نشریه فارن افرز : «مسیر باریک به سوی خاورمیانه جدید: نظمی منطقه‌ای برای مهار همیشگی ایران» | ۱۳ فروردین ۱۴۰۴

چگونه می‌توان از ضعف کنونی ایران برای ایجاد نظم منطقه‌ای جدید و پایدار، عاری از نفوذ تهران، از طریق ترکیبی از دیپلماسی و اقدامات امنیتی بهره برد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Affairs/Dana Stroul | 📅 تاریخ: April 2, 2025 / ۱۳ فروردین ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


مقدمه

رژیم ایران در موضع ضعف قرار گرفته و بیش از هر زمان دیگری از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، در داخل آسیب‌پذیر و در خارج بی‌دفاع شده است. پیش از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل و جنگ چندجانبه متعاقب آن توسط اسرائیل علیه منافع ایران، سرمایه‌گذاری‌های هنگفت ایران در زرادخانه موشکی، برنامه تسلیحات هسته‌ای و شبکه بازیگران نیابتی منطقه‌ای‌اش، استراتژی ایالات متحده در قبال خاورمیانه را به شدت محدود کرده بود.

تحلیلگران سیاست‌گذاری واشنگتن که بر ایران متمرکز بودند، در مورد ترکیب ابزارهایی که به طور مؤثر تجاوز ایران را بازدارد، اختلاف نظر داشتند، اما عموماً موافق بودند که اگر تهران بیش از حد تحت فشار قرار گیرد، فهرستی از گزینه‌های تلافی‌جویانه را حفظ خواهد کرد که خطر جنگ تمام عیار را به همراه دارد. چهار رئیس جمهور متوالی ایالات متحده – جورج دبلیو بوش، باراک اوباما، دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری‌اش، و جو بایدن – همگی بر استفاده از دیپلماسی و تحریم‌ها برای بازدارندگی توافق کردند و هرگز حملات نظامی در داخل خاک ایران را مجاز ندانستند.

موفقیت‌های عملیاتی اسرائیل این پیش‌فرض‌ها را در هم شکسته – و پنجره‌ای از فرصت را برای تکمیل برچیدن شبکه تهدید منطقه‌ای ایران و ساختن خاورمیانه‌ای امن‌تر و باثبات‌تر باز کرده است. رهبران کلیدی در سراسر به اصطلاح محور مقاومت ایران کشته شده‌اند و ده‌ها هزار جنگجوی تحت حمایت ایران از میدان نبرد خارج شده‌اند.

زرادخانه‌های محور ویران شده‌اند و اسرائیل مجتمع نظامی-صنعتی ایران را که زمانی آن‌ها را دوباره پر می‌کرد، تضعیف کرده است. زمانی که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در دسامبر از دمشق گریخت، رهبران تهران متحد حیاتی خود را که به آن‌ها کمک کرده بود سوریه را به مرکز ترانزیتی تبدیل کنند که برای تأمین مجدد شبه‌نظامیان نیابتی خود با سلاح، بودجه و جنگجو استفاده می‌کردند، از دست دادند.

دو حمله موشکی بالستیک آن به اسرائیل در سال ۲۰۲۴ شکستی بود که بازدارندگی آن و همچنین روحیه گروه‌های وابسته به آن را بیشتر تضعیف کرد و ارزش تهران را به عنوان یک حامی زیر سوال برد.

زمینه برای یک چارچوب سیاسی جدید فراهم شده است که می‌تواند بوروکراسی‌های فاسد و ضعیفی را که ایران از آن‌ها تغذیه می‌کرد، اصلاح و تقویت کند و رهبران سازش‌کاری را که مستعد نفوذ ایران بودند، جایگزین نماید. جلوگیری از بازیابی قدرت مخرب ایران در خاورمیانه را نمی‌توان به اسرائیل واگذار کرد، که فاقد منابع، ساختار اتحاد و دهه‌ها تجربه پس از درگیری برای تضمین نظم منطقه‌ای جدید و صلح‌آمیزتر است.

همچنین نیروی نظامی به تنهایی نمی‌تواند مانع بازگشت ایران شود. تنها یک فرآیند سیاسی می‌تواند به این هدف دست یابد – و ایالات متحده بهترین موقعیت را برای رهبری این راه دارد.

اما اقداماتی که ترامپ در ماه‌های اولیه دوره دوم ریاست جمهوری خود انجام داده است، تنها دستیابی واشنگتن به این فرصت نسلی را دشوارتر خواهد کرد. ترامپ ممکن است معتقد باشد که خالی کردن بدنه دیپلماتیک وزارت امور خارجه و کارکنان کمک‌های خارجی، اجتناب از تعامل با دولت جدید سوریه، اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران و تشدید حملات نظامی علیه نیروهای نیابتی ایران در یمن، استراتژی ایالات متحده را متمرکز می‌کند و نشان‌دهنده بازگشت به کارزار «فشار حداکثری» است که او در دوره اول ریاست جمهوری خود علیه ایران به کار گرفت. اما رویکردی که تنها بر یک ابزار سیاست خارجی – اقدام نظامی – استوار است، به ایالات متحده اجازه نمی‌دهد از ضعف ایران بهره‌برداری کند.

