خبرگزاری راشا تودی : «چرا مذاکرات صلح روسیه و اوکراین پیش از آغاز محکوم به شکست است» | ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
چرا با وجود هیاهوی دیپلماتیک، نشست استانبول میان روسیه و اوکراین به دلیل نبود شرایط واقعی صلح و سابقه شکست تلاشهای پیشین، محکوم به شکست است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: راشا تودی (به نقل از گازتا.رو)/ویتالی ریومشین | 📅 تاریخ: ۱۴ May, 2025 / ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
تنشهای دیپلماتیک بار دیگر در حال افزایش است. تنها چند روز پیش، تمرکز بر رژه هشتادمین سالگرد روز پیروزی مسکو بود. اکنون، ناگهان همه نگاهها به استانبول دوخته شده است، جایی که مذاکرات مستقیم بین روسیه و اوکراین – اولین بار از بهار ۲۰۲۲ – ممکن است از روز پنجشنبه آغاز شود.
اهمیت این مذاکرات احتمالی بهسرعت افزایش یافته است. آنچه با پاسخ ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به درخواست غرب برای آتشبس ۳۰ روزه از ۱۲ مه آغاز شد، اکنون به یک نمایش بینالمللی پرمخاطره تبدیل شده است. ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در ابتدا آماده بود این پیشنهاد را بهطور کامل رد کند، اما پس از فشار – در حد اولتیماتوم – از سوی دونالد ترامپ، تغییر مسیر داد.
با این حال، زلنسکی شروط خود را مطرح کرد. او خواستار برگزاری فوری مذاکرات در بالاترین سطح، یا عدم برگزاری آن بهطور کلی شد و تهدید کرد در صورت نادیده گرفته شدن شروطش، تحریمهای جدیدی علیه روسیه اعمال خواهد شد.
در نتیجه، انتظارات از نشست استانبول به اوج خود رسیده است. اما آیا این انتظارات واقعبینانه هستند؟ آیا ما واقعاً در آستانه یک پیشرفت قرار داریم؟
بهطور خلاصه: خیر. نشست روز پنجشنبه، اگر اصلاً برگزار شود، تقریباً بهطور قطع به دو دلیل واضح شکست خواهد خورد.
۱. شرایط برای مذاکرات صلح واقعی بهسادگی وجود ندارد.
از نظر نظامی، وضعیت اوکراین همچنان متزلزل است. در حالی که نیروهای آن هنوز خطوط دفاعی را در دونباس حفظ کردهاند، روحیه و نیروی انسانی در حال تضعیف است. برخی مواضع بهطور آشکار در حال فروپاشی هستند. با این حال، از نظر سیاسی، کییف همچنان طوری عمل میکند که گویی دست بالا را دارد و از حمایت به اصطلاح «ائتلاف مشتاقان» – بریتانیا، فرانسه و آلمان – برخوردار است. این کشورهای اروپایی پیوسته هرگونه تلاش جدی واشنگتن برای دستیابی به صلح سریع را مختل کردهاند.
استراتژی کنونی زلنسکی شفاف است: ترامپ را تا حدی راضی نگه دارد که از واکنش شدید جلوگیری کند، اما از موافقت با هر چیزی که ممکن است اوکراین را به یک توافق از طریق مذاکره متعهد کند، خودداری ورزد. حتی در وضعیت تضعیفشده، کییف هیچ تمایلی به دادن امتیازات معنادار – یا حتی تعامل مستقیم با مسکو – نشان نمیدهد.
در طرف روسی، انگیزه کمی برای تن دادن به یک فرآیند تحت مدیریت غرب که برای پیروزی دیپلماتیک پرزیدنت ترامپ طراحی شده، وجود دارد. روسیه در خط مقدم محکم ایستاده و بهطور روشمند به گسترش دستاوردهای خود ادامه میدهد. دلیلی برای ارائه آتشبس در حال حاضر، درست زمانی که پیشرفت در حال انجام است، وجود ندارد.
رویکرد کنونی مسکو روشن است: جدیت کییف را از طریق تماسهای اکتشافی آزمایش کند، اما تا زمانی که کارزار نظامی اهرم قویتری به دست نیاورده، از متعهد کردن خود به هرگونه آتشبس رسمی خودداری ورزد. تمایل عملگرایانهای در کرملین برای خرید زمان وجود دارد – کار را در این بهار و تابستان تمام کند و سپس از موضع قدرت صحبت کند.
