نشریه دیپلمات : «چگونه دولت ترکمنستان مردم خود را نادیده میگیرد (و چرا جهان باید اهمیت دهد)» | ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
گفتگو با اغلگرک پالوانوا درباره شکاف میان روایت رسمی دولت ترکمنستان و واقعیت زندگی مردم، فساد گسترده، نابرابری و لزوم توجه جامعه جهانی به این کشور منزوی.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات/کاترین پوتز (مصاحبه با اغلگرک پالوانوا) | 📅 تاریخ: April 22, 2025 / ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
ترکمنستان یکی از منزویترین – و کمتر شناختهشدهترین – کشورهای جهان است. تصویری که دولت آن به جهان و در تبلیغات به مردم خود ارائه میدهد، از ملتی بیطرف، غنی از منابع و در آستانه عصر طلایی رفاه است.
اما شکاف گستردهای بین آن روایت و واقعیت زندگی مردم ترکمنستان وجود دارد.
در گزارشی که اوایل سال جاری توسط برنامه آسیای مرکزی در دانشگاه جورج واشنگتن منتشر شد، محققان بنیاد پروگرس نگاهی انتقادی به توسعه انسانی و نابرابری در ترکمنستان انداختهاند.
بنیاد پروگرس یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در ایالات متحده است که از طرحهای مترقی حمایت میکند که به درک واقعیتهای اجتماعی و شکلگیری چشمانداز و رویکردهای جدید برای توسعه انسانی پایدار در ترکمنستان کمک میکند. این بنیاد یک مجله تحلیلی آنلاین در Progres.online منتشر میکند و سواد بهداشت عمومی را در Saglyk.org ترویج میکند. دومی در سال ۲۰۲۰، زمانی که دولت ترکمنستان برخلاف واقعیت، اصرار داشت که حتی یک مورد کووید-۱۹ را در کشور شناسایی نکرده است، به منبعی حیاتی تبدیل شد.
در مصاحبه زیر، اغلگرک پالوانوا، محقق و نویسنده گزارش فوقالذکر، به بررسی بیتوجهی دولت در عشقآباد به مردم ترکمن، اهمیت افزودن ظرافت به درک ما از توسعه انسانی، و چگونگی جهتیابی افراد خارجی و ترکمنها در میان اطلاعات پراکنده و اغلب تحریفشده در داخل و درباره ترکمنستان میپردازد.
این گزارش در مقدمه خود بیان میکند که «بزرگترین و در عین حال نادیدهگرفتهشدهترین سرمایه ترکمنستان، مردم آن هستند.» عشقآباد از چه راههایی مردم ترکمن را نادیده گرفته است؟
رهبری در عشقآباد مردم ترکمن را از چندین راه حیاتی نادیده گرفته است. مهمتر از همه، فساد گسترده را امکانپذیر و پایدار کرده است، که به بخشی ریشهدار از زندگی روزمره تبدیل شده است – از گرفتن گواهینامه رانندگی یا ثبتنام در دانشگاه گرفته تا دسترسی به اشتغال یا مراقبتهای بهداشتی کافی. فساد تعیین میکند چه کسی به خدمات و فرصتهای ضروری دسترسی پیدا میکند. برای مثال، تنها ۳ از هر ۱۰ فارغالتحصیل دبیرستان به تحصیلات عالی ادامه میدهند، که عمدتاً به دلیل سهمیههای محدود دانشگاهی است که به رشوهخواری دامن میزند، جایی که پذیرش اغلب به پول یا ارتباطات بستگی دارد نه شایستگی. مراقبتهای بهداشتی نیز به همین ترتیب تحت تأثیر قرار گرفته است. ترکمنستان با ۶۹.۳ سال کمترین امید به زندگی را در آسیای مرکزی دارد. علیرغم داشتن درآمد ناخالص ملی سرانه ۱۸۶.۳ درصد بیشتر از تاجیکستان، شهروندان ترکمن بهطور متوسط ۲.۳ سال کمتر زندگی میکنند و ۷.۶ سال را به دلیل بیماری و سلامت ضعیف از دست میدهند.
