مجله فارن افرز: «به من بگو این جنگ تجاری چگونه پایان می‌یابد» | ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

در بحبوحه جنگ تجاری آغاز شده توسط ترامپ، ایالات متحده و متحدانش باید با عبور از هرج و مرج فعلی، به سمت ایجاد یک نظم اقتصادی جهانی جدید حرکت کنند که ضمن حفظ منافع، با واقعیت‌های ژئوپلیتیکی جدید سازگار باشد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/امیلی کیلکریس و جفری گرتز | 📅 تاریخ: July/August 2025 (Published June 9, 2025) / تیر/مرداد ۱۴۰۴ (منتشر شده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۴)

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


راه درست برای ساختن یک نظم اقتصادی نوین جهانی

امیلی کیلکریس و جفری گرتز

شماره ژوئیه/اوت ۲۰۲۵، منتشر شده در ۹ ژوئن ۲۰۲۵

در ۲ آوریل، روزی که او آن را «روز آزادی» نامید، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در باغ رز کاخ سفید ایستاد و برنامه گسترده جدیدی از تعرفه‌ها را با هدف ایجاد توازن مجدد در تجارت ایالات متحده اعلام کرد. نرخ‌های تعرفه ترامپ به طرز تکان‌دهنده‌ای بالا بود و منجر به فروش گسترده در بازار سهام و فرار از دارایی‌های ایالات متحده، توبیخ‌های نادر از سوی برخی جمهوری‌خواهان در کنگره و خشم دیپلماتیک در سراسر جهان شد.

پس از یک هفته واکنش فزاینده، رئیس‌جمهور توقف ۹۰ روزه بیشتر تعرفه‌های خاص هر کشور را اعلام کرد و همتایان خارجی را به تلاش برای دستیابی به توافق‌هایی واداشت که به آنها امکان فرار از این عوارض را قبل از پایان مهلت می‌داد. احکام دادگاه‌های ایالات متحده که قانونی بودن تعرفه‌های رئیس‌جمهور را زیر سوال می‌برد، عدم قطعیت بیشتری را به همراه داشته است.

هرج و مرج سیاست تجاری دولت ترامپ قبلاً آسیب رسانده، رشد را کند کرده، قیمت‌ها را افزایش داده و پیش‌بینی‌های وخیمی را در مورد سرنوشت اقتصاد جهانی برانگیخته است. با این حال، حقیقتی در اصرار رئیس‌جمهور مبنی بر نیاز سیستم تجارت بین‌المللی به بازنشانی وجود دارد. بی‌اعتمادی به تجارت آزاد در هر دو حزب سیاسی در ایالات متحده در حال افزایش است. دولت‌ها در سراسر جهان بیشتر و بیشتر مایل به مداخله در اقتصاد خود برای حفظ منافع ملی هستند. نظم تجاری جهانی تحت رهبری ایالات متحده، که طی هشت دهه پس از جنگ جهانی دوم ساخته شد، فرسوده شده است.

آنچه در آینده رخ خواهد داد نامشخص است. اما بازگشتی به زمانی که ایالات متحده از تجارت آزادتر حمایت می‌کرد، وجود ندارد. اگرچه بسیاری از اهداف تعرفه‌های ترامپ، از جمله کسب‌وکارها و دولت‌های خارجی، ممکن است آرزوی چنین جهانی را داشته باشند، تغییرات ژئوپلیتیکی ساختاری آن را غیرقابل دفاع کرده است. به جای تلاش برای بازگرداندن زمان، این بازیگران باید دولت را برای آغاز تحول مورد نیاز نظم تجاری جهانی تحت فشار قرار دهند.

