نشریه دیپلمات : «برنامههای روسیه بزرگتر از درگیری با غرب یا رفاقت با چین است» | ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
فراتر از رویارویی با غرب و اتحاد با چین، کرملین چگونه راهبرد ژئوپلیتیکی خود را بهطور فزایندهای بر مرزهای جنوبی و شرقی و کریدورهای حملونقل متمرکز کرده است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات/سوفیا نینا برنا-آصفی | 📅 تاریخ: May 08, 2025 / ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
در مورد درک تفکر کرملین، گسست جدی بین کارشناسان غربی و واقعیت میدانی وجود دارد. روایت رایج کنونی پیرامون روسیه و همسایگانش به شرح زیر خلاصه میشود: مسکو تهدیدی برای نظم جهانی لیبرال ادعایی است؛ روسیه «محکوم» به ماندن در «حاشیه» سیاست جهانی است؛ آسیای مرکزی «میدان نبردی» برای روسیه، چین و غرب است؛ اقتصاد روسیه در حال «فلج شدن» است؛ و سرانجام، روسیه ظاهراً در حال «وابسته شدن» به چین است.
دو ایده رایج این باورها را هدایت میکنند. نخست، روسیه همزمان یک غول قدرتمند و بانفوذ و یک بازیگر ضعیف است. دوم، اقدامات کشورهای همسایه روسیه تابع منافع مسکو است تا اینکه ذاتاً از خود آنها نشأت گرفته باشد. اما این روایتها نکته بزرگی را نادیده میگیرند: لایههای بیشتری از تأثیر وجود دارد که تفکر کرملین و ارزیابی آن از به اصطلاح «خارج نزدیک» را شکل میدهد. راه درک نحوه عملکرد روسیه، تلاش برای ورود به این طرز فکر بلندمدت است.
تعاملات فزاینده پوتین در امتداد مرزهای جنوبی و شرقی ریشههای عمیقی دارد
علیرغم صحبت از صلح نهایی در اوکراین، ولادیمیر پوتین به تقویت حضور در کشورهای همسایه روسیه ادامه خواهد داد و غرب باید آمادگی بیشتری داشته باشد. مناطق جنوبی و شرقی روسیه برای پوتین از اهمیت ویژهای برخوردارند. سیاست «نگاه به شرق» پوتین اولین بار در سال ۲۰۱۲ معرفی شد و پیش از دو جنگ اوکراین بود. در همان سال، روسیه قانون جدید و مهمی را تصویب کرد، قانون فدرال ۲۰۱۲، که برای اولین بار تعریف روشنی از مسیر دریای شمال و محدوده جغرافیایی آن ارائه داد.
تأکید پوتین بر جنوب را میتوان در جاهطلبیهای مداوم کرملین در قبال پروژه کریدور شمال-جنوب، که به مسیر ایرانی نیز معروف است، مشاهده کرد؛ کریدوری به طول ۷۲۰۰ کیلومتر که هند را از طریق ایران به روسیه متصل میکند. مانند مسیر دریای شمال، بخشی از گذرگاه شمال شرقی که اقیانوس اطلس و آرام را از طریق دریاهای قطب شمال به هم متصل میکند، کریدور شمال-جنوب به دنبال ارائه جایگزینی برای کانال سوئز به روسیه و راهی برای مصونسازی زنجیرههای تأمین خود از تحریمها است.
به همین ترتیب، علاقه روسیه به منطقه شرق خود را میتوان از طریق گسترش مداوم تجارت با چین، با پشتوانه زیرساختهای جدید، مشاهده کرد. این شامل توسعه بنادر دریایی خاور دور روسیه و پروژههایی در سراسر مرز زمینی روسیه و چین است: خطوط ریلی و خطوط لوله جدید از طریق سیبری، عبور از مغولستان، و در امتداد کمربند اقتصادی رودخانه یانگ تسه.
