با توجه به منابع معدنی گسترده استرالیا.

اما نت‌های ناهماهنگی نیز در این اتحاد وجود داشته است که دو رهبر باید آنها را مدیریت کنند. تصمیم پنتاگون برای بازنگری در ارزش AUKUS، مقامات استرالیایی را متزلزل کرد؛ مایک هاکابی، سفیر ایالات متحده در اسرائیل، استرالیا را به دلیل به رسمیت شناختن کشور فلسطین به شدت مورد انتقاد قرار داد؛ و دو دولت نمی‌توانستند در مواضع خود در مورد تغییرات آب و هوایی از هم دورتر باشند. دولت کارگر آلبانیزی همچنین لحن معتدل‌تری در پاسخ به تهدید چین نسبت به ایالات متحده داشته و بر تثبیت روابط با پکن تأکید کرده است – اگرچه این می‌تواند برای آلبانیزی یک مزیت باشد، اگر رویکرد خود ترامپ به چین همچنان تغییر کند. ترامپ در میان جناح چپ حزب کارگر عمیقاً نامحبوب است – نظرسنجی‌های پیو نشان می‌دهد که دیدگاه‌های منفی نسبت به ترامپ در استرالیا بسیار قوی‌تر از دیگر بخش‌های آسیا است – و برخی از مشاوران آلبانیزی استدلال می‌کنند که او باید در اطراف رئیس‌جمهور آمریکا کم‌حاشیه بماند. با این حال، آلبانیزی به اولین دیدار خود در واشنگتن متعهد است، جایی که او فرصتی برای کشاندن ترامپ به تعامل عمیق‌تر با منطقه – به ویژه آسیای جنوب شرقی و اقیانوس آرام، که تحت فشار چین و برای امنیت استرالیا حیاتی هستند – دارد.

به نظر می‌رسید یک رابطه زوج عجیب و غریب ایدئولوژیک بین ترامپ و لی جائه-میونگ، رئیس‌جمهور کره جنوبی، که در ژوئن انتخاب شد، ممکن بود. لی در ۲۵ اوت یک عملکرد استادانه در دفتر بیضی داشت و به ترامپ از تعهدات سرمایه‌گذاری کره جنوبی در اقتصاد ایالات متحده اطمینان داد و سطح تعرفه‌ها را کاهش داد. اگرچه لی از جناح چپ مترقی است و تیم خود را با مشاوران سیاسی که کهنه‌سربازان اعتراضات طرفدار دموکراسی دهه ۱۹۸۰ هستند، که تا حدی با دیدگاه‌های ضدآمریکایی (و حتی طرفدار کره شمالی) شکل گرفته بودند، پر کرده است، اما او در سیاست خارجی یک عمل‌گرا ثابت کرده است که مصمم به تقویت روابط با ایالات متحده و ژاپن است. اما در سپتامبر، مقامات اداره مهاجرت و گمرک ایالات متحده به یک کارخانه هیوندای در جورجیا یورش بردند و به دنبال کارگرانی بودند که ویزای خود را تمدید نکرده بودند. تصویر بیش از ۳۰۰ کارمند کره جنوبی که به عنوان زندانی برده می‌شدند، مردم کره جنوبی را که به تازگی به آنها گفته شده بود که رابطه بین واشنگتن و سئول در حال قوی‌تر شدن است، خشمگین کرد. حمایت کره جنوبی از اتحاد ایالات متحده حدود ۹۰ درصد بود، اما صداهای ضدآمریکایی در حلقه مترقی لی اکنون جسور شده‌اند و رابطه بین لی و ترامپ نیازمند ترمیم است. حضور ترامپ در APEC در اواخر این ماه فرصتی برای آشتی فراهم می‌کند، اگر هر دو طرف بتوانند از آن استفاده کنند.