بنابراین، تعرفه‌های مخرب می‌توانند فرصتی ایجاد کنند. و علی‌رغم رفتار نامنظم رئیس‌جمهور، ایالات متحده مزایای ساختاری ریشه‌داری را حفظ می‌کند که به آن قدرت رهبری یک تلاش تجاری جدید را می‌دهد. بسیاری از کشورها به بازار ایالات متحده وابسته هستند و تعداد کمی چین را به عنوان یک جایگزین مناسب می‌بینند. اکثر اقتصادهای بزرگ حتی پس از آسیب دیدن از تعرفه‌های سنگین ایالات متحده، به دنبال سازش با ایالات متحده خواهند بود. بنابراین واشنگتن می‌تواند از جنگ‌های تجاری خود برای دستیابی به یک بازسازی سازنده سیستم اقتصادی بین‌المللی استفاده کند.

با این حال، برای انجام این کار، دولت ترامپ باید فراتر از تضمین پیروزی‌های ساده و کوتاه‌مدت – مانند توافقات خرید یکباره کالاهای ایالات متحده یا آتش‌بس‌های تعرفه‌ای موقت – نگاه کند و از قلدری در برابر شرکای تجاری ایالات متحده دست بردارد. در عوض، باید مجموعه جدیدی از قوانین و هنجارها را ایجاد کند که ادغام بین کشورهای همفکر را تسهیل کرده و آنها را از کشورهای متخاصم، به‌ویژه چین، جدا کند. مسیر بهتری امکان‌پذیر است، مسیری که منجر به دستاوردهایی برای ایالات متحده و متحدانش شود. اما آنها باید از هرج و مرج فعلی استفاده کنند، نه اینکه اجازه دهند آنها را ببلعد.

نظم بر هرج و مرج

پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده فرآیندی را برای ایجاد مجموعه‌ای از قوانین اقتصادی رهبری کرد که یک نظم تجاری باز و چندجانبه را ترویج می‌کرد. این کشور قراردادهای تجاری و سرمایه‌گذاری دوجانبه و چندجانبه منعقد کرد. نهادهایی را برای کمک به اداره تجارت، مانند موافقت‌نامه عمومی تعرفه‌ها و تجارت و بعداً سازمان تجارت جهانی، تأسیس کرد.

این نهادها و قوانین ثبات اقتصادی و سیاسی را فراهم کردند، جریان‌های تجاری و سرمایه‌گذاری را تشویق کردند و به شرکای تجاری مکانیسم‌های قابل اعتماد، مسالمت‌آمیز و قانونی برای حل اختلافات خود ارائه دادند. سیستم حاصل، که از گشایش و ادغام حمایت می‌کرد، برای یک دوران ژئوپلیتیکی که با هژمونی آمریکا مشخص می‌شد، مناسب بود. واشنگتن نظم اقتصادی مبتنی بر قوانین را برای شکوفایی و منافع استراتژیک خود حیاتی می‌دانست و هر دلیلی برای حمایت از آن داشت.

اما ایالات متحده دیگر تنها ابرقدرت نیست. از سال گذشته، چین از نظر کالا بزرگترین کشور تجاری جهان است و با انحراف از اصول بازار و ایجاد اصطکاک عظیم در نظم اقتصادی جهانی، خود را بالا کشیده است. بسیاری از کشورها، از جمله ایالات متحده، سیاست صنعتی را اجرا می‌کنند، اما سوءاستفاده سیستماتیک چین از سیستم تجارت باز در دسته‌ای جداگانه قرار دارد.

و پکن از رشد اقتصادی خود برای تقویت قدرت نظامی و گسترش جاه‌طلبی‌های سرزمینی خود در هند و اقیانوسیه استفاده کرده و نگرانی‌هایی را در واشنگتن و سایر دولت‌ها برانگیخته است. در همین حال، شوک‌ها و بحران‌های جدید، مانند همه‌گیری کووید-۱۹، آسیب‌پذیری‌های مرتبط با وابستگی متقابل عمیق اقتصادی را برجسته کرده‌اند.

