موسسه اقتصاد بینالملل پترسون (PIIE) : «تعرفههای ترامپ برای حداکثر آسیب طراحی شدهاند – به آمریکا» | ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
چرا تعرفههای جدید ترامپ بر اساس درک نادرست از تجارت بنا شده و به جای کمک به اقتصاد آمریکا، بیشترین آسیب را به مصرفکنندگان و کسبوکارهای داخلی وارد میکند؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Peterson Institute for International Economics (PIIE) / Maurice Obstfeld | 📅 تاریخ: April 4, 2025 / ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
هدف واقعی تعرفههای «روز آزادی» ترامپ
پرزیدنت دونالد ترامپ مجموعه گیجکننده تعرفههای وارداتی «روز آزادی» خود را به عنوان تعرفههایی با دقت تنظیم شده برای جبران موانع تعرفهای، غیرتعرفهای و ارزی شرکای تجاری در برابر صادرات ایالات متحده معرفی کرد.
با این حال، جزئیات محاسبات منتشر شده توسط دفتر نماینده تجاری ایالات متحده (USTR) نشان میدهد که در واقع، تأثیر تعرفهها این خواهد بود که تجارت ایالات متحده را دقیقاً در جایی که بیشترین منافع را برای آمریکا فراهم میکند، به بیشترین میزان محدود کند.
نتیجه، ضربه مستقیم به مصرفکنندگان و کسبوکارهای آمریکایی خواهد بود. جای تعجب نیست که بازار سهام در حال سقوط است.
سوء تفاهم بنیادین در مورد تجارت
طرح تعرفه، سوء تفاهم اساسی از دلایلی را نشان میدهد که چرا ملتها در وهله اول تجارت میکنند – دلایلی که دلالت بر این دارد که ایالات متحده با برخی شرکای تجاری کسری (کسریهای دوجانبه) و با برخی دیگر مازاد (مازادهای دوجانبه) خواهد داشت. این دلایل منعکس کننده عملکرد مزیت نسبی است.
به عنوان مثال، ایالات متحده آلومینیوم را از کشورهایی وارد میکند که میتوانند آن را با کارآمدترین روش تولید کنند، در حالی که آن را در صادراتی که در آن مزیت دارد، مانند هواپیما، به کار میبرد. این امر تمایل دارد تراز تجاری ایالات متحده را با تولیدکنندگان کارآمد آلومینیوم کاهش دهد و آن را با واردکنندگان هواپیما افزایش دهد.
همین امر در مورد خانوارها و کسبوکارها نیز صادق است. من با ناشر کتاب درسیام، پیرسون، مازاد دارم، زیرا من در نوشتن کتابهای درسی نسبتاً بهتر هستم در حالی که آنها در انتشار و توزیع بهتر هستند. اما من انتخاب کردم که امسال با جراح چشمپزشکم کسری داشته باشم به جای اینکه خودم سعی کنم آب مرواریدم را عمل کنم.
مفهوم اشتباه پشت محاسبات USTR
با این حال، گزارش USTR از همان ابتدا نشان میدهد که «محاسبه آنها فرض میکند که کسریهای تجاری مداوم ناشی از ترکیبی از عوامل تعرفهای و غیرتعرفهای است که مانع از متعادل شدن تجارت میشود.» این یک تصور غلط اساسی است و نشان میدهد که دولت ترامپ حتی سعی نکرده است ارتفاع واقعی موانع تجاری را محاسبه کند.
به عنوان مثال، کره با تعرفه ۲۶ درصدی مواجه شد، حتی با وجود اینکه با آمریکا توافقنامه تجارت آزاد دارد و نرخ تعرفه آن بر واردات ایالات متحده در سال ۲۰۲۴ تنها ۰.۷۹ درصد بود. کل توجیه این تعرفه، مازاد دوجانبه قابل توجه کره در کالاها با ایالات متحده بود که بخش زیادی از آن به دلیل علاقه آمریکاییها به خودروهای هیوندای و کیا است.