در عوض، ترامپ باید اقدامات سختگیرانه را با دیپلماسی خلاقانه‌ای ترکیب کند که فراتر از تماس تلفنی با سران کشورها و جستجوی معاملات پر سر و صدا باشد. ایالات متحده، اسرائیل و بسیاری از کشورهای عربی اکنون هدف مشترکی برای رهایی خاورمیانه از نفوذ ایران دارند – یک اجماع نادر. واشنگتن باید این ذینفعان را گرد هم آورد تا طرحی واقع‌بینانه برای حکومت، امنیت و بازسازی غزه تدوین کند.

باید به وضوح بیان کند که چه سرمایه‌گذاری‌های بلندمدتی را در امنیت خاورمیانه انجام خواهد داد. و به جای مسدود کردن کمک‌ها، باید استراتژی روشنی برای تثبیت منطقه و پاسخ به نیازهای مردم آن ارائه دهد که منابع بیشتر، و نه کمتری، را برای مقابله با سندیکاهای جنایتکاری که نفوذ ایران را برای مدت طولانی حفظ کرده‌اند، در دسترس قرار دهد.

بدون چنین استراتژی‌ای، خاورمیانه قادر به تحکیم دستاوردهای نظامی چشمگیر اسرائیل علیه ایران نخواهد بود. رهبران تهران از هم اکنون در حال حرکت برای بازیابی قدرت از دست رفته خود هستند: به عنوان مثال، برخی تحلیل‌ها نشان داده‌اند که جمهوری اسلامی به تحریک خشونت فرقه‌ای که در ماه مارس در سوریه فوران کرد، کمک کرده است. اگرچه تهران این موضوع را به طور کامل تکذیب کرد، اما از یک دولت ضعیف در دمشق سود می‌برد. شانس واقعی برای قرار دادن خاورمیانه در مسیری متفاوت پدیدار شده است. اما اگر ایالات متحده فرصت خود را برای رهبری از دست بدهد، ممکن است این شانس برای نسل‌ها دوباره به دست نیاید.

ضربه ناک اوت

اسرائیل در طول یک سال و نیم، بسیاری از متحدان ایران را به زانو درآورد. بازیگران کلیدی تحت حمایت ایران در خاورمیانه ظرفیت خود را برای حفظ کارزارهای جدی ضد شورش و تسلط حتی بر دولت‌های ضعیف خاورمیانه از دست داده‌اند.

تا اوت ۲۰۲۴، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) اعلام کردند که ۲۲ گردان از ۲۴ گردان حماس را «متلاشی» کرده، بیش از نیمی از فرماندهان نظامی آن را کشته و بیش از ۱۷۰۰۰ جنگجوی عادی آن را از بین برده است. ارتش اسرائیل بخش زیادی از زیرساخت تونلی حماس در غزه و تأسیساتی را که این گروه تروریستی برای تولید پهپاد، راکت و سایر مهمات استفاده می‌کرد، خنثی کرده است. تمایل حماس برای موافقت با آتش‌بس مرحله‌ای در ژانویه نشان‌دهنده وخامت وضعیت آن است: رهبران آن می‌دانند که بقای گروه منوط به پایان دادن به عملیات نظامی اسرائیل است.

در همین حال، بدنه رهبری حزب‌الله – شریک ایران در لبنان – نابود شده است. حملات هوایی اسرائیل بیش از ۷۰ درصد موشک‌های استراتژیک دوربرد، موشک‌های ضدهوایی، موشک‌های ضدکشتی و پرتابگرهای راکت کوتاه‌برد این گروه را منهدم کرده است. تهران در تأیید تضعیف حزب‌الله، به رهبران بازمانده این گروه دستور داد تا در نوامبر با آتش‌بسی با شرایط مطلوب برای اسرائیل موافقت کنند.

حزب‌الله مجبور شد کارزار خود علیه اسرائیل را از جنگ در غزه جدا کند، که ضربه بزرگی به تلاش‌های ایران برای محاصره اسرائیل در حلقه‌ای از آتش بود. و در فوریه، لبنان دولت جدیدی تشکیل داد که برای اولین بار در دهه‌ها، سیاستمداران همسو با حزب‌الله را به حاشیه راند.

ایران نتوانست از اسد، تنها رئیس دولت خاورمیانه که می‌توانست آن را شریک استراتژیک خود بداند، محافظت کند. پس از شروع جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، ایران تخمیناً ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار برای تقویت رژیم اسد سرمایه‌گذاری کرد، افسران ایرانی را مستقر نمود، سربازان پیاده خارجی را به سوریه هدایت کرد و پشتیبانی لجستیکی و عملیاتی گسترده‌ای ارائه داد.