نگرانکنندهتر از همه، امتناع دولت از اذعان به این مسائل سیستمی است. در عوض، آنها را از جامعه بینالمللی پنهان میکند و شهروندان خود را از طریق تبلیغات گمراه میکند و ادعای آموزش عالی رایگان و نمایش بیمارستانهای مدرن را دارد. دولت ترکمنستان با اولویت دادن به فروش منابع طبیعی به جای سرمایهگذاری در مردم خود و ایجاد یک اقتصاد دانشبنیان، شهروندان خود را از فرصت آیندهای بهتر محروم میکند.
برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) شاخص توسعه انسانی (HDI) خود را بهطور کلی بر سه شاخص – طول عمر، آموزش و درآمد – استوار میکند. HDI در اندازهگیری واقعیت زندگی در ترکمنستان چقدر مفید است؟ این شاخص چه چیزی را پنهان یا روشن نمیکند؟
در حالی که شاخص توسعه انسانی (HDI) تصویری ساده از توسعه ارائه میدهد، به دلایل متعددی واقعیت واقعی زندگی در ترکمنستان را به تصویر نمیکشد:
نخست، HDI ابعاد حیاتی رفاه مانند نابرابری، فقر، امنیت شخصی، برابری جنسیتی و نابرابریهای قومی را نادیده میگیرد. شاخص توسعه جنسیتی و شاخص نابرابری جنسیتی شامل ترکمنستان نمیشوند. در زمینهای مانند ترکمنستان – که خط فقر رسمی وجود ندارد و دادههای قابل اعتماد محدود است – این حذفیات قابل توجه هستند. این شاخص تصور پیشرفت مداوم را ایجاد میکند، در حالی که بسیاری از چالشهای اساسی پنهان باقی میمانند.
دوم، دادههای درآمد واقعیت را تحریف میکند. شاخص توسعه انسانی (HDI) به درآمد ناخالص ملی (GNI) سرانه متکی است، اما این میانگین، نابرابری عمیق درآمد را پنهان میکند. در همین حال، شاخص توسعه انسانی تعدیلشده بر اساس نابرابری، ترکمنستان را شامل نمیشود. در ترکمنستان، بیشتر ثروت ملی در دست یک گروه کوچک نخبه متمرکز شده است، در حالی که بخش بزرگی از جمعیت در فقر یا کمی بالاتر از آن زندگی میکنند. برای مثال، تخمین زده میشود که ۱ درصد بالای جامعه حدود ۲۰ درصد از ثروت را کنترل میکنند – بدون احتساب ثروت نامشروع حاصل از فساد و رشوهخواری که در بخش دولتی گسترده است. از این رو، مؤلفه درآمد HDI تصویری گمراهکننده از رفاه ارائه میدهد.
سوم، درآمد ناخالص ملی به دلیل سیستم نرخ ارز دوگانه در ترکمنستان، که در آن نرخ رسمی ارز ۳.۵ منات به ازای هر دلار آمریکا ثابت است در حالی که نرخ بازار سیاه حدود ۱۹.۵ منات به ازای هر دلار آمریکا در نوسان است، بهطور مصنوعی افزایش یافته است. محاسبه HDI از نرخ رسمی استفاده میکند که بهطور قابل توجهی درآمد ناخالص ملی سرانه را بیش از حد نشان میدهد. با تعدیل برای یک نرخ ارز متوسط واقعبینانهتر، درآمد ناخالص ملی سرانه (۲۰۱۹) از ۷۱۳۰ دلار به حدود ۲۶۵۵ دلار کاهش مییابد – که ترکمنستان را از یک کشور با درآمد متوسط رو به بالا به یک کشور با درآمد متوسط رو به پایین طبقهبندی مجدد میکند.
چرا وارد کردن بحث نابرابریهای مختلف به درک ما از واقعیت زندگی در ترکمنستان مهم است؟ نابرابری چگونه بر زندگی ترکمنها تأثیر میگذارد؟
نابرابری برای درک زندگی در ترکمنستان محوری است زیرا تعیین میکند چه کسی به خدمات و فرصتهای اولیه دسترسی دارد – و چه کسی عقب میماند. برای مثال، تنها ۲ درصد از زنان فقیرتر تحصیلات عالی را به پایان میرسانند، در حالی که این رقم برای مردان ثروتمندتر در مناطق شهری ۲۳ درصد است. این شکاف آشکار نشان میدهد که چگونه درآمد، جنسیت و جغرافیا شانس زندگی را برای بسیاری از ترکمنها محدود میکند.