به جای یک نظم تک‌قطبی مبتنی بر رهبری ایالات متحده، چشم‌انداز اقتصادی جهانی اکنون با مراکز قدرت جایگزین نوظهور و برای بسیاری از کشورها، اولویت دادن به نگرانی‌های امنیتی بر کارایی اقتصادی مشخص می‌شود. اگر قرار است یک نظم اقتصادی مبتنی بر قوانین پابرجا بماند، دولت‌ها باید قوانین را برای برآوردن منافع استراتژیک امروزی تطبیق دهند.

در هسته خود، سیستم تجاری فعلی، عدم تبعیض و اصل «دولت کامله‌الوداد» را در اولویت قرار می‌دهد که شرکای تجاری باید با یکدیگر یکسان رفتار کنند. اما نگرانی‌های اقتصادی و امنیت ملی بر اساس شریک تجاری متفاوت است: تجارت با متحدان نزدیک می‌تواند امنیت یک کشور را تقویت کند، در حالی که تجارت با دشمنان می‌تواند آن را آسیب‌پذیرتر کند.

بنابراین، الزام کشورها به رفتار یکسان با همه شرکای تجاری به عنوان «مورد علاقه‌ترین» منطقی نیست. سیستم تجاری به اعضا اجازه می‌دهد تا بر اساس دلایل امنیت ملی از این اخلاق جهان‌شمول جدا شوند، اما راهنمایی کمی در مورد اینکه چه شرایطی باید برای بهره‌مندی از این استثنا برآورده شود، ارائه می‌دهد. در گذشته، این اهمیت چندانی نداشت زیرا دولت‌ها با فرض گشایش و حداقل محدودیت‌ها عمل می‌کردند.

اما طی دهه گذشته، رقابت ژئوپلیتیکی فزاینده، کشورها را بیشتر و بیشتر مجبور به اعمال کنترل‌های صادراتی، تحریم‌ها و سایر محدودیت‌های اقتصادی بر شرکای تجاری کرده است. چنین انحرافات مکرر از قوانین، حتی زمانی که توجیه‌پذیر باشند، بی‌نظمی و عدم قطعیت ایجاد کرده‌اند.

در این پس‌زمینه، ترامپ ایالات متحده را به یک قدرت تجدیدنظرطلب تبدیل کرده است که به دنبال درهم شکستن آنچه از نظم اقتصادی باقی مانده است. تاکنون، رویکرد او بی‌جهت آشفته بوده است. اما هنوز فرصتی برای به دست آوردن نتیجه مثبت از آشفتگی فعلی وجود دارد. تمایل رئیس‌جمهور به انجام اقدامات جسورانه، مذاکرات تجاری بلندپروازانه‌ای را به راه انداخته است که معمولاً با سرعت حلزونی پیش می‌روند. و دلیلی وجود دارد که فکر کنیم آنها می‌توانند نتایج مطلوبی برای ایالات متحده و متحدانش به همراه داشته باشند.

حقیقتی در اصرار ترامپ مبنی بر نیاز سیستم تجاری به بازنشانی وجود دارد.

در ماه مارس، مرکز امنیت آمریکای نوین یک شبیه‌سازی جنگ تجاری را برای بررسی چگونگی واکنش دولت‌های خارجی به افزایش شدید تعرفه‌های ایالات متحده انجام داد. شرکت‌کنندگان شامل مذاکره‌کنندگان تجاری باتجربه از ایالات متحده و چندین پایتخت خارجی، و همچنین کارشناسان منطقه‌ای و تحلیلگران امنیتی بودند.