این طرحهای زیرساخت حمل و نقل از دیدگاه پوتین دارای بعد امنیت ملی روشنی هستند. ایده راهنما، ایجاد شیوهها و الگوهای جدید دسترسی است. همانطور که نیکولا پی. کونتسی برجسته کرده است: «دسترسی، راهها و شرایطی را تعیین میکند که تحت آن کشور الف میتواند وارد بازارهای کشور ب (و بالعکس) شود؛ چگونه الف قادر است بر تخصیص قراردادها برای استخراج منابع موجود در قلمرو ب و نحوه صادرات آنها به بازارهای جهانی تأثیر بگذارد؛ و چگونه الف قادر است از قلمرو ب برای سایر اهداف اقتصادی یا نظامی استفاده کند.»
استراتژی جنوبی پوتین
استراتژی جنوبنگر پوتین بر سه دریای جنوبی روسیه – خزر، آزوف و سیاه – استوار است که بخشی از آنچه مسکو سیستم یکپارچه آبهای عمیق روسیه اروپایی (UDWS) مینامد، هستند. کانال ولگا-دن جزء اصلی UDWS را تشکیل میدهد که این سه دریا را به هم متصل میکند.
اهمیت استراتژی جنوبی روسیه در تفکر کرملین را میتوان در جلسهای که در ۱۰ آوریل در شهر تولیاتی روسیه به رهبری نیکلای پاتروشف، دستیار رئیسجمهور روسیه، رئیس هیئت دریایی روسیه و از متحدان نزدیک شخصی پوتین، برگزار شد، مشاهده کرد. در این جلسه راههای ادغام زیرساختهای ریلی روسیه واقع در امتداد UDWS با بنادر رودخانهای برای تسریع ترانزیت برای کریدور شمال-جنوب مورد بحث قرار گرفت. پاتروشف در طول بحث بر اولویت ایجاد UDWS تأکید کرد.
در حالی که نقش پاتروشف بهعنوان رئیس هیئت ملی دریانوردی، دخالت در امور آبراهها است، او همچنین نقش برجستهای در سیاستگذاری پس از تهاجم به اوکراین ایفا میکند. حضور او در این نشست نشان داد که کریدور حملونقل شمال-جنوب در تفکر پوتین اهمیت بیشتری یافته است.
استراتژی شرقی پوتین
با نگاه به شرق، در آینده قابل پیشبینی، روسیه رویکردی دوگانه اتخاذ خواهد کرد: همزمان با کاهش روابط تجاری غرب، به گسترش تجارت با چین ادامه خواهد داد و همچنین حوزه فعالیت بزرگتری را خارج از چین، در جنوب و شرق آسیا و فراتر از آن ایجاد خواهد کرد.
آنچه این امر در عمل به نظر میرسد، توسعه خطوط ریلی، جادهای، دریایی و خطوط لوله داخلی و بینالمللی توسط مسکو است. برای مثال، در ماه آوریل، در پاسخ به سوال خبرگزاری تاس در مورد مدت زمان ساخت راهآهن رشت-آستارا، بخشی از کریدور شمال-جنوب، الکسی اورچوک، معاون نخستوزیر روسیه، فاش کرد که متخصصان روسی «از قبل در ایران حضور دارند و روی این پروژه کار میکنند.»
اورچوک در نشست شورای فدراسیون در ۱۷ آوریل، با اشاره به گسترش کریدور شمال-جنوب روسیه به افغانستان و پاکستان، در مورد توسعه آن صحبت کرد. او بر این کریدور بهعنوان فرصتی برای شرکتهای روسی برای گسترش بازار خود به «اوراسیای بزرگ و جنوب جهانی» تأکید کرد.
روسیه همچنین به دنبال همکاری زیرساختی در مناطق دورتری است. در ۹ آوریل، دیمیتری زوریف، معاون وزیر حمل و نقل روسیه و محمد سراج، سفیر سودان در روسیه، در مورد گسترش همکاریهای حمل و نقل گفتگو کردند. طبق اعلام سرویس مطبوعاتی وزارت حمل و نقل روسیه، سودان از روسیه برای مشارکت در ساخت پروژههای راهآهن و جادهای در این کشور دعوت کرده است.
