نشریه فارن پالیسی : «تاریخ وحشتناک تعرفه‌ها و رکودها» | ۲۲ فروردین ۱۴۰۴

نگاهی تاریخی به نقش تعرفه‌ها و جنگ‌های تجاری در ایجاد یا تشدید رکودهای اقتصادی بزرگ در ایالات متحده از قرن نوزدهم تا کنون و هشدار درباره سیاست‌های ترامپ.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Policy/Scott Reynolds Nelson | 📅 تاریخ: April 11, 2025 / ۲۲ فروردین ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


مقدمه: آنچه قرن نوزدهم در مورد اتفاقات بعدی به ما می‌آموزد.

نادر است که بتوانیم وقوع یک رکود اقتصادی جهانی را با دقتی که امروز می‌توانیم، تماشا کنیم. با تعرفه ۱۴۵ درصدی ایالات متحده بر چین و عوارض تلافی‌جویانه ۱۲۵ درصدی پکن، بزرگترین رابطه تجاری دوجانبه جهان عملاً منجمد شده است. ما هنوز حتی شروع به دیدن عواقب و اثرات زنجیره‌ای آن نکرده‌ایم، از شوک تورمی آتی ایالات متحده گرفته تا برگشت احتمالی خریدهای اوراق خزانه ایالات متحده توسط چین.

سایر کشورها پس از اجرایی شدن کوتاه مدت نرخ‌های جدید ایالات متحده تا ۵۰ درصد، مهلت ۹۰ روزه دریافت کرده‌اند، اما تهدید یک تشنج جهانی همچنان پابرجاست. با هر روزی که کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران در ایالات متحده و جاهای دیگر نمی‌توانند خریدها و سرمایه‌گذاری‌های خود را برنامه‌ریزی کنند – یا اعتماد کنند که واشنگتن دوباره تغییر موضع نخواهد داد – چرخ‌دنده‌های اقتصاد جهانی کندتر و کندتر حرکت می‌کنند.

دوره دوم ترامپ

گزارش‌ها و تحلیل‌های مستمر

اینکه اوضاع چقدر سریع می‌تواند به هم بریزد، پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، در ۲ آوریل تعرفه‌های جدید شدیدی را بر تقریباً تمام واردات ایالات متحده اعلام کرد، مشخص شد. تریلیون‌ها دلار در عرض چند روز از بازارهای مالی پاک شد. با شروع خروج سرمایه سرمایه‌گذاران از دلار آمریکا و اوراق قرضه ایالات متحده، سیگنال‌های سرایت مالی شروع به قرمز شدن کردند. با عدم تمایل ترامپ یا شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، به عقب‌نشینی، خطر تبدیل شدن رویارویی آن‌ها به یک آتش‌سوزی اقتصادی جهانی بالاست.

تاریخ اقتصادی ایالات متحده حرف‌های زیادی در مورد چگونگی شروع چیزی بسیار بدتر توسط جنگ‌های تجاری دارد. از ابتدای قرن نوزدهم، ایالات متحده شش رکود اقتصادی را متحمل شده است – که من آن را شش فصل یا بیشتر انقباض اقتصادی پایدار تعریف می‌کنم، اگرچه تعریف استانداردی وجود ندارد. همه به جز یکی یا مستقیماً ناشی از تعرفه‌ها و تحریم‌های تجاری بودند یا به طور قابل توجهی توسط آن‌ها تشدید شدند. به عنوان مورخی که تجارت بین‌الملل، کالاهای جهانی و وحشت‌های مالی را مطالعه می‌کنم، می‌توانم به شما اطمینان دهم که سیاست‌های تعرفه‌ای ترامپ ویرانگر خواهند بود مگر اینکه کسی موفق به ایستادگی در برابر او و متوقف کردن آن شود.