در ازای آن، اسد به ایران اجازه داد از کشورش برای ایجاد شبکه منطقه‌ای خود استفاده کند، کنترل انبارها و فرودگاه‌ها را به آن داد و اجازه داد پول و تجهیزات نظامی مقصد نیروهای نیابتی ایران را از طریق خاک و حریم هوایی سوریه منتقل کند. اتحاد سودمند متقابل بین تهران و دمشق در دسامبر، پس از آنکه ائتلاف ضد اسد به رهبری گروه شورشی هیئت تحریر الشام (HTS) راهپیمایی برق‌آسایی را به دمشق انجام داد و پایتخت را بدون مقاومت جدی تصرف کرد، به طور ناگهانی پایان یافت.

در نهایت، استراتژی تهران برای فرافکنی قدرت به خارج به منظور محافظت از خود در داخل، نتوانست اسرائیل را از حمله دو باره به خاکش در سال ۲۰۲۴ بازدارد. تخریب پدافند هوایی استراتژیک ایران توسط اسرائیل و حملات آن به تأسیسات دفاعی-صنعتی ایران، برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را بی‌دفاع گذاشت و ظرفیت آن را برای تولید تسلیحات متعارف به شدت تضعیف کرد.

مهمتر از همه، عملیات اسرائیل سد ترس در مورد حمله به داخل خاک ایران را شکست. در آوریل ۲۰۲۴، ایران به کشته شدن دو ژنرال ارشد ایرانی در دمشق توسط اسرائیل با حمله موشکی و پهپادی به خاک اسرائیل پاسخ داد. اما یک پدافند چندجانبه هماهنگ، به رهبری ایالات متحده و متشکل از ظرفیت‌های نظامی اسرائیل، اعراب و اروپا، تقریباً تمام موشک‌های کروز و پهپادهای ایران را حتی پیش از رسیدن به حریم هوایی اسرائیل رهگیری کرد.

سپس، در اکتبر گذشته، اسرائیل با کمک ایالات متحده، به طور مؤثر از خود در برابر رگبار متمرکزتر بیش از ۱۸۰ موشک بالستیک ایران دفاع کرد. این رویدادها نشان داد که حملات متعارف ایران قابل شکست است و می‌توان کشورهای همسایه را برای پیوستن به یک پدافند هماهنگ علیه تجاوز ایران متقاعد کرد.

آماده، ثابت

اسرائیل قدرت ایران را از طریق عملیات رزمی به طور قابل توجهی تضعیف کرده است. اما مرحله جنگی که پس از عملیات رزمی فرا می‌رسد، که دکترین نظامی ایالات متحده آن را «تثبیت» می‌نامد، به همان اندازه مهم است. برای جلوگیری از چرخه‌های بیشتر خشونت و انکار فرصت برای بازیگران بدخواه جهت بهره‌برداری از سردرگمی پس از درگیری، تثبیت شامل برقراری مجدد امنیت اساسی است که جمعیت بتواند به آن اعتماد کند، ارائه خدمات حیاتی مانند برق و بهداشت، متوقف کردن وخامت اقتصادی پس از جنگ، و کمک به دولت‌های جدید برای بازسازی جوامع خود است.

این مرحله از جنگ – که ذاتاً سیاسی است – نمی‌تواند تنها توسط نیروهای یونیفرم‌پوش انجام شود: دیپلمات‌ها، کارشناسان فنی پس از درگیری، رهبران محلی و بازیگران جامعه مدنی باید به آن‌ها بپیوندند، حتی اگر برخی اقدامات جنبشی (kinetic) ادامه یابد.

خاورمیانه برای تثبیت استراتژیک آماده است. در حال حاضر، رهبران جدید در بیروت و دمشق در تلاشند تا کشورهای خود را از نفوذ ایران بر امنیت و سیاستشان رها کنند. جوزف عون، رئیس جمهور تازه منصوب شده لبنان و رئیس سابق ارتش، در چالشی مستقیم با حزب‌الله، علناً خواستار خلع سلاح تمام گروه‌های مسلحی شده است که خارج از اقتدار دولت فعالیت می‌کنند.

او به ارتش لبنان مأموریت داده است تا در جنوب کشور مستقر شود و خلع سلاح حزب‌الله را تکمیل کند. سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۶ خواستار چنین خلع سلاحی بوده است. اما تنها اکنون، با توجه به تضعیف عملیاتی حزب‌الله، اراده سیاسی جدید بیروت و نظارت مستقیم نظامی ایالات متحده، شانسی برای تحقق آن وجود دارد.

در سوریه، احمد الشرع، رهبر هیئت تحریر الشام، در حال مقابله با شبکه‌های غیرقانونی تجارت اسلحه و مواد مخدر وابسته به ایران در مرز لبنان است و با جسارت ایران را به دامن زدن به بی‌ثباتی در سراسر منطقه متهم کرده است. دولت موقت او گفتگوی ملی را برای ترسیم آینده سوریه تشکیل داده، توافقات ادغام با سایر گروه‌های مسلح را امضا کرده و بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط ایالات متحده برای خنثی کردن توطئه‌های سازمان تروریستی دولت اسلامی (همچنین به عنوان داعش شناخته می‌شود) عمل کرده است.

