روزنامه تایمز آو اسرائیل: «بسیاری تردید داشتند که نتانیاهو به وعده‌اش عمل کند. این دوران جدیدی برای او و منطقه است» | ۲۴ خرداد ۱۴۰۴

تحلیل لازار برمن از تصمیم نتانیاهو برای حمله به ایران، چگونگی تغییر محاسبات پس از ۷ اکتبر و ورود منطقه به دورانی جدید تحت تأثیر این اقدام جسورانه.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: تایمز آو ایزرائل/لازار برمن | 📅 تاریخ: ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ / ۲۴ خرداد ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

⚖️ توجه مهم: برخی از مطالب منتشرشده در این مقاله برگرفته از رسانه‌ها و منابع رسمی اسرائیلی هستند که ممکن است دارای جهت‌گیری‌های سیاسی، امنیتی یا تبلیغاتی خاصی باشند. انتشار این مطالب از سوی «سورس‌ما» به‌منزلهٔ تأیید محتوای آن‌ها نیست، بلکه صرفاً با هدف آگاهی‌بخشی، شناخت دقیق‌تر از طرف مقابل، و تحلیل راهبردی منتشر می‌شوند. خوانندگان به‌ویژه در ایران، لازم است این محتوا را با درک حساسیت‌های رسانه‌ای و اهداف احتمالی منتشرکنندگان اصلی، مطالعه کنند.


بسیاری تردید داشتند نتانیاهو به این اقدام دست بزند. این سرآغاز دورانی جدید برای او و منطقه است

مقامات دولت اوباما او را به سخره می‌گرفتند و سال‌ها بدون حمله اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران سپری شد. اما ۷ اکتبر، اسرائیل و رهبرش را دگرگون کرد و نشانه‌ها از پیش هویدا بود.

نوشته لازار برمن

۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۴

سرانجام، پس از سال‌ها گمانه‌زنی، تهدید، و حتی پس از آنکه یک مقام ارشد دولت اوباما او را «بزدل» خوانده بود، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، بالاخره ماشه را کشید.

در ساعات اولیه صبح جمعه، امواجی از جت‌های اسرائیلی بر فراز صحراهای شرقی غرش‌کنان به پرواز درآمدند و مهمات خود را بر روی سایت‌های کلیدی هسته‌ای ایران، انبارهای موشک بالستیک، و مراکز فرماندهی ارشد نظامی آن فرو ریختند.

این عملیات از قابلیت‌هایی بهره برد که گویی از دل یک فیلم اکشن هیجان‌انگیز بیرون آمده بود – ایجاد یک پایگاه پهپادی در داخل خاک ایران، قاچاق سامانه‌های تسلیحاتی پیشرفته با استفاده از کامیون، و استقرار تیم‌هایی از کماندوهای موساد.

این عملیاتی جسورانه، نوآورانه، و – تاکنون – در تمامی سطوح بسیار مؤثر بوده است.

این عملیات، بازتابی از تصویری است که نتانیاهو از خود دارد، اما به هیچ وجه با تصویری که بخش قابل توجهی از اسرائیل و جهان در ماه‌های اخیر از او داشته‌اند، همخوانی ندارد.

نتانیاهو می‌گوید وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم، که مجسمه‌اش همواره دفتر او را نظاره می‌کند، الگوی او برای متحد کردن غرب لیبرال در برابر دشمنی بی‌رحم است که یهودیان و کل تمدن بشری را تهدید می‌کرد. برای چرچیل، آن دشمن آلمان نازی بود؛ برای نتانیاهو، جمهوری اسلامی ایران است.

او در سال ۲۰۱۶ به فرید زکریا گفت: «دوست دارم به عنوان محافظ اسرائیل در یادها بمانم. این برای من کافی است؛ محافظ اسرائیل.»