شاید هیچ متحد ایالات متحده‌ای به اندازه مودی از بازگشت ترامپ مطمئن نبود – و هیچ‌کس به اندازه او ناامید نشده است. علاوه بر تعرفه‌های ۵۰ درصدی که او علیه هند وضع کرد، ترامپ با به دست گرفتن تمام اعتبار برای پایان دادن به درگیری نظامی که در ماه مه بین هند و پاکستان درگرفت و سپس دعوت از فرمانده ارتش پاکستان به کاخ سفید، دهلی نو را خشمگین کرد. برای بسیاری در هند، این شبیه به یک بازگشت نمادین به نوعی از سیاست منطقه‌ای است که واشنگتن ۲۵ سال پیش، قبل از ایجاد یک شراکت استراتژیک با هند، دنبال می‌کرد. مودی می‌توانست مسیر آبه را طی کرده و این توهین‌ها را نادیده بگیرد و در عوض برای سوق دادن ترامپ در جهت بهتر تلاش کند. اما این با شخصیت مودی سازگار نبود و اکنون که اکثریت حاکم حزب او در پارلمان کاهش یافته و اقتصاد هند در حال کند شدن است، او نیز با وضعیت سیاسی داخلی چالش‌برانگیزتری نسبت به دوره اول ترامپ روبرو است. ترامپ در ۱۷ سپتامبر به مودی تولدش را تبریک گفت و مودی به گرمی پاسخ داد. اما اگر غیبت مورد انتظار ترامپ در اجلاس کواد در هند در اواخر امسال نشانه‌ای باشد، به نظر می‌رسد رابطه بین واشنگتن و دهلی نو برای مدتی شکسته باقی خواهد ماند.

تحریک شده توسط پکن

رویکرد منضبط آبه به ترامپ و به رقابت با چین، چسب مفهومی لازم را برای تحکیم یک استراتژی آسیایی فراهم کرد که به نفع ژاپن نیز بود – نسخه خود ایالات متحده از یک چارچوب هند و اقیانوس آرام آزاد و باز. دیدار ماه اوت بین ترامپ و رهبران اروپایی هدف مشابهی داشت و به اروپا اجازه داد تا سیاست ایالات متحده و اوکراین را تثبیت کند، زلنسکی را در میدان نگه دارد و امنیت اروپا را علیرغم استقبال از پوتین در آلاسکا، تقویت کند.

اما بدون یک مدیر ماهر مانند آبه، مسیر رویکرد آسیایی ترامپ نامشخص باقی می‌ماند. برخی در دولت فعلی با هشدار دولت اول ترامپ در مورد جاه‌طلبی‌های هژمونیک چین هم‌نظر هستند. برخی دیگر – از جمله، به نظر می‌رسد، ترامپ – دیپلماسی با چین را فرصتی برای معاملات تجاری در کوتاه‌مدت می‌بینند و مایل به کنار گذاشتن نگرانی‌های دیگر هستند. با فروپاشی ستون‌های کلیدی معماری امنیتی ایالات متحده که در ۲۰ سال گذشته ساخته شده است (مانند کواد)، متحدان ایالات متحده خواستار تعامل بیشتر آمریکا با هند و اقیانوس آرام هستند، به ویژه پس از اینکه کاهش‌های عمده در کمک‌های توسعه‌ای، فرصت‌هایی را برای اجبار چین در منطقه ایجاد کرد.

مدیریت دولت دوم ترامپ مطمئناً با توجه به عشق رئیس‌جمهور به تعرفه‌ها و غیرقابل پیش‌بینی بودن کلی، دشوارتر است و هیچ رهبر آسیایی فعلی نمی‌تواند ادعای مأموریتی در داخل کشور comparable به مأموریت آبه را داشته باشد. اما اگرچه در حال حاضر هیچ نجواگر ترامپی مانند آبه در میان رهبران آسیا وجود ندارد، اما این غیبت نمی‌تواند باقی بماند. رهبران آسیایی انگیزه بیشتری برای نگه داشتن واشنگتن در بازی نسبت به سال ۲۰۱۷ دارند به دلیل جاه‌طلبی‌های چین، و تنها ایالات متحده قدرت ترکیبی را دارد که آسیا برای حفظ دفاع منطقه‌ای و بازدارندگی از تجاوز پکن به آن نیاز دارد. علیرغم غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ، اعضای کلیدی دولت او آماده افزایش تعامل با آسیا هستند. این بار، با این حال، ابتکار عمل احتمالاً تنها از بالا خواهد آمد. بنابراین، روابط شخصی با ترامپ برای قدرت‌های آسیایی حتی مهم‌تر از دوره اول ترامپ است. هر ترکیبی از تملق، اقناع و همسویی سیاسی که لازم باشد، رهبران آسیایی باید از همتایان اروپایی خود بیاموزند و اطمینان حاصل کنند که ایالات متحده در بازی باقی می‌ماند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:فارن افرز

💡 درباره منبع:فارن افرز یک مجله آمریکایی با نفوذ در زمینه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ایالات متحده است که توسط شورای روابط خارجی منتشر می‌شود. این رسانه به دلیل تحلیل‌های عمیق و دیدگاه‌های متنوع از سراسر طیف سیاسی شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده:مایکل جی. گرین، مدیرعامل مرکز مطالعات ایالات متحده در دانشگاه سیدنی و دارای کرسی هنری کیسینجر در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.