تلاشهای ترویجی را میتوان در جنبه فرهنگی نیز مشاهده کرد. در ۲۸ مارس، یوگنی پریماکوف، رئیس روسساترودنیچستوو، یک ابزار روابط عمومی دولت روسیه، در یک نشست خبری در مرکز مطبوعاتی رسانه تحت حمایت روسیه، اسپوتنیک ازبکستان، در مورد افزایش و گسترش پروژههای آموزشی و فرهنگی روسیه در ازبکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی صحبت کرد. پریماکوف اظهار داشت که «این آژانس در حال تمرکز مجدد کار خود بر روی پروژههایی است که توسعه بینالمللی را در اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) ترویج میکنند.»
وقتی صحبت از رابطه روسیه با چین به میان میآید، همکاری اقتصادی و استراتژیک بهطور محسوسی تشدید شده است اما علیرغم ادعاهای مکرر در رسانههای غربی، به سطح «مشارکت» یا «وابستگی بیش از حد» نمیرسد. در واقع، عدم تقارنی در روابط اقتصادی وجود دارد که پیشبینی میشود افزایش یابد. در سال ۲۰۲۳، تجارت چین و روسیه به ۲۵۰ میلیارد دلار جهش کرد، در حالی که در سال ۲۰۲۱ تنها ۱۴۷ میلیارد دلار بود. اما سروصدای زیادی نیز از سوی دیگر به گوش میرسد که نشاندهنده برنامه بلندمدت پوتین برای کاهش ریسک از چین است. کسبوکارهای روسی بهسرعت نگرانیهای خود را در مورد افزایش روابط اقتصادی مسکو با چین ابراز کردهاند و همچنان به نیات چین بیاعتماد هستند.
همسایگان جنوبی و شرقی از روسیه قدرتمند استقبال میکنند
هند، امارات متحده عربی، ترکیه و چین پس از تهاجم به اوکراین در سال ۲۰۲۲ از همسویی با غرب علیه روسیه خودداری کردند. در سال ۲۰۲۳، روسیه نیمی از نفت و فرآوردههای نفتی خود را به چین صادر کرد. هند نیز مصرفکننده بزرگ نفت روسیه بوده است که در سال ۲۰۲۴ حدود ۳۵ درصد از کل واردات نفت خام آن را تشکیل میداد.
در مورد آسیای مرکزی، علیرغم برخی واکنشهای زبانی و فرهنگی به زبان روسی و گذشته شوروی، از نظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی، روسیه علیرغم نفوذ چین، همچنان نقش تأثیرگذاری ایفا خواهد کرد. وقتی صحبت از دو اقتصاد بزرگ آسیای مرکزی، یعنی قزاقستان و ازبکستان به میان میآید، به نظر میرسد مشارکت روسیه در سیاست تجاری و حمل و نقل در حال افزایش است.
مهمتر از همه، تاشکند در چندین نوبت (۲۰۱۸، ۲۰۲۲) از روسیه برای مشارکت در ساخت پروژه راهآهن ترانسافغان دعوت کرده است. در اوایل آوریل ۲۰۲۵، وزارتخانههای حمل و نقل روسیه و ازبکستان، همراه با اپراتورهای راهآهن ملی مربوطه خود، توافق کردند که مقدمات مطالعه امکانسنجی را آغاز کنند. آنها به دنبال توسعه دو مسیر هستند: راهآهن ترانسافغان از ترمذ به نایبآباد، لوگر و خرلاچی، و خط دومی که مزارشریف، هرات، دلارام، قندهار و چمن را به هم متصل میکند.