نابرابری بیش از دسترسی به آموزش تأثیر میگذارد – بر سلامت، اشتغال و نمایندگی تأثیر میگذارد. زنان نه تنها در زندگی عمومی – جایی که زنان ۲۱.۷ درصد از پستها در دولتهای محلی و ۲۲.۴ درصد از پستهای مدیریتی را تشکیل میدهند – بلکه در زندگی خصوصی خود نیز فاقد قدرت تصمیمگیری هستند. طبق گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA)، نزدیک به ۶۰ درصد از زنان در ترکمنستان فاقد استقلال برای تصمیمگیری در مورد سلامت خود، پیشگیری از بارداری یا رضایت به رابطه جنسی هستند.
این نابرابریها نه تنها ناعادلانه هستند – بلکه با ممانعت از مشارکت کامل بخشهای بزرگی از جمعیت در جامعه و اقتصاد، پتانسیل کشور را محدود میکنند. مقابله با نابرابری نه تنها یک ضرورت اخلاقی است – بلکه برای توسعه فراگیر و پایدار ترکمنستان ضروری است. بدون آن، پیشرفت ناهموار باقی خواهد ماند و بسیاری همچنان از مزایای رشد محروم خواهند بود.
دولت ترکمنستان چندان شفاف نیست و آماری که عشقآباد ارائه میدهد لزوماً قابل اعتماد نیست. برای مثال، این گزارش به تفاوت بین نرخ رسمی بیکاری (معمولاً ۴-۵ درصد گزارش میشود) و نرخ واقعی بیکاری که گمان میرود (۶۰ درصد) باشد، اشاره میکند. افراد خارجی چگونه میتوانند این خلأ اطلاعاتی را طی کنند؟ ترکمنها چگونه میتوانند همین کار را انجام دهند؟
پیمایش در خلأ اطلاعاتی ترکمنستان نیازمند رویکردی انتقادی و چندمنبعی است. با توجه به عدم شفافیت و غیرقابل اعتماد بودن آمارهای رسمی، هم ناظران بینالمللی و هم شهروندان ترکمن باید مصرفکنندگان محتاط و فهیمی از اطلاعات باشند.
برای افراد خارجی، ضروری است که دادهها را با مقایسه اطلاعات از چندین منبع سهجانبهسازی کنند: مؤسسات بینالمللی، اندیشکدههای مستقل، تحقیقات دانشگاهی، روزنامهنگاری تحقیقی و گزارشهای سازمانهای ترکمن مستقر در تبعید. این منابع جایگزین اغلب بینشهایی را ارائه میدهند که در داخل کشور در دسترس نیستند یا سرکوب شدهاند. افراد خارجی همچنین باید با دادههای رسمی با بدبینی سالم برخورد کنند و همیشه بپرسند چه کسی از روایتی که تبلیغ میشود سود میبرد و چگونه ممکن است اعداد دستکاری شوند.
برای شهروندان ترکمن، دسترسی به دیدگاههای جایگزین به دلیل سانسور و ترس از اقدامات تلافیجویانه دشوارتر است، اما به همان اندازه حیاتی است. در صورت امکان، آنها باید به دنبال رسانههای مستقل و گزارشهای رهبریشده توسط دیاسپورا باشند. جوامع همچنین میتوانند مشاهدات و تجربیات زیسته را به اشتراک بگذارند که ممکن است روندها و چالشهایی را که آمارهای رسمی نادیده میگیرند، آشکار کند. شبکههای شخصی و اشتراکگذاری غیررسمی اطلاعات – در صورت انجام ایمن – میتواند به پر کردن شکاف بین واقعیت و تبلیغات کمک کند.
در هر دو مورد، خوانندگان باید آگاه باشند که هیچ منبع واحدی انحصار حقیقت را ندارد. پذیرش عدم قطعیت، زیر سوال بردن روایتها و مقاومت در برابر تمایل به پذیرش هرگونه دادهای بدون چون و چرا، استراتژیهای ضروری در درک ترکمنستان هستند، جایی که حقایق اغلب عمداً پنهان میشوند.
