فارن پالیسی: روسیه و اوکراین بیش از هر زمان دیگری از هم دور هستند | ۲۸ مرداد ۱۴۰۴
چرا تلاشهای دیپلماتیک ترامپ برای صلح در اوکراین شکست خورده است و اروپا باید چه موضعی در برابر او و پوتین اتخاذ کند؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی / ایوو اچ. دالدر | 📅 تاریخ: August 19, 2025 / ۲۸ مرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
دونالد ترامپ، اگر هیچ چیز دیگری هم نباشد، از جلسات پرمخاطره ابایی ندارد. رئیسجمهور آمریکا که همواره به تواناییهای خود برای وادار کردن دیگران به خواستهاش اطمینان دارد، چند روز گذشته را صرف تعامل با رهبران هر دو طرف جنگ بین روسیه و اوکراین کرده است تا به ویرانگرترین جنگ اروپا از سال ۱۹۴۵ پایان دهد.
با این حال، با وجود تمام تلاشهای او، چشمانداز یافتن راهحلی برای این درگیری امروز به همان اندازه دور از دسترس است که پیش از آنکه ترامپ تلاشهای دیپلماتیک را چند هفته پیش به اوج خود برساند. واقعیت اساسی که ترامپ با آن روبروست این است که روسیه و اوکراین اهداف آشتیناپذیری را دنبال میکنند. اوکراین میخواهد امن، مستقل و خودمختار باشد. روسیه میخواهد اوکراین را تحت سلطه خود درآورد و سرنوشتش را کنترل کند.
اهداف متضاد در میدان نبرد
رهبران اروپایی این را میدانند. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، این را میداند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، این را میداند. آیا ترامپ هم میداند؟ هیچ نشانهای وجود ندارد که بداند. از نظر ترامپ، جنگها درباره خشونت، خونریزی و کشتار هستند. آنها هیچ منطق زیربنایی ندارند. او اغلب متخاصمان را به بچههایی که در زمین بازی دعوا میکنند، تشبیه میکند.
اما جنگها، هرچند اغلب خونین هستند، به هیچ وجه غیرمنطقی نیستند. آنها منعکسکننده درگیری سیاسی واقعی و ارزیابی یک یا چند طرف مبنی بر این هستند که جنگیدن راه بهتری برای دستیابی به اهدافشان نسبت به دیپلماسی یا مذاکره است. و این محاسبه پوتین از فوریه ۲۰۱۴ بوده است، زمانی که او به طور غیرقانونی کریمه را تصرف کرد و جنگی ترکیبی علیه اوکراین در منطقه دونباس آغاز کرد.
اما درگیریای که پوتین را به این نتیجه رساند، بسیار طولانیتر و عمیقتر است. این ناشی از باور پوتین است که نظم پس از جنگ سرد به مسکو دست بدی داده بود و به محض اینکه روسیه قدرت یافت، او مصمم شد تا آن نظم را – در صورت لزوم با زور اسلحه – معکوس کند. او میخواهد نفوذ مسکو را بر کشورهای شوروی سابق بازگرداند و به همین دلیل است که تحت سلطه درآوردن اوکراین حیاتی است. پوتین تا زمانی که نفوذ غرب (بخوانید: ناتو) را از اروپای مرکزی و شرقی بیرون نکند، راضی نخواهد شد.
به هیچ وجه مشخص نیست که ترامپ و فرستاده ارشد صلح او، استیو ویتکوف، واقعاً این دیدگاه را درک میکنند. برای آنها، درگیری بر سر قلمرو است – و چشمانداز مبادلات ارضی، امکان پایان دادن به جنگ را نشان میدهد. دو هفته پیش در مسکو، ویتکوف به ایده پوتین چسبید که اگر روسیه بتواند تمام دونباس را داشته باشد، او آماده است تا بخشهای کوچکی از سرزمینی را که روسیه در شمال اوکراین تصرف کرده بود، پس بدهد.
برای ویتکوف، این «امتیاز» یک پیشرفت بزرگ بود، هرچند که به هیچ وجه چنین نبود. اوکراین بیش از ۱۱ سال است که برای حفظ خط مقدم در منطقه دونتسک دونباس – منطقهای که پوتین میخواهد کییف آن را تحویل دهد – میجنگد. این قلمرو بزرگ است، صدها هزار اوکراینی در آن زندگی میکنند و مهمتر از همه، کمربند دفاعی اصلی دفاع از جاده به سمت کییف و فراتر از آن را تشکیل میدهد. اوکراین نمیتواند و نخواهد توانست هیچ سرزمینی را که روسیه حتی در اختیار ندارد، واگذار کند.