در شبیه‌سازی جنگ تجاری، تیمی که نماینده ایالات متحده بود، عوارض گسترده‌ای را بر همه شرکای تجاری عمده اعمال کرد اما برای مذاکره در مورد ترتیبات جایگزین آماده بود. تیم‌هایی که نقش دولت‌های خارجی را بازی می‌کردند، باید بین مذاکره با ایالات متحده یا تلافی علیه آن یکی را انتخاب می‌کردند. این شبیه‌سازی برای ایجاد شرایط مذاکره پیچیده و خصمانه، از جمله تحریکات ایالات متحده در مورد مسائل غیرتجاری، مانند وضعیت گرینلند و حاکمیت کانادا، طراحی شده بود. اما در پایان بازی، تیم ایالات متحده به طور غیرمنتظره‌ای در ایجاد پایه‌ای برای یک بلوک تجاری دموکراتیک بسیار یکپارچه که چین را کنار می‌گذاشت، موفق شد.

این فرآیند به هیچ وجه بدون مشکل نبود. تیم‌هایی که نماینده شرکای تجاری سنتی ایالات متحده مانند کانادا، مکزیک و اروپا بودند، از قلدری واشنگتن عصبانی شدند. اما حتی با وجود اینکه تشخیص دادند ایالات متحده ممکن است شریک قابل اعتمادی نباشد، به این نتیجه رسیدند که برای کاهش خسارت تعرفه‌ها باید با مقامات آمریکایی همکاری کنند.

نسخه‌ای از معمای زندانی کلاسیک در جنگ تجاری رخ داد: تیم‌های کشورها ارزش هماهنگی برای تشکیل ائتلافی برای مقابله با ایالات متحده را تشخیص دادند، اما هر یک همچنان دسترسی خود به بازار آمریکا را در اولویت قرار دادند. اکثر تیم‌های کشورها سعی کردند برای مذاکره با واشنگتن در صف اول قرار گیرند.

در این بازی، تلاش تیم چینی برای جلب نظر دیگران عمدتاً بی‌نتیجه ماند. تا زمانی که تیم ایالات متحده تمایل خود را برای معامله نشان می‌داد، بازیگرانی که نماینده اقتصادهای پیشرفته بزرگ بودند، تعمیق یکپارچگی اقتصادی با چین را گزینه‌ای منطقی نمی‌دانستند. در واقع، بسیاری موافقت کردند که در مورد اقدامات ضد چینی با تیم ایالات متحده همسو شوند.

در دنیای واقعی، پکن سخت در تلاش است تا از کاهش جایگاه جهانی واشنگتن استفاده کند و دولت‌های خارجی را با این پیام که چین، نه ایالات متحده، شریک قابل اعتمادی است که به سیستم تجاری مبتنی بر قوانین متعهد است، جلب کند. اما تاکنون، این پیام چندان مورد توجه قرار نگرفته است. به جای پیگیری یکپارچگی عمیق‌تر با چین، بسیاری از کشورها در تلاشند تا اطمینان حاصل کنند که جنگ تجاری نوظهور منجر به هجوم صادرات ارزان چینی به بازارهای آنها نشود.

بینش‌های حاصل از شبیه‌سازی جنگ تجاری نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌گذاران آمریکایی ممکن است هرج و مرج تعرفه‌ای ترامپ را نجات دهند. اما موفقیت در زندگی واقعی به هیچ وجه تضمین شده نیست. چندین عامل احتمالی می‌توانند سیستم تجارت جهانی را در جهتی متفاوت سوق دهند. به عنوان مثال، دولت‌های خارجی ممکن است با فشار سیاسی داخلی شدیدی برای مقابله با ایالات متحده مواجه شوند. حتی در غیاب خشم عمومی، تحریکات ایالات متحده در مورد مسائل غیرتجاری می‌تواند هرگونه مذاکره را به شکست بکشاند. برای دستیابی به نتیجه مثبت، ترامپ باید مذاکرات تجاری با حسن نیت را در اولویت قرار دهد و جنبه‌های آشفته‌تر سیاست تجاری خود را، مانند اعمال تعرفه‌های بسیار شدید که مجبور به عقب‌نشینی از آنها پس از آشکار شدن غیرقابل دفاع بودن آنها می‌شود، کاهش دهد.