اگرچه مقامات آمریکایی نگران پیوندهای گذشته هیئت تحریر الشام با القاعده هستند، این تلاش‌های اولیه الشرع نشان‌دهنده تمایل به فراگیری سیاسی و همکاری امنیتی است که اگر پرورش یابد، می‌تواند سنگری در برابر مداخله ایران، که از شکاف‌های فرقه‌ای و فلاکت اقتصادی تغذیه می‌کند، تشکیل دهد. جمعیت لبنان و سوریه، با تشخیص اینکه فشار ایران کاهش یافته است، شروع به نگاه کردن به دولت‌های خود به جای گروه‌های غیردولتی برای کمک به بازسازی زندگی خود کرده‌اند.

<پ>رهبران تهران از هم اکنون در حال حرکت برای بازیابی قدرت از دست رفته خود هستند.>

اما بدون کمک و تعامل خارجی – و در غیاب هرگونه چشم‌انداز برای تثبیت فراگیر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی – جوامع رنج‌دیده در سراسر خاورمیانه مجبور خواهند شد برای بقای روزانه خود به شبکه‌هایی که خارج از دستگاه دولتی فعالیت می‌کنند، از جمله شبکه‌های غیرقانونی، تکیه کنند. این به نوبه خود، دولت‌های آن‌ها را تضعیف خواهد کرد.

رهبران ایران متوجه موج جدید رهبران ملی‌گرایی شده‌اند که تمایلی به پیروی از دستورات آن‌ها ندارند و می‌دانند که بسیاری از مردم عادی آرزوی رهایی از قلدری محور [مقاومت] را دارند. اما ایران کاملاً قصد دارد نفوذ منطقه‌ای خود را احیا کند: بهروز اثباتی، ژنرال ارشد رژیم، در سخنرانی دسامبر که برنامه‌های تهران برای جذب شورشیان جدید در سوریه را فاش کرد، اعلام نمود که کشورش در فعال‌سازی مجدد تدریجی «لایه‌های اجتماعی» عمیق نفوذی که در زمان قدرت اسد توسعه داده بود، موفق خواهد شد.

برکناری اسد فرصتی نسلی برای قرار دادن سوریه در مسیری باثبات فراهم می‌کند، مسیری که در آن دیگر به عنوان پایگاهی برای ایران جهت فرافکنی قدرت عمل نکند. اما هر چقدر هم که الشرع بخواهد نفوذ یک دهه‌ای ایران را خنثی کند، اگر از تحریم‌های تحت رهبری ایالات متحده رهایی نیابد، نمی‌تواند این کار را انجام دهد. و بدون حمایت قابل توجه خارجی مشروط به دستیابی به معیارهای حکمرانی واقع‌بینانه، او نمی‌تواند بحران انسانی و اقتصادی سوریه را مهار کند – بی‌ثباتی‌ای که به نفع منافع ایران است.

ایران همچنان پایگاه‌های قابل توجهی در جاهای دیگر نیز دارد. حماس علیرغم وضعیت تضعیف شده‌اش، هیچ نشانه‌ای مبنی بر پذیرش شکست از خود نشان نداده است و رهبران آن در حال مذاکره برای آینده‌ای نیستند که در آن از حکومت غزه دست بکشند. حماس در حال حاضر از کمبود منابع سود می‌برد، کمک‌های بشردوستانه را منحرف می‌کند و کنترل توزیع آن را در دست دارد.

این گروه در خلأ حکمرانی غزه خود را تثبیت می‌کند، اعتبار تلاش واکسیناسیون فلج اطفال ۲۰۲۴ را که توسط سازمان ملل با حمایت اسرائیل و ایالات متحده اجرا شد، به نام خود ثبت می‌کند. با شبکه‌های جنایتکار برای اخاذی از غیرنظامیان همکاری می‌کند و مراسم‌های پیچیده آزادی گروگان‌ها را برای نمایش قدرت پایدار خود ترتیب می‌دهد. از ۷ اکتبر، تخمین زده می‌شود که این گروه بیش از ۱۰۰۰۰ عضو جدید جذب کرده است و تأمین‌کنندگان مالی آن می‌دانند چگونه از شکاف‌های رژیم تحریم‌های تحت رهبری ایالات متحده فرار کنند و یک سبد سرمایه‌گذاری جهانی به ارزش صدها میلیون دلار را مدیریت می‌کنند. رهبران اسرائیل از بیان هرگونه چشم‌انداز برای حکومت فلسطینی غیرحماس در غزه مقاومت کرده‌اند و پیشنهادی که کشورهای عربی در اجلاس مارس در قاهره تهیه کردند، خواستار انحلال حماس نشد.

حملات اسرائیل به حزب‌الله این گروه را عمیقاً تضعیف کرده است. اما رهبران جدید بیروت خود دولتی ضعیف و توخالی را به ارث برده‌اند. برای برچیدن کامل حزب‌الله، آن‌ها به کمک نیاز دارند. با این حال، اندکی پس از تحلیف عون در ژانویه، دولت ترامپ ده‌ها میلیون دلار کمک امنیتی به نیروهای مسلح لبنان را مسدود کرد.

