سرمقاله گلوبال تایمز : «آیا واشنگتن واقعاً مایل است در موضوع فلسطین «تنهای جدا افتاده» باشد؟» | ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
در حالی که متحدان سنتی آمریکا از جمله بریتانیا و کانادا کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند، وتوی مکرر واشنگتن در شورای امنیت، این کشور را در صحنه جهانی منزوی کرده است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: گلوبال تایمز / هیئت تحریریه گلوبال تایمز | 📅 تاریخ: September 22, 2025 / ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
روز یکشنبه به وقت محلی، استرالیا، کانادا و بریتانیا به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام کردند. گزارشها نشان میدهد که فرانسه، آندورا، بلژیک، لوکزامبورگ، پرتغال، مالت و سن مارینو نیز قصد دارند کشور فلسطین را در یک کنفرانس سطح بالای مجمع عمومی سازمان ملل در مورد حل و فصل مسالمتآمیز مسئله فلسطین و اجرای راهحل دو دولتی در ۲۲ سپتامبر یا روز قبل از آن به رسمیت بشناسند. این امر صفوف کشورهای عضو سازمان ملل – که در حال حاضر بیش از دو سوم هستند – را که کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند، بیشتر گسترش خواهد داد. یک دیدگاه اکثریت قاطع در جامعه بینالمللی قبلاً شکل گرفته است.
این «موج جدید به رسمیت شناختن» دقیقاً از سوی متحدان سنتی ایالات متحده میآید که به طور مداوم این روند را مسدود کرده بودند. در ۱۸ سپتامبر، در دههزارمین نشست شورای امنیت سازمان ملل، ایالات متحده بار دیگر از حق وتوی خود برای مسدود کردن پیشنویس قطعنامهای که خواستار آتشبس در غزه بود، استفاده کرد. ۱۴ عضو از ۱۵ عضو شورا به نفع آن رأی دادند. رأی نامتوازن ۱۴ به ۱ قابل توجه است. در واقع، مواضع ایالات متحده اکنون در تضاد با دیدگاههای غالب جامعه بینالمللی است، در حالی که حتی متحدان اروپایی آن نیز در حال تنظیم مجدد موضع خود هستند – که شکاف بین ایالات متحده و اروپا بر سر مسئله فلسطین را به طور فزایندهای آشکار میکند.
تغییر در نگرش غرب
برای مدت طولانی، کشورهای غربی تمایل به انتقاد از فلسطین و همدردی با اسرائیل داشتهاند. با این حال، با وقوع آخرین دور درگیری بین اسرائیل و فلسطین – به ویژه بدتر شدن بحران انسانی در غزه – توجه عمومی در کشورهای اروپایی به مسئله فلسطین به طور قابل توجهی افزایش یافته و درخواستها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین به طور پیوسته بلندتر شده است. در دو سال گذشته، همدردی با فلسطین در غرب به تدریج به جنبشهای اجتماعی و کمپینهای افکار عمومی در مقیاس بزرگ تبدیل شده است و موجهایی از اعتراضات، تظاهرات و تجمعات در حمایت از فلسطینیان یکی پس از دیگری به راه افتاده است.
به طور سنتی، جامعه بینالمللی معتقد بود که درگیری اسرائیل و فلسطین میتواند از طریق گفتگو تحت میانجیگری ایالات متحده یا سایر طرفهای ثالث حل شود و به مسائل حساسی مانند وضعیت نهایی اورشلیم، تخصیص زمین در کرانه باختری، رابطه بین غزه و کرانه باختری، اسکان مجدد پناهندگان فلسطینی و توزیع منابع آبی برای ترویج صلح رسیدگی کند. با این حال، در سالهای اخیر، خود پایههای صلح به طور پیوسته فرسوده شده و ایالات متحده در دهه گذشته کار چندانی برای ترویج جدی مذاکرات اسرائیل و فلسطین انجام نداده است. در همین حال، اسرائیل به گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری و قدس شرقی ادامه داده و قوانین داخلی را برای تثبیت اشغال و کنترل خود بر مناطق مورد مناقشه تصویب کرده است و در نتیجه فضای زندگی فلسطینیان را بیشتر محدود کرده است. بازسازی چشماندازی برای صلح و برقراری مجدد اصل سیاسی «راهحل دو دولتی» به پیششرطهای اساسی برای هرگونه حل و فصل مسالمتآمیز مسئله اسرائیل و فلسطین تبدیل شده است. فشار اخیر برخی از کشورهای غربی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین دقیقاً بازتاب این منطق در عمل است.
