نشریه فارن افرز: «جنگ بیپایان در غزه» | ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
چرا با وجود فشارهای داخلی و بینالمللی، نتانیاهو و حماس انگیزههای کمی برای پایان دادن به جنگ در غزه دارند و چشمانداز صلح پایدار دور از دسترس به نظر میرسد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/آموس هارل | 📅 تاریخ: ۷ آوریل ۲۰۲۵ / ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
کمتر از دو ماه پس از تعهد به آتشبس مرحلهای با حماس، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، جنگ کشورش را در نوار غزه از سر گرفت. در ۱۸ مارس، جتهای نیروی هوایی اسرائیل به پایگاههای نظامی حمله کردند و طبق گزارش وزارت بهداشت تحت کنترل حماس در غزه، بیش از ۴۰۰ فلسطینی، از جمله بیش از ۳۰۰ زن و کودک، کشته شدند – تلفاتی ویرانگر حتی با معیارهای اولیه جنگ. آتشبس کوتاهمدت امکان آزادی ۳۰ گروگانی را که حماس در حمله غافلگیرانه خود به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسارت گرفته بود، و همچنین بازگرداندن هشت اسیر فوت شده را فراهم کرده بود. هفته گذشته، دولت اسرائیل پیشنهاد از سرگیری آتشبس را در ازای بازگشت ۱۱ گروگان دیگر و ۱۶ جسد دیگر ارائه داد.
اما حتی اگر حماس و اسرائیل بر سر توافق جدید و کوتاهمدتی برای توقف خصومتها به نتیجه برسند، بعید است غزه به این زودیها شاهد صلح واقعی باشد. از زمان کشتار هولناک ۷ اکتبر که جان حدود ۱۲۵۰ اسرائیلی را گرفت، نتانیاهو با عملیات نظامی خود در این باریکه دو هدف را دنبال کرده است: آزادی تمام گروگانها و نابودی حماس. اما این اهداف را نمیتوان همزمان محقق کرد: حماس از پذیرش فرآیند صلحی که مستلزم نابودی خود باشد، امتناع میورزد و تا زمانی که اسرائیل به این نتیجه متعهد باشد، رهبران بازمانده حماس انگیزه قدرتمندی برای نگه داشتن گروگانها برای جلوگیری از حملات اسرائیل که ممکن است منجر به کشته شدن آنها شود، دارند.
این بدان معناست که حتی اگر آتشبس از سر گرفته شود، حماس احتمالاً آزادی آخرین گروگان را به تأخیر خواهد انداخت، اسرائیل احتمالاً راههایی برای اجتناب از پیشروی در مراحلی که به حماس اجازه حفظ قدرت را میدهد، پیدا خواهد کرد و هرگونه توافقی ممکن است دوباره در مراحل پایانی خود فرو بپاشد. نتانیاهو به طور فزایندهای معتقد است که دستور اقدام نظامی نتیجهبخش است. به هر حال، نمایش قدرت، ایران را تضعیف کرد و شبهنظامیان نیابتی لبنانی آن، یعنی حزبالله را فلج کرد. و در حالی که تیم رئیسجمهور سابق ایالات متحده، جو بایدن، سعی در مهار تشدید تنشهای اسرائیل داشت، نتانیاهو در رئیسجمهور دونالد ترامپ متحدی آسانگیرتر دارد. در نشانهای از صمیمیت این دو رهبر – و اهمیت، برای نتانیاهو، حفظ ترامپ در کنار خود – نخستوزیر اسرائیل روز یکشنبه برای دومین بار در سه ماه گذشته برای دیدار با ترامپ به واشنگتن شتافت. ارتش اسرائیل با احساس جسارت، همچنین طرح گستردهای را برای اشغال مجدد غزه پیشنهاد کرده است و شرکای راست افراطی نتانیاهو با جسارت بیشتری طرح اخراج اکثر ساکنان غزه را پیش میبرند.
