
⏳مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: اکونومیست / ناشناس | 📅 تاریخ: ۲۸ فوریه ۲۰۲۵ / ۹ اسفند ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
—استیو ویتکاف، معاملهگر زیرک دونالد ترامپ
این دیپلمات تازهکار، جهانبینی معاملهگرانه رئیسجمهور را تجسم میکند.
سال ۱۹۸۶ بود: طمع خوب بود و ساعتهای کاری طاقتفرسا. با این حال، حتی معاملهگران شبانهروزی هم باید غذا میخوردند. اینگونه بود که دونالد ترامپ در ساعت ۳ بامداد در یک دلی در میدتاون منهتن با استیو ویتکاف آشنا شد. یکی پسر کویینز بود و دیگری پسر برانکس. هر دو گرسنه بودند. آقای ویتکاف هزینه را پرداخت کرد.
دوستی آنها که بر سر یک ساندویچ ژامبون و پنیر شکل گرفت، آقای ویتکاف را به گرداب ژئوپولیتیک پرتاب کرد. در نوامبر، آقای ترامپ او را به عنوان فرستاده خود در خاورمیانه منصوب کرد. وقتی یک سناتور با تعجب واکنش نشان داد—آقای ویتکاف هیچ تجربه دیپلماتیکی نداشت—آقای ترامپ در پاسخ گفت: «خب، میلیونها نفر تلاش کردهاند. بیایید یک آدم خوب و باهوش را انتخاب کنیم.» آقای ویتکاف، که همچنان پر انرژی بود، این شغل را پذیرفت. تنها در چند هفته، دیپلماسی او او را به دوحه، غزه، اورشلیم، مسکو و ریاض کشانده است.

آتشبس اسرائیل و حماس؛ اولین موفقیت دیپلماتیک
اولین مأموریت آقای ویتکاف، پیش از اینکه رئیسش حتی سوگند یاد کند، مذاکره برای آتشبس بین اسرائیل و حماس بود. وقتی به دستیاران بنیامین نتانیاهو گفت که شنبه برای مذاکرات به اسرائیل خواهد آمد، آنها گفتند که نخستوزیر در حال گذراندن شبات است، اما پس از غروب آفتاب در دسترس خواهد بود. این کافی نبود، آقای ویتکاف که خود نیز یهودی است، پاسخ داد. آقای نتانیاهو پذیرفت و آتشبس برقرار شد.
برت مکگورک، که بر روی این توافق برای دولت بایدن کار میکرد، گفت که او و آقای ویتکاف یک «شراکت نزدیک، حتی دوستی» را توسعه دادند.
دیپلماسی معاملاتی؛ نقطه قوت یا نقطه ضعف؟
با داشتن آتشبس در دست، آقای ویتکاف دامنه مأموریت خود را گسترش داد. در فوریه، او به ملاقات ولادیمیر پوتین رفت تا آزادی مارک فوگل، یک زندانی آمریکایی در روسیه، را تضمین کند. او و رئیسجمهور روسیه سه ساعت و نیم ملاقات داشتند؛ آقای ویتکاف آن را «اعتمادسازی» نامید.
دیپلماتهایی که چنین پروندههای چالشبرانگیزی را در دست دارند، معمولاً تجربه زیادی در برخورد با رهبران خارجی و مسائل امنیت ملی دارند. آقای ویتکاف هیچکدام را ندارد. مانند رئیسش، او یک توسعهدهنده املاک میلیاردری است که حرفه خود را در نیویورک و جنوب فلوریدا ساخته است. اما او آنچه را که در این کاخ سفید اهمیت دارد، دارد: زیرکی یک معاملهگر، علاقه به تملق و یک ثروت کلان.

روابط شخصی؛ نقطه قوت ویتکاف در کاخ سفید
استیو ویتکاف تقریباً ۲ میلیون دلار برای کمک به انتخاب مجدد آقای ترامپ هزینه کرده است. نوه او به نام رئیسجمهور نامگذاری شده و پسرش، زک، یکی از بنیانگذاران پلتفرم رمزنگاری رئیسجمهور به نام World Liberty Financial است.
او همچنین اعتماد آقای ترامپ را دارد. آنها بارها شاهد بودند که یکدیگر تقریباً همه چیز را از دست میدهند. وقتی یکی از پسران آقای ویتکاف به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت، آقای ترامپ در کنار او عزاداری کرد. آقای ویتکاف نیز در کنار آقای ترامپ بود زمانی که فردی در سپتامبر سعی کرد او را در زمین گلفش ترور کند.
ارتباط نزدیک آنها از این واقعیت ناشی میشود که هر دو از محلههای نهچندان مرفه نیویورک شروع کردند و سپس به توسعههای لوکس منهتن رسیدند. آقای ویتکاف کار خود را در ۲۹ سالگی با خرید ساختمانهای مسکونی مصادرهای در مناطق نهچندان خوب نیویورک آغاز کرد. او گاهی خودش مشکلات لولهکشی را حل میکرد و حتی گاهی مسلح بود.
معاملات کلان؛ داراییهای میلیاردی و دیپلماسی خطرناک
آقای ویتکاف موفقیت خود را مدیون خوشرویی و بینش خود میداند. در سال ۲۰۲۳، او هتل پارک لین در سنترال پارک ساوت، معروف به خیابان میلیاردها، را به صندوق سرمایهگذاری ملی قطر به مبلغ ۶۲۳ میلیون دلار فروخت.
چنین معاملاتی با یک دولت خارجی معمولاً به عنوان تعارض منافع تلقی میشود. اما برای آقای ترامپ، این یک دارایی محسوب میشود. این امر پیامدهای نامطلوبی برای فلسطینیان و اوکراینیها به همراه دارد.
پیشنهاد آقای ترامپ برای انتقال کامل فلسطینیها—که همزمان سنگدلانه و تحقیرآمیز به نظر میرسید—تا حدودی از سوی آقای ویتکاف الهام گرفته شده بود که به او گفته بود این سرزمین غیرقابل سکونت است.
نتیجهگیری: دیپلماسی معاملاتی؛ سود یا زیان؟
زمان کوتاه آقای ویتکاف در نظارت بر پرونده اسرائیل و غزه، پتانسیل و خطرات انتصاب او را به نمایش گذاشت. انرژی و تفکر جدید ممکن است برای مشکلات به ظاهر غیرقابل حل مفید باشد؛ او تا کنون موفقیتهایی داشته است. اما در درازمدت، به نظر میرسد که دیپلماسی معاملاتی دولت ترامپ بیشتر به تضعیف منافع آمریکا منجر شود تا تقویت آن.