نشریه فارن پالیسی: «دیدگاههای راست افراطی آمریکا در چین مورد استقبال قرار میگیرد» | ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
چگونه دیدگاههای راست افراطی در آمریکا و ناسیونالیسم چینی، با وجود تضادهای ظاهری، در مخالفت با لیبرالیسم و ارزشهای مترقی، زمینههای مشترکی پیدا کردهاند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی/مایا وانگ و میسون وونگ | 📅 تاریخ: ۲۹ مه ۲۰۲۵ / ۹ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
حدود یک سال پیش، یک اینفلوئنسر رسانههای اجتماعی آمریکایی از ایالات متحده به چین سفر کرد تا در یک کنفرانس سخنرانی کند. در آنجا، اینفلوئنسر جوان، جکسون هینکل، عکسی از خود در حال نگاه تحسینآمیز به سخنران دیگری منتشر کرد: الکساندر دوگین، روشنفکر راست افراطی روس.
این کنفرانس توسط گوانچا، یک رسانه شناخته شده و ملیگرای چینی که بحثهایی را بین متفکران سیاسی از چین و سایر نقاط تسهیل میکند، سازماندهی شده بود. همانطور که در رویدادهای گوانچا معمول است، طیف گیجکنندهای از صداها نمایندگی میشدند، از جمله هینکل، یک آمریکایی که خود را «کمونیست ماگا» مینامد؛ دوگین، یک فیلسوف سیاسی همسو با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه؛ و گریسون واکر، یک دانشجوی حقوق آمریکایی و نظریهپرداز توطئه آنلاین.
آنها با هم بخشی از یک ائتلاف جهانی شکننده اما نوظهور هستند که عناصر راست افراطی را در ایالات متحده، روسیه و چین به هم پیوند میدهد.
گوانچا توسط اریک لی، سرمایهگذار خطرپذیری که ثروت خود را در سیلیکون ولی به دست آورد، تأسیس شد. در سال ۲۰۱۶، هم قبل و هم بعد از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، لی در سرمقالههای مختلفی که توسط رسانههای آمریکایی منتشر شد، از ترامپ تمجید کرد و خاطرنشان کرد که «بخش زیادی از مردم چین از او حمایت میکردند» – واقعیتی که در آن زمان کمتر کسی به آن توجه کرد – و گمانهزنی کرد که در دراز مدت، ترامپ و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، اساساً به زبان مشترک «قدرت بر حق» صحبت خواهند کرد و باعث «سالمتر شدن روابط چین و آمریکا» خواهند شد.
لی تنها نیست. در چین، جایی که خصومت دیرینه نسبت به ایالات متحده امپریالیستی همچنان پابرجاست، بسیاری از کاربران رسانههای اجتماعی با این وجود شیفته ترامپ و جنبش او شدهاند، از کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰ او حمایت کرده و به پیروزی انتخاباتی ۲۰۲۴ او با شور و شعف واکنش نشان دادهاند (اگرچه پس از تعرفههای اخیر او علیه چین، اشتیاق کمتری دارند).
این تحسین از ترامپ و راست افراطی غرب از ناکجاآباد نیامده است. سالهاست که شرایط سیاسی در چین ائتلاف رو به رشدی از چینیها را پرورش داده است که در جهانبینی فرهنگی و سیاسی راست افراطی غرب معنا یافتهاند.
برای ردیابی ریشههای این دیدگاهها، باید به سال ۱۹۹۵ بازگردیم، زمانی که دولت چین از سایه کشتار میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ خارج شد و میزبان چهارمین کنفرانس جهانی تاریخی زنان بود. در آنجا، هیلاری کلینتون به طور مشهور اعلام کرد که «حقوق زنان حقوق بشر است.» همسر او، بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، بعداً به الحاق چین به سازمان تجارت جهانی کمک کرد و ادعا کرد که آزادیهای اقتصادی به احتمال زیاد آزادیهای سیاسی را برای چین به ارمغان خواهد آورد. برای مدتی، به نظر میرسید حق با آنهاست.
وکلای چینی و فعالان از این گشایش جدید استفاده کرده و در قالب «جنبش دفاع از حقوق» متحد شدند. اما با المپیک ۲۰۰۸ پکن، که با گسترش گسترده سرکوب دولتی مشخص شد، ورق به سرعت برگشت.
با روی کار آمدن شی جینپینگ در سال ۲۰۱۳ و برچیدن جنبش لیبرال دفاع از حقوق، فرهنگ اینترنتی چین جای خود را به مجموعهای از گرایشهای طرفدار دولت داد. حملات به صداهای لیبرال در رسانههای اجتماعی رایجتر شد. تنشهای اجتماعی در جامعه چین در طول دهه ۲۰۱۰ نه تنها به شکل ناسیونالیسم انفجاری، بلکه به عنوان علاقهای به ایدئولوژیهای حاشیهای غیردولتی، از نئو مائوئیسم گرفته تا سویههایی از محافظهکاری اجتماعی راست افراطی، آشکار شد.
