⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی/مایکل هرش | 📅 تاریخ: June 18, 2025 / ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
نخست اعراب را تحقیر کرد، سپس ایرانیان را – اما اسرائیل همچنان به ترامپ نیازمند است.
اسرائیل به پایان یک مسیر تاریخی نیمقرنی نزدیک میشود؛ مسیری که در آن ابتدا سلطه نظامی خود را بر همسایگان عربش تثبیت کرد و اکنون در حال اعمال همان برتری بر ایران، تنها تهدید منطقهای باقیمانده، است.
با این حال، علیرغم این سابقه شگفتانگیز از موفقیتهای نظامی، اسرائیل هنوز بیش از هر زمان دیگری به ایالات متحده، متحد اصلی ژئوپلیتیکی خود، نیاز دارد. در واقع، منصفانه است که بگوییم تنها دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، قادر است به این جنگ اخیر پایان دهد و ثبات استراتژیکی را که منطقه به شدت به آن محتاج است، برقرار سازد.
اکنون تنها پرسش این است که آیا ترامپ جنگ را متوقف خواهد کرد یا دامنه آن را گسترش خواهد داد.
نقش محوری ترامپ
به عبارت دیگر، تنها ترامپ میتواند تصمیم بگیرد که آیا میخواهد کل برنامه انتخاباتی خود را کنار بگذارد و وارد جنگ دیگری در خاورمیانه شود – احتمالاً با صدور فرمان به ارتش ایالات متحده برای بمباران فردو، مستحکمترین تأسیسات هستهای ایران – یا اینکه تصمیم میگیرد اسرائیلیها را، در آستانه آنچه موفقیت نهایی میپندارند، با مذاکره با رژیم متزلزل تهران، متوقف سازد.
مشکل اینجاست: به نظر میرسد ترامپ هنوز دقیقاً نمیداند چه میخواهد انجام دهد و با شکاف عمیقی در درون حزب جمهوریخواه خود بر سر این موضوع دست به گریبان است. تنها در چند روز گذشته، دولت ترامپ چرخشی بنیادین داشته است؛ از تلاش برای دیپلماسی و انکار دخالت در حملات اسرائیل، تا اعلام اینکه، به گفته ترامپ، «ما کنترل کامل آسمان ایران» را در دست داریم و حتی ممکن است ایالات متحده و اسرائیل، آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را «از میان بردارند».
به نظر میرسد، بار دیگر، اسرائیل موفق شده واشنگتنِ بیمیل را به یک درگیری منطقهای بکشاند؛ درگیریای که اگر ترامپ به ایران حمله کند، میتواند ۴۰ هزار نیروی آمریکاییِ پراکنده در سراسر منطقه را در معرض خطر قرار دهد.
تاریخچه وابستگی اسرائیل به آمریکا
این موضوع تازگی ندارد. برای دههها، علیرغم پیشرفتهای مستمر در فناوری نظامی، آموزش و جمعآوری اطلاعات که به این ملت کوچک با کمتر از ۱۰ میلیون نفر جمعیت کمک کرده تا بر همسایگان بسیار بزرگتر خود چیره شود، اسرائیل برای بخش عمدهای از موفقیتهایش به شکلی حیاتی به اتحاد خود با ایالات متحده متکی بوده است.
این رابطه تقریباً از همان آغاز موجودیت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ شکل گرفت، زمانی که اسرائیل جانب درست را در جنگ سرد برگزید: ایالات متحده. کشورهای عربی، عمدتاً، به شرکا و متحدان اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شدند. این روند با عرضه گسترده تسلیحات شوروی به مصر و سوریه در جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ به اوج خود رسید؛ تسلیحاتی شامل سیستمهای پیشرفته آن زمان مانند تانکهای تی-۶۲ و موشکهای سطح به هوای اسای-۹. مصر و سوریه در آن جنگ تا آستانه پیروزی پیش رفتند.