حتی پیش از ۷ اکتبر، ایالات متحده (و بسیاری دیگر از بازیگران بین‌المللی) به دلیل تسخیر نهادهای دولتی توسط حزب‌الله، حمایتی جز کمک‌های بشردوستانه مستقیم و در سطح محلی به لبنان ارائه نمی‌کردند. با این حال، علیرغم تغییر گسترده‌ای که در بیروت رخ داده است، واشنگتن رویکرد خود را در قبال کمک‌ها تنظیم نکرده است. نعیم قاسم، رهبر جدید حزب‌الله، قبلاً نشان داده است که انتظار دارد تلاش‌های اصلاحی بیروت شکست بخورد و درخواست عون برای خلع سلاح را رد کرده است. اگر دولت لبنان نتواند به سرعت کمک‌های اقتصادی و بازسازی را ارائه دهد، حزب‌الله ممکن است با کسب کرسی‌های قانون‌گذاری در انتخابات پارلمانی سال آینده، دوباره دولت را برباید. این گروه از هم اکنون در حال تلاش برای تسلیح مجدد و تأمین مالی مجدد و تقویت حمایت مردمی خود است و هزاران دلار غرامت به لبنانی‌هایی که خانه‌هایشان در طول کارزار اسرائیل ویران شده است، ارائه می‌دهد.

گاوچران تنها

ایران برای احیای قدرت خود، همچنین تلاش خواهد کرد تا نفوذ خود را در عراق و یمن بیشتر نهادینه کند. سیاست در بغداد و صنعا همچنان به شدت تحت تأثیر تهران است و گروه‌های مسلح غیردولتی وابسته به ایران از هر دو کشور برای فرافکنی قدرت استفاده می‌کنند. با کاهش نفوذ حزب‌الله، حوثی‌های مستقر در یمن به عنوان بیمه نامه جدید ایران وارد عمل شدند و تحریکات خود را به کارزار اسرائیل در غزه گره زدند.

از ۷ اکتبر، آن‌ها تاکتیک‌ها و قابلیت‌های موشکی خود را بهبود بخشیده و حضور زیرکانه‌ای در روابط عمومی ایجاد کرده‌اند. آن‌ها همچنان بر صنعا حکومت می‌کنند، پول چاپ می‌کنند، مالیات جمع‌آوری می‌کنند، کمک‌های بشردوستانه را برای اهداف خود منحرف می‌کنند و حتی در دسامبر ۵۰۰ میلیون دلار از عربستان سعودی برای حمایت بودجه‌ای دریافت کردند. نه حملات چندجانبه تحت رهبری ایالات متحده به اهداف نظامی حوثی‌ها و نه حملات اسرائیل به زیرساخت‌های بندری و انرژی، حملات حوثی‌ها به ترافیک دریایی در دریای سرخ را تا زمان اجرای آتش‌بس ژانویه در غزه متوقف نکرد. و این حملات قاطعانه در ایجاد گشایشی برای رهبری جدید یمن یا قطع سلاح، آموزش و پشتیبانی فنی که ایران به یمن سرازیر می‌کند، شکست خوردند.

ترامپ تعیین حوثی‌ها به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی را که سلفش در سال ۲۰۲۱ لغو کرده بود، دوباره برقرار کرد. این امر به رهبران حوثی که نه به خارج سفر می‌کنند و نه حساب‌های بانکی بین‌المللی دارند، آسیبی نخواهد رساند. با این حال، اقتصاد ویران شده یمن را بیشتر تضعیف خواهد کرد و به غیرنظامیانی که قبلاً از اثرات بیش از یک دهه جنگ داخلی رنج می‌برند، آسیب خواهد رساند و فرصت‌هایی را برای ایران جهت گسترش قدرت خود ایجاد خواهد کرد.

در عراق، تلاش‌های ایالات متحده و اسرائیل برای کاهش نفوذ ایران توسط نقش عراق در میزبانی نیروهای آمریکایی برای مبارزه با داعش محدود شده است. گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران با پیش‌بینی فشار ایالات متحده و اسرائیل، در حال نهادینه کردن منافع خود در بغداد، تثبیت خود در سیستم سیاسی عراق و تصاحب نهادهای دولتی برای تضمین بقای شبکه تهدید ایران هستند.

محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق، برخی سیاست‌های نامطلوب برای تهران را اتخاذ کرده است، از جمله مسدود کردن سفر جنگجویان تحت حمایت ایران به سوریه و ابراز تمایل برای ادامه میزبانی نیروهای آمریکایی. اما واشنگتن هیچ تلاشی برای پاداش دادن به این تلاش‌ها نکرده است، در عوض کمک به جوامع وحشت‌زده توسط داعش را مسدود کرده و برنامه‌هایی را که از توسعه اقتصادی عراق حمایت می‌کردند، به حالت تعلیق درآورده است. در ماه مارس، دولت ترامپ همچنین معافیت تحریمی را که به عراق اجازه خرید برق از ایران را می‌داد، پایان داد، تصمیمی که شبکه برق از قبل شکننده عراق را پیش از ماه‌های گرم تابستان تحت فشار قرار می‌دهد و سودانی را آسیب‌پذیرتر می‌کند.

