اندیشکده موسسه لووی (استرالیا) : «مزیت خاکهای کمیاب چین فقط به کنترل محدود نمیشود» | ۵ خرداد ۱۴۰۴
چگونه سیاستهای صنعتی چین و شرایط بازار جهانی، سلطه پکن بر خاکهای کمیاب را فراتر از کنترل منابع، تثبیت کرده و راهکارهای مقابله با آن.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: موسسه لووی/والتر کولناگی | 📅 تاریخ: ۲۶ مه ۲۰۲۵ / ۵ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
نوشته والتر کولناگی
اصلاحات داخلی، مسائل مربوط به عرضه بیش از حد جهانی را در عصر رقابت آمریکا و چین و وابستگی متقابل تسلیحاتی شده، تشدید میکند.
وقفه ۹۰ روزه در جنگ تجاری آمریکا و چین، بازارهای جهانی را تسکین داد. اما در حالی که آتشبس تجاری خبر خوبی است، عناصر خاکی کمیاب به طور پیوسته به عنوان یک نقطه اشتعال جدید ظاهر شدهاند. سلطه پکن بر این صنعت استراتژیک – که برای فناوریهای نظامی و انرژیهای تجدیدپذیر حیاتی است – و توانایی آن در دستکاری آن به میل خود، نگرانکننده است.
با این حال، تمرکز بر کنترل چین بر منابع خاکی کمیاب، مسلماً از مشکل اساسی منحرف میشود. شرایط بازار جهانی ایجاد شده توسط سیاست صنعتی چین، جایگزینها را از نظر اقتصادی غیرقابل دوام میکند و سلطه چین را تثبیت مینماید. اگر به این شرایط رسیدگی نشود، هیچ راه فراری از این تنگنا وجود ندارد.
از ژوئیه ۲۰۲۳، پکن قوانین جدید کنترل صادرات را برای هفت ماده خاکی کمیاب تدوین کرده است. انحصار نزدیک چین بر این ورودیها، به آن اهرمی برای اعمال فشار ژئوپلیتیکی میدهد و برای کشورهایی که به صادرات چین وابسته هستند، آسیبپذیری ایجاد میکند. ژاپن در جریان تحریم خاکی کمیاب چین در سال ۲۰۱۰، این موضوع را از نزدیک تجربه کرد. در حالی که ژاپن متعاقباً در تنوع بخشیدن به منابع موفق شد، شرایط بازار امروز تکرار این شاهکار را دشوار میکند.
مانع اصلی در تنوع بخشیدن به تولید عناصر خاکی کمیاب، کمبود آنها نیست. به طور طعنهآمیزی، این مواد معمولاً به عنوان محصولات جانبی فرآیندهای صنعتی موجود در دسترس هستند و بازیافت نیز امکانپذیر است. مانع واقعی، قیمتهای مصنوعی پایین ایجاد شده توسط دههها سیاست صنعتی تهاجمی چین، همراه با «ذهنیت زمان صلح» در میان شرکتهای غربی است که منجر به سرمایهگذاری ناکافی شده است.
مدل تخصیص سرمایه چین دهههاست که عرضه بیش از حد خاکهای کمیاب را تشویق کرده است. دولت اعتبار سخاوتمندانهای برای استخراج و فرآوری خاکهای کمیاب به عنوان ورودیهای تخصصی برای فناوریهایی که چین قصد دارد در آنها پیشرو باشد، ارائه میدهد. سرمایهگذاری پیش از تقاضا باعث ایجاد عرضه بیش از حد و کاهش قیمتها شده است. قیمتهای پایین نیز به نوبه خود، سرمایهگذاری در جاهای دیگر را دلسرد کرده است. شرکتهای غیرچینی که مایل یا قادر به رقابت اقتصادی نبودند، تصمیم گرفتند فرآیندهای پالایشی بسیار آلاینده را به چین برونسپاری کنند. شرکتهای خارج از چین اکنون انگیزه کمی برای ایجاد تأسیسات تولیدی پرهزینه و چالشبرانگیز از نظر زیستمحیطی مییابند.