اما آن شکستِ نزدیک برای اسرائیل، آخرین باری نیز بود که با تهدیدی حیاتی از جانب کشورهای عربی مواجه شد. پیمان صلح ۱۹۷۹ با مصر، که با میانجیگری جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، در کمپ دیوید منعقد شد، فرصتی طولانی برای اسرائیل فراهم آورد تا تواناییهای فناورانه خود را با هماهنگی ایالات متحده تقویت کند. پس از آن، تبادل گسترده دانش فنی صورت گرفت. در این میان، کشورهای عربیِ منزوی، دچار رکود شدند و ارتشهایشان عقبمانده باقی ماندند.
روئل مارک گرکت، افسر سابق سیا با تخصص گسترده در منطقه، میگوید: «بدیهی است همزمان با افول قدرت و ظرفیت نوآوری نظامی شوروی، وضعیت اعراب نیز رو به وخامت گذاشت. با فروپاشی شوروی، بازی تمام شد.» او در ایمیلی افزود: «فروپاشی یا فقیر شدن مدرنترین و غربیترین کشورهای عربی – یعنی استبدادهای فزاینده بیرحمانه در سوریه، عراق و مصر – میخ آخر را بر تابوت آنها کوبید. همزمان با جهش فناوری اسرائیل و آمریکا از پایان جنگ سرد، شکافی غیرقابلجبران پدید آمد.»
گرکت همچنین اشاره کرد: «جمهوری اسلامی اکنون این شکاف را تجربه میکند.» در واقع، هیچچیز بیش از توانمندی نظامی و اطلاعاتی اسرائیل، که از زمان حملات هولناک ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس (متحد ایران) به نمایش گذاشته شده، چهره خاورمیانه را دگرگون نکرده است.
نقطه عطف: حملات ۷ اکتبر و پس از آن
در آن لحظه، ۶۲۰ روز پیش، اسرائیل ناگهان آسیبپذیرتر از دهههای گذشته به نظر میرسید. مسئله تنها این نبود که حماس، که زمانی آرام پنداشته میشد، با کشتن بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی و به گروگان گرفتن بیش از ۲۰۰ نفر در حمله غافلگیرانهاش به آن سوی مرز، بدترین تلفات یکروزه را از زمان هولوکاست بر یهودیان تحمیل کرد؛ بلکه حزبالله تحت حمایت ایران نیز از شمال تهدید به ویرانی میکرد و تهران هم در حال پیشبرد برنامه تسلیحات هستهای خود بود.
یک سال و نیم بعد، این دگرگونی در سرنوشت نمیتوانست کاملتر از این باشد. اسرائیل از طریق یک رشته عملیات پیچیده نظامی و اطلاعاتی، نه تنها رهبری حماس را نابود کرد، بلکه حزبالله را نیز مضمحل ساخت و ایران را به شدت تضعیف نمود. این تحولات راه را برای سرنگونی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه و متحد تهران، هموار کرد. جایگزینی خاندان دیرینه اسد – اعضای یک فرقه شیعه باستانی موسوم به علویان – با یک رهبر سنی به نام احمد الشرع، به نوبه خود تقریباً تضمین کرد که حزبالله شیعه مسیر حیاتی تدارکات زمینی خود از طریق سوریه را از دست داده است.
حزبالله، حتی در مواجهه با حمله اسرائیل به ایران، همچنان زمینگیر و خاموش است. شبهنظامیان تحت حمایت ایران در عراق نیز، که تضعیف شدهاند، سکوت اختیار کردهاند. مقتدی صدر، روحانی سابقاً آتشینمزاج و ضداسرائیلی، جمعه گذشته در پستی در شبکه ایکس نوشت که «مهمترین» مسئله این است که عراق «از این جنگ دور بماند»، علیرغم استفاده جنگندههای اسرائیلی از حریم هوایی عراق.
و اکنون، طی چند روز گذشته، اسرائیل حامی اصلی این شبهنظامیان نیابتی، که زمانی قدرتمند بودند، را کاملاً تحقیر کرده است؛ رهبران نظامی ایران و دانشمندان ارشد هستهای آن را از میان برده و برتری هوایی مطلق برقرار کرده است. پیامی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به خامنهای و رهبران سیاسی او ارسال کرده، روشن است: ما هر زمان که اراده کنیم، میتوانیم شما را نیز از میان برداریم.
