نشریه فارن پالیسی : «آیا جهانی شدن یک آرمان از دست رفته است؟» | ۱۱ مهر ۱۴۰۴

نقد کتاب «بدترین شرط‌بندی جهان» اثر دیوید لینچ؛ چگونه ایده‌ای که زمانی امید جهان پس از جنگ سرد بود، به وسیله‌ای برای تفرقه و سیاست‌های قطبی شده تبدیل شد؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی / کیت جانسون | 📅 تاریخ: October 3, 2025 / ۱۱ مهر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


در کتاب «بدترین شرط‌بندی جهان»، دیوید لینچ به دنبال توضیح این است که چه چیزی در مورد جهانی شدن اشتباه پیش رفت – ایده‌ای که زمانی امید دنیای پس از جنگ سرد برای رشد، رفاه و صلح بود، اما در عوض به وسیله‌ای برای جابجایی، تفرقه و سیاست‌های قطبی شده تبدیل شد.

مشکل، همانطور که لینچ، یک خبرنگار اقتصادی کهنه‌کار، در سفری در بیش از سه دهه تاریخ اخیر به وضوح بیان می‌کند، این است که چیزهای بسیار زیادی اشتباه پیش رفتند: شوک چین، یا انفجار ناگهانی صادرات ارزان قیمت که از یک ربع قرن پیش آغاز شد و بسیاری از جوامع طبقه کارگر را در هم شکست؛ انگیزه بی‌امان برای بهره‌وری و سود شرکت‌ها؛ زنجیره‌های تأمین جهانی به طور فزاینده‌ای آسیب‌پذیر؛ مالی‌سازی فزاینده اقتصاد؛ بحران مالی ۲۰۰۸؛ همه‌گیری؛ و جنگ‌ها، به ویژه در اروپای شرقی و خاورمیانه. جای تعجب نیست که جهانی شدن به بیراهه رفت.

تاریخچه یک ایده شکست‌خورده

بدعت دیروز – برای مثال، ترس از اینکه جهانی شدن کارگران آمریکایی را نابود خواهد کرد، یا اینکه افزایش یکپارچگی اقتصادی به یک بازی با حاصل جمع صفر تبدیل خواهد شد – در بیشتر محافل واشنگتن، به حکمت متعارف امروز تبدیل شده است. تفاوت چندانی در سیاست اقتصادی بین دونالد ترامپ و جو بایدن وجود ندارد و تنها تغییر در دوره دوم ترامپ این است که او چقدر مشتاق‌تر است تا هرگونه باقیمانده از باورهای قدیمی را کنار بگذارد.

سوال اینکه چگونه این اتفاق افتاد، قلب کتاب لینچ است که یک تاریخ جذاب، هرچند گسترده، از ایده‌ای را ارائه می‌دهد که نویدبخش یک دنیای شگفت‌انگیز جدید بود و به نظر می‌رسد در عوض دیستوپیا را تحویل داد.

گشت و گذار در سه دهه تاریخ اقتصادی ایالات متحده، که اخیراً به تاریخ سیاسی تبدیل شده است، هم عیب و هم مزیت کتاب است. کتاب لینچ دارای مجموعه‌ای سرگیجه‌آور از رؤسای جمهور، سیاست‌گذاران، قانون‌گذاران، حامیان، کارگران، سرمایه‌گذاران و مدیران شرکت‌ها است تا دقیقاً توضیح دهد که چگونه جهانی شدن از مسیر خارج شد.

حکایات – چه از تلاش‌های پرزیدنت بیل کلینتون برای وارد کردن چین به سیستم اقتصادی جهانی، که با پیوستن پکن به سازمان تجارت جهانی در آغاز قرن به اوج خود رسید، یا از کارگران کارخانه‌های شهرهای کوچک که با ناپدید شدن مشاغل و جوامع ویران شده، در هم کوبیده شدند – خواندن را لذت‌بخش می‌کند. اما گاهی اوقات همه چیز کمی دست و پا گیر است: از «صدای مکش غول‌پیکر» بحث دهه ۱۹۹۰ در مورد نفتا گرفته تا اعتراضات سیاتل علیه سازمان تجارت جهانی و ظهور ترامپ و تأثیر همه‌گیری بر زنجیره‌های تأمین جهانی، در چند دهه گذشته اتفاقات زیادی رخ داده است که نمی‌توان آنها را در یک روایت مرتب بسته‌بندی کرد.

