“بنیاد ران پال: “”هدایت طوفان مالی: مسیر جدید برای دفاع ملی ایالات متحده”” | ۲۴ آبان ۱۴۰۳

تحلیل داگلاس مک‌گرگور: کاهش هزینه‌های دفاعی و تغییر ساختار نظامی، مسیر جدیدی برای امنیت ملی آمریکا

⏳مدت زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: بنیاد ران پال / داگلاس مک‌گرگور | 📅 تاریخ: ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴ / ۲۴ آبان ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


کنترل دولت جنگ‌طلب

ایالات متحده در حال گذر از آب‌های پرتلاطم است: لحظه تک‌قطبی پس از جنگ سرد به پایان رسیده است و چشم‌انداز ژئوپلیتیکی قرن بیست‌ویکم با تغییرات اجتماعی، سیاسی و فناوری گسترده شکل گرفته است. سیاست دفاعی فعلی ما، که یادگاری از دوران گذشته است، به یک لباس گران‌قیمت و نامناسب می‌ماند که دیگر به درد نمی‌خورد. طوفان مالی در راه است و تغییرات عمیق برای اصلاح اوضاع لازم است.

فیل دفاعی در اتاق

آگاهی از سقوط مالی ایالات متحده در حال گسترش است. بحرانی اقتصادی در پیش است که دیگر کمک‌های مالی و تسهیل کمی نمی‌توانند جلوی آن را بگیرند. صرف نظر از شرایط، تغییرات عمیق در ساختار، رهبری و تفکر دفاعی لازم است. این تغییرات واکنش‌های شدیدی از کنگره و صنعت دفاعی برخواهد انگیخت.

رئیس‌جمهور جدید سه گزینه پیش رو دارد:

  • اجازه به بوروکراسی‌های خدماتی یا رویدادهای خارجی برای تعیین نتایج، که منجر به صرفه‌جویی‌های اندک یا هیچ‌گونه صرفه‌جویی نمی‌شود. این شبیه به رها کردن کشتی در طوفان است.
  • ایجاد تغییرات جزئی در وضعیت موجود دفاعی، اجتناب از درگیری‌ها اما دستیابی به تغییرات اندک و صرفه‌جویی‌های جزئی. این مانند جابه‌جایی صندلی‌ها روی تایتانیک است که نمی‌تواند کشتی را نجات دهد.
  • استفاده از بحران مالی برای کاهش هزینه‌های اضافی، بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری دفاعی، و بازتنظیم ساختار نیروها، افزایش قابلیت‌ها و صرفه‌جویی عمده. این مسیر جسورانه‌ای است که برای هدایت ایمن طوفان لازم است.

این مقاله برای گزینه سوم استدلال می‌کند: استفاده از تغییرات برای ساخت نیروهای جدید و بهتر برای قرن بیست‌ویکم، که اجازه کاهش عمیق هزینه‌ها به میزان ۴۰۰-۵۰۰ میلیارد دلار را می‌دهد. این رویکرد مزیت رقابتی نظامی ایالات متحده را در جنگ‌های آینده افزایش می‌دهد و امنیت ملی آمریکا را با پایان دادن به مداخلات بی‌پایان بدون اهداف سیاسی-نظامی قابل دستیابی بهبود می‌بخشد.


استراتژی بزرگ و تفکر جدید

اگر استراتژی بزرگ وجود داشته باشد، هدف آن اجتناب از درگیری است، نه شروع جنگ‌ها. تفکر جدید در سیاست‌های دفاعی و خارجی، دیپلماسی و همکاری‌های صلح‌آمیز را بر قدرت نظامی ترجیح می‌دهد. هیچ‌یک از مخالفان احتمالی آمریکا، به‌جز آن‌هایی که دارای سلاح هسته‌ای هستند، تهدید مستقیمی برای سرزمین اصلی آمریکا ایجاد نمی‌کنند. اگر تروریسم بین‌المللی و جنایات سازمان‌یافته همچنان تهدید باشند، امنیت مرزی و کنترل سختگیرانه مهاجرت باید اولویت اصلی در امنیت ملی باشند.

رهبران ارشد نظامی و خدمات آن‌ها نمی‌توانند خودشان را اصلاح کنند و وضعیت نظامی موجود را که ساختاری متعلق به جنگ جهانی دوم و جنگ سرد است، به‌طور بنیادین تغییر دهند. این ساختار گران‌قیمت، متمرکز بر خدمات تک‌گانه، و در برابر سلاح‌های کشتار جمعی آسیب‌پذیر است. پیتر دراکر زمانی که از او پرسیدند چگونه می‌توان یک بنگاه اقتصادی بزرگ را تغییر داد، پاسخ داد: «اگر چیزی جدید می‌خواهید، باید کار قدیمی را متوقف کنید. افراد در هر سازمانی همیشه به چیزهای منسوخ وابسته هستند.»