یکی از قدرتمندترین نیروها در زندگی اقتصادی، مزیت نسبی است، منفعتی که توسط تجارت بین‌الملل فراهم می‌شود و به یک کشور اجازه می‌دهد بر اساس مزایای طبیعی خود در کشت گندم، بافتن پارچه یا کدنویسی نرم‌افزار، تخصص یابد. با تجارت بین‌المللی این کالاها، هر کشور می‌تواند منابع کمیاب را به چیزهایی اختصاص دهد که کشاورزان، معدنچیان و تولیدکنندگانش می‌توانند ارزان‌ترین تولید را داشته باشند. در تئوری، همه از تجارت بین‌الملل سود می‌برند.

این تئوری به اثبات رسیده است. هنگامی که قحطی سیب‌زمینی در سراسر قاره، بریتانیا و سایر کشورهای اروپایی را مجبور به معرفی تجارت آزاد مواد غذایی در سال ۱۸۴۶ کرد، منجر به افزایش تکان‌دهنده‌ای در رفاه شد که کمتر کسی انتظارش را داشت. برخی از گروه‌های قبلاً محافظت شده آسیب دیدند؛ زمین‌داران اروپایی غر می‌زدند که روسیه و ایالات متحده بیشترین سود را بردند. این به این دلیل بود که دشت‌های حاصلخیز اوکراین تحت کنترل روسیه و غرب میانه ایالات متحده گندم را آنقدر ارزان تولید می‌کردند که قیمت زمین‌های کشاورزی در اروپا کاهش یافت. همچنین باعث شد فقرای روستایی در بریتانیا و اروپا به شهرها مهاجرت کنند و موجی از شهرنشینی و صنعتی شدن را آغاز کرد.

البته، یک کشور یا بازار مشترک بزرگ و دارای منابع غنی – مانند چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا – می‌تواند با دستکاری نرخ ارز به نفع صادرات به طور کلی یا ارائه یارانه برای سوق دادن انواع خاصی از تجارت به سمت خود: ذرت به جای گندم، تراشه‌های کامپیوتری به جای منسوجات، منسوجات به جای برنج، انگشتی بر ترازوی تجارت آزاد بگذارد. مقررات زیست‌محیطی و کارگری نیز ترازو را به هم می‌زند، اغلب به روش‌های غیرمنتظره. انحصارگران در کشورهای بزرگ اغلب طرفدار مقرراتی، از جمله تعرفه‌ها، هستند که در برابر رقابت محافظت می‌کنند و ارزش دارایی‌های کمیاب آن‌ها را چند برابر می‌کنند.

ایالات متحده به عنوان مستعمره سابق بریتانیا، همیشه به طور خاص در برابر جنگ‌های تعرفه‌ای آسیب‌پذیر بوده است. برای قرن‌ها، بریتانیا تجارت مستعمرات خود را مطابق با هدف سرزمین مادری شکل می‌داد. از مستعمرات نیویورک، مریلند و کارولینای جنوبی انتظار می‌رفت که آرد و برنج را برای مزارع تنباکو و شکر با نیروی کار برده در ویرجینیا و کارائیب تأمین کنند. بریتانیا مستعمرات را از تولید منسوجات، آهن و کاغذ خود منع کرد. محدودیت‌های فزاینده‌ای که بریتانیا بر تجارت بین‌المللی مستعمرات اعمال کرد، سرانجام منجر به انقلاب آمریکا شد. از ابتدا، اصول کنفدراسیون و سپس قانون اساسی به دنبال محدود کردن اقدام اجرایی بود که تجارت بین‌المللی را به شدت یا به سرعت تغییر دهد. لوایح درآمدی در مجلس نمایندگان مطرح می‌شد، سنا ملزم به تصویب آن‌ها بود و قوه مجریه به قدرت وتو محدود باقی ماند.