در آلاسکا، به نظر میرسد ترامپ و پوتین این مسائل ارضی را به تفصیل مورد بحث قرار دادهاند. آنها همچنین موضوع امنیت اوکراین پس از دستیابی به توافق را مطرح کردند، هرچند جزئیات نامشخص باقی مانده است. اما پوتین به وضوح اعلام کرد که تا زمانی که «علل ریشهای» برطرف نشود، هیچ اتفاقی نمیافتد. همانطور که او در آلاسکا به رسانهها گفت:
«ما متقاعد شدهایم که برای اینکه حل و فصل اوکراین پایدار و بلندمدت باشد، تمام علل ریشهای بحران، که بارها مورد بحث قرار گرفته است، باید از بین برود؛ تمام نگرانیهای مشروع روسیه باید در نظر گرفته شود؛ و توازن عادلانهای در حوزه امنیتی در اروپا و کل جهان باید بازگردانده شود.»
پوتین «تمام علل ریشهای» را مشخص نکرد، اما نیازی هم نداشت. همین ماه ژوئن، روسیه یادداشتی را ارائه کرد که تمام اقداماتی را که اوکراین برای پایان جنگ باید انجام دهد، به تفصیل شرح میداد. به نظر نمیرسد هیچ یک از اینها در گفتگوی ترامپ با پوتین در انکوریج هفته گذشته مورد توجه قرار گرفته باشد.
توهم تضمینهای امنیتی
با این حال، زلنسکی و دیگر رهبران اروپایی که روز دوشنبه با ترامپ دیدار کردند، به تمایل ظاهری ترامپ برای ارائه نوعی تضمین امنیتی چسبیدند. در آخر هفته، ویتکوف توضیح داد که ترامپ موافقت کرده است که ایالات متحده «تضمینهای امنیتی قوی» به اوکراین ارائه دهد که به منزله «حفاظت ماده ۵» است. (ماده ۵ منشور تأسیس ناتو حکم میکند که حمله به یک عضو به منزله حمله به همه اعضا است.) ویتکوف ادعا کرد که پوتین موافقت کرده است که این تضمینها در «تثبیت قانونی» روسیه گنجانده شود.
ایده تضمینهای امنیتی قوی برای اوکراین به عنوان بخشی از هرگونه توافق نهایی، از ابتدای جنگ در مرکز بحثهای مربوط به توافق پس از جنگ بوده است. اوکراین بر چنین تضمینهایی اصرار داشته است؛ کشورهای اروپایی و ایالات متحده متعهد به ارائه آنها شدهاند. سؤال همیشه این بوده است: چه نوع تضمینهای امنیتی؟
بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین اوکراین، استدلال کردهاند که عضویت در ناتو بهترین تضمین و در نتیجه بهترین بازدارندگی در برابر روسیه را فراهم میکند. جو بایدن، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، تمایلی به تعهد به آن در دوران ریاستجمهوریاش نداشت (به نظر من اشتباه بود). ترامپ بارها عضویت اوکراین در ناتو را رد کرده است.
بنابراین، ما با «حفاظت ماده ۵» یا تضمینهای «شبیه به ناتو» باقی میمانیم. روز دوشنبه، زلنسکی و همکاران اروپاییاش به دنبال این بودند که از ترامپ در مورد معنای دقیق این موضوع اطلاعات کسب کنند. ترامپ مبهم باقی ماند، در ابتدا از رد اعزام نیروهای آمریکایی به اوکراین خودداری کرد اما در نهایت تنها موافقت کرد که آنها «توسط کشورهای مختلف اروپایی، با هماهنگی با ایالات متحده آمریکا، تأمین شوند.»
همه اینها امیدوارکننده به نظر میرسد، اما جزئیات است که اهمیت دارد. آیا ترامپ برای بازدارندگی روسیه نیرو در میدان مستقر میکند؟ یا اگر روسیه دوباره حمله کند، علیه آن وارد جنگ میشود؟ این چیزی است که ماده ۵ به آن اشاره دارد. اما همانطور که رهبران اروپایی میدانند، خود ترامپ بارها در مورد تعهد خود به ماده ۵ ناتو سؤالاتی را مطرح کرده است، حتی با وجود اینکه ایالات متحده یکی از اعضای مؤسس این پیمان است.