واقعیت تلخ غزه
«چند جان بیگناه دیگر باید از دست برود تا آتشبس در غزه حاصل شود؟ چند تراژدی دیگر لازم است تا کمکهای بشردوستانه بدون مانع جریان یابد؟» سوالات تکاندهندهای که توسط فو کونگ، نماینده دائم چین در سازمان ملل، مطرح شد، واقعیت تلخ نوار غزه را منعکس میکند. از زمان وقوع آخرین دور درگیری اسرائیل و فلسطین، عملیات نظامی اسرائیل در غزه منجر به کشته شدن بیش از ۶۵ هزار فلسطینی، قحطی در منطقه و فرار بیش از دو میلیون ساکن از خانههایشان شده است. سیاستهای منطقهای اسرائیل به طور فزایندهای سختگیرانه شده و حتی در مواجهه با میانجیگری طرفهای ثالث، سازش کمی از خود نشان داده است که منجر به موانع مکرر در مذاکرات آتشبس شده است.
در مورد دیگر مسائل فوری، اسرائیل همچنین یک رویکرد چندجانبه اتخاذ کرده و عملیات نظامی را نه تنها در سوریه و لبنان بلکه مستقیماً ایران را در منطقه خلیج فارس هدف قرار داده و حتی اخیراً به اهدافی در داخل قطر حمله کرده است. این موضع تهاجمی نگرانیهای عمیقی را در جامعه بینالمللی در مورد پتانسیل خارج شدن اوضاع در خاورمیانه از کنترل ایجاد کرده است. این اقدامات به جای دستیابی به «امنیت بیشتر»، اسرائیل را «منزویتر» کرده است.
چشمانداز آینده
ایالات متحده به طور یکجانبه به حمایت از منافع دیپلماتیک، سیاسی و نظامی اسرائیل ادامه میدهد. اسرائیل ممکن است همچنان بر یک سیاست منطقهای و خارجی سختگیرانه بر اساس منافع استراتژیک و ملی خود اصرار ورزد. کشورهای غربی در تشکیل یک اجماع واقعی در مورد به رسمیت شناختن کشور فلسطین با موانعی روبرو هستند. با این حال، در بلندمدت، تغییر در نگرش غرب نشاندهنده یک موضع به طور فزایندهای روشن از سوی جامعه بینالمللی در مورد مسئله اسرائیل و فلسطین است. این تغییر نه تنها تعدیل سیاستها را در سازمانهای بینالمللی و سازوکارهای چندجانبه به دنبال خواهد داشت، بلکه اصول سیاسی «راهحل دو دولتی» را بیشتر تثبیت خواهد کرد و یک پایه قانونی محکمتر و حمایت افکار عمومی بینالمللی را برای به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی فراهم خواهد آورد.
امسال هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل است که به این نشست مجمع عمومی اهمیت فوقالعادهای میبخشد. نشست سطح بالای مجمع عمومی در ۲۲ سپتامبر یک پلتفرم مهم برای جامعه بینالمللی برای ایجاد مجدد اجماع فراهم خواهد کرد. به عنوان یک طرف ثالث حیاتی در مسئله اسرائیل و فلسطین، اقدامات ایالات متحده به شدت مانع از تحقق درخواستهای بینالمللی برای عدالت و دستیابی سریع به آتشبس میشود. اجماع قوی حاصل شده توسط جامعه بینالمللی به طور کامل نشان میدهد که «راهحل دو دولتی» یک گزینه نیست بلکه یک ضرورت است؛ این یک امکان آینده نیست بلکه یک واقعیت کنونی است. کشورهای مربوطه باید سیاست خاورمیانهای خود را مجدداً ارزیابی کنند، به مسئولیتهای بینالمللی خود عمل کنند و تصمیمات درستی بگیرند که در برابر زندگی و تاریخ پاسخگو باشند.