این گزارش در ارائه توصیهها، از سازمانهای بینالمللی میخواهد که «مراقب باشند در پنهان کردن مشکلات جدی موجود در ترکمنستان همدست نشوند و با دادن ظاهری از مشروعیت به سیاستهای دولت، به تداوم این مشکلات کمک نکنند.» سازمانهای بینالمللی و دولتهای خارجی چگونه میتوانند بین انگیزههای ظاهراً متناقض تعادل برقرار کنند: نیاز درک شده به حفظ یک رابطه، هر رابطهای، با دولت ترکمنستان در مقابل صریح و صادق بودن در مورد شرایط کشور؟
حفظ رابطه با دولت ترکمنستان و صادق بودن در مورد شرایط کشور، نافی یکدیگر نیستند. سازمانهای بینالمللی و دولتهای خارجی میتوانند – و باید – هر دو را دنبال کنند. انتخاب سکوت به بهای دیپلماسی، خطر همدستی در همان مشکلاتی را دارد که ممکن است بعداً به دنبال حل آنها باشند. تعامل نباید به قیمت تمامیت یا حقیقت و واقعیت تمام شود.
نکته مهم این است که دولت ترکمنستان برای وجهه بینالمللی خود و روابطش با دولتهای خارجی و سازمانهای بینالمللی ارزش قابل توجهی قائل است. این دولت میخواهد در صحنه جهانی بهعنوان کشوری باز، آماده همکاری و همتایی محترم دیده شود. بازیگران بینالمللی باید از این تمایل به تعامل – و موقعیت ممتاز خود – برای آغاز گفتگوهای باز و ترویج پیشرفت واقعی در چالشهای مبرمی که بر توسعه انسانی در کشور تأثیر میگذارد، استفاده کنند.
روابط قوی و بلندمدت بر اساس احترام متقابل و شجاعت بیان حقیقت بنا میشود. علاوه بر این، از آنجا که بسیاری از مردم در ترکمنستان به دلیل ترس از اقدامات تلافیجویانه نمیتوانند آزادانه صحبت کنند، بازیگران بینالمللی نیز مسئولیت اخلاقی دارند که نگرانیها را مطرح کرده و از راهحلها و اصلاحات پایدار دفاع کنند. انتقاد سازنده و محترمانه میتواند به ایجاد اعتماد، تشویق اصلاحات و در نهایت به نفع هر دو طرف کمک کند.
سرانجام، ترکمنستان اغلب در رسانههای جهانی مورد بحث قرار نمیگیرد، حداقل نه با هیچ درجهای از جدیت. چرا برای جامعه جهانی مهم است که ترکمنستان را درک کند و به تحولات این کشور توجه کند؟
ترکمنستان شاید تیترهای جهانی را به خود اختصاص ندهد، اما کشوری است که اهمیت دارد – هم برای ثبات منطقهای و هم برای نگرانیهای گستردهتر جهانی مانند امنیت انرژی، حقوق بشر و تغییرات آب و هوایی. بهعنوان یکی از بستهترین و اقتدارگراترین کشورهای جهان، عدم توجه به آن اجازه میدهد تا چالشهای جدی توسعه انسانی، سرکوب و اطلاعات نادرست بدون کنترل ادامه یابد. این سکوت به دولت امکان میدهد از پاسخگویی اجتناب کند در حالی که شهروندانش در انزوا رنج میبرند.
از دیدگاه ژئوپلیتیکی، ترکمنستان یکی از بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد و موقعیت استراتژیک آن در همسایگی کشورهایی مانند ایران، افغانستان و چین به این معناست که تحولات آنجا میتواند پیامدهای منطقهای گستردهتری داشته باشد. علاوه بر این، مسائلی مانند تخریب محیط زیست، کار اجباری در بخشهای دولتی، یا مهاجرت به دلیل فقر و سرکوب، در مرزهای ملی محصور نمیمانند – آنها در نهایت بر کشورهای همسایه و شرکای بینالمللی تأثیر میگذارند.
توجه به ترکمنستان همچنین به مردم آن این پیام را میدهد که جهان آنها را میبیند، به حقوق آنها اهمیت میدهد و آنها را فراموش نکرده است. وقتی جامعه بینالمللی کشوری مانند ترکمنستان را نادیده میگیرد، این پیام را میفرستد که برخی زندگیها – و برخی مبارزات – اهمیت کمتری دارند. جامعه جهانی با روشن کردن آنچه در حال وقوع است، میتواند به تقویت شفافیت، ترویج کرامت انسانی و حمایت از تغییرات بلندمدت، حتی در چالشبرانگیزترین زمینهها، کمک کند.
”