برخی از بهترین بخش‌های کتاب شامل بازبینی «حضور در لحظه خلقت» استقبال واشنگتن از جهانی شدن در دهه ۱۹۹۰ است، و به ویژه این باور که تجارت بیشتر و آزادتر با چین، کانادا، مکزیک و دیگران، هم مزایای اقتصادی و هم سیاسی به همراه خواهد داشت. این ایده، که در سپیده‌دم ابرجهانی‌شدن به عنوان یک اصل ایمانی تلقی می‌شد، در سال‌های اخیر در واشنگتن مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. اما آنچه جذاب است این است که ببینیم در آن زمان چند نفر قبلاً به این رئالیسم جادویی شک داشتند، و لینچ آن داستان را با گروهی از شخصیت‌های عمیقاً ترسیم شده، مانند لری والاچ، فعال تجارت عادلانه و تیم دریپر، سرمایه‌گذار خطرپذیر کهنه‌کار، به خوبی روایت می‌کند.

مطالب آموزنده دیگر در نزدیکی امروز یافت می‌شود، با ظهور ترامپ؛ تبدیل نهایی بایدن به یک شکاک آشکار تجارت و قهرمان احتمالی طبقه کارگر؛ و البته، بازگشت ترامپ به کاخ سفید با یک توپ ویرانگر حتی بزرگتر برای کوبیدن به نظم تجاری جهانی. (خواندن در مورد سال‌های جورج دبلیو بوش و باراک اوباما به اندازه زندگی کردن در آنها سرگرم‌کننده است).

بازنگری در جهانی شدن

لینچ همچنین در مورد اینکه بازنگری امروز در نهایت چگونه خواهد بود، بینش دارد. او در «بدترین شرط‌بندی جهان» می‌نویسد: «با نگاه به آینده، نه جهان‌گرایی بی‌قید و شرط دوره ۱۹۸۹-۲۰۰۸ و نه عقب‌نشینی به خودکفایی، در کارت‌ها نیست. در عوض، کشورها و شرکت‌ها در حال پیمودن یک جهان بسیار پیچیده‌تر خواهند بود و صنعت به صنعت، محصول به محصول، انتخاب خواهند کرد که آیا همکاری یا خوداتکایی بهتر است. در بحبوحه بازگشت ریسک ژئوپولیتیکی، از جمله آنکه از یک ایالات متحده کمتر قابل پیش‌بینی ناشی می‌شود، ملاحظات امنیت ملی بر کارایی اقتصادی اولویت خواهد داشت.»

همه اینها درست است و یادآور تشخیص‌های اخیر در کتاب‌هایی مانند «نقاط خفگی» ادوارد فیشمن و «جنگ‌های سرد جدید» دیوید سنگر است. اما الزامات امنیت ملی – چه «حصار بلند و حیاط کوچک» بایدن برای محافظت از فناوری ایالات متحده یا تلاش‌های ترامپ برای استفاده از تعرفه‌ها و اهرم‌های تجاری برای بازسازی صنایع حیاتی – چیزی نبود که در وهله اول مردم را از جهانی شدن دلزده کرد.

اساساً، مانند آزمایش‌های قبلی در اقتصاد، همه مزایای جهانی شدن به پایین نرسید: در حالی که اقتصاد ایالات متحده به طور کلی از تجارت بیشتر سود برد، برخی مناطق پستی خاص با رانده شدن کل کارخانه‌ها و شهرهای کارخانه‌ای توسط تولید ارزان قیمت، نابود شدند. همراه با بحران مالی و سپس هرج و مرج زنجیره تأمین در سال‌های همه‌گیری، همه صحبت‌های هوشمندانه در مورد مزایای یکپارچه جهانی شدن، به نظر می‌رسید، به اصطلاح، مزخرفات زیادی باشد.

کتاب لینچ به وضوح در مورد تجربه ایالات متحده با جهانی شدن و واژگونی اخیر آن توسط سیاست‌گذاران هر دو حزب است، علیرغم چند صدای تنهایی که هنوز از یکپارچگی اقتصادی بیشتر و مزایای تجارت حمایت می‌کنند. از بسیاری جهات، برای بسیاری از نقاط جهان، جهانی شدن یک شرط‌بندی اشتباه نبود، بلکه یک شرط‌بندی فوق‌العاده درست بود. چین به طور مشهور صدها میلیون نفر را از فقر نجات داد؛ استاندارد زندگی در کشورهایی از بلغارستان تا اندونزی و تایوان در دهه‌های اخیر به شدت افزایش یافته است، که تا حد زیادی به لطف انفجار تجارت کالاها، خدمات و جریان‌های مالی پس از جنگ سرد است.