موانع تجاری قطعاً میتوانند بر تراز تجاری دوجانبه تأثیر بگذارند، اما تصور اینکه هر تراز دوجانبه مداوم ناشی از موانع تجاری است، دلیل اصلی تجارت کشورها را اشتباه میفهمد. کشورها برای تخصص یافتن در کالاها و خدماتی که در تولید آنها بهترین هستند، تجارت میکنند، که طبیعتاً به معنای داشتن مازادهای احتمالاً مداوم با برخی شرکای تجاری و کسری با برخی دیگر است.
تلاش برای به صفر رساندن هر تراز دوجانبه از طریق تعرفههای بیرحمانه، به معنای وضع مالیات بر تجارت بینالمللی دقیقاً در جایی است که بیشترین منافع را برای آمریکاییها فراهم میکند. با این حال، این همان کاری است که اعداد تعرفه ترامپ برای انجام آن طراحی شدهاند.
چرا تعرفهها به هدف خود نمیرسند؟
اما تعرفههایی که در ۲ آوریل اعمال شدند، حتی به هدف تجارت متعادل آمریکا نیز نخواهند رسید. پشت ابتکار تعرفه ترامپ، تمایل اعلام شده او برای کاهش کسری تجاری کلی ایالات متحده در کالاها است که در سال ۲۰۲۴ معادل ۴.۲ درصد تولید ناخالص داخلی بود.
این کسری نشان میدهد که آمریکاییها بیش از آنچه تولید میکنند، هزینه میکنند و مجبورند تفاوت را از خارج وارد کنند. تا زمانی که ایالات متحده هزینههای خود را نسبت به درآمدش کاهش ندهد – به عنوان مثال، با کاهش کسری بودجه فدرال – کسری تجاری کلی ایالات متحده از بین نخواهد رفت.
از آنجایی که کسری تجاری کلی مجموع مازادها و کسریهای ایالات متحده با تمام شرکای تجاری است، تلاش دولت برای از بین بردن تمام کسریهای دوجانبه محکوم به شکست است. در بهترین حالت، قادر خواهد بود آنها را جابجا کند، در بازی «بزن و بکوب» (whack-a-mole) که در آن کسری کمتر با یک کشور با کسریهای دوجانبه بالاتر با دیگران مطابقت دارد. با این حال، در این فرآیند، منافع کارایی ناشی از تجارت بینالمللی به شدت کاهش مییابد.
هزینههای پنهان و بازی باخت-باخت
بخشی از این بازی، تغییر واردات خریداران آمریکایی از کشورهای با تعرفه بالا به کشورهای با تعرفه پایین خواهد بود. خریداران لاستیک طبیعی میتوانند خریدهای خود را از تایلند (نرخ تعرفه ۳۷ درصد) و اندونزی (نرخ تعرفه ۳۲ درصد) به ساحل عاج (نرخ تعرفه ۲۱ درصد) و لیبریا (نرخ تعرفه ۱۰ درصد) منتقل کنند.
در این فرآیند، آنها متحمل هزینههای جابجایی و هزینههای بالاتر حمل و نقل خواهند شد. به عنوان نتیجه دیگر، ترازهای دوجانبه تایلند و اندونزی با آمریکا کاهش مییابد در حالی که ترازهای ساحل عاج و لیبریا افزایش مییابد. آیا دولت ایالات متحده سپس تصمیم خواهد گرفت که به اصطلاح تعرفههای «متقابل» را برای دو کشور آفریقایی افزایش دهد و آنها را برای کشورهای آسیایی کاهش دهد؟
این منعکس کننده بازی «بزن و بکوب» در عمل و منبع اضافی عدم قطعیت مداوم کاهش دهنده رشد برای اقتصاد ایالات متحده و جهان خواهد بود. اما به احتمال زیاد، تعرفههای بالاتر آسیایی فقط بالا باقی خواهند ماند.
اگر اقتصاد ایالات متحده به دلیل تعرفههای خودسرانه ترامپ و پاسخهای شرکای تجاری ما وارد رکود شود، تراز تجاری کلی آن ممکن است با کاهش مصرف و سرمایهگذاری بهبود یابد. اقتصادهای خارجی نیز به شدت ضربه خواهند خورد و در نهایت، نتیجه خالص برای تراز تجاری ایالات متحده ممکن است به این بستگی داشته باشد که رکود در داخل شدیدتر باشد یا در خارج. این یک مسابقه به سمت پایین خواهد بود که هیچ کس در آن برنده نمیشود.
”