چند ماه پیش به نظر می‌رسید که نتانیاهو در موقعیت مناسبی برای دستیابی به دو هدف اصلی خود – یعنی پایان دادن به تهدید هسته‌ای ایران و امضای توافق عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی – قرار دارد. او نخستین مهمان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در واشنگتن در ماه فوریه بود. تقریباً هیچ انتقادی از اسرائیل از سوی ترامپ یا هیچ‌یک از اعضای دولت او شنیده نمی‌شد – تغییری خوشایند نسبت به دوران جو بایدن، که در آن مقامات ارشد به‌ندرت سخنی مثبت بر زبان می‌آوردند، مگر آنکه با تهدیدها یا انتقاداتی نه‌چندان پنهان همراه باشد.

زمانی که همه چیز به هم ریخت

اما این وضعیت در ماه آوریل، زمانی که ترامپ برای دومین بار نتانیاهو را مستقیماً از مجارستان به کاخ سفید فراخواند، به ناگهان تغییر کرد.

این دیدار برای نتانیاهو بسیار نامطلوب پیش رفت و ترامپ از آغاز مذاکرات مستقیم با ایران خبر داد. و پس از آن، تصمیماتی که از کاخ سفید (شماره ۱۶۰۰ خیابان پنسیلوانیا) و مار-آ-لاگو (اقامتگاه ترامپ) صادر شد، تنها بر سردردهای او افزود.

آدام بولر، فرستاده ویژه آمریکا در امور گروگان‌ها، مذاکرات مستقیم و محرمانه‌ای با حماس انجام داد. استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، در چندین دور مذاکرات هسته‌ای با ایران شرکت کرد که طبق گزارش‌ها، توافقی را دنبال می‌کرد که عمدتاً تکرار برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) سال ۲۰۱۵ بود؛ توافقی که به شدت مورد مخالفت نتانیاهو قرار داشت و ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری خود آن را لغو کرده بود.

در همین حال، ترامپ مشاور امنیت ملی خود، مایک والتز، یک تندروی سرسخت در قبال ایران را از کاخ سفید برکنار کرد؛ طبق گزارش‌ها، ترامپ از اینکه والتز با نتانیاهو در مورد گزینه‌های نظامی برای نابودی برنامه هسته‌ای تهران هماهنگی می‌کرد، خشمگین بود.

و گفته می‌شد که رئیس‌جمهور از تأخیرهای نتانیاهو در تصمیم‌گیری‌هایی که بر توانایی او برای پیشبرد دیدگاهش برای خاورمیانه تأثیر می‌گذاشت، به ستوه آمده بود.

علاوه بر این، در اوایل ماه مه، دو روز پس از اصابت موشک حوثی‌ها به فرودگاه بن گوریون، و بدون هماهنگی با اسرائیل یا سایر متحدان، ترامپ اعلام کرد که با حوثی‌ها به توافق آتش‌بس دست یافته است؛ توافقی که مانع از ادامه شلیک این گروه تحت حمایت ایران به سوی اسرائیل نشد و اورشلیم را ناگهان در مبارزه با یک دشمن سرسخت و دور از دسترس، تنها گذاشت.

نخستین سفر ترامپ به خاورمیانه پس از آن، شامل توقف در اسرائیل نبود. در عوض، او و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، یک قرارداد تسلیحاتی عظیم امضا کردند که تا همین اواخر، به عنوان پیش‌شرط برقراری روابط دیپلماتیک ریاض با اسرائیل تلقی می‌شد.

ترامپ همچنین با احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه، دیدار کرد و تحریم‌های این کشور را لغو نمود؛ اقدامی که در تضاد مستقیم با درخواستی بود که نتانیاهو در کاخ سفید مطرح کرده بود. ترامپ از این رهبر سابق جهادی تمجید کرد و او را «جوانی جذاب، مردی سرسخت، با گذشته‌ای بسیار قوی، یک مبارز» خواند.

به نظر می‌رسید ترامپ بدون در نظر گرفتن اسرائیل به پیش می‌رود و نتانیاهو فرصت خود را برای دستیابی به همان اهدافی که ادعا می‌کرد برای تحقق آنها در قدرت است، از دست داده بود.

یا، آن‌گونه که برخی گمانه‌زنی می‌کردند، او از همان ابتدا هرگز قصد انجام این کارها را نداشت. اینها تنها ابزارهای سیاسی کم‌ارزشی برای حفظ قدرت و دور ماندن از زندان بودند.