هواداران حوثی در حال اعتراض به استراتژی اسرائیل در غزه، صنعا، یمن، مارس ۲۰۲۵. خالد عبدالله / رویترز

اکثر مقامات آمریکایی بر اساس این باور جدید عمل می‌کنند که چون رژیم ایران در اوج آسیب‌پذیری قرار دارد، اکنون زمان اتخاذ موضعی حتی سخت‌گیرانه‌تر است. ترامپ اندکی پس از روی کار آمدن در ژانویه، دستور اجرایی‌ای صادر کرد که کارزار «فشار حداکثری» او را برای پایان دادن به تهدید هسته‌ای رژیم، «محدود کردن برنامه موشک بالستیک آن، و متوقف کردن حمایت آن از گروه‌های تروریستی» دوباره برقرار کرد.

او چندین دور جدید تحریم‌های ایالات متحده را اعلام کرد، از جمله بسته‌هایی که برنامه پهپادی تهران، صادرات نفت آن، و شبکه‌های جنایی فراملی را که دامنه تروریسم تحت حمایت ایران را تقویت می‌کنند، هدف قرار می‌داد. دولت او همچنین صفحه‌ای از کتاب بازی اسرائیل را برای تضعیف فرافکنی قدرت ایران با آغاز یک کارزار نظامی علیه حوثی‌ها در یمن وام گرفت و دامنه حملات محدودتر قبلی ایالات متحده را برای هدف قرار دادن پرسنل، زیرساخت‌های نظامی و ساختمان‌های دولتی گسترش داد.

تحریم‌ها و حملات نظامی می‌توانند اجزای یک استراتژی موفق باشند، اما در این لحظه فرصت، نمی‌توانند به تنهایی بایستند. ایالات متحده به یک سیاست تعامل چندجانبه نیاز دارد تا چشم‌انداز مثبتی برای خاورمیانه‌ای عاری از نفوذ مخرب ایران ارائه دهد.

فقدان تعامل واشنگتن در سوریه آشکارتر است، جایی که دولت الشرع مکرراً و علناً تمایل خود را برای مقابله با نفوذ ایران، مبارزه با تروریسم فراملی و حفظ مرز صلح‌آمیز با اسرائیل ابراز می‌کند. سران کشورهای اردن، قطر، عربستان سعودی و ترکیه و همچنین هیئت‌های اروپایی سطح بالا، با تشخیص فرصت، قبلاً با رهبران جدید دمشق دیدار کرده‌اند.

اما ایالات متحده عمدتاً در حاشیه دیپلماتیک باقی مانده است. مقداری نگرانی منطقی است؛ الشرع هنوز آزمایش نشده است. اما او به حمایت بین‌المللی بسیار مصمم‌تری نیاز دارد تا حکومت او توسط خرابکاران به چالش کشیده نشود. و باید مجموعه‌ای واقع‌بینانه از معیارهای عملکرد به او داده شود تا تلاش‌های مستمر برای تثبیت کشور را تشویق کند و از تحریم‌های ایالات متحده رهایی یابد تا اقتصاد مشروع بتواند دوباره خود را تثبیت کند.

جایی که دولت ترامپ در حال تعامل است، رویکرد یکجانبه و واکنشی آن خطر تضعیف نتایج پایدار را دارد. بداهه‌پردازی آشفته آن در مورد غزه – که از پیشنهادها برای «مالکیت» قلمرو و در عین حال جابجایی میلیون‌ها ساکن غیرنظامی به نحوی، تا آغاز مذاکرات مستقیم با حماس متغیر است – گسست شدیدی از دیپلماسی یک سال و نیم گذشته ایالات متحده است، زمانی که مقامات آمریکایی ایجاد یک نتیجه پایدار برای غزه را که امنیت اسرائیل را تقویت کند، نیازهای غیرنظامیان فلسطینی را برآورده سازد و با همسایگان عرب اسرائیل مشورت کند، در اولویت قرار دادند.

آن رویکرد در نهایت منجر به آتش‌بس چند هفته‌ای شد که به گروگان‌های اسرائیلی اجازه بازگشت و به کمک‌های بشردوستانه برای رسیدن به غزه را داد. در مقابل، رویکرد کنونی احتمالاً منجر به فلج سیاستی در بحبوحه انبوهی از پیشنهادهای ناهماهنگ و غیرواقعی خواهد شد، که زمینه مساعدی را برای سازماندهی مجدد حماس و ایران ایجاد خواهد کرد.

گل به خودی

ترامپ در برخورد با خود ایران، پیش از تماس با رهبر معظم علی خامنه‌ای برای آغاز مذاکرات، از ایجاد حمایت بین‌المللی خودداری کرد. او با رد نیاز به مشورت با متحدان و شرکای منطقه‌ای، اشتباهی را تکرار می‌کند که واشنگتن هنگام تنظیم توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران مرتکب شد: در آن زمان، فقدان مشورت با اسرائیل و پایتخت‌های عربی تنش قابل توجهی ایجاد کرد و توافق را با حامیان کمتری مواجه ساخت زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۹ برای خروج از آن اقدام کرد.