اولین رکود آمریکا ریشه در سال ۱۸۱۶ داشت، زمانی که بریتانیا – که به تازگی جنگ جهانی علیه ناپلئون را برده بود – مقادیر زیادی پارچه پشمی را که در اصل برای پوشاندن سربازان و ملوانان اروپایی قرارداد بسته شده بود، به بازار ریخت. این اولین فروش مازاد ارتش و نیروی دریایی بریتانیا بود. بازرگانان و تولیدکنندگان پشم آمریکایی از ورود ناگهانی پارچه پشمی ارزان قیمت خودداری کردند و از کنگره خواستند تا در مارس ۱۸۱۷، قوانین ناوبری را تصویب کند که کشتی‌های بریتانیایی و کالاهای ارزان قیمت آن‌ها را مسدود می‌کرد.

بریتانیا در ماه مه با فرامینی تلافی کرد که عملاً مانع از تحویل غلات توسط کشتی‌های آمریکایی به مستعمرات کارائیب بریتانیا شد. کشاورزان آمریکایی بازارهای کارائیب را که بیش از یک قرن بر آن تسلط داشتند، از دست دادند. تا دسامبر ۱۸۱۸، قیمت گندم ایالات متحده ۵۰ درصد کاهش یافت و کشاورزان دیگر نمی‌توانستند وام‌های مسکن زمین خود را که به اداره زمین ایالات متحده بدهکار بودند، پرداخت کنند. بدهی‌های کشاورزان به فروشگاه‌های روستایی پرداخت نشد و به همین ترتیب بدهی‌های فروشگاه‌های روستایی به بازرگانان تأمین‌کننده در شهرهای ایالات متحده نیز پرداخت نشد.

وحشت ۱۸۱۹ آغاز شده بود و محدودیت‌های تجاری همچنان بازارها را تحریف می‌کرد. با گذشت زمان، نیویورک با قاچاق گندم از طریق دریاچه‌های بزرگ به کانادا خود را نجات داد، جایی که آسیابانان تورنتو و مونترال آن را به آرد بریتانیایی ضمانت‌شده برای فروش در کارائیب تبدیل کردند. ویرجینیا، جورجیا و کارولینای جنوبی تنها با تغییر از گندم و برنج به تولید پنبه مبتنی بر برده‌داری رونق یافتند. ظرف یک دهه، جنگ تجاری انگلیس و آمریکا هزینه تغذیه مزارع کارائیب را چنان بالا برد که برده‌داران آنجا به سرزمین مادری فشار آوردند تا برده‌داری را لغو کند – اما نه پیش از بازپرداخت هزینه بردگانشان. محدودیت‌های تجاری بین‌المللی که اولین بار در سال ۱۸۱۷ تصویب شد، صادرات غلات ایالات متحده را خفه کرد، که تولید پنبه – و همراه با آن، برده‌داری – را در جنوب ایالات متحده بیشتر تثبیت کرد.

اقدام اجرایی شتابزده در تجارت بین‌الملل توسط رئیس جمهور اندرو جکسون، رکود بعدی آمریکا را آغاز کرد. از زمان رکود ۱۸۱۹، زنجیره‌های اعتباری طولانی و پرپیچ‌وخم، گسترش مزارع پنبه در جنوب ایالات متحده را تأمین مالی کرده بودند. بانک دوم ایالات متحده، همراه با هفت بانک بریتانیایی به نام هفت خواهران، از سرمایه‌گذاران بریتانیایی وام می‌گرفتند و برات‌هایی صادر می‌کردند که اعتبار را به بانک‌های منطقه‌ای کوچکتر ایالات متحده ارائه می‌داد، که سپس وام‌های کوتاه‌مدت به تاجران برده در جنوب علیا می‌دادند، که افراد برده‌دار را در ویرجینیا و کارولینای جنوبی می‌خریدند و آن‌ها را به مزارع پنبه در جورجیا، می‌سی‌سی‌پی و لوئیزیانا می‌فروختند. از آنجا که نرخ بهره توسط بانک انگلستان تعیین می‌شد، افزایش اندکی در نرخ بهره در لندن می‌توانست خرید زمین یا برده در نیواورلئان را برای برده‌داران غیرممکن کند.