در مورد ایدهای که ویتکوف مطرح کرد مبنی بر اینکه پوتین هر چیزی شبیه به «حفاظت ماده ۵» برای اوکراین را به عنوان بخشی از یک توافق پذیرفته است، چطور؟ این بسیار دور از ذهن به نظر میرسد و احتمالاً یک سوءتعبیر دیگر از نیت پوتین است. رئیسجمهور روسیه تضمینهای امنیتی را خواهد پذیرفت، اما تنها در صورتی که مسکو حق وتو در اجرای آن را حفظ کند. در مورد «تثبیت قانونی» ادعایی تعهدات مبنی بر عدم حمله به اوکراین یا کشورهای اروپایی، اینها ارزش کاغذی را که روی آن نوشته شدهاند، ندارند.
روسیه به عنوان یکی از امضاکنندگان منشور سازمان ملل، سند نهایی هلسینکی و منشور پاریس، قانوناً متعهد است که مرزها را با زور تغییر ندهد – مگر اینکه در دو دهه گذشته بارها این کار را کرده است. در سال ۱۹۹۴، روسیه به همراه ایالات متحده و بریتانیا، یادداشتی را با اوکراین امضا کرد که حاکمیت و مصونیت مرزهای آن را تضمین میکرد. هیچکس – و کمتر از همه اوکراین – نمیتواند روی حرف پوتین حساب کند، چه در یک معاهده، چه در قانون و چه در حقوق.
بنابراین پس از همه جلسات، سفرها، انتظارات بزرگ و صحبت از اجلاسهای دوجانبه و سهجانبه بیشتر، ما از جایی که ماههاست در آن بودهایم، جلوتر نرفتهایم – با جنگی که روسیه مصمم به ادامه آن است و اوکراین و دوستان اروپاییاش مصمم به متوقف کردن آن هستند.
مسیر پیش رو: حمایت از اوکراین
این ما را به این سؤال میرساند که بعد چه میشود. زمانی برای مذاکره فرا خواهد رسید، اما تنها در صورتی که هر دو طرف معتقد باشند که منافعشان با گفتگو بهتر از ادامه جنگ تأمین میشود. تا آن زمان، مهمترین تلاش باید حمایت از اوکراین و افزایش فشار بر روسیه باشد. اولی شامل تأمین مستمر تسلیحات در مقیاسی است که برای اوکراین برای عقب راندن پیشرویهای روسیه ضروری است. دومی نیازمند هدف قرار دادن درآمدهای نفت و گاز روسیه، با هدف قرار دادن ناوگان بزرگ نفتکشهای شبح آن و تحمیل هزینه بر کسانی است که به خرید محصولات انرژی روسیه ادامه میدهند.
در مورد تلاشهای ترامپ برای یافتن راهی به سوی صلح از طریق مذاکره، اروپاییهایی که از اوکراین حمایت میکنند باید به وضوح اعلام کنند که رئیسجمهور آمریکا یک انتخاب روشن دارد: یا با ما هستی یا علیه ما. موضع ما روشن و بدون تغییر است. این تصمیم شماست – میتوانید در کنار پوتین بایستید یا در کنار ما.
وقتی نوبت به موضع اروپاییها میرسد، آنها از ترامپ میخواهند که عناصری را تأیید کند که مدتها مورد حمایت اوکراین و دوستان اروپاییاش بوده است:
- آتشبس کامل و بدون قید و شرط باید پیش از مذاکرات صلح برقرار شود.
- هرگونه مذاکره باید مستقیماً بین اوکراین و روسیه، با حمایت ایالات متحده و اروپا، انجام شود.
- هیچگونه به رسمیت شناختن تغییرات مرزی که با زور ایجاد شده، وجود نخواهد داشت.
- هیچ محدودیتی بر ارتش اوکراین یا وتوی روسیه بر عضویت آن در اتحادیه اروپا و ناتو وجود نخواهد داشت.
- اوکراین باید تضمینهای امنیتی واقعی و معتبر با نیروهای رزمی در میدان برای اجرای هرگونه آتشبس و توافق نهایی داشته باشد.
- روسیه باید تمام کودکانی را که از اوکراین برده است، بازگرداند و هر دو طرف باید تمام اسیران جنگی را مبادله کنند.
- روسیه مسئول تأمین مالی بازسازی اوکراین خواهد بود.
تا زمانی که این عناصر توسط روسیه مورد توافق قرار نگیرد، هیچ صلح یا پایانی برای جنگ وجود نخواهد داشت. پوتین احتمالاً آنها را رد خواهد کرد؛ ترامپ باید اینها را به عنوان مواضع خود بپذیرد. و چه این کار را بکند یا نه، اروپا باید به وضوح اعلام کند که صرف نظر از تصمیم او، اوکراین و اروپا هر کاری که لازم باشد برای تأمین صلح بر اساس این شرایط انجام خواهند داد.