با این حال، تا حدودی نامشخص است که آیا نتانیاهو آماده تحقق بزرگترین رویاهای شرکای سیاسی خود است یا خیر. او باید موضع ترامپ را، هرچند متغیر، در نظر بگیرد و اینکه آیا ارتش اسرائیل قادر به آغاز عملیاتی پرهزینه و طولانیمدت در غزه است یا خیر. در حال حاضر، بهترین گزینه او احتمالاً پیگیری مسیری میانه است که گزینههای او را باز نگه دارد و باور متحدانش را مبنی بر اینکه او در کنار آنهاست، حفظ کند – و این مسیر میانه شامل ادامه عملیات در غزه است.
زمانی که اسرائیل ۱۸ ماه پیش در غزه وارد جنگ شد، تقریباً اتفاق نظر کاملی در میان اسرائیلیها وجود داشت که حماس باید از بین برود. اما به زودی مشخص شد که دو هدف نظامی اسرائیل – تضمین آزادی گروگانها و نابودی حماس – نمیتواند در یک بازه زمانی محقق شود. حتی با فرض اینکه ریشهکن کردن حماس، یک سازمان چریکی تروریستی که هنوز از حمایت مردمی قابل توجهی در غزه برخوردار است، ممکن باشد، انجام این کار سالها طول میکشد. با این حال، گروگانهای اسرائیلی چنین زمانی ندارند. طبق تحلیل نیویورک تایمز، بین اکتبر ۲۰۲۳ و اوایل مارس ۲۰۲۵، ۴۱ گروگان در اسارت جان خود را از دست دادند. برخی بر اثر گرسنگی، بیماری و قتل جان باختند و برخی دیگر به طور تصادفی در نتیجه عملیات نظامی اسرائیل کشته شدند. گروگانهایی که در ماههای اخیر از غزه به اسرائیل بازگشتهاند، از نگهداری در شرایط بسیار سخت خبر دادهاند: بسیاری از آنها در تونلها با غذای کم و بدون مراقبت پزشکی زنجیر شده بودند و برخی گزارش دادهاند که مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
از آنجا که اسرائیل به وضوح یکی از این دو هدف را بر دیگری اولویت نداد، هنوز به هیچکدام دست نیافته است. از زمان آغاز جنگ، اسرائیل اکثر رهبران ارشد حماس، از جمله یحیی سنوار، رئیس این گروه در غزه را کشته است. اما این سازمان هنوز ساختار حکومتی دارد و برای جلوگیری از تلاشهای اسرائیل برای ترور آنها، رهبران باقیمانده آن به دنبال حفظ یک سپر انسانی – نوعی بیمه نامه – در قالب تعداد کمی از گروگانها، عمدتاً سربازان هستند. چنین ترتیبی برای نتانیاهو غیرقابل قبول است. از نظر او، تنها دو گزینه روی میز است: تسلیم کامل حماس و اخراج رهبری آن از غزه، یا ادامه جنگ تا زمانی که ارتش اسرائیل به همان نتیجه دست یابد. در سناریوی دوم، او احتمالاً حماس را مسئول مرگ گروگانهای اضافی خواهد دانست.
هرگونه امیدی مبنی بر اینکه ایالات متحده اسرائیل را برای پایبندی به آتشبس پایدار تحت فشار قرار دهد، با تحلیف ترامپ از بین رفت. اگرچه ترامپ نتانیاهو را برای موافقت با آتشبس ژانویه تحت فشار قرار داد، از آن زمان رویکرد دولت او مبهمتر شده است. هر چند روز یکبار، تیم آمریکایی پیشنهادات جدیدی ارائه میدهد، اما بحثها همچنان به بنبست خوردهاند؛ ترامپ اکنون بین بیعلاقگی به درگیری و ایدههای خارقالعاده، مانند پیشنهادش در فوریه مبنی بر اینکه ایالات متحده میتواند مالکیت غزه را به دست گرفته و آن را به یک «ریویرای» توریستی تبدیل کند، در نوسان است.