بهطور مشابه، قزاقستان در حال مذاکره با روسیه در مورد توسعه یک کریدور ترانزیتی است که بلاروس، روسیه، قزاقستان، ازبکستان، افغانستان و پاکستان را به هم متصل میکند، از جمله تعمیق روابط انرژی.
نتیجهگیری
همزمان با انجام مذاکرات دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، با پوتین، و تشدید تلاشهای دفاعی بریتانیا و اتحادیه اروپا علیه روسیه، دیپلماتها و سیاستگذاران غربی باید نگاهی کلانتر داشته باشند و به میز طراحی بازگردند. بازنگری صادقانهای از رژیم تحریمهای کنونی باید انجام شود.
پوتین بیش از یک دهه است که زمینهسازی علیه تحریمهای غرب را انجام داده و این امر در کاهش تأثیر آنها مثمر ثمر بوده است. در حالی که تورم بالا، نرخ بهره بالا و کمبود جدی نیروی کار در روسیه وجود دارد، اقتصاد بهتر از حد انتظار عمل کرده است. در سال ۲۰۲۳، اقتصاد روسیه ۳.۶ درصد رشد کرد و در سال ۲۰۲۴ به رشد خود ادامه داد. بسیاری از کسبوکارهای روسی، از جمله آنهایی که در بخشهای مهم استراتژیک قرار دارند، میتوانند به وامهای یارانهای دولتی با نرخ بهره بسیار پایین دسترسی داشته باشند.
با در نظر گرفتن این موضوع، تصمیمگیرندگان غربی باید راههای جدید و خلاقانهای برای درک روسیه بیابند. برای غرب مهم است که در مورد منافع امنیتی مسکو نه تنها در اروپا بلکه در مناطق جنوبی و شرقی روسیه نیز شفاف باشد – و اینکه کشورهای غربی در کجا باید مواضع خود را بر این اساس تقویت کنند.
چندین راه برای انجام این کار وجود دارد. تلاشهای ایالات متحده، بریتانیا، اتحادیه اروپا و سایر قدرتها باید بر استراتژیای متمرکز شود که دفاع آنها را بهویژه در «منطقه خاکستری» ایجاد و تقویت کند. آنها میتوانند تحریمهای جدی را بر ناوگان سایه روسیه و شرکتهای هلدینگ فراساحلی با پیوندهای بالقوه کرملین اعمال کنند. همچنین مهم است که هرگونه نشانهای از نیروهای نیابتی دولت روسیه و فعالیتهای پنهانی را که باعث بیثباتی کسبوکارها میشوند و به دنبال انحصار در بخشهای اقتصادی در کشورهای همسایه آن هستند، نظارت و مقابله کرد. دولتهای غربی باید اطمینان حاصل کنند که یک گروه ویژه از کارشناسان منطقهای بهطور فعال تحولات را زیر نظر دارند و مسائل را برای دیپلماتها و سیاستگذاران در چارچوب قرار میدهند.
این کار آسان نخواهد بود؛ همزمان با اتخاذ موضع یکجانبهگرایانهتر ایالات متحده در صحنه جهانی، منافع آن با منافع بریتانیا و اتحادیه اروپا متفاوت خواهد بود. در همین حال، غرب باید پیشبینی کند که روسیه پاسخ مشابهی خواهد داد و باید تأثیر و پیامدهای حضور خود را همزمان با ایجاد حوزه فعالیت خود، کاهش دهد.
غرب باید بتواند درها را باز نگه دارد و دسترسی را در آسیای مرکزی، افغانستان و خاورمیانه پرورش دهد، در حالی که پیشبینی میکند پوتین از نزدیک نظارهگر خواهد بود. نکته مهم این است که سیاستگذاران غربی باید به یاد داشته باشند که بدون تشویق کشورهای کلیدی مانند چین، هند، ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای حمایت از استراتژی خود، دستیابی به برنامههای آنها برای مهار این روسیه «متحول شده» دشوار خواهد بود.
”