مطابق با راهنمایی‌های دراکر، رئیس‌جمهور جدید باید یک استراتژی نظامی ملی جدید را اجرا کند که به‌طور چشمگیری از ۳۰ سال گذشته متفاوت باشد. این استراتژی باید حضور رو به جلو آمریکا را کاهش دهد، سازگاری با اشکال جدید جنگ را الزامی کند، و بر نیاز به حفظ و توسعه بهترین منابع انسانی آمریکا در ارتش تأکید کند.

به‌سوی یک استراتژی ملی نظامی جدید

برای دستیابی به کاهش‌های واقعی و معنادار در بودجه دفاعی فعلی ۱ تریلیون دلاری، مقامات فرماندهی ملی باید تمرکز استراتژیک کشور را تغییر دهند. قانون جدید امنیت ملی باید وضعیت نیروهای ایالات متحده را از مداخلات نظامی متمرکز بر ملت‌سازی، دموکراتیزاسیون، یا تهدیدات ادعایی دور کند. در عوض، وضعیت دفاعی باید بر نیم‌کره غربی تمرکز کند و از الگوهایی که با منافع ایالات متحده مغایرت دارند اجتناب کند.

پنج نکته زیر پایه‌ای برای یک استراتژی ملی نظامی جدید ارائه می‌دهند که هم مقرون‌به‌صرفه و هم پایدار در سیستم بین‌المللی چندقطبی قرن بیست‌ویکم است:

  • دفاع از آمریکا در اولویت: استفاده از قدرت نظامی آمریکا را برای دفاع از ایالات متحده در نیم‌کره غربی محدود کنید. مرزها، آب‌های ساحلی، و حریم هوایی ایالات متحده را ایمن کنید.
  • حفظ قدرت نظامی استراتژیک: آزادی عمل آمریکا را در مناطق استراتژیک با حفظ و تقویت قابلیت‌های اصلی نظامی تضمین کنید.
  • اعلام دکترین «عدم استفاده اولیه» برای سلاح‌های هسته‌ای: ساخت و نگهداری سلاح‌های هسته‌ای را ادامه دهید اما از جنگ پیشگیرانه اجتناب کنید.
  • ایجاد یک ستاد دفاع ملی عملیاتی: برنامه‌های فرماندهی یکپارچه را برای کاهش هزینه‌های غیرضروری و افزایش پاسخگویی نیروهای مسلح ایالات متحده اصلاح کنید.
  • ساخت نیروهای جدید برای قرن بیست‌ویکم: ارتشی قوی طراحی کنید که برای دفاع از ایالات متحده در این قرن مدرن باشد.

روندهای طراحی نیرو

استفاده از تسلیحات دقیق در تمامی حوزه‌ها که با شبکه‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی (ISR) پشتیبانی می‌شود، نشان‌دهنده تغییر بنیادین در پارادایم جنگ قرن بیست‌ویکم است. موفقیت نظامی روسیه در جنگ اخیر با اوکراین به یکپارچگی عوامل بسیاری بستگی داشت.

اول، بسیج نیروی انسانی، تولید اقتصادی و صنعتی. دوم، افزایش تولید سیستم‌های تسلیحاتی کلیدی روسیه پس از اکتبر ۲۰۲۲. سوم، عملکرد فراتر از انتظار سیستم‌های تسلیحاتی روسیه در مقابل تجهیزات غربی. فرماندهان روسی همچنان تاکتیک‌هایی به‌کار بردند که موجب موفقیت میدان نبرد شد.

سامانه‌های دفاع هوایی یکپارچه روسیه (IADS) بیش از ۳۵,۰۰۰ پهپاد، ۶۴۷ هواپیما و ۲۸۳ هلیکوپتر را سرنگون کردند. این موفقیت بر اهمیت ترکیب قابلیت‌های ISR با سیستم‌های تسلیحاتی ضربتی تأکید می‌کند.

جنگ‌افزار مدرن نیازمند ساختار فرماندهی مشترک و ساده‌تر است. نیروهای آمریکایی باید قابلیت‌های ISR-Strike را در تمامی خدمات ادغام کنند. همچنین، فرماندهی یکپارچه نظامی با تمرکز بر ماموریت‌های مبتنی بر قابلیت ضروری است.