دولت ترامپ واقعاً با تناقض اساسی که مذاکرات جدی صلح را به تأخیر میاندازد، روبرو نشده و به دنبال حل آن نیز نبوده است: نتانیاهو اصرار دارد که هرگونه فرآیند آتشبس باید به انحلال حماس ختم شود. اما این خط قرمزی است که حماس حاضر به عبور از آن نیست، اگرچه بنا بر گزارشها ممکن است کنارهگیری از قدرت سیاسی خود را در عین حفظ قدرت نظامیاش، نوعی مصالحه که در لبنان با رضایت حزبالله در حال آزمایش است، در نظر بگیرد. با این حال، نه آمریکاییها و نه میانجیهای عرب از مصر و قطر، تاکنون موفق نشدهاند رهبران حماس را متقاعد به امضای توافقی کنند که به مأموریت سیاسی نهایی آنها، یعنی به دست گرفتن کنترل مبارزه فلسطینیان علیه اسرائیل، پایان دهد.
تحولات دیگر، نیاز نتانیاهو به دستیابی به یک توافق را کمتر فوری ساخته است. تاکنون، ارتش اسرائیل تا حدی از شوک ۷ اکتبر بهبود یافته است. تواناییهای حماس برای سازماندهی حمله گسترده دیگر یا شلیک رگبارهای موشکی قابل توجه به خاک اسرائیل کاهش یافته است. در جبهههای دیگر، اسرائیل اکنون دست بالا را دارد. نوامبر گذشته، حزبالله مجبور به موافقت با آتشبس تحقیرآمیزی شد و اگرچه نیروی هوایی اسرائیل به حملات خود به اهداف این گروه در جنوب لبنان (و هفته گذشته در بیروت) ادامه میدهد، این سازمان آسیبدیده هنوز پاسخی نداده است. تبادل آتش اسرائیل با ایران در اکتبر گذشته برای تهران مایه شرمساری بود. و پس از فروپاشی رژیم بشار اسد در دسامبر، اسرائیل کنترل بخشهایی از جنوب سوریه را به دست گرفت. نتانیاهو با تکیه بر این پیروزیها، به نظر جسورتر شده و با نیروی نظامی به تحریکات دشمن که قبلاً ترجیح میداد آنها را مهار یا نادیده بگیرد، پاسخ میدهد. به عنوان مثال، در اواسط ماه مارس، پس از اصابت شش راکت به خاک اسرائیل، این کشور یک انبار پهپاد حزبالله را در جنوب بیروت بمباران کرد، حتی اگر هنوز مشخص نیست چه کسی این راکتها را شلیک کرده است.
اگرچه دولت بایدن پس از ۷ اکتبر در کنار اسرائیل ایستاد و به جلوگیری از تشدید بیشتر تنشهای منطقهای کمک کرد، اما همچنین به دنبال مهار اقدامات نظامی اسرائیل بود. به عنوان مثال، پس از حمله نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) به شهر رفح در جنوب غزه در ماه مه گذشته – اقدامی که تیم بایدن نسبت به آن هشدار داده بود – بایدن ارسال مهمات دقیق سنگین و بولدوزر به اسرائیل را به تأخیر انداخت. روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید این عامل موازنه را از بین برده است. حداقل به طور علنی، ترامپ از تمام اقدامات اسرائیل حمایت میکند. و به طور کلیتر، شیوهای که او با ایدههایی مانند جذب کانادا و الحاق گرینلندигры میکند، این تصور را که کشورهای قدرتمند میتوانند به سادگی قلمرو همسایگان خود را تصرف کنند، مشروعیت میبخشد. هنگامی که نتانیاهو در فوریه از ترامپ در واشنگتن بازدید کرد، رئیسجمهور ایالات متحده با صدای بلند از خود پرسید که چرا اسرائیل از برکناری اسد برای ادعای سرزمینهای بیشتری از سوریه استفاده نکرده است. نتانیاهو متعاقباً چنین ایدهای را با کابینه خود در میان گذاشت، اگرچه مورد استقبال قرار نگرفت.
