فارن پالیسی: ترامپ نباید به وعدههای هزینههای دفاعی اروپا بسنده کند | ۰۳ مرداد ۱۴۰۴
چرا ترامپ باید به جای پذیرش وعدههای کاغذی، با کاهش نیروهای آمریکایی، اروپا را وادار به پذیرش مسئولیت دفاعی خود کند؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی / Justin Logan | 📅 تاریخ: Jul 25, 2025 / ۰۳ مرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در ژانویه با وعده تغییرات بزرگ در سیاست ایالات متحده در قبال اروپا و ناتو روی کار آمد. هم پایگاه حامیان ترامپ (MAGA) و هم مخالفان سرسخت او، بر این باور بودند که این اتفاق محتمل است. با این حال، پس از گذشت شش ماه، این نگرانی وجود دارد که تغییرات ترامپ به اندازه کافی پیش نرفته باشد.
استراتژی اولیه دولت ترامپ
در ابتدا، به نظر میرسید که دولت در حال اجرای یک استراتژی تهاجمی برای انتقال مسئولیتها است. همانطور که پیت هگزت، وزیر دفاع، در ماه فوریه توصیف کرد، هدف این بود که کشورهای اروپایی «مسئولیت اصلی دفاع از قاره» را بر عهده بگیرند. هگزت همچنین رهبری گروه تماس دفاعی اوکراین را واگذار کرد و به وضوح نشان داد که اروپا مسئولیت پیشبرد تلاشها برای مسلح کردن اوکراین را بر عهده خواهد داشت.
در روزهای ابتدایی دولت، موجی از وحشت در محافل سیاست خارجی به دلیل گزارشهایی مبنی بر اینکه ترامپ ممکن است بخشی از ۲۰ هزار نیروی اضافی را که جو بایدن، رئیسجمهور سابق، پس از تهاجم مجدد روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به اروپا فرستاده بود، خارج کند، به راه افتاد. دولت همچنین ایده انتصاب یک اروپایی به عنوان فرمانده عالی نیروهای متفقین در اروپا برای اولین بار را بررسی و سپس رها کرد. این اقدام میتوانست اروپاییها را وادار کند تا با واقعیتهای سخت نظامی که نیروهایشان با آن روبرو هستند، جدیتر برخورد کنند.
به نظر میرسید که پیام در حال دریافت شدن است: پیش از به دست گرفتن قدرت در آلمان، فردریش مرتس، صدراعظم کنونی، اظهار داشت که «ما باید برای این واقعیت آماده باشیم که دونالد ترامپ دیگر به طور کامل وعده کمک تحت پیمان ناتو را نخواهد پذیرفت» و افزود که اروپاییها باید «تمام تلاش خود را به کار گیرند تا حداقل بتوانند به تنهایی از قاره خود دفاع کنند.»
نشانههای اولیه موفقیت
سفری به بروکسل در ماه آوریل نیز این تصور را در من تأیید کرد که سیاستهای ترامپ تأثیرگذار بوده است. مقامات ناتو به من اطمینان دادند که اهداف جدید توانمندیهای آنها، منعکسکننده برنامههای اروپا برای پذیرفتن سهم بسیار بزرگتری از مسئولیتها است. مقامات اتحادیه اروپا به «کتاب سفید دفاعی» جدید و فوقالعاده تهاجمی این اتحادیه و همچنین طرح «تجهیز مجدد اروپا» اشاره کردند که شامل صدها میلیارد معافیت از «پیمان ثبات و رشد» و تا ۱۵۰ میلیارد یورو (حدود ۱۷۶ میلیارد دلار) تأمین مالی از سوی اتحادیه اروپا برای خرید سلاحهای اضافی بود.
در بروکسل به من گفته شد که بدون تغییرات سیاستی ترامپ در قبال اوکراین و اروپا، نه «کتاب سفید دفاعی» و نه بودجه «آمادگی ۲۰۳۰» محقق نمیشد. به نظر میرسید که همه چیز سریعتر از انتظار من پیش میرود.
خطر بسنده کردن به وعدههای روی کاغذ
اما اکنون به نظر میرسد که دولت ترامپ آماده است تا تعهدات کتبی در مورد هزینهها را بهانهای برای عقبنشینی از هرگونه تغییر در سطح نیروها قرار دهد. این یک اشتباه خواهد بود. بیان این موضوع شاید ناخوشایند باشد، اما تنها چیزی که هزینههای دفاعی اروپاییها را تغییر میدهد، درک آنها از تهدید است. این بدان معناست که اطمینان دادن به اروپا در مورد تعهد ایالات متحده – برای مثال، با مستقر کردن حدود ۹۰ هزار نیرو در آنجا – یک جنبه منفی دارد: اروپاییها ممکن است آسودهخاطر شوند. و اگر آسودهخاطر شوند، احتمال کمتری دارد که برای دفاع از خود بیشتر هزینه کنند. چرا باید این کار را بکنند؟
مقامات دولت به جای تمرکز بر سطح نیروها، به «اعلامیه اجلاس لاهه» که پس از اجلاس ناتو در ژوئن منتشر شد، به عنوان بهانهای برای اعلام پیروزی چسبیدهاند. روی کاغذ، این اعلامیه امیدوارکننده است. این اعلامیه اعضای ناتو را متعهد میکند تا سال ۲۰۳۵، ۳.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به دفاع و ۱.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی را به زیرساختهای حیاتی و سایر طرحهای مرتبط با دفاع اختصاص دهند.
