نشریه اکونومیست: «جهانیسازی دیوانگی است» | ۲۶ تیر ۱۴۰۴
داستان تلاش ساحل عاج برای فرآوری بادام هندی در داخل کشور، درسهایی را برای کشورهای آفریقایی ارائه میدهد که به دنبال کسب سهم بیشتری از ارزش در زنجیرههای تأمین جهانی هستند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست | 📅 تاریخ: ۱۲.Jun.2025 / خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
تلاشی شجاعانه و با فناوری بالا برای صادرات آجیل
بادام هندی ناچیز، جهانیسازی را در پوست گردو خلاصه میکند. مسیر از درخت بادام هندی تا یک میانوعده خوشمزه، سفری پرپیچوخم را دنبال میکند. بیش از نیمی از بادام هندی جهان در کشورهای آفریقایی رشد میکند. بیشتر آن به صورت خام، عمدتاً به ویتنام، برای پوست کندن و دستهبندی صادر میشود، قبل از اینکه دوباره به عنوان مغزهای فرآوریشده صادر شود. اغلب، آجیلی که توسط آمریکاییها یا اروپاییها خورده میشود، بیش از ۲۰,۰۰۰ کیلومتر را طی کرده است.
کشورهای آفریقایی از اینکه حلقه پایینی زنجیرههای تأمین جهانی برای بادام هندی و سایر کالاها هستند، گلهمندند. یک قاعده کلی در فرآوری محصولات کشاورزی این است که تنها ۱۰-۱۵ درصد از هزینه محصول نهایی، مثلاً یک کیسه بادام هندی بو داده، به کشاورز در کشور مبدأ میرسد. منطق این است که اگر فرآوری بیشتری در آفریقا انجام شود، این قاره شغل ایجاد کرده و سهم بیشتری از بازار ۸ میلیارد دلاری بادام هندی را به دست خواهد آورد.
به همین دلیل است که کشورهای آفریقایی – که بیشترشان عمدتاً کالاهای فرآورینشده صادر میکنند – در حال مطالعه حکایت بادام هندی ساحل عاج هستند. پانزده سال پیش، ساحل عاج، بزرگترین تولیدکننده بادام هندی در جهان، تقریباً تمام محصول خود را به صورت آجیل خام صادر میکرد. اما سال گذشته حدود ۳۰ درصد از محصول آن در داخل کشور فرآوری شد؛ دولت قصد دارد این رقم را تا سال ۲۰۳۰ به ۵۰ درصد افزایش دهد. تلاشهای آن برای کسانی که احساس میکنند آفریقا از مواد خام خود سهم ناعادلانهای دریافت میکند، درسهایی دارد.

پس از پایان جنگ داخلی ساحل عاج در سال ۲۰۱۱، دولت انجام فرآوری بیشتر را در اولویت قرار داد. زمانبندی مساعد بود. در دهه ۲۰۰۰، ویتنام جایگزین هند به عنوان مرکز جهانی تبدیل آجیل خام به مغز شد. این کار را با مکانیزه کردن کارهایی که زمانی با دستان ماهر انجام میشد – برش، پوست کندن و پوستگیری – انجام داد. این امر هزینه فرآوری را از حدود ۶۰۰ دلار در هر تن به ۲۰۰ دلار کاهش داد. کارخانههایی که در هند ۳,۰۰۰ نفر را استخدام میکردند، در ویتنام ۴۰۰ نفر داشتند. این باعث شد کسبوکارها به استفاده از همان فناوری، اما نزدیکتر به جایی که آجیلها رشد میکنند و خورده میشوند، فکر کنند.
دولت ساحل عاج، با دیدن یک فرصت، مشوقهایی را برای پردازندگان داخلی و خارجی معرفی کرد. شرکتها هیچ عوارض وارداتی برای ماشینآلات پرداخت نمیکنند. آنها به ازای هر تن مغز فرآوریشده صادر شده، یارانهای حدود ۷۰۰ دلار یا ۱۰ درصد از قیمت پرداختی توسط خریدار دریافت میکنند. به یک نهاد نظارتی قدرت داده شد و با تکنوکراتهای شایسته پرسنلدهی شد. حمایت مداوم سطح بالایی وجود داشت، از جمله از سوی آلاسان واتارا، رئیسجمهور، و نخستوزیر فقید او، آمادو گون کولیبالی.
تخصص خارجی حیاتی بوده است. جاناتان سعید از AGRA، یک سازمان غیردولتی مستقر در نایروبی، خاطرنشان میکند: «فرآوری محصولات کشاورزی در تئوری ساده به نظر میرسد، اما بسیار فنی است. این ترکیبی از علم غذا و تجارت است.» ساحل عاج، اولام، یک شرکت سنگاپوری را متقاعد کرد تا اولین کارخانههای بزرگ را بسازد. چندین شرکت خارجی نیز از این الگو پیروی کردهاند.