جکسون، که متقاعد شده بود بانک دوم و هفت خواهران علیه او توطئه می‌کنند، مجموعه‌ای از فرامین اجرایی را در سال‌های ۱۸۳۴ و ۱۸۳۶ تصویب کرد که برای شکستن وابستگی برده‌داران به اعتبار بریتانیا طراحی شده بود. یک فرمان سپرده‌ها را از بانک دوم ایالات متحده حذف کرد و آن‌ها را به مجموعه‌ای از بانک‌های مورد علاقه مرتبط با متحدان سیاسی جکسون منتقل کرد. فرمان دیگری کشاورزان را از گرفتن وام از بانک‌ها برای پرداخت وام‌های مسکن خود به اداره زمین ایالات متحده منع کرد و آن‌ها را مجبور به استفاده از طلا، ارز رایج آن زمان، کرد. این به نفع برده‌داران جنوبی با معادن طلا در شمال جورجیا و غرب کارولینای شمالی بود (این پیش از کشف طلا در کالیفرنیا بود)، اما تقاضای ناگهانی برای طلا بسیار از عرضه فراتر رفت.

بانک انگلستان، با دیدن ناپدید شدن طلای خود در ایالات متحده، نرخ بهره بانکی را افزایش داد و به طور خلاصه هفت خواهران را از مبادلات بین‌المللی قطع کرد. بدین ترتیب رکود ۱۸۳۷ آغاز شد. مزرعه‌داران جنوبی از پرداخت بدهی‌های خود سر باز زدند، مزارع را رها کردند و بردگان خود را به جمهوری مستقل تگزاس بردند، جایی که از دست طلبکاران در امان بودند. فروشگاه‌ها تعطیل شدند. تولیدکنندگان شکست خوردند. ظرف پنج سال، هفت ایالت نتوانستند اوراق قرضه‌ای را که در سطح بین‌المللی منتشر کرده بودند، پرداخت کنند.

رکود بعدی، در سال ۱۸۷۳، به دنبال تغییرات شدید در قیمت کالاهای بین‌المللی رخ داد، اما هیچ اقدام عجولانه‌ای در مورد تعرفه‌ها باعث آن نشد. اما این را نمی‌توان در مورد رکود ۱۸۹۳ گفت. در سال ۱۸۹۰، مجلس نمایندگان قوانین خود را برای قانون‌گذاری اصلاح کرد و کنگره را به طرز شگفت‌آوری کارآمد و قدرتمند ساخت. جمهوری‌خواهان که احساس قدرت می‌کردند، قانون تعرفه مک‌کینلی ۱۸۹۰ را تصویب کردند که تعرفه‌ها را بر واردات تولیدی از ۳۸ به ۵۰ درصد افزایش داد و در عین حال تعرفه شکر نیمه تصفیه شده را حذف کرد – یک مورد بسیار مهم برای کشوری که مواد غذایی کنسرو شده مانند هلو، سالمون و گوشت گاو صادر می‌کرد، که همگی از شکر به عنوان نگهدارنده در آن زمان استفاده می‌کردند.

با این حال، تعرفه‌های بالا، تأثیر کاهش شدید درآمد ایالات متحده را داشت، همانطور که اغلب اتفاق می‌افتد. ظرف دو سال، این امر تقریباً خزانه ایالات متحده را از طلا خالی کرد، که باعث شد وام‌دهندگان خارجی اوراق قرضه ایالات متحده، به ویژه اوراق منتشر شده توسط شرکت‌های راه‌آهن، را بفروشند. بدهکاران می‌ترسیدند که بدون طلا در خزانه، واشنگتن استاندارد طلا را رها کند و اوراق قرضه با ارز کاهش یافته ایالات متحده پرداخت شود.