و با وجود همه کالبدشکافی‌هایی که در مورد جهانی شدن نوشته می‌شود – کاملاً قابل درک با توجه به دوگانگی دولت ترامپ نسبت به تجارت و انبوه تعرفه‌ها، و نگرانی‌های گسترده در ایالات متحده و اروپا در مورد تأثیرات مخرب ظرفیت مازاد صنعتی چین – مهم است که توجه داشته باشیم که جهانی شدن در واقع هنوز نمرده است.

یکپارچگی تجاری جهانی ممکن است دیگر مانند دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ در حال اوج‌گیری نباشد، اما در حال عقب‌نشینی کامل نیز نیست. به گفته بانک جهانی، تجارت به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی جهانی به همان اندازه قبل از همه‌گیری و به همان اندازه یا بالاتر از سال‌های پر رونق قبل از بحران مالی باقی مانده است. کالاها و خدمات بیشتری از هر زمان دیگری در حال تجارت هستند. برخی از اقتصادها، مانند اتحادیه اروپا، هنوز از جهانی شدن استقبال می‌کنند، هرچقدر هم که بروکسل ممکن است سرمایه‌گذاری‌های عجیب و غریب چینی را بررسی کند یا از سیل کالاهای با تخفیف نگران باشد.

آینده جهانی شدن

آن تجربیات متفاوت از جهانی شدن – قلب‌های صنعتی ویران شده در ایالات متحده و برخی دیگر از اقتصادهای توسعه یافته، و میلیاردها نفر بهتر در دیگر نقاط جهان – به آنچه لینچ در پایان اشاره می‌کند، اشاره دارد. واکنش علیه جهانی شدن به دلایل زیادی موجه است، نه تنها توزیع نابرابر مزایا و عدم اراده یا توانایی سیاسی برای حمایت از کسانی که از آن ضرر می‌کنند. اما این خطر وجود دارد که بیش از حد پیش برود.

لینچ می‌نویسد: «در حالی که ایالات متحده سعی می‌کند از شرط‌بندی بد خود بر روی جهانی شدن بی‌قید و شرط، مسیر را اصلاح کند، این خطر وجود دارد که بیش از حد جبران کند.» مصرف‌کنندگان در سراسر جهان از جریان محصولات و خدمات مقرون به صرفه‌تر به طور غیرقابل اندازه‌گیری سود بردند؛ اقتصادها به طور کلی، و به ویژه آنهایی که در بالای هرم قرار دارند، بسیار بیشتر از آنچه از جهانی شدن از دست دادند، به دست آوردند.

تنها حوزه‌ای که لینچ در آن کاملاً موفق نیست، درست مانند یک نسل کامل از سیاست‌گذاران قبل از او، یک نوشدارو برای کارکرد واقعی جهانی شدن است. او نسخه‌هایی از نوعی را ارائه می‌دهد که دهه‌ها پیش مطرح شده بودند اما هرگز واقعاً به نتیجه نرسیدند، از اصلاح عمده قانون مالیات گرفته تا کمک به تعدیل تجارت برای کارگران آسیب‌دیده و درک واقع‌بینانه از اینکه مشاغل کارخانه‌ای که ناپدید شدند، هرگز به تعداد زیاد باز نخواهند گشت.

اما مهم است که بفهمیم چرا ایالات متحده (و بسیاری دیگر از اقتصادهای توسعه یافته، مانند بریتانیا) در ارائه جهانی شدن برد-برد برای همه، به این شدت شکست خوردند – زیرا آنچه در راه است، به گفته او، بسیار بزرگتر و بسیار مخرب‌تر خواهد بود.

لینچ می‌نویسد: «حتی اگر ایالات متحده موج جدیدی از کالاهای تولیدی چین را مهار کند، شوک‌های دیگری در بازار کار در آینده وجود خواهد داشت، مانند ظهور هوش مصنوعی و گذار به یک اقتصاد کم‌کربن. شبکه ایمنی ایالات متحده که در بحبوحه آشفتگی جهانی شدن بسیار ناکافی بود، برای آنچه در پیش است، آماده نیست.»


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:فارن پالیسی

💡 درباره منبع:فارن پالیسی یک نشریه خبری آمریکایی است که بر امور جهانی، رویدادهای جاری و سیاست داخلی و بین‌المللی تمرکز دارد. این رسانه به دلیل تحلیل‌های عمیق و ارائه دیدگاه‌های متنوع از سراسر طیف سیاسی شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده:کیت جانسون، نویسنده فارن پالیسی است که ژئواکونومی و انرژی را پوشش می‌دهد.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.