موسسه اقتصاد بینالملل پترسون (PIIE) : «ولخرجی تعرفهای ۲ آوریل ترامپ میتواند اقتصادهای در حال توسعه را فلج کند» | ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
تعرفههای جدید ترامپ به بهانه ""تقابل"" تجاری، چگونه به دلیل نادیده گرفتن واقعیتهای اقتصادی کشورهای فقیر، به اقتصاد آنها و جایگاه آمریکا در جهان آسیب میزند؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Peterson Institute for International Economics (PIIE) / Cullen S. Hendrix | 📅 تاریخ: April 4, 2025 / ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
آسیب تعرفههای ترامپ به کشورهای در حال توسعه
پرزیدنت دونالد ترامپ تعرفههای جدید خود را در ۲ آوریل به عنوان یک سیاست تجاری عملگرایانه و «متقابل» معرفی کرد که هدف آن متعادل کردن تجارت بین ایالات متحده و شرکای تجاریاش بود. اما تعرفهها بر واردات از اقتصادهای در حال توسعه نه متقابل هستند و نه از نظر استراتژیک منطقی.
تعرفههای جدید منعکس کننده تعرفههایی نیستند که آن کشورها بر صادرات ایالات متحده اعمال میکنند، و همچنین شرایط اقتصادی و واقعیتهای مالی بسیار متفاوت را که رژیمهای تعرفهای در کشورهای فقیرتر را شکل میدهند، در نظر نمیگیرند.
علاوه بر این، آنها واقعیتهای اساسی ظرفیت نهادی، منابع طبیعی و جغرافیا را نادیده میگیرند. همراه با کاهش کمکهای توسعهای ایالات متحده، این تعرفهها به طور بالقوه به جایگاه ایالات متحده در جهان در حال توسعه آسیب جبرانناپذیری وارد خواهند کرد.
چرا تعرفهها “”متقابل”” نیستند؟
اول، اینها تعرفههای «متقابل» نیستند. «متقابل» به معنای ارزیابی همان سطوح تعرفه بر محصولات وارداتی است که کشور شریک بر صادرات ایالات متحده ارزیابی میکند – به سادگی تلافی متقابل.
متوسط نرخ تعرفه ترجیحی (MFN) ویتنام در سال ۲۰۲۴، ۹.۴ درصد بود. بنابراین، تعرفه متقابل برای ویتنام حدود ۹.۴ درصد خواهد بود، نه ۴۶ درصدی که ترامپ در ۲ آوریل اعلام کرد. این تعرفههای جدید، در بهترین حالت، حدود نیمی از نرخی هستند که از نظر تئوری، هرچند غیرواقعی، کسریهای تجاری دوجانبه ایالات متحده را با این شرکای تجاری از بین میبرد.
نظرات در مورد اینکه آیا این یک هدف سیاستی قابل ستایش است یا خیر، متفاوت خواهد بود، که نیست. نامیدن این تعرفهها به عنوان تعرفههای متقابل مانند نامیدن گاو به عنوان اسب است.
البته، این نرخهای محاسبه شده این واقعیت را در نظر نمیگیرند که شوک تعرفهای میتواند اقتصادهای این کشورها را فلج کند و تقاضای آنها را برای صادرات ایالات متحده کاهش دهد. تقاضا برای صادرات ایالات متحده در حال حاضر در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه محدود است زیرا ایالات متحده – متناسب با وضعیت خود به عنوان یک اقتصاد پیشرفته – تمایل به صادرات کالاهای گرانتر و سرمایهبر دارد که تقاضا برای آنها در کشورهای فقیرتر بنا به تعریف محدود است.
صادرات کشاورزی ایالات متحده یک استثنا است، اما تقاضا برای کالاهای غذایی فلهای در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه نسبتاً ضعیف است – باز هم به دلیل فقر و اتکا به کشاورزی معیشتی برای تأمین غذا. تقاضا برای صادرات ایالات متحده میتواند به دلیل احساسات ضد آمریکایی ناشی از آن در خارج از کشور، که میتواند منجر به تحریم کالاهای آمریکایی شود، مانند آنچه قبلاً در کانادا و دانمارک دیده شده است، بیشتر کاهش یابد.