بازنشانی پایدار؟

اگر دولت ترامپ امیدوار است از جنگ‌های تجاری خود پیروزی به دست آورد، واشنگتن باید از تعرفه‌ها به عنوان اهرمی در جهت دستیابی به اهداف تجاری روشن و قابل دستیابی استفاده کند، نه به عنوان ابزاری کند که در جهت اهداف متعدد و ناسازگار به کار گرفته می‌شود. دولت طیفی از توجیهات را برای این تعرفه‌ها ارائه کرده است: اینکه آنها ایالات متحده را مجدداً صنعتی خواهند کرد، برای دولت ایالات متحده درآمدزایی خواهند کرد، کسری تجاری را کاهش خواهند داد و سایر کشورها را وادار به انجام اقداماتی به نفع ایالات متحده خواهند کرد. تعرفه‌های هدفمند می‌توانند به دولت در تحقق برخی از این اهداف کمک کنند، اما نه همه آنها، و قطعاً نه همه آنها به طور همزمان. دولت همیشه مجبور بود اهداف خود را اولویت‌بندی کند؛ هر چه زودتر این کار را انجام دهد، بهتر است.

شاید بزرگترین چالش برای دولت، ایجاد اعتبار مبنی بر اینکه به هرگونه تعهد آتی عمل خواهد کرد، باشد. پس از تمام هرج و مرجی که ترامپ به راه انداخته است، دولت‌های خارجی به حق نگرانند که وعده امروز ایالات متحده برای لغو تعرفه‌ها، فردا از آنها محافظت نخواهد کرد. جنگ‌های تجاری ترامپ با کانادا و مکزیک این نکته را به شدت برجسته می‌کند، زیرا تعرفه‌های رئیس‌جمهور قوانینی را که خود او در دوره اول ریاست جمهوری‌اش تحت توافقنامه ۲۰۲۰ ایالات متحده-مکزیک-کانادا مذاکره کرده بود، نقض می‌کند.

هیچ راه‌حل ساده‌ای برای مشکل اعتبار وجود ندارد. دولت ترامپ با این عزم به قدرت رسید که نشان دهد نیرویی اخلال‌گر خواهد بود که به هنجارهای موجود پایبند نیست، و دقیقاً همین کار را هم کرده است. اقدامات اولیه رئیس‌جمهور برای اعمال تعرفه‌ها عمدتاً متکی به اختیارات اضطراری بود، زیرا این اختیارات امکان اقدام سریع و بدون مانع فرآیندهای دموکراتیک معمول (مانند درخواست نظر عمومی در مورد تأثیر بالقوه سیاست‌های او) را فراهم می‌کند. این رویکرد نامنظم قبلاً منجر به نتایجی شده است که آشکارا مضحک هستند، مانند تعرفه‌های تنبیهی دولت بر جزایر هرد و مک‌دونالد که عمدتاً توسط پنگوئن‌ها سکونت دارند. اقداماتی که قرار بود تهاجمی به نظر برسند، در عوض ناآگاهانه و غیرقابل دفاع از آب درآمدند.

ترامپ در حال ارائه اظهارات در مورد تعرفه‌ها در کاخ سفید، واشنگتن دی.سی.، آوریل ۲۰۲۵

اما دولت ترامپ هنوز هم می‌تواند اعتبار ایالات متحده را، اگر نه به طور کامل نجات دهد، بهبود بخشد، آن هم با ایجاد نظم و پیش‌بینی‌پذیری بیشتر در فرآیند سیاست‌گذاری تجاری. به هر حال، سیاست تجاری نیازی به این همه آشفتگی ندارد. رئیس‌جمهور راه‌های قانونی مختلفی برای پیگیری اهداف خود دارد. دولت می‌تواند از ابزارهایی مانند بخش ۳۰۱ قانون تجارت ۱۹۷۴، که به شیوه‌های تجاری ناعادلانه می‌پردازد، و بخش ۲۳۲ قانون گسترش تجارت، که به ایالات متحده اجازه می‌دهد بر اساس دلایل امنیت ملی تعرفه اعمال کند یا اقدامات اصلاحی دیگری انجام دهد، استفاده کند.