استرالیا و سایر شرکای کلیدی باید به واشنگتن یادآوری کنند که شرایط مناسب بازار برای دستیابی به یک هدف کلیدی امنیت ملی را نمیتوان به طور یکجانبه ایجاد کرد.
اما در عصر تشدید رقابت آمریکا و چین و وابستگی متقابل تسلیحاتی شده، این اتکا بیشتر مشکلساز است. استرالیا، با ذخایر گسترده خاکهای کمیاب خود، این چالش را نشان میدهد. علیرغم طرحهای اخیر دولت، مانند ذخیرهگاه استراتژیک مواد معدنی حیاتی و سرمایهگذاریهای قابل توجه داخلی، انگیزههای اقتصادی اساسی تغییر نکردهاند. عرضه بیش از حد، سودآوری را بیشتر کاهش داده و سرمایهگذاری بخش خصوصی را منصرف میکند.
بدون تغییرات اساسی در پویایی بازار، این راهحلهای داخلی خطر تشدید عرضه بیش از حد جهانی را به جای حل عدم تعادل اقتصادی اساسی، در پی دارند. مقابله با این چالش مستلزم آن است که دولتها به طور فعال انگیزههای بازار را تغییر شکل دهند. استرالیا به تنهایی نمیتواند این مشکل را حل کند – همکاری بینالمللی ضروری است.
در سمت تقاضا، کشورهای همفکر باید مکانیسمهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی تشکیل دهند. استرالیا و سایر شرکا باید الزامات ذخیرهسازی را اجرا کنند، سهمیههای بهرهوری و بازیافت را معرفی کنند و برنامههای تأمین مالی مشترک با ارائه تضمینهای خرید ایجاد نمایند. طرحهای موجود مانند مشارکت امنیت مواد معدنی در حال حاضر یک مجمع هماهنگی برای این طرحها فراهم میکند.
در سمت عرضه، شرکا باید «کارتلهایی» برای تعیین قیمتها ایجاد کنند تا تولید داخلی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه شود. این شبیه مدل اوپک است. شرکا میتوانند از این گروهبندیها برای تنظیم استراتژیک عرضه، تعیین قیمتها و تضعیف توانایی شرکتهای چینی برای کاهش حاشیه سود استفاده کنند.
تعرفه جمعی بر واردات خاکهای کمیاب چین این تلاشها را تقویت میکند، البته از دیدگاه پکن به صورت پیشگیرانه. در حالی که این اقدامات ممکن است هزینهها را برای صنایع حیاتی افزایش دهد، ردپای اقتصادی نسبتاً جزئی مواد معدنی خاکی کمیاب در مقایسه با اهمیت استراتژیک بیش از حد آنها، این هزینهها را برای تابآوری بلندمدت قابل مدیریت – و ضروری – میکند.
با حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید، تلاشهای جمعی نیازمند دیپلماسی ماهرانهای خواهد بود. وخامت روابط بین ایالات متحده و سایر تولیدکنندگان عمده مواد معدنی، مانند کانادا، تلاش برای تابآوری را تضعیف میکند. استرالیا و سایر شرکای کلیدی باید به واشنگتن یادآوری کنند که شرایط مناسب بازار برای دستیابی به یک هدف کلیدی امنیت ملی را نمیتوان به طور یکجانبه ایجاد کرد.
نهادینه شدن اجبار اقتصادی توسط چین، نیازمند توجه جدی است. این روند نگرانکننده، درخواستها برای تابآوری زنجیره تأمین را ضروری میسازد. اما شرایط فعلی بازار، این هدف را از نظر اقتصادی غیرقابل دوام میکند. این بر عهده دولتهاست که راههای همکاری برای رفع این مشکل را بیابند.
”