سپس، در روز جمعه، هواپیماها به پرواز درآمدند.

نشانه‌ها از پیش هویدا بودند

مخالفان همچنان به انتقاد از نتانیاهو ادامه خواهند داد، اما پس از این تصمیم، کمتر کسی در اراده پولادین این مرد تردید خواهد داشت.

شاید می‌بایست این را پیش‌بینی می‌کردیم.

مایکل اورن، سفیر سابق اسرائیل در واشنگتن در دوران نتانیاهو، گفت: «فکر می‌کنم بی‌بی را نسبتاً خوب می‌شناسم. او برای چنین لحظه‌ای زاده شده بود.»

شرایط استراتژیک نیز پنجره‌ای ایده‌آل برای این عملیات فراهم آورد. حزب‌الله، ارتشی که ایران به عنوان نیروی بازدارنده خود در برابر اسرائیل و برای محافظت از برنامه هسته‌ای‌اش ایجاد کرده بود، پس از جنگ فاجعه‌بار ۲۰۲۳-۲۰۲۴ با اسرائیل، برای آینده‌ای قابل پیش‌بینی به یک نیروی تحلیل‌رفته تبدیل شده است.

در یک اعلامیه که زمانی غیرقابل تصور بود، این گروه روز جمعه اعلام کرد که درگیر جنگ نخواهد شد و به تهران نشان داد که در لحظه سرنوشت‌ساز نمی‌توان به آن اتکا کرد.

بشار الاسد سوریه نیز دیگر در قدرت نیست، همان‌طور که زیرساخت‌های نظامی او پس از حملات گسترده اسرائیل از میان رفته و آسمان سوریه برای خلبانان اسرائیلی باز شده است.

و اسرائیل سال گذشته در پاسخ به حملات موشکی بالستیک و پهپادی ایران در ماه‌های آوریل و اکتبر، باتری‌های کلیدی ضدهوایی در ایران را از کار انداخت و بدین ترتیب راه را برای انجام دقیقاً همین نوع عملیات، تا زمان تکمیل مجدد توانمندی‌های ایران، هموار ساخت.

تحول در وضعیت استراتژیک اسرائیل نیز به همین نتیجه اشاره داشت.

پس از دهه‌ها استراتژی بازدارندگی و مهار دفاعی، که در ۷ اکتبر به طرز فاجعه‌باری شکست خورد، اسرائیل سرانجام به یک رویکرد تهاجمی استراتژیک علیه اتحاد ایران روی آورد. این کشور به حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها، و اکنون به ایران حمله کرد.

اران اورتال، نظریه‌پرداز نظامی اسرائیلی، در سال ۲۰۲۴ نوشت: «جنگ شمشیرهای آهنین به خودی خود یک رویداد مجزا نیست. کارزار در غزه یک مرحله گذار حیاتی، هم از نظر مفهومی و هم عملی است که طی آن، اسرائیل از موضع دفاعی به موضع تهاجمی در یک جنگ طولانی با نیروهای نیابتی ایران حرکت می‌کند.»

جان هانا، عضو ارشد موسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا (JINSA) و مشاور سابق امنیت ملی دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده، پس از حمله اسرائیل به ایران در سال گذشته گفت: «دکترین‌های اقدام پیشگیرانه و ممانعت، اکنون با قدرت تمام به عنوان بخشی از دکترین امنیت ملی اسرائیل بازگشته‌اند. و به این زودی‌ها از میان نخواهند رفت.»

این مقصد منطقی به نظر می‌رسید، اما بسیاری تردید داشتند که نتانیاهو اراده لازم برای پیمودن این مسیر تا انتها را داشته باشد.

یک درک دیگر نیز ممکن است نتانیاهو را به این اقدام جسورانه واداشته باشد: با وجود تمام لفاظی‌ها و غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ، او تمایلی به عملی کردن بسیاری از تهدیدات خود نشان نداده است. سعودی‌ها پس از آنکه او در پی حملات به تأسیسات آرامکو در سال ۲۰۱۹ به ایران حمله نکرد، این موضوع را دریافتند و تصمیم گرفتند کانال‌های دیپلماتیک جدیدی با تهران باز کنند. به نظر می‌رسید روسیه و ایران نیز به طرز چشمگیری تحت تأثیر تهدیدات ترامپ قرار نگرفته‌اند و در مذاکرات بر مواضع خود پافشاری کرده‌اند.