این مکانیسم‌ها نیازمند تحقیقات مبتنی بر واقعیت توسط دولت و ورودی از سوی مردم هستند که با سبک یکجانبه‌گرایانه ترامپ در تضاد است. اما آنها به دولت فرصتی برای کشف و رسیدگی به پیامدهای ناخواسته می‌دهند. سرعت آهسته و پیوسته این ابزارهای تجاری همچنین به بخش خصوصی فرصت آماده‌سازی و تطبیق را به جای ایجاد اختلال یک شبه در زنجیره‌های تأمین خود می‌دهد.

واشنگتن همچنین باید انتظارات خود را از متحدان روشن کند. در حال حاضر، شرکای تجاری ایالات متحده حتی نمی‌دانند برای تضمین کاهش تعرفه چه کاری می‌توانند انجام دهند. دولت‌های خارجی جلسات با دولت ترامپ را با سردرگمی در مورد بازی نهایی رئیس‌جمهور آمریکا ترک می‌کنند. ترامپ ممکن است معتقد باشد که نگه داشتن شرکای تجاری در حالت آماده‌باش یک استراتژی مذاکره هوشمندانه است. اما در واقعیت، عدم شفافیت دولت مانع خود آن است. بازنشانی پایدار سیستم تجاری امکان‌پذیر است، اما تنها در صورتی که دولت متحدان را بخشی از راه‌حل و نه بخشی از مشکل ببیند.

ترامپ علاقه چندانی به اتخاذ رویکردی سنجیده‌تر و روشمندتر در مذاکرات یا تنظیم مجدد ابزارهای خود برای دستیابی به اهداف قابل دستیابی‌تر نشان نداده است. اما هرج و مرج ناشی از سیاست‌های تجاری او در حال حاضر با محدودیت‌های خارجی مواجه است. چنین واکنشی می‌تواند دولت را به سمت مسیری میانه‌روتر سوق دهد. به عنوان مثال، دادگاه‌های ایالات متحده در حال بررسی اقدامات دولت هستند. کنگره نیز ممکن است تصمیم بگیرد برخی از اختیارات تعرفه‌ای قوه مجریه را محدود کند. مصرف‌کنندگان آمریکایی از وسواس تعرفه‌ای رئیس‌جمهور ناراضی هستند و انتظار تورم بالاتری را دارند. و اگر دارندگان اوراق قرضه دولتی دوباره وحشت کنند، همانطور که در آوریل اتفاق افتاد، ترامپ ممکن است بار دیگر مجبور به اعلام توقف تعرفه‌ها شود.

دولت ترامپ عاقلانه عمل خواهد کرد اگر با اتخاذ رویکردی قابل پیش‌بینی‌تر، از این فشارهای خارجی فزاینده پیشی بگیرد. تغییر مداوم تعرفه‌ها، نشان‌دهنده عدم انسجام، و شاید حتی ضعف، به متحدان و دشمنان است. در همین حال، بسیاری از شرکای تجاری، پس از مشاهده هوس‌های رویکرد گاه و بی‌گاه ترامپ، ممکن است اکنون معتقد باشند که باید به سادگی منتظر بمانند تا دوره ریاست جمهوری او به پایان برسد، به جای اینکه با پیشنهادهای اساسی به میز مذاکره بیایند.