به عبارت دیگر، وقت آن رسیده است که سرمایه‌گذاری‌های دفاعی با روندهای تکاملی همسو شوند تا تأثیر عملیاتی هر دلار هزینه‌شده به حداکثر برسد.


کاهش هزینه‌های اضافی

امروزه رهبران ارشد نظامی و نیروهای آن‌ها همچنان در چارچوب ساختاری قانون امنیت ملی ۱۹۴۷ زندگی می‌کنند؛ یک الگو برای اقدام نظامی استراتژیک که ریشه در تجربه جنگ جهانی دوم دارد. تغییر شکل دولت جنگ‌طلب و هدایت آن به سمت دفاع از آمریکا در اولویت مستلزم حذف ساختارهای پشتیبانی اضافی و غیرضروری است.

در دوران جنگ جهانی دوم، زمانی که ۱۲ میلیون نفر در نیروهای مسلح ایالات متحده خدمت می‌کردند، تنها ۷ ژنرال چهار ستاره فرماندهی را بر عهده داشتند. اما در حال حاضر، ۴۳ ژنرال و دریاسالار چهار ستاره وجود دارند که فرماندهی نیروهای مسلح امروز را بر عهده دارند. این افزایش غیرمنطقی در رده‌های فرماندهی نیازمند کاهش و بازتعریف است.

کاهش تعداد افسران ارشد فعال و جایگزینی آن‌ها با رهبران جدید ضروری است. همه انتصاب‌ها به سه یا چهار ستاره باید موقتی باشد و افسران بازنشسته با رتبه و حقوق یک ژنرال دو ستاره بازنشسته شوند. این استاندارد باید دوباره اجرا شود.

استراتژی جدید سرمایه انسانی

سرمایه انسانی نیاز به زمان برای رشد و اثبات ارزش دارد. سربازان، ملوانان، هوانوردان، و تفنگداران دریایی آینده باید جذب شوند. در دوران اقتصادی ضعیف، جذب افراد مستعد آسان‌تر است، اما در دوران اقتصادی خوب، روابط بین نیروهای مسلح و خانواده‌هایی که در آن‌ها خدمت می‌کنند، برای حفظ سطح کافی نیرو بسیار حیاتی است.

کاهش نیروها همیشه نیازمند راه‌های جدیدی برای نگاه به استراتژی سرمایه انسانی نیروهای مسلح است. استانداردهای عملکرد، آمادگی جسمانی و ذهنی باید افزایش یابد، نه کاهش. هیچ‌کس که قادر به اعزام نباشد نباید در نیروهای فعال باقی بماند.

همچنین، مشوق‌های مالیاتی برای جذب و نگهداشت نیروها می‌تواند بسیار موثر باشد. برای هر سه سال خدمت شرافتمندانه، اعضای خدمت باید از یک سال معافیت از مالیات‌های فدرال و ایالتی بهره‌مند شوند.


نتیجه‌گیری

ایجاد تغییرات اساسی در دفاع ملی ایالات متحده به معنای جنگ است. ابتکارات جدید و جسورانه می‌توانند موفق شوند، اما حرکت به سمت راه‌های کم‌مقاومت منجر به شکست خواهد شد. هیچ زمانی برای هدر دادن وجود ندارد. وزارت دفاع در تلاش است تا خواسته‌های عملیاتی را برآورده کند، و در این فرآیند، منابع انسانی ارزشمند خود را از دست می‌دهد.

اگر مردم آمریکا بخواهند سابقه شکست‌های نظامی آمریکا در سه دهه گذشته را اصلاح کنند، باید رده‌های ارشد نظامی کوچک شده و جایگزین شوند. تغییر در سازمان و فرهنگ بدون رهبری نظامی جدید و استراتژی ملی جدید ممکن نخواهد بود.

رهبران ملی جدید باید به مردم آمریکا راه‌حل‌هایی ارائه دهند که موثر و پایدار باشند. همانطور که آیزنهاور در دوران ریاست‌جمهوری خود گفت: «هدف مشخص است. امنیت با صرفه‌جویی. کشور حق دارد که هر دو را داشته باشد.»

نویسنده: داگلاس مک‌گرگور


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: بنیاد ران پال

💡 درباره منبع: بنیاد ران پال (The Ron Paul Institute) یک سازمان غیرانتفاعی است که به تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی با تمرکز بر صلح و آزادی می‌پردازد.

✏️ درباره نویسنده: داگلاس مک‌گرگور، سرهنگ بازنشسته ارتش ایالات متحده، مقام دولتی، نویسنده، مشاور و مفسر تلویزیونی است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.