در نهایت، قانون تعرفه شدید اسموت-هاولی تا حد زیادی به رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ کمک کرد، اگرچه برخی از مورخان اقتصادی بر عرضه پول ایالات متحده، چرخه رونق-رکود در اوراق بهادار ایالات متحده، و بدهی‌های جنگی حل نشده در اروپا به عنوان علل فوری‌تر تأکید کرده‌اند. به عنوان مورخی که بر قرن نوزدهم تمرکز دارم، اظهار نظر نخواهم کرد، جز اینکه بگویم تغییرات سریع در تعرفه‌ها نحوه کار جهان را تغییر می‌دهد. آن‌ها تجارت بین‌المللی را به روش‌هایی که سال‌ها طول می‌کشد تا به آن پاسخ داده شود، به طور رادیکالی تغییر می‌دهند – و معمولاً منجر به آبشاری عظیم از پیامدهای پیش‌بینی نشده می‌شوند.

درس‌های دو قرن گذشته که می‌تواند به ما در درک آنچه در آینده رخ می‌دهد کمک کند، چیست؟ در محیط کنونی ما، تعرفه‌های ترامپ بسیاری، بسیاری از شرکت‌ها را مجبور به عقب‌نشینی از معاملات قطعی خواهد کرد – درست مانند کشاورزان، فروشگاه‌های روستایی، بازرگانان و برده‌داران قرن نوزدهم. به عنوان مثال، شرکت تأمین‌کننده قطعات هواپیمای مستقر در پیتسبورگ، هاومت، قبلاً رویداد فورس ماژور اعلام کرده و تهدید به توقف محموله‌ها به دلیل تأثیرات تعرفه کرده است. بسیاری از شرکت‌های دیگر در بخش‌های مختلف – به ویژه آن‌هایی که با چین تجارت می‌کنند – احتمالاً اکنون که تعرفه‌ها اجرایی شده‌اند، قراردادها را رها خواهند کرد.

بسیاری از معاملاتی که آن‌ها از آن عقب‌نشینی می‌کنند با اعتبار تأمین مالی می‌شوند، که به نوبه خود عمدتاً توسط بانک‌ها، صندوق‌های پوشش ریسک، شرکت‌های بیمه و سایر واسطه‌های مالی نگهداری می‌شود. بخشی از این اعتبار اوراق بهادار شده و به سرمایه‌گذاران بی‌شمار دیگری فروخته می‌شود. در حالی که بازارهای سهام در جذب زیان‌ها بسیار انعطاف‌پذیر هستند، بازارهای اعتباری بسیار بزرگتر و به طور قابل توجهی پیچیده‌تر چنین نیستند، همانطور که هر کسی که بحران ۲۰۰۸ را به یاد می‌آورد، به خاطر خواهد آورد. در سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو اوراق قرضه آسیب‌دیده را خریداری کرد تا نقدینگی را به بازار منجمد شده تزریق مجدد کند.

اگرچه من فقط یک مورخ هستم، معتقدم که فدرال رزرو می‌تواند از پس هرج و مرجی که تاکنون دیده‌ایم برآید. اما ما هنوز با اثرات کامل انجماد تجاری چین و ایالات متحده روبرو نشده‌ایم، و همچنین مشخص نیست که پس از مهلت ۹۰ روزه برای بقیه جهان چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر کنگره نتواند صلاحیت قانون اساسی خود را بر تعرفه‌ها مجدداً اعمال کند – و اگر قدرت بر تجارت ایالات متحده اکنون در دست یک نفر متمرکز شده باشد، مانند جکسون در دهه ۱۸۳۰ – آنگاه هیچ بانک مرکزی قادر به تحمل فروپاشی نقدینگی که با رکود بین‌المللی که نگرانم در افق باشد، نخواهد بود.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Policy

💡 درباره منبع: فارن پالیسی (Foreign Policy) یک نشریه خبری آمریکایی است که بر سیاست جهانی، امور جاری، و سیاست داخلی و بین‌المللی تمرکز دارد. این نشریه که در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد، به خاطر تحلیل‌های عمیق و گزارش‌های خود در مورد مسائل مهم بین‌المللی شناخته می‌شود.

✏️ درباره نویسنده: اسکات رینولدز نلسون (Scott Reynolds Nelson) استاد تاریخ در دانشگاه جورجیا است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.