استراتژی کنونی ایران واشنگتن به نظر می‌رسد حول این باور شکل گرفته است که یک استراتژی فشار که تنها با اسرائیل هماهنگ شده باشد، می‌تواند رژیم تهران را مجبور به پایان دادن به فعالیت‌هایی کند که برای بقای خود ضروری می‌داند. اما ایالات متحده نمی‌تواند اقتصاد ایران را فرو بپاشاند یا حتی بدون حمایت گسترده‌تر حملات نظامی انجام دهد.

این کشور به همکاری چین، بزرگترین واردکننده نفت ایران، و کشورهای خاورمیانه‌ای که میزبان پایگاه‌ها و نیروهای آمریکایی هستند، نیاز دارد. به حمایت پایتخت‌های اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل نیاز دارد. و بدون همسویی بین‌المللی بسیار گسترده‌تر در مورد مؤثرترین راه برای منزوی کردن تهران، رژیم از روابط خود با پکن و مسکو برای مقاومت در برابر هرگونه تلاش ایالات متحده برای گرفتن امتیازات معنادار استفاده خواهد کرد.

واشنگتن باید دقیقاً مشخص کند که چگونه به بازیگرانی که فعالیت‌های قابل تحریم را متوقف می‌کنند، معافیت تحریمی ارائه خواهد داد. بازنگری در تحریم‌ها علیه سوریه پس از اسد فوریت بیشتری دارد، اما دولت ایالات متحده همچنین باید مسیری را برای کاهش اقتصادی معنادار برای خود ایران تدوین کند – اگر تهران گام‌های لازم را برای محدود کردن برنامه هسته‌ای و تلاش‌های خود برای بی‌ثبات کردن سایر کشورها بردارد.

ایالات متحده باید منابع و تخصص غیرنظامی را پشت استراتژی منطقه‌ای خود قرار دهد، حتی در حالی که دیگران را تشویق به تقسیم بار می‌کند. کمک و تخصص فنی ارائه شده توسط غیرنظامیان جزء اصلی عملیات تثبیت است. ایالات متحده دهه‌ها و صدها میلیون دلار برای ایجاد ساختارهای بوروکراتیک، بدنه متخصصان و تخصص در ایجاد انواع ابتکارات تأمین مالی مشترک و برنامه‌های کمک هوشمند سرمایه‌گذاری کرد که به کشورها امکان می‌دهد با موفقیت از درگیری خارج شوند.

این ابزارها و مهارت‌ها برای تحکیم دستاوردها علیه ایران حیاتی خواهند بود: جوامعی که توسط خشونت ویران شده‌اند می‌خواهند بازسازی شوند، اما رهبران جدید آن‌ها فاقد تخصص لازم در زمینه حکمرانی، تکنوکراسی و اقتصاد برای رسیدگی به چالش‌های منحصر به فردی هستند که جوامع پس از درگیری با آن‌ها روبرو هستند. ارتش‌های منظم خاورمیانه برای خلع سلاح و ادغام مجدد گروه‌های تحت حمایت ایران آمادگی کافی ندارند.

اما ثروت تجربه ایالات متحده در تثبیت اکنون با خالی کردن سیستماتیک بودجه و برچیدن نیروی کار متمرکز بر کمک‌هایش توسط واشنگتن، به هدر می‌رود. آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID) – که به نظر می‌رسد ترامپ مصمم به نابودی آن است – میزبان دفتر ابتکارات گذار بود، نهادی که برای پر کردن شکاف‌ها در کمک‌های توسعه‌ای و بشردوستانه طراحی شده بود. دفتر عملیات درگیری و تثبیت وزارت امور خارجه – که بودجه آن توسط بودجه کمکی تأمین می‌شود که ترامپ در تلاش برای مسدود کردن آن است – در کمک به کشورها برای بهبودی از آسیب‌های ناشی از بازیگران مسلح غیردولتی تخصص دارد و «مشاوران تثبیت» متعهدی را استخدام می‌کند که آماده اعزام به مناطق درگیری هستند.

<شانس واقعی برای قرار دادن خاورمیانه در مسیری متفاوت پدیدار شده است.>

دولت ترامپ قصد دارد بدنه دیپلماتیک وزارت امور خارجه را دقیقاً در لحظه‌ای که دیپلمات‌ها باید مسئولیت‌های بیشتری را در پی تحولات نظامی مهم سال ۲۰۲۴ بر عهده بگیرند، به شدت کاهش دهد. کمک‌های تثبیت به عراق، سوریه و یمن را دقیقاً زمانی که چنین کمکی می‌تواند بیشترین فایده را داشته باشد، مسدود کرده است. کمک نظامی به نیروهای مسلح لبنان را درست زمانی که دولت لبنان متعهد به خلع سلاح حزب‌الله شد، به طور موقت متوقف کرد. و بودجه امنیتی به نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین را که همکاری امنیتی خود را با اسرائیل در کرانه باختری برای به چالش کشیدن قدرت حماس در آنجا حفظ کرده‌اند، به حالت تعلیق درآورد.