متیو ویتاکر، سفیر ایالات متحده در ناتو، اخیراً تا آنجا پیش رفت که ادعا کرد این تعهدات به این معناست که «هزینه دفاع از اروپا دیگر بر دوش کارگران آمریکایی نیست.» مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، نیز اعلام کرد که با اعلامیه لاهه، «رقمی که زمانی به عنوان یک خیالپردازی رد میشد، به واقعیت پیوست.»
مشکل اینجاست که این ارقام واقعیت نیستند و دلایلی برای نگرانی از اینکه به واقعیت تبدیل نخواهند شد، وجود دارد. وعدههایی برای صرف درصدی مشخص از تولید ناخالص داخلی برای دفاع در ده سال آینده، نمیتواند انتقال مسئولیتها در زمان حال را توجیه کند. و سیاستگذاران فعلی اروپا هیچ راهی برای ملزم کردن سیاستگذاران آینده اروپا ندارند.
در واقع، ما دیدهایم که این نوع تعهدات چقدر بر هزینههای دفاعی اروپا تأثیر میگذارند: نه چندان زیاد. پایتختهای بزرگ اروپایی عمدتاً تعهد خود در اعلامیه ولز در سال ۲۰۱۴ مبنی بر صرف ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی برای دفاع را نادیده گرفتند. دو تهاجم روسیه به اوکراین – و دو دولت ترامپ – لازم بود تا آنها را از خواب بیدار کند.
راهکار واقعی: کاهش نیروها و تغییر اولویتها
از دیدگاه آمریکا، تمام هدف از افزایش هزینههای اروپا برای دفاع از اروپا، توجیه کاهش هزینههای ایالات متحده برای اروپا در عصری با منابع کمیاب است. دولت ترامپ به جای شادمانی از تعهدات لفاظانه و غیرقابل اجرا، باید از تنها ابزاری استفاده کند که اروپا را وادار به اقدام میکند: کاهش تعداد نیروهای آمریکایی در اروپا.
اگر ترامپ میخواهد در اروپا «اول آمریکا» را اجرا کند، باید دو کار انجام دهد. اول، باید فوراً خروج ۲۰ هزار نیروی اضافی را که سلف او پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به این قاره فرستاد، آغاز کند. برای انجام درست این کار، ترامپ باید آلمان را هدف قرار دهد. علیرغم تلاشهای صدراعظم برای رساندن هزینههای دفاعی آلمان به سطح مطلوب، به نظر میرسد اعضای دستگاه سیاسی آلمان به یادآوریهای منظم نیاز دارند که امنیتشان در درجه اول وظیفه خودشان است.
دوم، ترامپ باید با بحث علنی در مورد چگونگی اولویتبندی سامانههای تسلیحاتی کمیاب، به وضوح نشان دهد که مسئولیت جنگ روسیه و اوکراین را به اروپا واگذار میکند. در حال حاضر، بزرگترین مشکل اوکراین تسلیحات نیست، بلکه نیروی انسانی است. اروپاییها میتوانند به اندازه کافی مهمات برای تجهیز نیرویی که کییف در میدان نگه میدارد، فراهم کنند که این بهترین چیزی است که این کشور در حال حاضر میتواند به آن امیدوار باشد. وقتی صحبت از سامانههای رو به کاهش مانند سامانههای موشکی پاتریوت به میان میآید، دولت ترامپ باید هند و اقیانوس آرام را در اولویت قرار دهد. اگر اروپا ببیند که دیگر اولویت ایالات متحده نیست، این امر تنها حس فوریت آنها برای تجهیز مجدد را عمیقتر خواهد کرد.
فرصتی که نباید از دست برود
ترامپ و دولت او در حال از دست دادن یک فرصت حیاتی برای انتقال بار دفاع از اروپا بر دوش اروپاییها هستند. اعضای اروپایی ناتو در مجموع حدود پنج برابر روسیه تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، حدود پنج برابر جمعیت آن و در حال حاضر بیش از دو برابر هزینههای دفاعی آن را دارند. اگر منفعت اصلی ایالات متحده در اروپا جلوگیری از ظهور یک قدرت هژمونیک در این قاره است، این منفعت از مدتها پیش محقق شده است.
هیچ دلیلی وجود ندارد که اروپا با یک فشار از سوی ایالات متحده، نتواند روسیه را مهار کند. اکنون زمان آن است که در اروپا «اول آمریکا» را اجرا کنیم. برای تحقق این امر، ترامپ باید از تمرکز بر وعدههای کاغذی دست بردارد و نیروهای آمریکایی در این قاره را کاهش دهد تا این نکته را جا بیندازد که بازدارندگی متعارف در اروپا اکنون در درجه اول مسئولیت خود اروپاست.