ضرورت تعرفههای بالاتر در کشورهای فقیر
دوم، بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه از روی ضرورت، نه انتخاب، تعرفههای بالاتری دارند. کشورهای فقیر نه تنها با کمبود نقدینگی مواجه هستند؛ بلکه معمولاً ظرفیت اداری و بوروکراتیک بسیار کمتری نسبت به همتایان اقتصاد پیشرفته خود دارند.
مالیاتهایی که میتوان در تعداد محدودی از مبادی ورودی وضع کرد، جمعآوری آنها بسیار آسانتر از مالیاتهای درآمد، حقوق و دستمزد و ارزش افزودهای است که بخش عمدهای از پایه مالیاتی در اقتصادهای پیشرفته را تشکیل میدهند.
البته، اتکا به تعرفهها این اقتصادها را تا حد زیادی تحریف میکند. سیاستگذاران اقتصاد در حال توسعه این را میدانند. اینکه آنها با این وجود تعرفههای بالاتر را حفظ میکنند، نشانهای از واقعیتهای مالی چالشبرانگیز آنهاست، نه نشانه عدم درایت در سیاست تجاری.
غیرممکن بودن جایگزینی تولید داخلی
سوم، راهحل پیشنهادی دولت ترامپ – فقط در ایالات متحده، پشت دیوار تعرفه، بسازید و تولید کنید – اجرای آن غیرممکن است زیرا اقتصادهای در حال توسعه بسیاری از مواد خام و کالاهای کشاورزی را به ایالات متحده صادر میکنند.
ساحل عاج را در نظر بگیرید، که این روزها احتمالاً ساحل کاکائو نامیده میشود: این کشور مسئول تقریباً نیمی از تولید جهانی کاکائو است و کاکائو حدود ۷۶ درصد از صادرات ساحل عاج به بازار ایالات متحده را تشکیل میدهد. این تقریباً به طور کامل به دلیل جغرافیا است: بخش زیادی از ساحل عاج در نقطه شیرین دما، ارتفاع و رطوبت قرار دارد که باعث رشد کاکائو میشود.
کاکائو از درختانی به دست میآید که سه تا پنج سال طول میکشد تا شروع به میوه دادن کنند و یک دهه طول میکشد تا به طور کامل پربار شوند. حداکثر ۳۵۰۰ هکتار زمین در ایالات متحده وجود دارد – همه در هاوایی – که از نظر تئوری میتواند تولید کاکائو را پشتیبانی کند؛ ساحل عاج ۱۱.۸ میلیون هکتار زیر کشت دارد. انتقال صنعت شکلات ساحل عاج به ایالات متحده نه تنها خود-نفیکننده خواهد بود، بلکه به معنای واقعی کلمه غیرممکن است. تعرفه جدید ۲۱ درصدی ایالات متحده بر کالاهای ساحل عاج نمیتواند آن را تغییر دهد.
هزینهها برای کشورهای فقیر و مصرفکنندگان آمریکایی
همین داستان در سطح جهانی برای قهوه، فلفل سیاه، موز، روغن پالم و مجموعهای از محصولات معدنی (که بسیاری از آنها معاف هستند) صدق میکند. در حالی که استفاده از تعرفهها برای بازگرداندن تولید تیشرت و کفش ارزان قیمت عاقلانه نخواهد بود، حداقل ممکن است. جایی که به دلیل واقعیت جغرافیایی و اقلیمی غیرممکن است، هیچ استدلال ترویج صنعت داخلی قابل طرح نیست.
دولت ترامپ تعرفهها را به عنوان ابزاری برای ایجاد درآمد دولت، تشویق بازگشت صنعت به داخل و متعادل کردن تجارت دوجانبه میبیند. بحثهای صادقانهای در مورد شایستگی این اهداف وجود دارد.
اما با اعمال تعرفههای فوقالعاده بالا بر بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه که محصولاتی را تولید میکنند که هیچ صنعت داخلی رقیبی در ایالات متحده ندارند، این تعرفهها فقط هزینههایی را بر کشورهای پیش از این فقیر که از کاهش کمکهای توسعهای ایالات متحده در حال تلوتلو خوردن هستند – و بر مصرفکنندگان آمریکایی – تحمیل خواهند کرد.
علاوه بر این، آنها احتمالاً بازارهای صادرات ایالات متحده را کوچک خواهند کرد. این تقابل نیست. و قطعاً دستورالعملی برای ترویج منافع ملی ایالات متحده در جهان در حال توسعه نیست.
”