اسرائیل به نظر در موقعیت فرماندهی قرار دارد. در واقع، در اواسط ماه مارس، ارتش طرح بلندپروازانهای را به دولت ارائه داد تا چندین لشکر را مجدداً در غزه مستقر کند، یک بسیج ذخیره جدید انجام دهد، ساکنان شمال غزه را به یک منطقه امن در جنوب بازگرداند و اشغال نظامی کل نوار غزه را تکمیل کند – همه اینها در عرض چند ماه. رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل، هرزی حلوی، به شدت با ایجاد هرگونه دولت نظامی اسرائیل در غزه مخالف بود. اما او در اوایل ماه مارس استعفا داد. جانشین او، ایال ضمیر – که از روابط گرمتری با رهبران سیاسی اسرائیل برخوردار است و بنابراین آزادی بیشتری برای پیگیری برنامههای خود دارد – اعلام کرده است که برای اداره نوار غزه آماده است.
ممکن است دولت ترامپ صحبت در مورد طرح پاکسازی غزه از ساکنانش را متوقف کرده باشد، اما سیاستمداران راستگرای اسرائیلی این موضوع را پیگیری کردهاند و پیشنهاد ترامپ را به عنوان مجوزی برای بحث علنیتر در مورد تشویق «مهاجرت داوطلبانه» اهالی غزه تفسیر میکنند. در عمل، هرگونه پروژه «مهاجرت داوطلبانه» مستلزم استفاده از نیروی نظامی قابل توجه برای متقاعد کردن ساکنان به ترک آنجا خواهد بود. وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتز، که اساساً بازیچه دست نتانیاهو است، یک نهاد اداری جدید در وزارتخانه خود برای ترویج مهاجرت تأسیس کرده است.
اما ضعفهای عمیقتر و تنشهای داخلی، دولت اسرائیل را محدود میکند. علیرغم ضرباتی که حماس متحمل شده است، هنوز تا شکست فاصله زیادی دارد. دو فرمانده نظامی بازمانده، عزالدین الحداد و محمد سنوار (برادر یحیی سنوار)، تلاشهای این گروه را برای بازیابی رهبری میکنند. آتشبس چند هفتهای که در ژانویه آغاز شد و تحویل کمکهای بشردوستانه بیشتر به غزه را تسهیل کرد، همچنین به حماس اجازه داد تا با مصادره بخشی از آن کمکها و فروش آن به غیرنظامیان غزه برای سود، منابع مالی خود را دوباره پر کند. اسرائیل تخمین زده است که در ماههای اخیر، حماس حدود ۲۰ هزار جنگجوی جدید استخدام کرده است و رهبران این گروه در حال سرکوب اعتراضات علیه حکومت خود در شمال غزه هستند. حماس در حال استفاده مجدد از بمبهای اسرائیلی است که منفجر نشدهاند تا ساختمانها و جادهها را برای تهاجم دیگر اسرائیل تلهگذاری کند.
اشغال مجدد غزه منجر به تلفات نظامی بیشتر و به احتمال زیاد، مرگ گروگانهای بیشتری خواهد شد. طبق نظرسنجیهای متعدد افکار عمومی، حدود ۷۰ درصد اسرائیلیها از توافق با حماس برای آزادی تمام گروگانهای باقیمانده حمایت میکنند، حتی اگر با هزینههای بسیار بالایی مانند پایان دادن به عملیات نظامی اسرائیل در غزه و آزادی هزاران زندانی فلسطینی از زندانهای اسرائیل همراه باشد. اما مشخص نیست که آیا این احساسات عمومی به نوعی از اعتراض تبدیل خواهد شد که بتواند گزینههای نتانیاهو را محدود کند. بسیاری از اسرائیلیها هنوز هم تظاهرات علیه دولت خود را در حالی که سربازان اسرائیلی در غزه میجنگند و کشته میشوند، بسیار دشوار میدانند.