شاید نتانیاهو، همانند آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، به این نتیجه رسیده بود که ترامپ قصد حمله ندارد و بنابراین تصمیم گرفت که اسرائیل باید به تنهایی این کار را انجام دهد.

عصری نوین

تاریخ شاهد رویدادهای سرنوشت‌سازی بوده است که خاورمیانه‌ای جدید را شکل داده‌اند – سقوط امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، جنگ شش روزه ۱۹۶۷، و حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱.

حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل، بدون شک به عنوان یکی از این نقاط عطف در تاریخ ثبت خواهد شد. این، اوج قدرت محور ایران بود که اسرائیل از آن زمان تاکنون، گاهی به آرامی و گاهی به شکلی چشمگیر، آن را به عقب رانده است.

جهان عرب بدون شک متوجه این تحولات خواهد شد. اسرائیل نه تنها تمایل خود را برای تحمل تلفات در یک جنگ زمینی طولانی و فرسایشی علیه حماس نشان داد و به محکومیت‌های بین‌المللی بی‌اعتنایی کرد، بلکه در حال از هم پاشیدن محور ایران است؛ محوری که هیچ کشور عربی اراده یا توانایی حمله به آن را نداشت.

در حالی که قدرت‌های جهانی – ایالات متحده، روسیه، چین، بریتانیا، آلمان، و فرانسه – به بحث و صدور قطعنامه مشغول بودند، این اسرائیل بود که دست به اقدام زد. و به نظر می‌رسد، اقدامی فوق‌العاده مؤثر.

نقش حیاتی ترامپ

پرسش بزرگی که ذهن رهبران این کشورها، و همچنین ذهن اسرائیلی‌هایی را که اکنون در حال اطمینان از باز و آماده بودن پناهگاه‌های خود هستند، به خود مشغول کرده این است که ایران اکنون چه خواهد کرد؟

ترامپ می‌تواند در اینجا نقشی تعیین‌کننده ایفا کند.

مایکل ماکوفسکی، مدیرعامل جینسا، گفت: «هرچه اسرائیل موفق‌تر باشد، احتمال وقوع یک جنگ منطقه‌ای کمتر می‌شود. اما شاید مهم‌تر از همه، موضع ایالات متحده باشد: هرچه واشنگتن با صراحت بیشتری اعلام کند که تلافی شدید ایران علیه اسرائیل، یا حمله به سایر متحدان یا نیروهای آمریکایی در منطقه را تحمل نخواهد کرد، و تأکید کند که موجودیت رژیم [ایران] به خطر خواهد افتاد، احتمال وقوع جنگ منطقه‌ای کمتر خواهد بود.»

«اما هرچه ایالات متحده بیشتر در حاشیه بماند، احتمال تشدید تنش از سوی ایران بیشتر خواهد شد.»

خشونت‌ها و غافلگیری‌های بیشتری در راه خواهد بود. اما آنچه آشکار است، این است که اسرائیل، ایران، و خاورمیانه وارد دوران جدیدی شده‌اند؛ دورانی که ممکن است برای اسرائیل بسیار مطلوب و برای جمهوری اسلامی بسیار تهدیدآمیز باشد.

یا، همان‌طور که چرچیل گفت: «این پایان نیست. حتی آغاز پایان هم نیست. اما شاید، پایانِ آغاز باشد.»


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:The Times of Israel

💡 درباره منبع:تایمز آو ایزرائل یک روزنامه آنلاین چندزبانه مستقر در اسرائیل است که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد. این روزنامه اخبار و تحلیل‌هایی در مورد اسرائیل، خاورمیانه و جهان یهود ارائه می‌دهد.

✏️ درباره نویسنده:لازار برمن خبرنگار دیپلماتیک تایمز آو ایزرائل است. او بر روابط خارجی اسرائیل، مسائل منطقه‌ای و سیاست ایالات متحده در خاورمیانه تمرکز دارد.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.