معماری جدید

حتی اگر بتوان ترامپ را متقاعد کرد که استراتژی سنجیده‌تری را در جنگ‌های تجاری اجرا کند، این سوال باقی می‌ماند – به چه هدفی؟ در حال حاضر، به نظر می‌رسد دولت بر مذاکره در مورد «توافقات چارچوبی» سطحی متمرکز است که مقداری کاهش جزئی از تعرفه‌ها را در ازای امتیازات تجاری متوسط و توافقات خرید ارائه می‌دهد، اما تنها به طور مبهم به همکاری احتمالی آینده اشاره می‌کند. اگر جنگ‌های تجاری به مجموعه‌ای از چنین معاملاتی ختم شود، ایالات متحده صرفاً بر روی نواقص سیستم تجاری موجود سرپوش خواهد گذاشت در حالی که اهرم فشار ارزشمندی را از دست می‌دهد.

مسیر جایگزین و حتی نگران‌کننده‌تری وجود دارد که جنگ‌های تجاری می‌توانند طی کنند. پس از پاره کردن قوانین تجارت جهانی موجود، ایالات متحده می‌تواند رویکردی آشکارا معامله‌گرانه‌تر را در روابط اقتصادی بین‌المللی خود پیش ببرد و از هرگونه قوانین یا هنجارهای مشترکی که ممکن است اقدام ایالات متحده را محدود کند، اجتناب ورزد. با روی آوردن بزرگترین اقتصاد جهان به داخل و اتخاذ سیاست‌های همسایه‌آزاری، سایر کشورها نیز به همین ترتیب پاسخ خواهند داد و سیاست‌های حمایت‌گرایانه واپس‌گرایانه‌ای را اتخاذ خواهند کرد، همانطور که در دوران رکود بزرگ اتفاق افتاد. در چنین سناریویی، بی‌نظمی حاکم خواهد شد.

با این حال، مسیر سومی نیز امکان‌پذیر است. ایالات متحده پس از استفاده از تعرفه‌ها برای خارج کردن شرکای تجاری از حالت رضایت، می‌تواند با این کشورها برای مذاکره در مورد بازنشانی سیستم تجاری همکاری کند – سیستمی که بسیاری از مزایای سیستم قدیمی را حفظ کرده و در عین حال کاستی‌های آن را برطرف می‌کند. نقطه شروع باید کاهش اصل عدم تبعیض و پذیرش این باشد که سیاست تجاری بین شرکای تجاری تمایز قائل شده و به دموکراسی‌ها اجازه دهد از یکدیگر حمایت کنند. در واقع، این صرفاً منعکس‌کننده این واقعیت است که ایالات متحده قبلاً با چین، دشمن اصلی ژئوپلیتیکی خود، متفاوت از سایر شرکای تجاری رفتار می‌کند.

ایالات متحده باید به تجارت با چین در تولیدات پایین‌دستی، کشاورزی و تعداد انگشت‌شماری از حوزه‌های دیگر ادامه دهد. اما در بخش‌های استراتژیک‌تر، مانند تراشه‌ها و داروها، ترامپ باید همانطور که در دوره اول ریاست جمهوری خود انجام داد، «کاهش ریسک» از چین را در اولویت قرار دهد. دولت باید تعرفه‌های هدفمندی را حفظ کند که به ایالات متحده امکان ایجاد ظرفیت در این صنایع حیاتی را می‌دهد. علاوه بر این، واشنگتن باید سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در تولید داخلی و تحقیق و توسعه انجام دهد و در صورت امکان با سایر اقتصادهای بزرگ هماهنگ باشد.

فرصتی برای به دست آوردن نتیجه مثبت از آشفتگی فعلی وجود دارد.

اگر چین و ایالات متحده تا حدی از هم جدا شوند، آمریکایی‌ها ممکن است درد اقتصادی احساس کنند. برای جبران کاهش تجارت، واشنگتن باید یکپارچگی اقتصادی با شرکا و متحدان همفکر را تعمیق بخشد. انجام این کار به ایالات متحده و شرکای آن کمک می‌کند تا آنچه را که از دست رفته جایگزین کنند و تولید را در بخش‌های ضروری برای یک پایگاه دفاعی، فناوری و نوآوری قوی افزایش دهند – که برای رقابت بلندمدت با چین مورد نیاز خواهد بود.