اگر ایالات متحده امیدوار است شبکه نفوذ منطقه‌ای ایران را به طور کامل از هم بپاشد، باید ضمن فشار بر دیگران برای تقسیم بار، کمک‌های غیرنظامی ارائه دهد. اگر استراتژی خود را گسترش ندهد، بهترین ابزارهایی را که برای حمایت از ظهور بازیگران جایگزین دارد، رها خواهد کرد.

در نهایت، ایالات متحده باید به شرکای منطقه‌ای خود تضمین‌های روشن‌تری در مورد تعهدات امنیتی خود ارائه دهد، حتی در حالی که از شرکای خود می‌خواهد به نوعی همکاری امنیتی چندجانبه که در برابر حملات موشک بالستیک ایران بسیار موفقیت‌آمیز بود، ادامه دهند.

ایالات متحده پس از ۷ اکتبر وضعیت نظامی خود را در خاورمیانه به طور قابل توجهی افزایش داد. آن ستون فقرات پشتیبانی اطلاعاتی، تسلیحاتی و مشارکت فعال در دفاع از اسرائیل به اسرائیل کمک کرد تا بر هدف قرار دادن شبکه تهدید ایران تمرکز کند و چشم‌انداز استراتژیک در منطقه را به طور چشمگیری تغییر دهد. این بنیان حمایت نظامی باید با چرخش تمرکز منطقه به سمت تثبیت، در جای خود باقی بماند.

برای به حداکثر رساندن فشار بر حوثی‌ها، ایالات متحده باید بسته کمکی مشخصی را طراحی کند که آماده است در صورت دست کشیدن حوثی‌ها از کنترل، به مردم یمن ارائه دهد. باید فعالانه شرکا را در کارزار نظامی خود برای بازگرداندن آزادی دریانوردی در دریای سرخ درگیر کند و روشن سازد که آماده حمایت از کشورهایی است که توسط تجاوز حوثی‌ها نیز تهدید می‌شوند، مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی.

تعهد به حفظ وضعیت نظامی بالا برای میان‌مدت نیز نشان‌دهنده عزم ایالات متحده به تهران خواهد بود و رهبران منطقه‌ای دیگر را که در خط مقدم مبارزه با ایران هستند، اطمینان خاطر می‌دهد. در عراق و سوریه، واشنگتن باید، در حال حاضر، نیروها را در زمین حفظ کند و اطمینان حاصل کند که حمایت خود را از شهروندان هر دو کشور نشان می‌دهد. در لبنان، باید نقش نظارتی فعالی را که ارتش ایالات متحده در تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله ایفا می‌کند، حفظ کند و در صورت برداشتن گام‌های بیشتر به سمت اصلاحات، به رهبران جدید بیروت حمایت مستقیم ارائه دهد.

حفظ حضور نظامی سرمایه‌گذاری‌ای است که ایالات متحده باید با گذار خاورمیانه، تحکیم حمایت مردمی توسط رهبران جدید، و ظهور ترتیبات امنیتی جدید، انجام دهد. همچنین باید با تحقق اهداف حکمرانی خوب توسط رهبران جدید سوریه، تحریم‌ها را کاهش دهد، کمک‌ها و تخصص فنی را به جوامع آسیب‌پذیر سرازیر کند، و برای گرد هم آوردن شرکای محلی و بین‌المللی جهت ترسیم چشم‌اندازی مشخص و واقع‌بینانه برای نظم منطقه‌ای عاری از سلطه ایران، قدم پیش بگذارد.

تلاش‌های گذشته تهران برای بی‌ثبات کردن دولت‌های منطقه، به انقیاد درآوردن مردم آن، به چالش کشیدن منافع ایالات متحده و گسترش ترور در خارج، تنها به این دلیل موفق شد که دولت‌های تحت حاکمیت ضعیف، فاسد و از نظر سیاسی ضعیف را هدف قرار داد. هدف اصلی استراتژی تثبیت باید حمایت از ظهور دولت‌های پاسخگوتر و شفاف‌تر باشد که انحصار خود را بر استفاده از زور، ظرفیت خود را برای ارائه رفاه به مردم خود، و تمایل خود را برای مقابله با نفوذ ایران حفظ کنند.

برخلاف دهه‌ها تفکر متعارف، معلوم شد که یک کارزار نظامی استثنایی می‌تواند جایگاه منطقه‌ای ایران را به طور قابل توجهی تضعیف کند. اکنون، ایالات متحده باید سهم خود را برای رهبری تلاش غیرنظامی به همان اندازه خارق‌العاده برای دائمی کردن آن تغییر انجام دهد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Affairs

💡 درباره منبع: فارن افرز (Foreign Affairs) یک نشریه آمریکایی پیشرو در زمینه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ایالات متحده است که توسط شورای روابط خارجی (CFR)، یک اندیشکده غیرحزبی، منتشر می‌شود. این نشریه از سال ۱۹۲۲ منتشر شده و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مجلات برای بحث و تحلیل سیاست جهانی شناخته می‌شود.

✏️ درباره نویسنده: دانا استرول (Dana Stroul) مدیر تحقیقات در انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک است و از فوریه ۲۰۲۱ تا فوریه ۲۰۲۴ به عنوان معاون دستیار وزیر دفاع ایالات متحده در امور خاورمیانه خدمت کرده است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.