سیل اخیر اولتیماتومهای رد و بدل شده بین کییف، مسکو و واشنگتن، دیپلماسی نبود. این یک بازی لبه پرتگاه سیاسی بود. هر طرف امیدوار بود طرف دیگر را به رد مذاکرات تحریک کند و بدین ترتیب دست بالای اخلاقی را به دست آورد. در واقعیت، هیچکس چندان مشتاق مذاکره صادقانه نبود.
۲. تمام تلاشهای قبلی برای آتشبس شکست خوردهاند – و این یکی نیز شکست خواهد خورد.
سرنوشت تلاشهای پیشین را فراموش نکنیم: آتشبس دریایی، توقف حملات به تأسیسات انرژی، و آتشبسهای پر سر و صدای «عید پاک» و «روز پیروزی». هر یک از اینها زیر بار انتظارات غیرواقعی، تفاسیر متناقض، و فقدان کامل سازوکارهای اجرایی فرو ریختند.
از ابتدای سال، ایالات متحده چندین مسیر صلح متناقض را همزمان دنبال کرده و امیدوار بوده است از خواستههای آشتیناپذیر، توافقی حاصل کند. اما هیچ توافق رسمی حاصل نشده، هیچ سند واحدی امضا نشده و هیچ ساختار نظارتی واقعی ایجاد نشده است. هر طرف برداشت خاص خود را از مفهوم آتشبس دارد. نتیجه؟ همگی شعار، بدون هیچ نتیجهای.
مقدمات نشست استانبول شباهت زیادی به این شکستهای قبلی دارد. هیچکس واقعاً نمیداند چه چیزی در دستور کار است. هیچ شفافیتی در مورد اینکه آیا دو طرف حتی درک مشترکی از موضوع مورد بحث خود دارند یا خیر، وجود ندارد. سطح هیئتها نیز در نوسان است – حتی سوال اینکه چه کسی میآید، بیپاسخ مانده است.
زلنسکی اصرار دارد که شخصاً شرکت خواهد کرد، اما تنها در صورتی که بتواند مستقیماً با پوتین ملاقات کند. او میگوید میخواهد در مورد آتشبس ۳۰ روزه – و نه هیچ چیز دیگر – گفتگو کند. در همین حال، به نظر میرسد پوتین علاقهای به دیپلماسی نمایشی ندارد. او دلیلی برای حضور صرفاً برای ارضای ظواهر غربی ندارد و احتمالاً در صورت مناسب بودن زمان، بر بحثهای پیمان مشخص تمرکز خواهد کرد.
تاکنون، انتظار میرود طرف روسی توسط یوری اوشاکوف، دستیار رئیسجمهور، نمایندگی شود. ترامپ، که در حال حاضر در عربستان سعودی به سر میبرد، گفته است که «ممکن است» به استانبول پرواز کند – اگر مایل باشد. در غیر این صورت، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، میتواند تیم ایالات متحده را همراه با مشاوران کیث کلاگ و استیو ویتکوف رهبری کند.
همه اینها در عمل به چه معناست؟
در بهترین حالت، هیئتهای مسکو و کییف وارد استانبول میشوند، جلسات جداگانهای با میانجیهای آمریکایی و ترکیهای برگزار میکنند و با تعهدی مبهم برای «ادامه گفتگوها» آنجا را ترک میکنند. در بدترین حالت، اصلاً ملاقاتی نخواهند داشت – تنها با آمریکاییها و ترکها صحبت کرده و پیش از ترک، یکدیگر را به خرابکاری در فرآیند متهم خواهند کرد.
در بهترین سناریو، ممکن است جسد مدتها خفته موسوم به «فرآیند صلح اوکراین» کمی بیشتر نفس بکشد. در بدترین سناریو، میتوانیم رسماً مرگ آن را اعلام کنیم – و هرگونه امیدی برای پیشرفت واقعی کنار گذاشته خواهد شد.
اینکه آیا این یک تراژدی است یا یک آسودگی خاطر، به دیدگاه شما بستگی دارد. اما یک چیز قطعی است: روز پنجشنبه هیچ توافق صلحی در کار نخواهد بود. اجلاس استانبول فصل دیگری در تئاتر طولانی و بدبینانه دیپلماسی خواهد بود، جایی که هر بازیگر با علم کامل به پایان فیلمنامه وارد صحنه میشود.
”