اما اجرای طرح نظامی اشغال غزه یا پروژه «مهاجرت داوطلبانه» خطر سیاسی جدی به همراه خواهد داشت. دهها هزار نیروی ذخیره نظامی در طول جنگ صدها روز خدمت کردهاند که آسیب سنگینی به مشاغل و خانوادههای آنها وارد کرده است. در واقع، اسرائیل هرگز با چنین بیمیلی نسبت به خدمت نظامی از سوی نیروهای ذخیره خود مواجه نشده بود – نه حتی در طول جنگ سیاسی بحثبرانگیز ۱۹۸۲ در لبنان یا در طول انتفاضه دوم که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ به طول انجامید. برخی تهدید میکنند که از فراخوان سرپیچی خواهند کرد زیرا میترسند که یک کارزار نظامی گسترده جدید منجر به مرگ گروگانهای بیشتری شود. به گفته چندین فرمانده ارتش اسرائیل که با آنها صحبت کردم، بسیاری دیگر در حال بررسی فرار از خدمت برای ماندن در کنار خانوادههای خود هستند. خشم برخی از نیروهای ذخیره مربوط به رفتار دولت در خارج از غزه است، مانند تلاشهای آن برای حفظ معافیت یهودیان ارتدوکس افراطی از خدمت سربازی اجباری. اما عمدتاً، نیروهای ذخیره اسرائیل خسته و فرسوده شدهاند.
بنابراین نتانیاهو باید به اجرای یک موازنه ظریف ادامه دهد. از دیدگاه او، او باید اجرای هرگونه آتشبسی را که به جنگ پایان دهد و خیال بازگرداندن شهرکهای اسرائیلی در غزه را برای راضی کردن متحدان راستگرای خود از بین ببرد، به تأخیر بیندازد. اما او نمیتواند به اندازه این متحدان در مورد اشغال کامل غزه و اسکان مجدد اسرائیلیها در آنجا قاطع به نظر برسد. تاکنون، او نسبتاً موفق بوده است: تصویب لایحه بودجه توسط پارلمان اسرائیل در اواخر ماه مارس، تهدید فروپاشی ائتلاف او را که منجر به انتخابات زودهنگام میشد، از بین برد. اما یک جلسه اخیر کابینه نشان داد که حفظ این توازن چقدر چالشبرانگیز است. پس از اینکه نتانیاهو اظهار داشت که دولت در حال بررسی ایدههای مختلفی برای آینده غزه است، از جمله انتقال کنترل به کنسرسیومی از کشورهای عربی، اوریت استروک، وزیر شهرکسازی راست افراطی، خشمگین شد. او فریاد زد: «اما غزه مال ماست، بخشی از سرزمین اسرائیل است. آیا میخواهید آن را به اعراب بدهید؟» نخستوزیر از پاسخ به این سؤال طفره رفت. او پاسخ داد: «شاید حکومت نظامی – انواع گزینهها وجود دارد.»
نخستوزیر اسرائیل نه تنها باید بین مردمی که خواستار آزادی گروگانهای باقیمانده هستند و دیدگاههای بلندپروازانه شرکای سیاسی خود مانور دهد، بلکه باید با غریزه ترامپ برای کسب افتخار نیز کنار بیاید. رئیسجمهور ایالات متحده ممکن است هنوز به دنبال طرح بزرگ خود باشد: یک معامله بزرگ ایالات متحده و عربستان سعودی که شامل عادیسازی روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان سعودی و همچنین پایان جنگ در غزه باشد. و نتانیاهو اکنون پس از دستگیری و بازجویی دو مشاور رسانهای خود در مورد پولی که ممکن است به طور غیرقانونی از دولت قطر پذیرفته باشند، با یک رسوایی جدید روبرو است. با این حال، نخستوزیر اسرائیل، اگر چیزی باشد، مقاوم است. او قصد دارد به هر وسیلهای که لازم باشد، شغل خود را حفظ کند. ادامه دادن جنگ غزه سادهترین راه برای انجام این کار است، صرف نظر از هزینه بلندمدت برای گروگانها، فلسطینیان، خاورمیانه و خود اسرائیل.
”