اما هنوز چیزی عجیب در مورد حمله آنلاین سال ۲۰۱۷ به «صداهای فمینیست»، یک حساب کاربری برجسته فمینیستی در رسانههای اجتماعی چین، وجود داشت. با استناد به یک پست قدیمی «صداهای فمینیست» که از حق یک دانشآموز دبیرستانی برای پوشیدن روسری دفاع میکرد، کاربران اینترنت آن را به «چاپلوسی از اسلام» متهم کردند. تقریباً در همان زمان، کاربران رسانههای اجتماعی حساب کاربری ویبو آژانس پناهندگان سازمان ملل را با حداقل ۲۰ هزار نظر منفی در مورد یک پست معمولی در مورد وضعیت اسفبار آوارگان بمباران کردند.
این حوادث نشاندهنده افزایش احساسات اجتماعی راست افراطی در چین در مورد اسلام، فمینیسم، سیاهپوستان و جامعه دگرباشان جنسی است. این احساسات با ناسیونالیسم چینی، که دارای یک سویه نژادی و برتریطلبانه با سابقهای طولانی است و معمولاً در این ایده بیان میشود که ملت مدرن چین از یک «نژاد زرد» برتر تشکیل شده است، مرتبط است. اما آنها همچنین متمایز هستند زیرا چارچوببندی این ایدهها تنها اخیراً شروع به شباهت، همگرایی و بارورسازی متقابل با گفتمانهای راست افراطی در غرب کرده است.
در مطالعهای در مورد گفتمان راست افراطی در چین، پژوهشگران تیان یانگ و کچنگ فانگ خاطرنشان کردند که همانطور که راست افراطی غرب «بحران مصنوعی فرهنگ سفیدپوستان» را اختراع کرد، محافظهکاران جوان چینی نیز به طور مشابه ادعا کردهاند که «فرهنگ اکثریت آنها … در چین به دلیل تهدیدات گروههای اقلیت در بحران است»، احساسی که در حوادثی مانند وحشت اخیر رسانههای اجتماعی در مورد گزینههای غذای حلال در برنامههای تحویل غذا منعکس شده است.
اما اگر نژادهای برتر خیالی سفید و زرد هر دو توسط مردمان غیرسفیدپوست و لیبرالیسم اجتماعی تهدید میشوند، پس رقیب یکدیگر نیز هستند. همانطور که چنچن ژانگ، نظریهپرداز سیاسی، اشاره کرده است، کاربران اینترنت چینی نظام سیاسی خود را برتر میدانند و «رویکرد عملگرایانه، منطقی و غیر اخلاقی دولت چین به رشد اقتصادی و ثبات اجتماعی» را جایگزین بهتری برای لیبرالیسم غربی میدانند.
از دیدگاه آنها، دموکراسیهای غربی با ارزشهای مترقی فاسد شدهاند، ارزشهایی که نه تنها غیرواقعی، بلکه برای رفاه و نظم اجتماعی نیز مضر هستند. کاربران رسانههای اجتماعی چینی از یک اصطلاح تحقیرآمیز برای توصیف افرادی که این ارزشها را ترویج میکنند استفاده کردهاند – «بایزوئو» (baizuo)، که به معنای واقعی کلمه به «چپ سفید» ترجمه میشود.
به همین دلایل، در حالی که عناصر راست افراطی غربی به دنبال به چالش کشیدن «نخبگان» یا «نهاد حاکم» (که شامل اجماع سیاسی پیرامون دموکراسی و ارزشهای جهانی است) در کشورهای مربوطه خود بودهاند، همتایان چینی آنها از دولت چین حمایت کردهاند. راستگرایان افراطی اسلامهراس چینی، سرکوب مسلمانان اویغور توسط مقامات را تشویق کردهاند، حتی دولت را برای اتخاذ موضعی سختتر در قبال گروه اقلیت مسلمان دیگر، یعنی هوی، تحت فشار قرار دادهاند.
در جای دیگر، ضد فمینیستها به پارانویای فزاینده دولت در مورد «انقلابهای رنگی» تحت حمایت خارجی متوسل میشوند و فمینیستهای چینی را به عنوان نیروهای خارجی متهم میکنند، به این امید که مشت آهنین دولت را بر سر دشمنان خود فرود آورند. در سالهای اخیر، ضد فمینیستهای چینی حتی مفاهیمی را از «منوسفر» (manosphere) غربی، یعنی جامعه آنلاین مردان زنستیز، وارد کردهاند و اصطلاحاتی مانند «مردان قرص قرمز»، «مردانی که راه خود را میروند» و «هنرمندان اغواگری» را وام گرفتهاند.
در حالی که سانسورچیان دولت چین گاهی اوقات برخی از این حسابها را بستهاند و پستهای آنها را حذف کردهاند، بسیاری دست نخورده باقی ماندهاند یا اجازه بازگشت و افزایش دنبالکنندگان خود را یافتهاند. یکی از این اینفلوئنسرها، نایت زیوو – که به دلیل حمله به فمینیستها و فعالان دگرباش جنسی شناخته شده است – بارها از مذاکرات دوستانه خود با سانسورچیان ویبو، که اغلب به او در مورد اینکه کدام پستها را حذف کند، مشاوره میدهند، به خود بالیده است.