برای این منظور، آنها باید استفاده خود از کنترل‌های صادراتی، غربالگری سرمایه‌گذاری و اقدامات امنیت داده‌ها را هماهنگ کنند. آنها همچنین باید به ظرفیت مازاد چین و شیوه‌های تجاری ناعادلانه در صنایع کلیدی مانند فولاد و آلومینیوم رسیدگی کنند. این اقدامات به ایجاد انتظارات مشترک در مورد اینکه چه زمانی محدودیت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری برای نگرانی‌های امنیت ملی مشروع هستند، کمک می‌کند و پیش‌بینی‌پذیری و ثبات را در نظم امنیت اقتصادی جدید تقویت می‌کند.

در نهایت، ترامپ باید به دنبال نظم آینده‌ای متشکل از حلقه‌های متحدالمرکز زیر باشد: یکپارچگی عمیق اقتصادی و امنیتی برای متحدان و شرکای نزدیک؛ تبادل قابل پیش‌بینی و مبتنی بر قوانین بین اکثر کشورها؛ و کاهش ریسک دقیق از رقبا. چنین نظمی چارچوب باثبات‌تری را برای جهان آنگونه که هست، فراهم می‌کند.

برای تحقق این نظم، واشنگتن باید به دنبال ایجاد تعهدات قانونی الزام‌آور با شرکای نزدیک خود باشد که شفافیت، ثبات و اعتبار مورد نیاز کسب‌وکارها و دولت‌ها را فراهم کند. توافقات چارچوبی ۹۰ روزه‌ای که دولت ترامپ در حال مذاکره بر سر آنها بوده است، باید دقیقاً همین باشند: چارچوب‌هایی برای قوانین ملموس‌تری که در ماه‌های آینده تدوین خواهند شد. اگر توافقات چارچوبی به جای آن به عنوان اهداف نهایی تلقی شوند، بدون هیچ گونه پیگیری بلندپروازانه‌ای، درد تعرفه‌ها ارزش مزایای بسیار ناچیز حاصل را نخواهد داشت.

شرکای تجاری ایالات متحده به درستی نگرانند که ترامپ در حال شکستن یک نظم اقتصادی است که قابل بازسازی نیست و هدف کوتاه‌مدت آنها کاهش تعرفه‌ها است. اما آنها باید به آینده دورتری نیز نگاه کنند. آنها باید این را به عنوان فرصتی برای همکاری با ایالات متحده در ساختن یک معماری جدید که به چالش‌های مشترک آنها رسیدگی می‌کند، ببینند. چه بخواهند چه نخواهند، ژئوپلیتیک به گونه‌ای تغییر کرده است که نظم مبتنی بر قوانین قبلی را غیرقابل دفاع می‌کند. شوک ترامپ به سیستم ممکن است زیبا نباشد. اما می‌تواند راه را برای یک سیستم بسیار بهتر باز کند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: فارن افرز

💡 درباره منبع:فارن افرز یک مجله آمریکایی با تمرکز بر سیاست خارجی ایالات متحده و امور بین‌الملل است. این مجله اولین بار در سپتامبر ۱۹۲۲ منتشر شد و به صورت دوماهنامه چاپ می‌شود. فارن افرز توسط شورای روابط خارجی (CFR) که یک اندیشکده خصوصی و غیرانتفاعی متخصص در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل ایالات متحده است، منتشر می‌شود. این مجله به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نشریات در زمینه سیاست خارجی آمریکا شناخته می‌شود.

✏️ درباره نویسنده:امیلی کیلکریس عضو ارشد و مدیر برنامه انرژی، اقتصاد و امنیت در مرکز امنیت آمریکای نوین است. جفری گرتز عضو ارشد برنامه انرژی، اقتصاد و امنیت در مرکز امنیت آمریکای نوین است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.