یکی از آنها Cashew Coast است که توسط موریسیها تأسیس شده اما سرمایهگذارانی از سراسر جهان دارد. بازدیدکنندگان از کارخانه آن در بوآکه، شهری در مرکز ساحل عاج، برای جلوگیری از صدای کرکننده ماشینهایی که آجیلها را میپزند، پوست میکنند، خشک میکنند، پوستگیری میکنند و دستهبندی میکنند، هدفون دریافت میکنند. بسیاری از آنها با فناوری بالا هستند: یک اسکنر از فناوری لیزر نوری برای تشخیص نقصها استفاده میکند. نرمافزاری از SAP، یک شرکت فناوری آلمانی، به این شرکت اجازه میدهد تا منشأ هر محموله را ردیابی کند. رئیس عملیات معتقد است که زنان ساحل عاجی ۱۵ درصد آخر پوستههای باقیمانده توسط ماشینها را به همان اندازه کارآمدی همتایان ویتنامی خود، با مهارت پوست میکنند.
سلما سیتارو، مدیرعامل Cashew Coast، میگوید که «آفریقا به طور فزایندهای یک معادله ارزش بیشتری ارائه میدهد.» فرآوری یک تن بادام هندی در کارخانههای ویتنامی ارزانتر از ساحل عاج باقی میماند، اما برندهایی مانند برند او رقابتی هستند. او اشاره میکند که بادام هندیها طعم بهتری دارند، زیرا در مبدأ فرآوری میشوند و ماهها روی یک کشتی نمیمانند. هزینههای حملونقل و انتشار کربن کمتر است. تقاضای اروپا برای محصولات قابل ردیابی و «پایدار» به این معناست که خریداران مایل به پرداخت هزینه بیشتری هستند. نگرانیها از اینکه کارخانههای ساحل عاج آجیلهای شکسته زیادی تولید میکنند، این روزها کمتر مرتبط است، زیرا قطعات میتوانند به محصولات زیادی، از جمله «پنیر» وگان تبدیل شوند.
جنگ تجاری دونالد ترامپ قیمت بادام هندی را برای مصرفکنندگان آمریکایی افزایش خواهد داد. اما برخی در ساحل عاج یک مزیت بالقوه را میبینند اگر در نهایت با تعرفه کمتری نسبت به ویتنام روبرو شود. یک مشاور آقای واتارا امیدوار است: «کل موضوع تعرفه میتواند به شرکتها دلیلی برای انتقال برخی از عملیات خود از آسیا به آفریقا بدهد.»
با این حال، ساحل عاج هنوز کارهایی برای انجام دادن دارد قبل از اینکه بتواند بگوید صنعت بادام هندی را فتح کرده است. شرکتهای خارجی، که حدود ۷۰ درصد از صادرات را تشکیل میدهند، برای کسب سود نیازی به یارانه دولت ندارند. اما برای شرکتهای ساحل عاجی، این میتواند تفاوت بین بقا و ورشکستگی باشد. مانند همیشه در سیاست صنعتی، یک خط باریک بین حمایت از یک صنعت صادراتی نوپا و زیادهروی در حمایت از شرکتهای بدون امید وجود دارد. در یک نشانه نگرانکننده از حمایتگرایی، سال گذشته دولت به طور موقت صادرات آجیل خام را برای تضمین عرضه به کارخانههای داخلی به حالت تعلیق درآورد.
آن گام همچنین یک مشکل عمیقتر را منعکس میکرد: نیاز به تضمین عرضه بلندمدت آجیل خام. بازده کشاورزان در مقایسه با کشورهایی مانند کامبوج که مزارع بزرگی دارند، پایین است. در ساحل عاج، مانند بیشتر آفریقا، کشاورزان بادام هندی خردهپا هستند. جیم فیتزپاتریک، یک کارشناس بادام هندی، خاطرنشان میکند: «چیزی به نام کشاورز بادام هندی وجود ندارد. کشاورزانی با چند درخت بادام هندی وجود دارند.» انبارداری نامناسب منجر به ضایعات زیادی میشود. تنها چند شرکت، از جمله Cashew Coast، سعی در بهبود بهرهوری کشاورزان دارند.
در یک روستا در یک ساعت رانندگی از بوآکه، یک کشاورز میگوید که سال گذشته معادل ۷۰۰ دلار از بادام هندی درآمد داشته است. آیا او این پول را در زمین خود سرمایهگذاری خواهد کرد؟ او پاسخ میدهد: «من یک موتور سیکلت میخواهم. به این ترتیب میتوانم دخترم را برای جستجوی کار به یک کارخانه ببرم.» این روزها این یک ایده دیوانهوار نیست.
”