نایت زیوو همچنین در رویدادهای رسمی «مدیریت اینترنت» که توسط مقامات برگزار میشود، حضور داشته است. این در تضاد کامل با رفتار رسمی با بسیاری از فمینیستهای آنلاین است – به عنوان مثال، حسابهای رسانههای اجتماعی «صداهای فمینیست» بسته شد و سازماندهندگان آن توسط دولت مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.
حزب کمونیست چین (حکچ) همچنین عناصری از این نوع محافظهکاری اجتماعی آنلاین را به کار گرفته است. اتحادیه جوانان کمونیست، ابزاری از حکچ که معمولاً به عنوان مسیری برای هدایت جوانان آیندهدار به مشاغل سیاسی استفاده میشود، تلاش فوقالعادهای برای جذب ۱۸ میلیون «داوطلب تمدن» انجام داده است، از جمله برخی از مردان جوان با دیدگاههای راست افراطی.
به نظر میرسد این تلاشها آنچه را که از تعهدات باقیمانده حزب کمونیست چین به برابریطلبی باقی مانده است، تغییر میدهد. در سال ۲۰۲۲، در جریان یک طوفان اینترنتی پرمخاطب، حساب رسمی اتحادیه جوانان کمونیست، فمینیسم را «افراطی» و «سرطانی در اینترنت» خواند – انحرافی قابل توجه از گذشته انقلابی آن در ادای احترام به «زنانی که نیمی از آسمان را نگه داشتهاند». این خصومت نسبت به فمینیسم از آن زمان به لفاظیهای رسمی نیز سرایت کرده است. امسال، بخش دیگری از دولت-حزب چین، یعنی دستگاه نظارتی اینترنت آن، کارزاری یک ماهه را با هدف قرار دادن «کسانی که قطبیسازی جنسیتی، فمینیسم افراطی و ایده عدم ازدواج و نداشتن فرزند را ترویج میکنند» به راه انداخت. در سالهای اخیر، دولت چین همچنین به طور فزایندهای رفتار ترجیحی با اقلیتهای قومی، از جمله برای آزمونهای ورودی بسیار مهم کالج را لغو کرده است.
ایدههای راست افراطی از طریق چندین مجرا جریان مییابند. در چین، پلتفرمهای محبوب رسانههای اجتماعی که مورد استفاده مردان جوان قرار میگیرند، مانند انجمن ورزشی هوپو، به کانونهای ایدههای منوسفر تبدیل شدهاند. گروههای حاشیهای ویچت پر از کاربران چینی و چینی-آمریکایی، اسلامهراسی و تئوریهای توطئه را ترویج میکنند. و اگرچه مسیحیت راستگرا – یک بردار کلیدی برای گسترش محافظهکاری اجتماعی در ایالات متحده، اروپا و روسیه – به دلیل کنترل دولتی بر مذهب، کشش چندانی در چین ندارد، روشنفکران راست افراطی غربی تلاش کردهاند بین سنتگرایی مسیحی و کنفوسیوسی معادلاتی ایجاد کنند.
ایدهها از چین نیز جریان مییابند. در ایالات متحده، تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس نیوز و راد درهر، وبلاگنویس راست افراطی، مفهوم چینی چپ سفید را برای حمله به اقدامات مثبت و «فروپاشی هنجارهای جنسیتی» رایج کردند. در سال ۲۰۲۴، ژانگ ویوی، تحلیلگر سیاسی، با هینکل مصاحبه کرد؛ این ویدیو که در بیلیبیلی منتشر شد و نیم میلیون بازدید داشت، هینکل را نشان میدهد که ادعا میکند اصلاحات ارضی لنینیستی از نوعی که چین در دهه ۱۹۵۰ به شدت انجام داد، «راهحل بسیار عاقلانهتری برای بیخانمانی در آمریکا» خواهد بود.
رفاقت میان نیروهای غیرلیبرال و راست افراطی در روسیه، چین و ایالات متحده ممکن است دوام نیاورد. در عصر رقابت شدید قدرتهای بزرگ، امیال متضاد برای سلطه ممکن است به زودی این ائتلاف شکننده را، حتی پیش از آنکه بتواند طیف گسترده دشمنان فرضی خود – فمینیستها، اسلام، لیبرالهای جهانوطن و فعالان دگرباش جنسی، در میان بسیاری دیگر – را شکست دهد، از هم بپاشد.
صرف نظر از این، این اتحادهای سیاسی نوظهور، به ویژه با توجه به اینکه روندهای ملیگرایانه و اقتدارگرایانهای که آنها را قادر میسازد، هیچ نشانهای از کند شدن نشان نمیدهند، شایسته توجه جدی هستند.
”