نتانیاهو همچنین تا آنجا پیش رفته که ادعا کند موفقیت سریع نیروهای اسرائیلی در تحتالشعاع قرار دادن پدافند نظامی ایران، دولت او را به این باور رسانده که تغییر رژیم باید هدف جدیدش باشد؛ جاهطلبیای که تنها چند ماه پیش غیرقابلتصور بود.

معضلات پیش روی سلطه اسرائیل
بنابراین، اسرائیل بدون تردید، در حال حاضر قدرت مسلط در خاورمیانه است (هرچند هنوز باید با ترکیه نیز دست و پنجه نرم کند). اما بار دیگر، بدون حمایت ایالات متحده، این سلطه ممکن است به موفقیت استراتژیک بلندمدت منجر نشود. اگر واشنگتن مداخله نکند، خصومتها ادامه خواهد یافت و ایران احتمالاً بخشی از توانایی خود برای دستیابی به سلاح هستهای را حفظ خواهد کرد.
مشکل، مجدداً، این است که به نظر میرسد ترامپ با خود و جنبش سیاسیاش بر سر اینکه چه باید کرد، در تضاد است. ترامپ، که روز دوشنبه یک روز زودتر از اجلاس گروه هفت در کانادا به کشور بازگشت، گمانهزنیها مبنی بر تلاش برای ازسرگیری مذاکرات با ایران را رد کرد و حتی به ایرانیان هشدار داد تهران را تخلیه کنند. اما همزمان، او نشان داد که برای یک توافق گستردهتر آماده است و گفت هدفش در ایران «یک پایان، یک پایان واقعی، نه یک آتشبس» است.
اختلافات داخلی در دولت ترامپ
بر اساس گزارشها و منابع نزدیک به دولت ترامپ، مقامات ارشد این دولت همچنان بر سر میزان کمک به اسرائیلیها در جنگ جدیدشان اختلاف نظر جدی دارند. در پنتاگون و شورای امنیت ملی، ژنرال مایکل ای. کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی، به شدت برای کمک به اسرائیلیها فشار میآورد، در حالی که با مقاومت از سوی جناح موسوم به «مهارکنندگان»، افرادی مانند البریج کولبی، معاون وزیر دفاع در امور سیاستگذاری، مواجه است. این جناح، پیام ترامپ مبنی بر خروج از درگیریهای خارجی را پذیرفته است. این برخورد، بسیاری از تضادهای حلنشده در درون حزب جمهوریخواه را، بین جناح قدیمی و جنگطلب نومحافظهکار – که خواهان تغییر رژیم در تهران است – و نوانزواگرایان پوپولیست جدید که به روی کار آمدن ترامپ کمک کردند، برجسته ساخته است.
اوایل این هفته، به نظر میرسید خود رئیسجمهور عمدتاً به دنبال یک توافق دیپلماتیک دیگر است و جای تعجب نیست که در اول ماه مه، مایک والتز، مشاور سابق امنیت ملی و از تندروترین چهرههای دولتش در قبال ایران، را برکنار کرد. ترامپ بارها از تهران خواسته بود پیمان سختگیرانهای را که پیش از آغاز خصومتها پیشنهاد داده بود بپذیرد؛ پیمانی که شامل تعهد به توقف کامل غنیسازی اورانیوم میشد.
اما تا روز سهشنبه، درست پیش از جلسه امنیت ملی در کاخ سفید، ترامپ گویی به موضعی جنگطلبانهتر چرخید و همانطور که در پستی در شبکه اجتماعی تروث نوشت، خواستار «تسلیم بیقید و شرط!» خامنهای شد. ترامپ نوشت: «ما اکنون کنترل کامل و مطلق آسمان ایران را در دست داریم» و اشاره کرد که واشنگتن اکنون بخشی از عملیات اسرائیل است. «ما دقیقاً میدانیم که به اصطلاح «رهبر» کجا پنهان شده است. او هدفی آسان است، اما آنجا امن است – ما او را از میان نخواهیم برد (نخواهیم کشت!)، حداقل در حال حاضر نه. … صبر ما رو به اتمام است.»
ترامپ همچنین به خبرنگاران گفت: «آنها باید توافق را میپذیرفتند. شهرها ویران شدهاند، افراد زیادی کشته شدهاند. آنها باید توافق را میپذیرفتند. من به آنها گفتم توافق را بپذیرید، بنابراین نمیدانم. من زیاد در حال و هوای مذاکره نیستم.»
چالشهای آینده و نیاز به آمریکا
آنچه مسلم به نظر میرسد این است که بدون مداخله ایالات متحده، اسرائیل ممکن است درگیر یک مناقشه بیپایان هم با فلسطینیان و هم با ایرانیان شود – نه فقط به این دلیل که تضمین عدم دستیابی تهران به بمب هستهای بدون کمک نظامی آمریکا، احتمالاً غیرممکن است. عموماً اعتقاد بر این است که، به جز یک عملیات کماندویی بسیار پرخطر از سوی اسرائیل، تنها بمب «سنگرشکن» جیبییو-۵۷ اِی/بی ساخت آمریکا – با وزنی حدود ۳۰ هزار پوند و حملشده توسط بمبافکن بی-۲ آمریکایی – قادر به انهدام سایت هستهای فردو ایران است که در زیر کوه مدفون شده.
و ایران، عراق یا سوریه نیست؛ بلکه کشوری بسیار پیچیدهتر و ثروتمندتر است که بعید به نظر میرسد به سادگی تسلیم شود. حتی اگر اسرائیل موفق به سرنگونی خامنهای شود، دولت جانشین در تهران ممکن است به همان اندازه – یا شاید حتی بیشتر – مصمم به ساخت توانایی هستهای باشد.
در همین حال، ایران درگیر یک استراتژی پرخطر برای هدف قرار دادن غیرنظامیان اسرائیلی است. بهنام بن طالبلو، کارشناس ایران در بنیاد دفاع از دموکراسیها، در مصاحبهای تلفنی گفت: «مقامات ایرانی همچنان برای پاسخ به حملات اسرائیل و ایجاد وقفهای در جنگ از طریق وارد آوردن تلفات، به هدف قرار دادن شهرهایی مانند تلآویو و حیفا متکی هستند.» وی افزود: «اما هرچه رژیم به شلیک قدرتمندترین سلاحهای خود به سوی اسرائیل ادامه دهد، احتمال بسته شدن پنجره راهحل دیپلماتیک برای اسرائیلیها بیشتر میشود.»
و ایران، که گمان میرود دارای سلاحهای شیمیایی است، میتواند تصمیم به تشدید فاجعهبار درگیری بگیرد. طالبلو گفت: «این عامل ناشناخته است.» وی ادامه داد: «ایران همچنین میتواند دست به تروریسم بینالمللی بزند.» هیچیک از کشورهای عربی خلیج [فارس] متحد ایالات متحده – که نیروهای آمریکایی در آنها مستقر هستند – از چیزی شبیه سپر دفاع موشکی اسرائیل برخوردار نیستند.
علیرغم این خطرات، برخی از جمهوریخواهان معتقدند که سلطه جدید اسرائیل در خاورمیانه، راهی برای خروج از بنبست بحث میان شاهینهای نومحافظهکار و نوانزواگرایان در واشنگتن ارائه میدهد.
مایک گالاگر، نماینده سابق جمهوریخواه و کارشناس بسیار معتبر دفاعی در کنگره که اکنون رئیس استراتژی دفاعی در شرکت پالانتیر، یکی از پیمانکاران بزرگ پنتاگون، است، گفت: «شاید بهترین راه برای آمریکا جهت کاهش تعهدات خارجیاش، اگر واقعاً به دنبال آرایش نظامی سبکتری در خاورمیانه هستیم، سرمایهگذاری هنگفت در متحدان مرگبار باشد.» وی افزود: «چه موهبت بزرگی است که ما چنین متحد فوقالعاده قابل اعتماد و مرگباری در قالب اسرائیل داریم. و چقدر عالی میشد اگر وضعیت مشابهی در منطقه هند و آرام داشتیم؟»